پس از شکست نشست ژنو 2، واکنشهای متفاوتی را از سوی طرفین نشست و همچنین کشورهای حامی دولت و مخالفین شاهد بودیم.
طرفین، یکدیگر را مسئول شکست این نشست میدانند اما مسألهای که جای تأمل بیشتر دارد این است که آیا واقعاً عدم حضور جمهوری اسلامی در این نشست باعث شکست ژنو 2 شد یا عوامل دیگری هم سهیم بودند؟ سؤال دیگر این که چه عاملی باعث جلوگیری از اقدام نظامی آمریکا علیه سوریه شد؟
در این یادداشت کوتاه سعی شده به رابطهی این دو سوال با هم پرداخته شود.
آرون دیوید میلر، مشاور وزرای خارجهی شش دولت آمریکا و از پژوهشگران ارشد اندیشکده وودرو ویلسون، به این دو سؤال همزمان پاسخ داده ضمن اینکه راهکار فشار به بشار اسد و جمهوری اسلامی در بحث هستهای را نیز به هم پیوند داده است. وی میگوید:
«مدتهاست که مشخص شده سیاست دفاعی قابل توجه رئیس جمهوری آمریکا برای عدم درگیر شدن در سوریه احتمالاً جواب نمیدهد- اگر جواب دادن به معنای اعمال فشار بر بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه برای ترک قدرت و پایان جنگ داخلی سوریه باشد. اظهارات جان کری، وزیر امور خارجهی آمریکا در مورد محدودیتهای سیاسی، ادامهی وحشت عمومی بشردوستانه، تلاشهای شکست خوردهی ژنو و شکست در مسئلهی تسلیحات شیمیایی دمشق، تنها تصدیقکنندهی یک مسئله است و آن این که آمریکا با انفعال خود هیچ تغییری ایجاد نخواهد کرد.
با این حال، اینکه در آیندهای نزدیک شاهد یک تغییر واقعی در استراتژی محدود و ریسکگریز آمریکا در قبال سوریه باشیم، تقریباً غیرمحتمل است. اوباما دلایل خود در این باره را کاملاً روشن بیان کرده است. در واقع با خواندن مصاحبهی دیوید رمنیک، سردبیر نشریهی نیویورکر با اوباما، میتوان صداقت و شفافیت سخنان وی را تصدیق کرد، چه با آنها موافق باشیم چه مخالف.»
وی میافزاید: «من به طور مداوم به آنچه که در آنجا روی داده فکر میکنم. بسیار دشوار است که سناریویی را متصور شویم که در آن، درگیری ما در سوریه منجر به نتیجهای بهتر شود. ما مایل به اجرای اقداماتی مشابه و هماندازه با آنچه در عراق انجام دادیم، نیستیم و زمانیکه میشنوم برخی در مورد تجهیز مالی و تسلیحاتی مخالفان از سوی آمریکا در ابتدای امر سخن میگویند یا به نوعی از رفتن اسد و دستیابی به یک انتقال صلحآمیز قدرت حرف میزنند، به نظر من تفکراتشان جادویی است. با وجود تمام این صحبتها، هنوز هم یک دلیل برای احتیاط رئیس جمهور آمریکا وجود دارد که وی تقریباً هرگز به آن اشاره نمیکند و شاید این دلیل، قابلتوجهترین دلیل موجود باشد. این دلیل ناشی از مهمترین هدف سیاست خارجی اوباما در خاورمیانه است: یک توافق هستهای با ایران. به جز احتمال یک حملهی دیگر القاعده به خاک آمریکا، ایران تنها مسئلهی سیاست خارجی است که قدرت خراب کردن سالهای باقی ماندهی ریاست جمهوری اوباما را دارد. اگر دیپلماسی با شکست روبرو شود و ایران به سمت هستهای شدن برود یا حتی به مرحلهی توانمندی تولید یک سلاح هستهای قابل حمل نزدیک شود، ریسک وقوع سه مسئلهی ناخوشایند افزایش مییابد: نخست، اوباما مورد سرزنش قرار خواهد گرفت؛ دوم، اسرائیل به ایران حمله خواهد کرد و سوم آمریکا مجبور به اجرای اقدامی مشابه میشود یا پایش به جنگ ایران- اسرائیل باز خواهد شد.
مورد اول باعث میشود اوباما در بحث میراثی که از دولتش به جای میماند، ضعیف جلوه کند. دو مورد دوم و سوم نیز مشکلات بسیاری را به دنبال خواهد داشت و این مسئله میتواند شیب تند بازارهای مالی، افزایش قیمت نفت، حمله به نیروهای آمریکایی در افغانستان و ترورهای نیابتی را باعث شود.»[1]
در این مسأله که بحران سوریه، جز با همکاری همهی کشورهای منطقه خصوصاً جمهوری اسلامی حل نخواهد شد، شکی نیست اما موضوع آنجا نمایان میشود که با این نوع تحلیلها، کار تا جایی پیش میرود که جمهوری اسلامی تنها عامل خارجی و مقصر اصلی شکست دیپلماسی در سوریه شناخته میشود. به اعتقاد جمهوری اسلامی، تنها کسانی که حق دخالت در سرنوشت سوریه را دارند، مردم سوریه هستند. آنها هستند که برای آیندهی سیاسی سوریه باید تصمیمگیری کنند. مردم سوریه باید ظرف 6 ماه آینده، برای خود رئیس جمهور انتخاب کنند و تعیین این که چه کسی باید در انتخابات به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری شرکت کند به هیچ وجه در حیطهی مسؤلیت وزیر خارجهی آمریکا و عربستان سعودی نیست.
از طرفی بیم آن میرود که در آستانهی مذاکرات آیندهی هستهای که منجر به توافقنامهی جامع خواهد شد، موضوع سوریه و موضوعات دیگر مثل حزب الله مطرح شود. موضوعی که هم ایران و هم طرف مقابل آن را رد کردهاند.
[1] ایران؛ دلیل عدم درگیری آمریکا در سوریه/ فرارو، 92/11/26 (کد خبر:۱۸۰۱۷۸).