اندیشکده راهبردی تبیین – با گذشت 4 ماه از آغاز انتفاضهی سوم، نگاهها بیشازپیش معطوف به تشکیلات خودگردان است. تحلیلگران منطقهی غرب آسیا، روند انتفاضه را معطوف به واکنش تشکیلات خودگردان نسبت به آن و نیز واکنش رژیم صهیونیستی در قبال واکنش یاران محمود عباس میدانند. امروزه با گذشت 4 ماه از انتفاضه، بهطور ملموستر میتوان در مورد اهداف و خواستههای تشکیلات خودگردان و محمود عباس از وضعیت کنونی فلسطین سخن گفت؛ اما آنچه تصمیمات محمود عباس را شکل میدهد، خود متغیری وابسته است؛ زیرا جدا از اهداف و منافع تشکیلات خودگردان، بخش قابل توجهی از رفتار و تصمیمات محمود عباس، به واکنش و تصمیم مسئولان رژیم صهیونیستی در قبال انتفاضهی سوم وابسته است.
در این نوشتار، ابتدا به بررسی خواستهها و منافع کلی تشکیلات خودگردان در وضعیت فعلی فلسطین خواهیم پرداخت و پس از آن در سناریوهای محتمل پیشِ روی رژیم صهیونیستی در واکنش به انتفاضه، به پیامدها و واکنشهای احتمالی این سناریوها نسبت به تشکیلات خودگردان میپردازیم.
1- خواستها و منافع تشکیلات خودگردان در انتفاضهی قدس
1-1- بازگرداندن کابینهی نتانیاهو به میز مذاکره و گرفتن امتیاز
محمود عباس پیش از آغاز انتفاضه، در دیدار خود با اولاند، رئیسجمهور فرانسه، ضمن هشدار به آغاز انتفاضهای جدید در فلسطین به دلیل تداوم حملات به مسجدالاقصی، از نتانیاهو خواست مسیر خطرناک کنونی را متوقف نماید.[1] همچنین محمود عباس در سفر آبانماه خود به مصر، ضمن اعتراف به تلاش برای از سرگیری مذاکرات از طریق آمریکاییها میگوید: «اگر مذاکراتی که در راستای دستیابی به صلح باشد، قطعاً ما آماده شرکت در آن هستیم و درخواستهای اولیهی ما برای آغاز این مذاکرات شامل توقف شهرکسازی رژیم صهیونیستی و آزادی ۳۰ اسیر فلسطینی که پیش از معاهده اسلو بازداشت شدهاند، خواهد بود و پس از آن در مورد مرزبندی، مسئلهی امنیت، قدس شریف و پناهندگان فلسطینی به گفتگو خواهیم نشست.»[2] این سخنان بهخوبی مشخص میکند که انتفاضه موجب شده است محمود عباس این فرصت را مغتنم شمارد و با پیششرطی که بخشی از جامعهی فلسطینی را نسبت به مذاکره حین انتفاضه اقناع مینماید، وارد گفتگو با رژیم صهیونیستی شود. هرچند تاکنون شروع مذاکرات از سوی نتانیاهو با مخالفت روبرو شده است، اما تشکیلات خودگردان بهخوبی میداند که حیات او به سرانجام رساندن اصلیترین ادعا یعنی حل بحران فلسطین از طریق سیاسی و دیپلماتیک وابسته است و این امر تنها با تداوم همکاری سیاسی و امنیتی با رژیم صهیونیستی اتفاق خواهد افتاد.
2-1- تشدید همکاری امنیتی با رژیم صهیونیستی و ارتقاء نقش خود در کرانهی باختری
طی یک سال گذشته خصوصاً پس از جنگ 51روزهی غزه، تشکیلات خودگردان و شخص محمود عباس با کاهش محبوبیت و مشروعیت در جامعهی فلسطینی روبرو شده است. محمود عباس همواره سعی کرده است با تداوم و افزایش نقشآفرینی خود در فلسطین و جامعهی بینالملل، مشروعیت و محبوبیت خویش را بازیابد. محمود عباس طی یک سال گذشته اقداماتی چون عضویت در سازمانهای بینالمللی و افتتاح سفارت فلسطین در برخی کشورها را به این منظور انجام داده است. از دیگر اقداماتی که محمود عباس همواره در سطح داخلی برای افزایش بقاء سیاسی خود دنبال نموده، پیوستگی سیاسی و امنیتی با رژیم صهیونیستی بوده است. به باور محمود عباس و تیم او، همکاری امنیتی با رژیم صهیونیستی، هزینهی حذف یا جایگزینی محمود عباس و ساختار تشکیلات خودگردان با دیگر رقبای او چون محمد دحلان را برای رژیم صهیونیستی افزایش میدهد و بقای آنها را تضمین خواهد نمود.
تداوم روش کنونی رژیم صهیونیستی یعنی مهار توأم با فشار و یا خروج از کرانه باختری از سوی رژیم صهیونیستی بدون توافق با تشکیلات خودگردان، دو گزینه نامطلوب برای محمود عباس است. تنها در صورتی که رژیم صهیونیستی بتواند با کمک تشکیلات خودگردان در کوتاهمدت انتفاضه را سرکوب نماید یا دست به تجاوز جدیدی در غزه بهمنظور انحراف افکار عمومی و امنیتی کردن کرانه باختری بزند، محمود عباس و تشکیلات خودگردان در وضعیتی بهتر میتوانند از انتفاضه قدس برای کسب منافع خود استفاده نمایند. |
آغاز انتفاضهی قدس در دل کرانهی باختری خصوصاً قدس و الخلیل، فرصتی جدید بهمنظور افزایش همکاری امنیتی با رژیم صهیونیستی برای تیم محمود عباس ایجاد نمود. روزنامۀ یدیعوت (11 اکتبر 2015) از قول فرماندهی منطقهی مرکزی ارتش رژیم صهیونیستی در مقابل اعتراضات و انتقادهای تند وزیران کابینه و نمایندگان کنست علیه محمود عباس مینویسد: «وی در حال همکاری کامل با این رژیم برای فرونشاندن آتش انتفاضه است. هماکنون یک شبکۀ تماس مستقیم بین نتانیاهو و ابومازن برقرار است و این دو با هم بهطور مستمر تبادل نظر میکنند و عباس شخصی است که برای فرونشاندن آتش انتفاضه تلاش میکند.» این روزنامه در یادداشتهای دیگری از جلسات متداوم تشکیلات و نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی بهمنظور کنترل انتفاضه خبر داد.[3]
سخنان هفتهی گذشتهی رئیس سرویس اطلاعات سراسری تشکیلات خودگردان در کرانه باختری بهخوبی نشانگر هدف و خواستهی تشکیلات خودگردان از انتفاضه بهمنظور حفظ بقاء خود است. ماجد فرج پس از سخنان یکی از مسئولان امنیتی تشکیلات خودگردان مبنی بر جلوگیری از دستکم حدود 200 عملیات شهادتطلبانه علیه رژیم صهیونیستی از آغاز انتفاضه تاکنون، در مصاحبهای با نشریهی آمریکایی دیفنسنیوز اعتراف مینماید: «تشکیلات خودگردان در حال همکاری با اسرائیل، آمریکا و سایر کشورها برای جلوگیری از فروپاشی سازمان خود است.»[4]
3-1- مدیریت کنترل انتفاضه و کاهش قدرت حماس و جهاد اسلامی
بسیاری از تحلیلگران معتقدند، هرچند طبق دو هدف گفته شده در بالا (امتیازگیری در مذاکرات و افزایش همکاری امنیتی با رژیم صهیونیستی) محمود عباس از انتفاضه و ناآرامی در کرانهی باختری استقبال میکند، اما ترس خارج شدن انتفاضه از کنترل و آغاز شورشی علیه خود او خصوصاً از سوی سیاسیون همراه وی در تشکیلات، موجب شده است رفتارهایی هم بهمنظور سرکوب فوری انتفاضه انجام دهد. ضمن آنکه محمود عباس میداند تداوم و طولانی شدن انتفاضه جایگاه مقاومت و گروههایی چون حماس و جهاد اسلامی را تقویت خواهد نمود. روزنامهی صهیونیستی یدیعوت آحارنوت در گزارشی در این باره مینویسد که محمود عباس از آغاز اعتراضات داخلی علیه خود در اثر افزایش بحران اقتصادی و برخی اختلافات سیاسی نگران است و او در سخنرانیهای اخیر بیشتر روی موضوعات اجتماعی و اقتصادی تمرکز داشته است و کمتر به مسائل سیاسی و امنیتی پرداخته است.[5]
همچنین محمود عباس در دیدار خود با نویسندگان مصری در قاهره بهخوبی فاش میسازد که از انتفاضه به دنبال سرکوب مقاومت است. محمود عباس با تقبیح انتفاضهی دوم که به انتفاضهی مسجدالاقصی مشهور شد میگوید: «اسرائیلیها ما را مسلّح میخواهند تا بتوانند ما را نابود کنند. ما در انتفاضهی دوم متحمل خسارات سنگینی شدیم و غزه 3 بار تخریب شد. برادران در کرانهی غربی سعی دارند علیه اسرائیل عملیات کنند تا به آنها توجیه لازم را برای نابودی کرانهی غربی بدهند.»[6] این سخنان بهخوبی نشان میدهد که محمود عباس از سرکوب فوری انتفاضه و مقاومت مسلحانه استقبال میکند و از این فرصت به دنبال مقصر نشان دادن گروههای حامی انتفاضه و مقاومت در جنگهای سهگانهی غزه و یا جنگ احتمالی آینده است. طبق گزارشها سرویسهای امنیتی تشکیلات خودگردان در یک ماه نخست انتفاضه 300 نفر از اعضاء و رهبران حماس را در مناطق مختلف کرانهی باختری بازداشت و همچنین مدت بازداشت 62 فلسطینی در زندانهای خود را تمدید کردهاند.[7] این آمار میزان تلاش تشکیلات خودگردان برای برداشتن رقیب خود در جامعهی فلسطین را نشان میدهد.
2- واکنشهای محتمل رژیم صهیونیستی به انتفاضه و پیامدهای آن برای تشکیلات خودگردان
همانگونه که در ابتدا اشاره شد، تصمیمات و رفتار محمود عباس به متغیر دیگری وابسته است. آن متغیر، سناریو و تصمیم تلآویو برای برخورد با انتفاضهی سوم و جایگاه محمود عباس در این سناریوهاست. لذا در این بخش به بررسی سناریوهای محتمل واکنش رژیم صهیونیستی و پیامد هر انتخاب بر روی تشکیلات خودگردان و محمود عباس خواهیم پرداخت.
طی یک سال گذشته خصوصا پس از جنگ 51 روزه غزه، تشکیلات خودگردان و شخص محمود عباس با کاهش محبوبیت و مشروعیت در جامعه فلسطینی روبرو شده است. محمود عباس همواره سعی کرده است با تداوم و افزایش نقش آفرینی خود در فلسطین و جامعه بینالملل، مشروعیت و محبوبیت خویش را بازیابد. |
1-2- عقبنشینی از کرانهی باختری در قبال رسمیت یافتن شهرکها
یکی از گزینههای پیش روی رژیم صهیونیستی، عقبنشینی یکجانبه از برخی مناطق کرانهی باختری بدون توافق با تشکیلات خودگردان است، یعنی انجام کاری شبیه به آنچه شارون در طرح خود دربارهی نوار غزه انجام داد؛ البته با فرض الحاق کانونهای بزرگ شهرکنشینی به اراضی اشغالی و سیطرهی تلآویو بر بخش گستردهی مناطق اختلافی در کرانهی باختری است.[8] این گزینه در شرایط کنونی دور از ذهن به نظر میرسد زیرا چنین عقبنشینیای از سوی راستگرایان رژیم صهیونیستی قطعاً مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت. ضمن آنکه شرایط در کرانهی باختری هنوز فاصلهی معناداری با شرایط نوار غزه در سال 2005 دارد و لذا رژیم صهیونیستی دست به این عمل نخواهد زد. هرچند تداوم مقاومت و انتفاضه ممکن است تصمیمسازان رژیم صهیونیستی را مجبور به تکرار سناریو تخلیهی غزه نماید.
این سناریو هرچند به نظر میرسد حالت ایدهآل برای تشکیلات خودگردان و محمود عباس است اما باید به این نکته توجه کرد که پیش از رسیدن وضعیت به این مرحله، تشکیلات خودگردان با فشارهای منطقهای و بینالمللی در کنار فشار رژیم صهیونیستی، به درگیری مستقیم و خشنتر با مردم در کرانه باختری خواهد رسید و عقبنشینی رژیم صهیونیستی از کرانه، به معنی جایگزینی حامیان و گروههای نزدیک به مقاومت در کرانه خواهد بود و محمود عباس جایگاه خود را بهمثابه افول نقش و محبوبیتش در غزه پس از خروج اشغالگران، در کرانهی باختری هم از دست خواهد داد. لذا تحلیلگران معتقدند تشکیلات به دلیل تنیدگی و وابستگیاش در صورت خروج رژیم صهیونیستی از کرانهی باختری بدون توافق صلح، جایگزین آن نخواهد بود بلکه بازنده خواهد بود.
2-2- حمله به نوار غزه
یکی از سناریوهای پیش روی رژیم صهیونیستی بهمنظور سرکوب انتفاضه، آغاز حملهی جدید به غزه بهمنظور انحراف افکار عمومی و امنیتی نمودن کرانهی باختری است. این سناریو چندین بار با تهدید نتانیاهو و برخی اعضای کابینهاش بهعنوان راهحلی به بهانهی مقابله با تونلسازیهای حماس مطرح شده است. نتانیاهو پس از شهادت 7 تن از نیروهای القسام بر اثر ریزش تونلی در شرق نوار غزه، باری دیگر تهدیدات علیه نوار غزه را ادامه داد و ضمن هشدار به حماس در مورد هرگونه حمله به اهداف صهیونیستی، اظهار داشت که هرگونه حمله یا عملیات از طریق تونلهای حماس در غزه را پاسخ میدهیم.[9] پس از آن اسحاق هرتزوگ رهبر حزب اتحادیهی صهیونیست از کابینه رژیم صهیونیستی خواست تردید را کنار گذارد و به نیروهای نظامی دستور بمباران و تخریب این تونلها را بدهد.[10] اما برخلاف این اظهارات به نظر میرسد مسئولین امنیتی رژیم صهیونیستی، مخالف آغاز حملهای جدید به نوار غزه هستند.
موشه یعلون، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، در واکنش به این اظهارات در گفتگو با رادیو اسرائیل یادآور شد که از زمان جنگ غزه در تابستان 2014 تاکنون، حماس نه یک راکت و نه حتی یک گلوله از نوار غزه به سمت اسرائیل شلیک نکرده است و به نوعی مخالفت خود را با سناریو جنگ اعلام نمود. روزنامه هاآرتص نزدیک به مراکز امنیتی رژیم صهیونیستی هم طی گزارشی در این موضوع مینویسد: «اسرائیل نگران است تداوم اظهارات تهدیدآمیز مقامات اسرائیلی باعث پیشبینی غلط حماس شود و این سازمان گمان کند اسرائیل در آستانهی حمله قرار دارد و در نتیجه دست به اقدام پیشگیرانه بزند. اکنون به نظر میرسد بخش امنیتی اسرائیل میخواهد اوضاع را آرام سازد. اسرائیل به دنبال رویارویی نظامی دیگر علیه حماس نیست و تنها در صورتی دست به اقدام میزند که حماس کاری علیه اسرائیل انجام دهد.»[11]آغاز حملهای جدید به نوار غزه از سوی رژیم صهیونیستی یا اقدام پیشگیرانهی حماس در مقابل رژیم صهیونیستی، سناریوی بسیار مطلوب برای تشکیلات خودگردان و بازیگران منطقهای نزدیک به اوست. در صورت انتخاب این سناریو از سوی کابینهی نتانیاهو، ممکن است شاهد افزایش نقش و بقاء محمود عباس در کرانهی باختری در کنار حذف و فشار بر رقیبان محمود عباس در تشکیلات خودگردان باشیم.
3-2- تداوم روش کنونی برای کنترل انتفاضهی سوم: فشار توأم با مهار
به نظر میرسد نتانیاهو و تیم امنیتی وی به دنبال آن هستند که با مهار انتفاضه در کنار فشار بر هستههای اصلی انتفاضه یعنی الخلیل و قدس، از این بحران عبور نمایند. رژیم صهیونیستی سعی دارد با افزایش کنترل امنیتی، فشار بر هستههای اصلی قیام، افزایش نیروها، محاصرهی مناطق و در پایان بالا بردن هزینهی تداوم انتفاضه، انتفاضه را بهآرامی سرکوب نماید. در کنار سناریو بالا، راهبرد مهار انتفاضه از طریق افزایش همکاری امنیتی با تشکیلات خودگردان و نیز گسترش چتر اطلاعاتی و دستگیریها دنبال خواهد شد. بسیاری از مسئولان امنیتی رژیم صهیونیستی معتقدند بهترین راه برای کنترل انتفاضه، استفاده از نقش و جایگاه تشکیلات خودگردان است.
در حالی سناریو آغاز جنگ غزه حالت مطلوب تشکیلات خودگردان است، روزنامه هاآرتص نزدیک به مراکز امنیتی رژیم صهیونیستی طی گزارشی مینویسد:” اسرائیل نگران است تداوم اظهارات تهدیدآمیز مقامات اسرائیلی باعث پیشبینی غلط حماس شود و این سازمان گمان کند اسرائیل در آستانه حمله قرار دارد و در نتیجه دست به اقدام پیشگیرانه بزند. اکنون به نظر میرسد بخش امنیتی اسرائیل میخواهد اوضاع را آرام سازد. |
این سناریو که اکنون در حال اجراست، گزینهای مطلوب برای تشکیلات خودگردان نیست؛ زیرا در این سناریو هرچند وابستگی رژیم صهیونیستی به محمود عباس بیشتر و هزینهی حذف یا جایگزینی سازمان تحت نظرش برای رژیم صهیونیستی افزایش خواهد یافت، اما تداوم تقابل امنیتی نیروهای خودگردان با مردم فلسطین و کرانهی باختری، از محبوبیت و مشروعیت او خواهد کاست و ترس اصلی محمود عباس از انتفاضه و شورش علیه خودش نیز به واقعیت نزدیکتر خواهد شد.
همچنین ضعف تشکیلات خودگردان طی یک سال گذشته و عدم کنترل کامل بر روی نیروهای خود، این سناریو را دچار تردیدهایی نموده است. پس از عملیات شهادتطلبانهی مسلحانه توسط شهید سکری (یکی از نیروهای پلیس تشکیلات خودگردان) و کشته شدن یک نظامی صهیونیست، فشارها بر تشکیلات خودگردان و اتخاذ سناریو دیگری برای مقابله با انتفاضه میان صهیونیستها باری دیگر مطرح شد. بسیاری از صهیونیستها دیگر اعتقادی به توانایی سیاسی و شخصیتی محمود عباس ندارند و معتقدند تشدید بحران اقتصادی و سیاسی در مناطق تحت حاکمیت تشکیلات خودگردان، احتمال فروپاشی این ساختار را تقویت میکند.[12]
نتیجهگیری
محمود عباس و تشکیلات خودگردان به دنبال استفاده از انتفاضهی سوم، در راستای منافع خود هستند. بازگرداندن نتانیاهو به میز مذاکره با گرفتن امتیاز، افزایش همکاری امنیتی با تلآویو بهمنظور بالا بردن هزینهی حذف یا جایگزین نمودن محمود عباس و تشکیلات برای رژیم صهیونیستی و همچنین مدیریت کنترل انتفاضه در راستای افزایش فشار بر حماس و جهاد را میتوان مجموعه خواستههای تشکیلات خودگردان در انتفاضهی سوم دانست؛ اما تصمیمگیری و رفتار تشکیلات خودگردان متغیری است که به رویکرد رژیم صهیونیستی در قبال انتفاضه وابسته است. تداوم روش کنونی یعنی مهار توأم با فشار و یا خروج از کرانهی باختری از سوی رژیم صهیونیستی بدون توافق با تشکیلات خودگردان، دو گزینهی نامطلوب برای محمود عباس است. تنها در صورتی که رژیم صهیونیستی بتواند با کمک تشکیلات خودگردان در کوتاهمدت انتفاضه را سرکوب نماید یا دست به تجاوز جدیدی در غزه بهمنظور انحراف افکار عمومی و امنیتی کردن کرانهی باختری بزند، محمود عباس و تشکیلات خودگردان در وضعیتی بهتر میتوانند از انتفاضهی قدس برای کسب منافع خود استفاده نمایند.
[1] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940631001141
[2] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/492932/
[3] http://goo.gl/74Hps3
[4] http://www.qodsna.com/NewsPage.aspx?newsid=60044
[5] http://www.qodsna.com/NewsPage.aspx?newsid=59914
[6] http://www.yjc.ir/fa/news/5385958
[7] http://goo.gl/HgcKF2
[8] http://goo.gl/WOz5OQ
[9] http://goo.gl/caIO7C
[10] http://fna.ir/HEGV76
[11] http://fna.ir/HEGV76