کارگران فلسطینی و تغییر معادله انتفاضه سوم فلسطین

به دنبال کاهش حضور فلسطینیان در اراضی اشغالی، مقامات تل‌آویو روند اخراج کارگران خارجی را متوقف کردند. با این واقعیت حمله استشهادی 28 آبان ماه 1394 یکی از شدیدترین ضربات بر سیاست تبعیض و آپارتاید رژیم صهیونیستی بود که درنتیجه آن طی دو عملیات جداگانه در تل‌آویو و «گوش عتصیون» در شمال الخلیل 4 صهیونیست کشته و 11 تن دیگر زخمی شدند؛

اندیشکده راهبردی تبیین انتفاضه سوم فلسطینی‌ها برخلاف انتفاضه اول و دوم در شرایطی آغاز شد که گروه‌های سنگ‌پران در کانون حملات قرار ندارند. این انتفاضه در کنار قیام‌های مردمی در کرانه باختری و حملات با چاقو همراه است. مهم‌تر از همه اینکه در انتفاضه جدید سرایت قیام مردمی به سرزمین‌های اشغالی 1948 امری محرز است که نگران‌های امنیتی را در رژیم صهیونیستی به وجود آورده است. در این راستا کارگران فلسطینی نقش مهمی در حملات سرد دارند و با عبور از موانع امنیتی به سرزمین‌های اشغالی حمله می‌کنند.

میزان، آمار و چگونگی صدور مجوز برای کارگران فلسطینی در مناطق اشغالی چگونه است؟ تأثیر کارگران بر اقتصاد و ساخت‌وساز در رژیم صهیونیستی و عملیات استشهادی در تل‌آویو چه چالش و تهدیداتی را بر رژیم صهیونیستی منجر خواهد شد؟ این کارگران چه تأثیری بر معادلات انتفاضه سوم می‌توانند داشته باشند؟ مهم‌تر از همه اینکه سیاست‌های ظالمانه رژیم صهیونیستی چه نقشی در تشدید انتفاضه دارد؟ نوشتار حاضر با بررسی وضعیت کنونی درصدد پاسخگویی به سؤالات فوق و تحلیل روندهای کنونی است.

 

تحلیل مسئله

با عطف به موفقیت‌ها و تجربه‌های انتفاضه اول و دوم و انعطاف رژیم صهیونیستی در این دو انتفاضه، تشدید صهیونیسم‌ستیزی به یکی از مؤلفه‌های تأثیرگذار در معادلات عربی– اسلامی علیه صهیونیست‌ها تبدیل شده است. برخلاف انتفاضه اول و دوم، این بار انتفاضه با چاقو و سلاح سرد شروع‌شده و ناامیدی از مذاکرات سازش پایگاه مردمی مقاومت در کرانه باختری را بالا برد. در این راستا مجموعه‌ای از روندها وجود دارد که قبل از شروع انتفاضه سوم بر پیچیدگی موضوع افزوده است.

یکی از مهم‌ترین مسائل مسئله شهرک‌سازی است که در کرانه باختری وجود دارد و با ساخت‌وسازهای غیرقانونی رژیم صهیونیستی جنگ همه‌جانبه‌ای علیه فلسطینی‌ها آغاز کرده بود. همه‌جانبه به این معنا بود که رژیم صهیونیستی در حوزه جنگ سخت با تمام قدرت علیه غزه و تشکیلات حماس وارد نبرد شد و در حوزه جنگ نرم نیز با وقت‌کشی و گام‌های مرحله‌به‌مرحله شهرک‌سازی در کرانه باختری و قدس شرقی را آغاز نمود.

ذکر این نکته حائز اهمیت است که تهدیدها در کرانه باختری به‌مراتب دشوارتر از غزه است چون استان قدس دوسوم کرانه باختری را تشکیل می‌دهد. لذا تهدیدات رژیم صهیونیستی در این منطقه دشوارتر است به همین دلیل با اعمال سیاست‌های ظالمانه درصدد فروکش کردن خودآگاهی فلسطینی کرانه باختری است. شهرک‌سازی به‌عنوان یک حربه نقش کلیدی در این مسئله دارد. با شهرک‌سازی رژیم صهیونیستی هم از فشردگی جمعیت جلوگیری می‌نماید و هم باعث تسخیر سرزمین‌های بیشتری در نواحی کرانه باختری می‌شود که خود باعث مهاجرت اعراب هم می‌شود. در این راستا کارگران فلسطینی با توجه به شناختی که از این نقشه صهیونیست‌ها دارند به‌نوعی خودآگاهی ملی رسیده‌اند.

باید گفت تعداد فلسطینیانی که بعد از روز نکبت ۱۹۴۸، در روستاهای خود باقی ماندند، ۱۵۴ هزار نفر برآورد شده است. تعداد این افراد در شصت و پنجمین سالگرد روز نکبت، ۱.۴ میلیون نفر است.[1] لذا امتیازهای اقتصادی رژیم صهیونیستی (امتیازات تاکتیکی) هیچ‌گاه مانع گسست از هویت ملی فلسطینی آنان نشده است.

 

از سال 1948 حیات اقتصادی آنان به شرح زیر بوده است:

الف- دوره 1948 تا 1966: در ‌این مقطع با اکثریت عرب‌ها در قالب قانون دفاعی فوق‌العاده برخورد می‌شد و بر اثر آن، مناطق عرب‌نشین به سه دایره الجلیل، مثلث و نقب تقسیم شد. هدف از این امر ممانعت از ارتباط میان آنان بود.‌ این امر به کاهش توسعه اقتصادی ‌این مناطق انجامید.

ب- دوره 1967 تا 1974: در این دوره کوتاه، رژیم صهیونیستی که می‌خواست شرایط را برای انزوای فلسطینی‌های داخل آماده سازد و آنان را به ترک اراضی خود راضی کند، در ابتدا به وضعیت اقتصادی آنان در این مقطع توجه بیشتری نسبت به سابق مبذول داشت اما برخلاف تصور مسئولان صهیونیست، پایبندی آنان به اراضی‌شان بیشتر شد لذا اقدام به مصادره اراضی عربی برای تهیه زمین برای مهاجرت‌های صورت گرفته قبلی کرد و از عرب‌ها به‌عنوان نیروی کار استفاده نمود. در این دوره، وضعیت اقتصادی عرب‌ها اندکی بهبود یافت.

ج- دوره 1976 تا 2015: شاخصه مهم این دوره، افزایش آگاهی عربی- فلسطینی بود به‌طوری‌که در تاریخ 30/3/1976، تظاهراتی گسترده به دلیل اعتراض به مصادره اراضی انجام شد و بعدها‌ این روز به «یوم‌الارض» یا «روز زمین» مشهور گردید. علاوه بر آن وضعیت اقتصادی فلسطینی‌های 1948، نسبت به دیگر فلسطینی‌ها بهتر است، اما تفاوت فاحشی میان فلسطینی‌های 1948 و یهودی‌های ساکن رژیم صهیونیستی وجود دارد. در‌حالی‌كه رژیم صهیونیستی، رژیمی نسبتاً توسعه‌یافته به شمار می‌آید، ولی الگوی توسعه این رژیم به دلیل رویكرد نژادپرستانه‌اش كاملاً شكلی نامتوازن به خود گرفته است و جامعه عرب آن، به‌طور كامل مشمول پیشرفت كلی كشور نشده‌اند.

نابرابری در تخصیص بودجه برای زیرساخت و توسعه، منجر به توسعه‌نیافتگی همه‌جانبه ‌شده است. هیچ جا به‌اندازه روستاهای «نقب»، عقب‌افتاده و فقیر نیست. در‌حالی‌كه جمعیت عرب، حدود بیست درصد جمعیت كل رژیم صهیونیستی را تشكیل می‌دهند، وزارتخانه‌های دولتی كمتر از هفت‌ درصد از بودجه‌ خود را به ‌این جمعیت اختصاص می‌دهند. وزارت رفاه 8/9 درصد و وزارت آموزش تنها 1/3‌ درصد از بودجه‌ خود را به‌جمعیت عرب اختصاص داده‌اند.[2]

این تبعیض ساختاری همراه با جمع‌آوری بی‌فایده مالیات، منجر به کمبود همه‌جانبه‌ توسعه در انجمن‌های محلی عرب، از‌جمله كافی‌نبودن امكانات آموزشی، حمل‌ونقل عمومی ضعیف، زیرساخت‌های منسوخ آب و فاضلاب و پایین‌بودن سطح صنعت شده است. به‌علاوه در ابعاد اجتماعی و آموزشی رژیم صهیونیستی تبعیض فاحشی نسبت به فلسطینی‌های 1948 اعمال می‌نماید. به‌طور مثال بر اساس برآورد دیدبان حقوق بشر دانش‌آموزان عرب، نرخ ترك تحصیلی بیشتری نسبت به دانش آموزان یهودی دارند و كمتر از دانش‌آموزان یهودی آزمون‌های تأیید صلاحیت پیش‌دانشگاهی را می‌گذرانند و كمتر در دانشگاه‌ها پذیرفته می‌شوند.

همچنین فلسطینی‌های 1948 از حقوق شهروندی یکسان برخوردار نیستند و در درجه دوم حقوق شهروندی در رژیم صهیونیستی قرار دارند. به همین دلیل کارگران فلسطینی 1948 به نسبت کارگران 1967 از آگاهی بسیاری برخوردارند. به‌طور نمونه استخدام کارگران چینی یکی از مواردی است که ضربه‌ای سنگین بر کارگران فلسطینی 1948 وارد می‌سازد. تعداد کارگران فلسطینی که پیش از آغاز انتفاضه در اراضی اشغالی کار می‌کردند، به 120 هزار نفر می‌رسید که البته بیشتر آن‌ها امروز بیکار هستند و آن‌هم به خاطر همین کارگران خارجی است که تعداد آنان بالغ‌بر 220 تا 250 هزار است.

نکته مهم‌تر اینکه این کارگران خارجی غیرقانونی هستند. مقامات تل‌آویو روند اخراج کارگران خارجیرا متوقف کردند و به کارگران خارجی که به‌صورت غیرقانونی در «رژیم صهیونیستی» حضور داشتند، مجوز کار دادند تا به‌این‌ترتیب، خلأ ناشی از غیاب کارگران فلسطینی را پر کنند.[3] کارگران خارجی که در بخش مراقبت از سالخوردگان فعالیت دارند از کشورهایی مانند فیلیپین، هند، نپال و سریلانکا هستند. تایلندی‌ها در بخش کشاورزی مشغول هستند. چینی و ترک‌ها نیز کارگران بخش ساختمان‌سازی رژیم صهیونیستی را تشکیل می‌دهند. در هر سه بخش یعنی در مراقبت از سالخوردگان، اراضی کشاورزی و ساخت‌وسازها فلسطینی‌های 1948 از بی‌اعتمادترین نیروها برای رژیم صهیونیستی محسوب می‌شوند. حتی در روند صدور ویزا برای ساکنان فلسطینی نیز با محدودیت‌هایی همراه است. صدور کارت‌ها به دو صورت دائم و موقت است کارت‌های آبی به معنای کارت مقیم دائم و کارت‌های سبزرنگ به معنای مقیم غیر دائم است و ساکن فلسطینی محسوب نمی‌شود.

به دنبال کاهش حضور فلسطینیان در اراضی اشغالی، مقامات تل‌آویو روند اخراج کارگران خارجی را متوقف کردند. با این واقعیت حمله استشهادی 28 آبان ماه 1394 یکی از شدیدترین ضربات بر سیاست تبعیض و آپارتاید رژیم صهیونیستی بود که درنتیجه آن طی دو عملیات جداگانه در تل‌آویو و «گوش عتصیون» در شمال الخلیل 4 صهیونیست کشته و 11 تن دیگر زخمی شدند؛ و در عملیات دوم در داخل یک کنیسه در یک مجتمع تجاری تل‌آویو با استفاده از سلاح سرد انجام شد. عامل استشهادی «رائد المسالمه» جوان فلسطینی بود که به کشته شدن دو تن انجامید.

نکته عملیات کنیسه تل‌آویو، کشته شدن خاخام مشهور «اهارون لسبید» بود که به ساحت پیامبر (ص) توهین کرده بود و بارها صهیونیست‌ها را به تخریب مسجدالاقصی فرامی‌خواند.[4]  نوع حمله و هلاکت لسپید بیانگر این موضوع است که عملیات دوم سازماندهی‌شده و در جهت احیاء صیانت از ساحت حضرت رسول و احیاء فرهنگ شهادت بوده است.

 مسئله مهم‌تر یکسانی فرهنگ شهادت است که کل سرزمین‌های اسلامی را درمی‌نوردد. درحالی‌که رژیم صهیونیستی هنوز با پارادوکس آشکاری در سرزمین‌های 1948 مواجه است و نخبگان رژیم صهیونیستی تلاش کرده‌اند، ادعا کنند که می‌شود این رژیم را به‌عنوان دولت یهودی دموکراتیک تعریف کرد بدون این‌که دموکراسی را نقض کرده باشد. از طرفی فلسطینی‌های ساکن داخل رژیم صهیونیستی معتقد به وجود تناقض بنیادین و اساسی میان بُعد یهودیت و بُعد دموکراسی در رژیم صهیونیستی بوده و معتقدند این رژیم به دولتی تبدیل‌شده که نظام غیر دموکراتیک دارد،[5] اما باوجوداین تعارض میان بعد یهودیت و دموکراسی جنگ 51 روزه غزه اوضاع اقتصادی فلسطینی‌های 1948 را وخیم‌تر نمود. به‌طوری‌که آویگدور لیبرمن رئیس حزب «اسراییل خانه ما» خواستار تحریم مغازه‌های عربی شد و به دنبال ‌این امر، بازار وادی النسناس که قدیمی‌ترین بازار عربی در حیفا به شمار می‌رود، تحت تأثیر ‌این تحریم و در آستانه عید فطر بسیاری از مشتریان یهودی خود را از دست داد.

‌این در حالی است که با توجه به وضعیت نابسامان اقتصادی عرب‌ها در شهرهای حیفا و عکا و ناصره و نیز شهرهای قدیمی عربی، آنان بر شغل فروشندگی و بازار به‌عنوان یکی از منابع اصلی درآمد تکیه‌دارند.[6] با توجه به ‌اینکه میانگین فقر در میان جامعه فلسطینی 1948 به 50 درصد می‌رسد، متضرر شدن مناطقی مثل حیفا، الطیبه، ام الفحم، باقة الغربیة به نسبت 90 درصد به دلیل تحریم آن توسط مشتری‌های یهودی به دلیل احساسات ضد عربی در میان جامعه یهودی امری است که در زندگی معیشتی مردم عرب، تأثیر فراوانی دارد.[7]

 

حتی روند صدور ویزا برای ساکنان فلسطینی نیز با محدودیت‌هایی همراه است. صدور کارت‌ها به دو صورت دائم و موقت است کارت‌های آبی به معنای کارت مقیم دائم و کارت‌های سبزرنگ به معنای مقیم غیر دائم است و ساکن فلسطینی محسوب نمی‌شود. همچنین با توجه به تحرکات ضد رژیم صهیونیستی و تشدید انتفاضه سوم نیز نتانیاهو تصمیم گرفت کارت آبی‌رنگ هشتاد هزار نفر از ساکنان فلسطینی را باطل نماید.

همچنین با توجه به تحرکات ضد رژیم صهیونیستی و تشدید انتفاضه سوم نیز نتانیاهو تصمیم گرفت کارت آبی‌رنگ هشتاد هزار نفر از ساکنان فلسطینی را باطل نماید.[8] در بعد سیاسی جنگ 51 روزه غزه حتی به کنست رژیم صهیونیستی نیز رسید به‌طوری‌که به دنبال اقدامات تحریک‌آمیز نمایندگان صهیونیست علیه نمایندگان عرب در کنست به‌ویژه علیه حنین زعبی و نیز تلاش برای افزایش حد آستانه کنست در جهت محدود کردن حضور عربی در پارلمان، موج اعتراض‌های گسترده‌ای در میان احزاب عربی به وجود آمد.

به‌عنوان‌مثال، حزب تجمع ملی دمکراتیک از آویختن پرچم رژیم صهیونیستی در سالن اجتماعات خود اجتناب کرد.[9] علاوه بر ‌این اظهارات حنین زعبی نیز در ضدیت با رژیم صهیونیستی افزایش یافته است به‌طوری‌که او علناً رفتار داعش را با ارتش رژیم صهیونیستی مقایسه کرده و ارتش صهیونیستی را جنایتکارتر از آن دانسته است.[10] نتیجه این عمل به بدبینی رژیم صهیونیستی به کارگران بود که ثمره آن افزایش شهرک‌سازی‌ها و تلاش برای ابطال کارت هویت فلسطینی‌ها بود.

در چنین شرایطی ورود صهیونیست‌ها به مسجدالاقصی و بی‌حرمتی به قدس شریف زمینه انتفاضه سوم را به وجود آورد. گروه‌های فلسطینی تحت نام «فرماندهی انتفاضه سوم»، با اعلام روز خشم در روز 18 مهر 1394 در کل فلسطین، گردا‌ن‌های مسلح را به حضور در خیابان‌ها و همچنین افزایش عملیات حمله به صهیونیست‌ها با چاقو دعوت کرد. در بیانیه گروه‌های فلسطینی آمده است: انتفاضه سوم باهدف آزادی مسجدالاقصی و تمام خاک فلسطین آغاز شد.[11] سرایت انتفاضه در 28 آبان ماه در تل‌آویو برخلاف تصور عمومی ریشه در روندهایی داشت که در گذشته علیه فلسطینیان 1948 اعمال شد.

از طرف دیگر بر اساس تازه‌ترین نظرسنجی‌ها تداوم انتفاضه از مقبولیت بالایی برخوردار است. به‌طوری‌که 44.2 درصد از فلسطینی‌ها موافق مقاومت و انتفاضه مسلحانه، 14 درصد موافق انتفاضه سنگ و 18.3 درصد موافق انتفاضه چاقو هستند. (خبرگزاری قدس،06\09\1394) این بدان معناست که فراگیری انتفاضه سوم نه‌تنها در کرانه باختری قوت بیشتری خواهد داشت بلکه با اعمال سیاست‌های ظالمانه رژیم صهیونیستی فلسطینی‌های 1948 نیز همسو با نواز غزه و کرانه باختری علیه رژیم غاصب صهیونیسم متحد شده‌اند.

 

نتیجه

انتفاضه سوم انتفاضه‌ای همه‌جانبه و از نوع سنگ‌پرانی، چاقو و خودرو است و ازآنجاکه به تل‌آویو رسیده و با هلاکت اهارون لسپید به نتایج قابل قبولی دست‌یافته است، انتفاضه‌ای امیدبخش است که همسویی فلسطینی‌های 1948 با کرانه باختری و نوار غزه را به وجود آورد. مهم‌تر از همه برای رژیم صهیونیستی ضربه‌ای مهلک محسوب می‌شود چراکه تهدیدات این گروه به‌مراتب دشوارتر و مرگبارتر از تهدیدات حماس است و با توجه به تسلط فلسطینیان 1948 به زبان عبری و زندگی کردن با اقشار جامعه یهودی در سرزمین‌های اشغالی شناسایی آنان برای رژیم صهیونیستی به‌مراتب سخت‌تر است.

عملیات تل‌آویو نتیجه سیاست نسل‌کشی خاموش رژیم صهیونیستی علیه ملتی است که هیچ قرابتی بافرهنگ صهیونیسمی ندارد. رژیمی که با موضوع قوانین مصنوعی، قانون زمین و ارجحیت کارگران خارجی بر کارگران ساکن در سرزمین‌های اشغالی سیاست ظالمانه را اعمال می‌نماید نمی‌تواند نمادی از یک نظام یهودی دمکراتیک باشد بلکه نماد نظام صهیونیستی است که هیچ قاعده بین‌المللی را دنبال ننموده و تنها از طریق زور، غلبه و نفی دیگری بنیان‌گذاری شده است. انتفاضه سوم اوج خروش علیه این غلبه و آغازی بر تغییر معادله اسلامی- صهیونیستی است.

 


منابع:

1- گزارشی آماری از وضعیت فلسطین 1948 تا 2013، تارنمای جبهه جهانی مستضعفین، 25 ارديبهشت 1392 در:

http://mwfpress.com/vdce.n8zbjh8vo9bij.html

2- جنبش اسلامی در اراضی اشغالی سال 1948 فلسطین،20 آبان 1393، در:

http://www.irdc.ir/fa/content/52806/default.aspx

3- www.hrw.org/en/news/2007/12/4/isreali-schools-separat-not-egual

4- بثینه اشتیوی، دلیل استفاده فراوان تل‌آویو از کارگران چینی چیست؟، تارنمای مرکز اطلاع‌رسانی فلسطین،2015/10/03 در:

http://www.palestine-persian.info/fa/default.aspx?xyz

5- وب‌سایت خبرگزاری فارس،1394/08/28 در:

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940829000028

6- مهند مصطفی، طرح‌های تبادل جمعیتی و دولت یهودی حالت تبادل جمعیتی در منطقه مثلث، ترجمه مریم پوتی، بولتن شماره 529،: ۲۵ آبان ۱۳۹۴ در:

http://nedains.com/fa/news/312681

7- alarabiya.net, 2014/08/30

8- akhbarak.net, 2014/10/27

9- akhbarak.net, 2014/10/20

10- خبرگزاری فارس، 1394/07/17 در:

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940717000861

11- خبرگزاری قدس،1394/09/06، در:

http://www.qodsna.ir/PrintPage.aspx?newsid=58737

12- خبرگزاری صداوسیما،1394/08/04، در:

 http://sahebkhabar.ir/news/8719742

 


[1] تارنمای جبهه جهانی مستضعفین، 25 ارديبهشت 1392

[2] تارنمای مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 20 آبان 1393

[3] بثینه اشتیوی، 2015

[4] خبرگزاری فارس،1394/08/28

[5] مهند مصطفی، ۱۳۹۴

[6] 2014/08/30 aawsat.com

[7] alarabiya.net, 2014/08/30

[8] خبرگزاری صداوسیما،1394/08/04

[9] akhbarak.net, 2014/10/27

[10] akhbarak.net, 2014/10/20

[11] خبرگزاری فارس، 1394/07/17

ارسال دیدگاه