مصاحبه/

احتمال بازگشت مقتدا صدر با درخواست طرفدارانش در گفتگو با کارشناس مسائل عراق

جریان تیارالاحرار به دلیل این که می‌خواهد خود را وارد رقابت انتخاباتی کند، تلاش خواهد نمود تا در شرایط فعلی، مقتدی صدر کنار نرود تا این جریان بتواند از شخصیت وی استفاده نماید. کنار رفتن مقتدی صدر از سیاست به این معناست که وی در هیچ موضوع سیاسی ورود نکرده و حمایت ننماید.

س از کناره‌گیری مقتدا صدر از صحنه‌ی سیاست و مصاحبه‌ی مطبوعاتی و اعلام اعتراض نسبت به رویه‌ی اداره‌ی دولت فعلی عراق، گزینه‌های مختلفی پیرامون علت این کناره‌گیری مسبوق به سابقه مطرح شد. در ادامه، مصاحبه‌ی اندیشکده‌ی تبیین با یکی از کارشناسان حوزه‌ی عراق را می‌خوانیم.

***

قصد داریم راجع‌به کناره‌گیری آقای مقتدا صدر از صحنه‌ی سیاست از شما سؤالاتی بپرسیم. در ابتدا می‌خواستیم راجع‌به سوابق آقای مقتدا صدر توضیحاتی را بفرمایید. همچنین آیا دلایل این کناره‌گیری از صحنه‌ی سیاست را مقابله با سیاست‌های آقای نوری مالکی یا حوادث الانبار می‌دانید یا خیر؟

 

– آقای مقتدا صدر فرزند سید محمد صدر است. ایشان پس از پدر خود، وارد روند سیاسی تحولات عراق شد، اما قبل از سرنگونی صدام فعالیت‌های چندانی نداشت. پس از سرنگونی صدام، در زمان محمدصادق صدر که مرجع آن زمان و در میان مردم شناخته شده بود، تلاش کرد که خود را به عنوان نماینده، سخنگو یا یک فرد محوری در جریان شیعیِ علماییِ عراقی معرفی کند. لذا در همان اوایل دو رویکرد داشت: 1- رویکرد ضدبعثی و 2- رویکرد ضد اشغال‌گری. ایشان در راستای این رویکرد خود، فعالیت‌ها و تحرکاتی نیز داشت. حوادث نجف اول، دوم، حتی در دولت نوری مالکی و در حوادث بصره، نیروهای مقتدا صدر پرچم‌دار حرکت ضداشغال‌گری شده بودند. در رابطه با اینکه گفتم ایشان یک نماینده شیعی مرجعیتی عراقی است، ایشان علمای حوزوی را به حوزه‌های صامته و ناطقه تقسیم می‌نمود و خود را نماینده‌ی حوزه ناطقه می‌نامید و به سایر مراجع به‌ویژه آیت‌الله سیستانی نسبت صامته بودن و سخن نگفتن می‌داد. به هر حال ایشان سعی داشت خود را به‌عنوان یک جریان شیعی فعال (و نه تندرو) و پرجنب‌وجوش معرفی کند. این جنبش در انتخابات اول عراق شرکت نکرد اما بعد از آن در انتخابات شوراهای استانی دوم تحت عنوان «تیارالاحرار» شرکت نمود و توانست در این انتخابات در میان جریانات شیعی، جایگاه سوم را به دست آورد. در انتخابات مجلس دوم عراق که سال 2009 انجام شد، این گروه با مدیریتی منظم فعال شد و علی‌رغم اینکه آرای آن‌ها نزدیک مجلس اعلا بود، توانست که دو برابر مجلس اعلا کرسی به دست بیاورد و 40-39 کرسی در مجلس عراق داشته‌باشد و بر این اساس به جریان دوم سیاسی شیعی تبدیل گردد. بدین ترتیب جریان تیار الحرار وارد روند حکومت شد و در کنار آقای مالکی قرار گرفت. معاون مجلس عراق آقای قصی سهیل از این جریان انتخاب شد و همچنین این گروه توانست که 6 کرسی وزارت به دست آورد و بنابراین فعال گردد. این گروه تعاملات و تقابلاتی نیز با دولت آقای مالکی داشت. در حد فاصل مارس 2010 تا نوامبر 2010 که دولت‌سازی در عراق توسط آقای نوری مالکی به بن‌بست رسیده‌بود، این‌ها ابتدا در کنار مجلس اعلا و سپس در کنار آقای مالکی قرار گرفتند و بالاخره دولت را تشکیل دادند. اما پس از تشکیل دولت و از اواسط سال 2011 به بعد شروع به انتقاد از عملکرد شخص آقای مالکی کردند و اعتلاف دوله القانون وارد عمل شدند و تلاش می‌کردند که به‌عنوان یک جریان اسلام‌گرای طرفدار مردم و طرفدار مطالبات مردم خود را نشان دهند. در سال 2012 انتقادات این جریان از آقای نوری مالکی به حدی بالا رفت که به سمت همکاری با «مسعود بارزانی» و «ایاد العلاوی» رفتند تا در یک پروسه سه‌چهار ماهه، به سمت سرنگونی دولت آقای مالکی رفتند؛ یعنی این جریان تنها جریان شیعی بودند که در کنار کردها و در کنار سنی‌ها یعنی طیف العراقیه به رهبری آقای علاوی قرار گرفتند تا نوری مالکی را از حکومت برکنار کنند. که با توجه به تعاملات شخص آقای جلال طالبانی و نقشی را که وی به‌عنوان مقام ریاست جمهوری داشت و امضایی که برای سلب اعتماد از آقای مالکی لازم بود و کمک‌های مجلس اعلا و جمهوری اسلامی، آن طرح به کارآمدی نرسید و ناکارآمد شد. به هر حال این جریان در دوره جدید کاملا مخالف آقای مالکی بوده و هستند. آقای مقتدی صدر زمانی که اعتراضات مردم در سال 2013 اغاز شد رسما در مناطق دارای اکثریت اهل سنت همچون الانبار، دیالی، صلاح‌الدین، نینوا، کرکوک و حتی بخش‌هایی از بغداد اعلام کرد که آقای نخست‌وزیر شما را به بهار عراقی بشارت می‌‌دهم که در راه است. گاهی اوقات آقای مقتدی صدر علیه آقای مالکی موضع‌گیری‌های تندی انجام ‌می‌داد و حتی خواستار محاکمه، برکناری و تشکیل دولت جدید، انحلال دولت، انحلال مجلس و انتخابات جدید می‌شد. در کل می‌توان گفت که جریان مقتدی صدر در حالی که در درون دولت بود، موضع انتقادی شدیدی نسبت به دولت آقای مالکی داشت. در موازات بحث‌های اهل سنت و اتفاقات  و اعتراضاتی که در نواحی سنی‌نشین افتاد آقای مقتدی صدر همراه سایر بخش‌های شیعی و حتی مرجعیت شیعه می‌گفت که به مطالبات برحق مردم باید پاسخ داد، اما باید مواظب بود که آن‌ها اقدامات و مطالبات فراتر از قانون نداشته‌باشند. لازم به توضیح است که منظور از اعتراضات، اقدامات تروریستی نیست، زیرا که بحث اهل سنت دارای دو مقوله است که گاها رسانه‌های ما در مورد آن دچار اشتباه می‌گردند: 1- بحث اعتراضات مردم و 2- اقدامات تروریستی. آقای مقتدی صدر در سال گذشته سه بار بحث کنار رفتن از سیاست را تکرار کرد. زمانی که ایشان چنین موضعی را می‌گیرد گاها در اعتراض به فساد حاکم و گاها در رابطه با بحث‌های سیاسی است. این دفعه نمی‌دانم که این بار نیز که ایشان گفته‌است که از صحنه سیاست کناره‌گیری می‌کند همانند دفعات گذشته است که ایشان از صحنه سیاسی رفت و هیئت سیاسی جریان صدر رفتند و با وی صحبت کردند و وی را برگرداندند یا خیر. اما رفتن ایشان از سیاست اولا تکراری است، دوما فاقد مبانی مشخص است و سوما اگر ایشان از جریان صدر کنار برود بعید به نظر می‌رسد شخص دیگر بتواند این جریان را مدیریت کند چون شخصیت مقتدی صدر، شخصیتی کاریزماتیک در جمع کردن مردم است. ایشان فردی انقلابی، شجاع و سخنگو است.

سؤال اینجانب دقیقا مربوط به این بخش است. بر فرض اینکه ایشان از صحنه سیاست کنار برود، این شخصیت کاریزمای سیاسی، نفوذ فرهنگی و مذهبی خود را چه می‌کند؟ آیا آن نفوذ فرهنگی و مذهبی ایشان باعث می‌شود که مجددا به صحنه سیاست بازگردد یا خیر؟

 

– من لازم می‌دانم که به گونه دیگری جواب شما را بدهم. آقای مقتدی صدر نه پایگاه علمی چندانی دارد که برود و پایگاه مرجعیت دینی بالا بدست بیاورد. آقای مقتدی صدر روحانی است و پایگاه اصلی یک روحانی، نجف است. باید دید که آیا آقای مقتدی صدر می‌تواند به‌عنوان یکی از مراجع یا کسی که تاثیرگذار است وارد شود؟ قبل از ایشان، آیت‌الله محمد یعقوبی، که در دفتر پدر ایشان بوده و اکنون دارد جریان «فضیلت» را مدیریت و رهبری فکری می‌کند؛ مطرح است. بنابراین به نظر من ایشان در بستر حوزه و نهاد دین نمی‌تواند فرد درجه یکی باشد یا حتی فردی قابل توجه باشد. بنابراین زمانی که ایشان در این حوزه نتواند ایفای نقش کند و اگر از حوزه علم و سیاست نیز کنار برود به نظر من نمی‌تواند حیات سیاسی و تاثیرگذاری در جریانات داشته باشد. اما در سیاست ایشان یک شخصیت اجتماعی- فرهنگی- فکری فعال و پرنشاط است. در حالی که وی در حوزه نتواند آن جایگاه مناسب را داشته باشد، بعید می‌دانم که برای شخص خود خیلی اقناع کننده باشد. مورد دوم این است. باید پرسید که آیا مقتدی صدر در درون جامعه یک خط فکری است که حتی اگر از سیاست کنار برود بتواند یک جریان اجتماعی- فکری را مدیریت و رهبری کند. به نظرم ایشان یک فرد طرفدار مستضعفین، محرومین و فقرا است و از این جهت فردی قابل توجه و دارای جایگاه است. اما مردم عراق یا با پایگاه دینی و یا پایگاه سیاسی ارتباط برقرار می‌کنند. به نظر بنده اگر ایشان نتواند یک پایگاه سیاسی داشته باشد، و در مسائل سیاسی دخالت کند، جریان خویش را مدیریت نماید یا در روندهای انتخاباتی و ساختار حاکمیت مشارکت کند و در تراز مرجعیت نیز در یک تراز مناسب نباشد، بعید می‌دانم که بتواند محوریت خود را استمرار ببخشد. بنده بعید می‌دانم که این کناره‌گیری بماند، خصوصا اینکه از طرف تیار الاحرار نیز همین گونه است. اگر به تیار الاحرار نگاه کنید می‌بینید که آن‌‌ها بدون رهبری مقتدی صدر در آستانه انتخابات نمی‌توانند موفق باشند. همانطور که در انتخابات شوراهای استانی که امسال یعنی آوریل 2013 که در 10 خرداد برگزار شد دیدید، طیف مقتدی صدر از نظر نفوذ اجتماعی و درصد آرا به رتبه سوم آمد و مجلس اعلا به رده دوم رفت. اکنون در آستانه انتخابات سومین دوره پارلمان عراق هستیم. این انتخابات در آوریل 2014 یعنی 10 اردیبهشت آینده برگزار می‌گردد. حال سؤال اینجاست که در آستانه انتخابات، آیا جریان صدر یا تیار الاحرار می‌تواند با کنار رفتن مقتدی صدر آن پایگاه اجتماعی و آرای خود را کماکان حفظ نماید؟ به نظر بنده اگر به این مسئله از آن سوی میدان نیز نگاه کنید، می‌بینید که جریان تیارالاحرار چون می‌خواهد خود را وارد رقابت انتخاباتی کند، تلاش خواهد نمود که فعلا مقتدی صدر کنار نرود تا این جریان بتواند از شخصیت وی استفاده نماید. کنار رفتن مقتدی صدر از سیاست به این معناست که وی در هیچ موضوع سیاسی ورود نکند و حمایت نماید و بنابراین جریان تیار الاحرار نمی‌تواند از شخصیت وی استفاده نماید. بنابراین بنده معتقدم که حتی برای تیارالاحرار این اعلام کناره‌گیری شرایط و وضعیت بدی را ایجاد کرد.

زمان حمله آمریکا به عراق، آقای مقتدی صدر شاید جزو معدود گروه‌هایی بود که سلاح به دست گرفت و با آمریکایی‌ها مبارزه کرد. حال سوال بنده اینجاست که همان شهرک صدر بغداد، حدود 2 میلیون نفر جمعیت دارد. حال در صورتی که حادثه مشابهی یا از طرف آمریکایی‌ها یا از سوی گروه‌های تکفیری علیه مردم عراق صورت بگیرد باز هم آقای مقتدی صدر سلاح دست خود می‌گیرد و به مبارزه برمی‌خیزد یا خیر؟

 

– در رابطه با این مسائل باید بگویم که همه این صحبت‌ها به میدان عمل برمی‌گردد. مقتدی صدر در میدان عمل چندهزار رای داشت؟ حدود 700 هزار رای از کل عراق. این که بنده بتوانم از افکار و هیجانات مردم در محیط‌هایی استفاده کنم یک چیز است و اینکه بتوانم چند نفر را در میدان سیاست که هزینه‌ آن فقط یک رای دادن است به سمت خود بیاورم چیز دیگری است. ایشان در میدان سیاست نفر سوم است و شاید بتوان گفت که 18 یا 19 درصد را جلب می‌کند. این بخش مربوط به بخش رای است. حال باید گفت که آیا می‌تواند در بخش عمل و میدان درگیری چنین چیزی صورت بگیرد. بنده در پاسخ به شما معتقدم که آقای مقتدی صدر به دلیل فراز و نشیب‌هایی در جریان خود داشته‌است، باز هم ریزش آرا خواهد داشت. مثلا حکیم در جریان دولت‌سازی، مخالف آقای مالکی بود، اما هیچ‌گاه برای سرنگونی دولت شیعه کنار کردها و ایاد علاوی نرفت. ولی مقتدی صدر اشتباهات تاکتیکی زیادی داشته و نهایتا نیز با ریزش رای در میان شیعیان مواجه گردید. در میان اهل سنت هم کسی به جریان شیعه و تندرویی مانند مقتدا صدر اعتقادی ندارد. این وضعیت جریان مقتدی صدر از جهت پایگاه مردمی است. حال شما می‌گویید که اگر تحرکی یا خطری به وجود بیاید و یک اقدام و مدافعه نظامی از تیار و جریان شیعه لازم باشد، آیا این جریان می‌تواند این کار را انجام دهد؟! البته که می‌تواند. اما این امر نه به خاطر مقتدی صدر است. اگر کسی ببیند که آمریکایی‌ها، تروریست‌ها، سنی‌ها و.. به کلام و پایگاه شیعی حمله‌کنند و فشار بیاورند، مطمئن باشید که آن شیعیانی که بخواهند دست به سلاح ببرند به دنبال آدم‌هایی مانند مقتدی صدر نمی‌گردند. جریانات مختلفی از دل طیف صدر بیرون آمده‌اند که اگر روزی اتفاقی افتاد که بنابر سلاح به دست گرفتن باشد مانند کتائب حزب الله و گردانهای ابوالفضل و… به نظر بنده عدم وجود مقتداصدر تاثیر چندانی نخواهند داشت. بنابراین به نظر می‌رسد که ضمن اینکه احتمال کمی برای این مسئله در عراقی که اکنون می‌بینیم وجود خواهد داشت، کسانی دیگری حضور دارند که ظرفیت رهبری جمعیت را داشته‌باشند. آن زمان هم خواهید دید که مقتدی نیز می آید. سوال بنده این است که اصلا ببینید که آیا آقای مقتدی صدر یک هفته پای حرف خود می‌ماند یا خیر. بنده معتقدم باید صبر کرد و دید که آیا وی در عرصه سیاست باقی خواهدماند یا نه.

همانطور که می‌دانید درون جریان صدر یکسری انشقاقات نیز وجود دارد. مثل آقای قصی سهیل و جعفر موسوی. این جریانات در درون صدر وجود دارند و آرام آرام دارند از آن جدا می‌شوند. اگر ایشان کنار بروند آن‌ها نمی‌توانند آن یکدستی و وحدت و انسجام جریان را حفظ کنند و بنابراین جریان صدر پراکنده می‌گردد. به نظر بنده اگر ایشان بماند ریزش رای وی ادامه خواهد داشت و رای وی به سمت جریان حکیم خواهدرفت و منجر به افزایش رای طیف حکیم می‌گردد و نه افزایش رای طیف نوری مالکی و دولت القانون. از طرفی کسی هم به سمت مقتدی صدر نمی‌رود تا بگوید که شما به فعالیت‌های خود استمرار بده، زیرا مقتدی صدر به گونه‌ای است که کسی دل خوش چندانی از وی ندارد تا برود از وی خواهش و تمنا کند که به صحنه سیاست برگردد، مگر طیف خودش. بنده احتمال زیادی می‌دهم که ایشان را به طریقی برمی‌گردانند.

ارسال دیدگاه