اختلافات مذهبی در سوريه و راه‌های برون‌رفت

برای پی بردن به ماهيت ناآراميهای سوريه بايد عوامل بيرونی و درونی را با هم تحليل كرد. اينكه چگونه كشوری كه نظامش محور مقاومت در منطقه است و يكی از اصلی‌ترين دشمنان آمريكا و اسرائيل در خاورميانه محسوب می‌شود، دچار ناآرامی‌هايی می‌شود كه در كشورهای وابسته به جريان استكبار و صهيونيسم رخ داده، نيازمند كالبدشكافی دقيق‌تری است.

برای پی بردن به ماهيت ناآراميهای سوريه بايد عوامل بيرونی  و درونی را با هم تحليل كرد. اينكه چگونه كشوری كه نظامش محور مقاومت در منطقه است و يكی از اصلی ترين دشمنان آمريكا و اسرائيل در خاورميانه محسوب می شود دچار ناآرامی‌هايی می شود كه در كشورهای وابسته به جريان استكبار و صهيونيسم رخ داده، نيازمند كالبدشكافی دقيق تری است.

حوادث تونس و مصر آنقدر سريع اتفاق افتاد كه غرب در تحليل و يافتن راهكاری برای مصادره و يا مقابله با آن درماند. مصری كه بعد از ساقط شدن نظام پهلوی در ايران، مطمئن ترين شريك استراتژيك اسرائيل در منطقه محسوب می شد، به يكباره شاهد تظاهرات های ميليونی شد كه تاكنون سابقه نداشت. اين تجمع ها مهمترين عامل آمريكا در خاورميانه را فقط در عرض چند هفته ساقط كرده و فرعون مصر را فراری داد.

دولتمردان كاخ سفيد بعد از اين حادثه كه همچون يك زلزله سياسی در مقابل چشمانشان بروز پيدا كرد، سعی كردند روی موج انقلاب های منطقه سوار شده تا آنها را مصادره و يا مهندسی نمايند. از اين رو ديديم كه ديكتاتور ليبی قريب يكسال توانست در مقابل مردم مقاومت كند و هنگامی كه ديدند امكان روی كار آوردن دوباره وی نيست، توسط عوامل اطلاعاتی خود او را كشتند تا حداقل سرنخهای وابستگی اش به غرب با خود او مدفون شود.

كپی برداری و شبيه سازی انقلابهای منطقه راهبرد ديگری بود كه غرب به رهبری آمريكا توانست از بيداری اسلامی مردم خاورميانه اخذ كرده و آن را به نقطه مطلوب خود انتقال دهد.

نظام سوريه چه در زمان حافظ اسد و چه در زمان بشار يكی از مهمترين موانع تحقق خاورميانه جديد مورد نظر اسرائيل و آمريكا است. بنابراين اكنون فرصت مناسبی بود كه نظام سوريه نه با حمله نظامی غرب كه توسط خود مردم ساقط شود و بدين ترتيب اگر بيداری اسلامی توانست چند متحد ديرين كاخ سفيد را سرنگون سازد، حداقل يكی از دشمنان اسرائيل را نيز به زير بكشد تا بدين گونه در عوض منافعی كه غرب در منطقه از دست داد، يك دستاورد نيز داشته باشد.

از اين رو بر عكس ساير كشورهای منطقه كه سياست سانسور قيامهای مردمی توسط رسانه های غربی اتخاذ شده بود، هجمه عليه نظام سوريه و بزرگنمايی اعتراضات، محور فعاليت اين رسانه ها گشت.

يكی از عواملی كه باعث شد خواسته غرب در سوريه تا حدودی عينی شود و كشور آرام سوريه به ناآرام تبديل گردد، موضوع اختلافات مذهبی در اين كشور است كه در اين مجال قصد داريم به اين موضوع بپردازيم.

در ابتدا بد نيست اطلاعاتی از بافت مذهبی مردم سوريه داشته باشيم.

در كشور 22 ميليونی سوريه پيروان سه دين الهی يعنی اسلام، مسيحيت و يهود ساكنند البته سهم يهودی ها به نسبت جمعيت سوريه ناچيز است. حدود 74 درصد مردم سوريه را مسلمانان سنی مذهب، قريب 13 درصد را منتسبين به تشيع  شامل علويها، اسماعيلی‌ها و شيعه 12 امامی تشكيل می دهند. 10 درصد جمعيت سوريه از آن مسيحيان است و جمعيتی 3 درصدی نيز ساير اديان و مذاهب همانند يزديدی‌ها، دروزی‌های سوريه را شامل می شوند.

همانگونه كه ديديد علی رغم اينكه حاكم سوريه منتسب به علوی‌ها است اما بخش اعظم جمعيت سوريه را سنی مذهب ها تشكيل می دهند و از اين رو مذهبی رسمی اين كشور نيز سنی است.

پيروان اين مذهب در مشاغل و مناصب مختلف فعاليت داشته و در سرتاسر سوريه پراكنده‌اند. آنان تنها در دو استان سوريه يعنی سويداء  ولاذقيه اكثريت نيستند زيرا در استان سويداء دروزی‌ها اكثريت مطلق را دارند و اكثريت جمعيتی در استان لاذقيه نيز در اختيار علوی‌ها قرار دارد.

پيروان هر كدام از مذاهب در بخشهای خاصی از سوريه ساكن هستند و می توان گفت تا حدودی تفكيك جغرافيايی ميان آنان حاكم است به عنوان مثال مسيحيان اين كشور در دمشق، حلب و شهرك‌هايی در لاذقيه، حمص و درعا وهم‌چنين در حسكه در شمال شرق آن كشور ساكن می‌باشند. بيش از ۹۰٪علوی‌ها در استان لاذقيه زندگی می‌كنند. سهم دروزيها از ساكنين منطقه جبل العرب در استان سويداء بيش از ۹۰٪ است و آنان اكثريت مطلق را در ۱۲۰ روستای اين استان در اختيار دارند. شيعيان جعفری در منطقه‌ای بين حمص و حلب متمركز شده‌اند و ۱۵٪ ساكنان استان حماه را تشكيل می‌دهند. اسماعيلی‌ها نيز در منطقه السلميه در استان حماه سكنی گزيده‌اند، البته بيش از ۱۰۰۰۰ اسماعيلی نيز در استان لاذقيه زندگی می‌كنند. ساير شيعيان سوريه نيز در شهر حلب ساكنند.

از انجا كه حكومت سوريه چه در زمان پدر يعنی حافظ اسد و چه اكنون در زمان بشار رويكرد سكولار داشته، اختلافات مذهبی طی اين سالها كمتر بروز كرده و اين موضوع تا كنون به يك چالش اساسی در سوريه تبديل نشده بود. نكته ديگر اينکه نظام سوريه علی رغم اينكه بيشتر در بعد اداره جامعه رويكرد سكولار داشت اما در عرصه بين الملل و در دفاع از آرمان فلسطين يك نظام كاملا آرمانگرا و دينی محسوب می گردد. اين امر باعث شده بود تا بسياری از مردم مسلمان سوريه و حتی مسلمانان فلسطين لبنان و ساير كشورهای منطقه حامی اين رژيم باشند.

حوادث دو سال گذشته از يكسو اخوان المسلمين سوريه را تحريك كرد كه می توان همانند مصر يك دولت اخوانی را تشكيل دهند و عقده های فروخورده خود از نظامی كه روزگاری نه چندان دور بسياری از رهبران اخوان را دستگير و يا كشته بود بگيرند.

از سوی ديگر تحريك رسانه های منطقه ای علی الخصوص الجزيره درباره مذهب رئيس جمهور سوريه، پيروان ساير مذاهب را تحريك كرد كه مقابل نظام حاكم قرار گيرند از اين رو می بينيم كه شهر حمص يكی از مراكز اصلی درگيريها طی چند ماه گذشته بوده است.

همچنين با پولهای ميلياردی عربستان و قطر و كمك اطلاعاتی غرب، سلفی ها در سوريه نيز به سرعت طی دو سال گذشته رشد  كردند . جالب اينكه بسياری از سلفيونی كه در سوريه استقرار دارند اهل اين كشور نيستند و از كشورهای مختلف همانند عربستان، يمن، ليبی، سودان و غيره با تجهيز شدن به انواع سلاحهای سبك و سنگين برای ساقط ساختن نظام سوريه وارد اين كشور شده اند.

از دلايل ديگری كه اكثريت سنی سوريه را عليه نظام حاكم سوريه تحريك به نافرمانی و احيانا شورش می كند اين است كه اين مردم ، نظام سوريه را نسبت به اجرای شريعت اسلامی در جامعه اين كشور بی انگيزه می بينند و حتی گاها طی ساليان گذشته می ديديم كه همانند تركيه لاييك مقابل نمادهای شريعت از جمله حجاب در دانشگاهها بايستد. غيرت دينی مردم و تحريك رسانه های خارجی باعث شد كه آنان اميد خود را به گروههای همانند اخوان المسلمين و ساير گروههای اسلامی ببندند تا ذره ای به اجرای شريعت نزديك گردند.

برای تقليل اختلافات مذهبی در سوريه با عنايت به موقعيت حساس كنونی چند نكته به نظر می رسد كه در ذيل می‌آيد:

1- تدوين يك قانون اساسی جامع كه در آن حقوق همه گروه های دينی و مذهبی به رسميت شناخته شده و پيروان هر كدام از مذاهب بتوانند به راحتی آيين ها و مراسمات خود را آزادانه برگزار نمايند.

2- توجه بيشتر حكومت سوريه به شريعت و اجرای آن در جامعه می تواند متدينين سوريه اعم از شيعه و سنی را نسبت به حكومت خوشبين سازد.

3- از آنجا كه هر كدام از پيروان مذاهب در قسمت خاصی از سوريه ساكنند می توان با تدابير خاصی اصطكاك ميان آنها را به حداقل رساند. از جمله اين راهكارها می توان به دادن خودمختاری يا استقلال حداقلی به مناطق و استانهای مختلف سوريه اشاره كرد.

4- افشای جنايات و ماهيت اصلی سلفيون برای مردم سوريه و كشيدن نقاب از چهره مزورانه آنان خود به خود باعث می شود كه بيش از پيش مردم از اينها فاصله گرفته و حتی خود در مقابل زياده خواهی اين گروه اندك بايستند.

5- شريك ساختن افراد سنی مذهب در ساختار نظام سوريه و ميدان دادن بيشتر به آنها خود به خود هجمه عليه نظام سوريه را با شكست مواجه خواهد كرد.

ارسال دیدگاه