منافع رژیم صهیونیستی از تجاوز عربستان به یمن

رژیم صهیونیستی با واگذاری این جنگ نیابتی به آل سعود و بدون دادن تلفات نظامی و انسانی، ضمن مانع شدن از گسترش جبهه‌ی ژئوپلتیکی محور مقاومت، به دنبال کنترل تهدیدات امنیتی و انرژی در تنگه باب‌المندب و دریای سرخ بر علیه خود، است.

از ششم فروردین ماه، شاهد آغاز حمله‌ی هوایی عربستان به یمن بودیم. حملاتی که پس از 27 روز با کشته و زخمی شدن نزدیک به 4هزار  یمنی بی دفاع، به صورت موقت پایان یافت (البته اعلام آتش‌بس یکجانبه از سوی عربستان چند ساعت بیشتر دوام نیاورد). عربستان پس از گذشت سه هفته از این حمله که به عملیات طوفان قاطع (عملية عاصفة الحزم   Operation Decisive Storm) معروف شد، سعی در یافتن همراهانی برای آغاز حمله زمینی بود.

عربستان و ارتش آن بدلیل ماهیت استیجاری بودن آن و ضعف قوای زمینی در کنار تجربه‌های شکست در سال 2009 از گروه حوثی‌ها در آن مقطع که بسیار ضعیف‌تر و محدودتر از امروز می‌باشند، به دنبال همپیمانان منطقه‌ای خود برای آغاز حمله‌ی زمینی فراگیر بود. ولی برخلاف تصور آل‌سعود هم پیمانانش رغبتی به حمله نظامی زمینی نشان ندادند. اما موضوع اصلی این نوشتار، حمایت صریح رژیم صهیونیستی از این حمله‌ی عربستان، به بهانه‌ی جلوگیری از به قدرت رسیدن و پیشرفت انصارالله در جنوب یمن است.

بنا به گزارش رسانه‌های اسرائیلی، این رژیم با حضور مستقیم  و با حمایت راهبردی از عربستان و هم پیمانانش در این جنگ حضور داشته است. رژیم اشغالگر قدس با حضور جنگنده‌های خود پس یک هفته از آغاز حمله‌ی عربستان[1]، سعی کرد ناکامی حملات هوایی ائتلاف توفان قاطع در جلوگیری از پیشروی ارتش یمن در کنار کمیته‌های مردمی انقلاب در عدن و دیگر استان‌های جنوبی را جبران کند.

همکاری عربستان سعودی و اسرائیل در این منطقه شبه جزیره عربستان، به سال های 65-1962 در جنگ‌های داخلی یمن که منجر به فروپاشی حکومت امامیه شد، نیز باز می‌گردد. در آن جنگ عربستان و رژیم صهیونیستی در جنگی مقابل طرفداران جمال عبدالناصر موفق به سرنگونی حاکمیت یمن شدند. در این نوشتار سعی داریم به اهمیت یمن برای رژیم صهیونیستی، چرایی انتخاب عربستان و همراهی او در این جنگ نیابتی از سوی رژیم صهیونیستی و هم چنین درک چرایی تمایل عربستان بر نقش آفرینی رژیم صهیونیستی در بازی یمن بپردازیم.

1- اهمیت یمن  و تهدیدهای آن برای رژیم صهیونیستی

1-1- اهمیت تنگه ی باب المندب در امنیت انرژی و دریای سرخ:

یکی از اصلی‌ترین دلایل اهمیت یمن برای رژیم صهیونیستی، را می توان جایگاه ژئو پلتیکی آن دانست. رژیم صهیونیستی از طریق بندر ایلات به آب‌های ازاد دریای سرخ متصل می‌شود و این دریا پل ارتباطی این رژیم به اقیانوس هند می باشد. تنگه‌ی باب المندب به دلیل قرار گرفتن در نقطه اتصال دریای سرخ و اقیانوس هند برای رسیدن به شرق آسیا ، اهمیت بسیاری برای کشتیهای این رژیم و کنترل بر دریای سرخ دارد.

امنیت دریای سرخ از آنجا مضاعف می‌گردد که یکی از اصلی‌ترین راه‌های ارتباطی اسرائیل با جهان بجز دریای مدیترانه است. امروزه رژیم صهیونیستی برای عبور به سوی شرق و غرب آسیا تنها باید از تنگه باب المندب بگذرد. تجربه ی جنگ 1973 کانال سوئز به اهمیت این تنگه برای این رژیم افزوده است. لذا رژیم صهیونیستی طی سال‌های گذشته سعی کرده است به کشور اریتره که در شاخ افریقا قرار دارد، نزدیک شود تا بتواند بر تنگه باب المندب و دریای سرخ تسلط داشته باشد.[2]

تنگه‌ی باب المندب نیز تهدید مشترکی برای آل سعود و رژیم صهیونیستی برای امنیت انرژی و نفتی است. در صورت کنترل انصارالله بر دریای سرخ و تنگه باب المندب، اهرم فشاری به مراتب جدی تر از تنگه هرمز در اختیار مقاومت قرار خواهد گرفت. تنگه باب المندب بدلیل آنکه وروردی دریای سرخ محسوب می شود، رسیدن نیروهای دریایی محور مقاومت به این مکان، تهدیدی نظامی مستقیم علاوه بر تهدید امنیتی برای رژیم صهیونیستی و عربستان است. خوشحالی رسانه‌ها و مسئولان رژیم صهیونیستی از حمله‌ی نیابتی عربستان به یمن، نشان از ترس عیان این رژیم از تسلط محور مقاومت بر تنگه‌ی باب المندب و دریای سرخ دارد.

1-2- تهدیدات انقلابیون یمنی:

به قدرت رسیدن انصارالله، یک دولت عربی جدید را در منطقه به مخالفان  رژیم صهیونیستی اضافه خواهد کرد. رژیم صهیونیستی در طی سی سال گذشته به دنبال عادی سازی روابط خود در منطقه خصوصا با اعراب بوده است. اما امروزه یمن را در آستانه‌ی  تبدیل شدن به یک دولت متخاصم، در مقابل خود می‌بیند. اهمیت این موضوع، و درک این تهدید می‌تواند به تحلیل چرایی همرایی اسرائیل با عربستان برای حمله به یمن، کمک زیادی کند. شعار چند ساله‌ی جنبش انصارالله از آغاز تا کنون (الله اکبر، الموت لامریکا، الموت لاسرائیل، اللعنه علی الیهود، النصر للاسلام) ترس این رژیم از بازیابی شعارهای ضد اسرائیلی همانند دهه های 70 میلادی را دوچندان کرده است. گشوده شدن این جبهه می‌تواند آغازی بر قیام دیگر گروه‌های مقاومت در منطقه بر علیه اسرائیل باشد. لذا رژیم صهیونیستی از  ظهور و قدرت یابی گروه‌ها و احزاب مخالف عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی بسیار ترس دارد و اتفاقات یمن را یک تهدیدی بالقوه برای خود در منطقه می‌داند.

2- اهداف رژیم صهیونیستی از همراهی با عربستان در یمن

مسئولان رژیم اشغالگر قدس با حمایت رسمی حمله‌ به عربستان، خوشحالی خود را از تلاش برای توقف روند پیروزی های انصارالله نیز پنهان ننمودند. رژیم صهیونیستی خود را یکی از بزرگترین برنده‌های این اتفاقات می‌داند. تضعیف مسلمانان و خارج نمودن نگاه‌های منطقه از فلسطین به یک جنگ نیابتی محور مقاومت و ارتجاع عربی، موفقیتی کوتاه مدت برای رژیم صهیونیستی رقم خواهد زد.

2-1- کنترل ژئوپلتیک مقاومت و ایران:

رژیم صهیونیستی با واگذاری این جنگ نیابتی به آل سعود، و بدون دادن تلفات نظامی و انسانی، ضمن مانع شدن از گسترش جبهه‌ی ژئوپلتیکی محور مقاومت، به دنبال کنترل تهدیدات امنیتی و انرژی در تنگه باب المندب و دریای سرخ بر علیه خود، است.

2-2- مذاکرات هسته ایران و 1+5:

در شرایط کنونی حزب حاکم در رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو به عنوان یکی اصلی‌ترین مخالفان مذاکرات هسته‌ای، باری دیگر با پیروزی در انتخابات، شانس اول تشکیل دولت جعلی در سرزمین‌های اشغالی را به‌دست آورده است. نتانیاهو با پیروزی در این انتخابات، به افزایش نقش و قدرت بازی خود در منطقه امیدوارتر شده است. با توجه به دیدگاه و فهم مشترک عربستان با رژیم صهیونیستی از مذاکرات هسته‌ای ایران و قدرت ایران در صورت توافق، نتانیاهو سعی دارد با نزدیکی به عربستان و تقویت قدرت چانه زنی خود مانع از نقش آفرینی بیشتر ایران ناشی از توافق احتمالی شود.

نتانیاهو و سران رژیم صهیونیستی بر این باورند که این توافق، به خروج ایران از انزوای منطقه‌ای منجر خواهد شد و قدرت جمهوری اسلامی را افزایش خواهد داد و رفتار ایران در منطقه را قوی‌تر خواهد کرد. لذا رژیم صهیونیستی، حضور در این جنگ را یک فرصت برای افزایش قدرت مخالفان توافق هسته‌ای در کنار دیگر تهدیدها می بیند. (هرچند ایران بدون توافق نیز به عنوان بازیگر برتر در منطقه نقش آفرینی می‌کند)

2-3- گروه های سلفی و القاعده سپری برای رژیم صهیونیستی:

پیروزی انصارالله بر گروه‌های تکفیری و سلفی در جنوب یمن به عنوان یکی از اصلی ترین پایگاه‌های القاعده، رژیم صهیونیستی را با تهدید امنیتی مواجه خواهد کرد. امروزه جریان مقاومت در مقابل خود جریان تکفیری می‌بیند و هرگونه کاهش قدرت  این جریان، به افزایش قدرت جریان مقاومت ضد صهیونیستی نیز کمک می‌کند. رژیم صهیونیستی، شکست گروه‌های القاعده در جنوب یمن را به مثابه از دست دادن سپری در مقابل گروه‌های مقاومت برای خود می بیند. لذا  پیروزی در این جنگ از سوی عربستان به عنوان یک پیروزی استراتژیک برای حفظ سپر تکفیریان  در مقابل جریان‌های مقاومت برای رژیم صهیونیستی می‌باشد.

3- چرایی تلاش عربستان بر نقش آفرینی رژیم صهیونیستی در عملیات طوفان قاطع

3-1- خروج از انزوای منطقه ای:

امروزه عربستان بخصوص پس از ناکامی در ساقط کردن بشار اسد و عدم همراهی آمریکا در حمله نظامی به سوریه، خود را در یک انزوای سیاسی منطقه‌ای می بیند. عربستان سعی کرده است با همراه کردن این رژیم، ضمن کسب جایگاه تاثیر‌گذاری در منطقه و خروج از انزوا، دیگر کشورهای منطقه از جمله پاکستان و ترکیه را برای عقب نماندن در نقش آفرینی در منطقه با رژیم صهیونیستی، ترغیب به حضور نظامی در یمن کند.

اعلام آمادگی مصر برای حضور در  یمن، می‌تواند ناشی از این رقابت باشد. اما آنچه مانع از حضور نظامی بسیاری از کشورها در منطقه شد، درک اشتباه استراتژیک حمله‌ی زمینی به یمن است. ملک سلمان سعی دارد از  این ائتلاف دلاری، برای خروج عربستان از انزوا و سرپوشی بر شکست‌هایشان در عراق و سوریه بهره برداری کند. همچنین حاکمیت جدید عربستان و به قدرت رسیدن سلمان، باعث شده است بحران یمن به یک موضوع مهم و نماد کارآمدی حاکمیت سلمان در عربستان تلقی شود.

3-2-ایجاد موازنه ی مصنوعی در مقابل جمهوری اسلامی:

گسترش مهره‌های بازی جمهوری اسلامی و نفوذ در حیاط خلوت عربستان، خود بزرگترین باخت سیاسی برای آل سعود در این شرایط حساس منطقه‌ای است. امروزه عربستان با تعریف جمهوری اسلامی به عنوان دشمن اصلی ایدئولوژی و هویتی خود، به دنبال جلوگیری از گسترش ایران در یمن است. بهترین گزینه برای همراهی در این سناریو قطعا رژیم صهیونیستی است. عربستان سعی دارد با ایجاد این ائتلاف در دیگر کشورهای منطقه، موازنه‌ی مصنوعی در مقابل قدرت امروزی جمهوری اسلامی ایجاد نماید.

در شرایط کنونی خطای استراتژیک آل سعود بسیاری از تهدیدات مذکور را به یک تهدید بالفعل تبدیل کرده است. خطایی که منجر به افزایش قدرت و نفوذ انصارالله بر مخالفان خود بیش از گذشته شده است و مخالفان محور مقاومت را به وحشت انداخته است. سکوت رژیم صهیونیستی پس از اعلام پایان صوری حملات نظامی به یمن و آغاز طرح بازگرداندن امید، نشان از باقی ماندن نگرانی‌های این رژیم از اتفاقات یمن دارد.بالفعل شدن تهدیدات ژئوپلتیکی، افزایش قدرت محور مقاومت،کاهش امنیت حاشیه‌ای ناشی از دریای سرخ و کمرنگ‌تر شدن سپر القاعده برای رژیم صهیونیستی مقابل محور مقاومت را می‌توان از اصلی‌ترین تبعات نتایج نبرد 27 روزه جنگ نیابتی اخیر برای رژیم صهیونیستی دانست.

—————————————-

منابع:

[1] http://fa.alalam.ir/news/1691704

[2] http://www.farsnews.com/13930324001484

ارسال دیدگاه