پس از تشکیل ائتلاف نظامی و حمله عربستان سعودی به یمن با هدف مبارزه با برخورداری هرگونه حق تعیین سرنوشت مردم مسلمان این کشور و مقابله با حق متوازن و مشروع حوثیها جهت مشارکت در قدرت سیاسی، دفتر ریاست جمهوری افغانستان با انتشار اعلامیهای، ضمن اعلام حمایت از ائتلاف مذکور، اظهار نمود که با تمام نیرو در دفاع از سرزمین مقدس حرمین شریفین در کنار عربستان سعودی و در کنار دولت و مردم برادر و مسلمان این کشور، در صورت بروز هر نوع تهدید قرار دارد. با اینحال، دولت افغانستان تأکید کرده است که این کشور با درک تجارب تلخ و ناگوار از عواقب جنگ و ناامنی، طرفدار راهحل صلحآمیز بحران در یمن است و از تمامی کشورهای اسلامی و رهبرانشان میخواهد که از طریق همکاری با سازمان کنفرانس اسلامی و سازمان ملل متحد در این راستا تلاش نمایند.
اعلام این موضعگیری از جانب افغانستان این سؤال را به ذهن متبادر میسازد که چرا این کشور از موضع عربستان در قبال تشکیل ائتلاف نظامی و حمله به یمن حمایت نمود؟ برای پاسخ به چرایی اعلام حمایت دولت افغانستان از عربستان در حمله نظامی به یمن میتوان به تأثیر متغیرهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، برداشت شخص تصمیم گیرنده که در این رابطه نقشآفرینی مینمایند، اشاره کرد؛ بدین معنا که کابل با توجه به این متغیرهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی و برداشت شخص تصمیمگیرنده از ائتلاف حمله به یمن به رهبری ریاض حمایت نموده است. در ادامه سؤالات فرعی مانند بازتاب داخلی مواضع افغانستان در قبال یمن، در داخل افغانستان و همچنین تأثیر این موضعگیری بر روابط تهران- کابل بررسی خواهد شد.
همانگونه که گفته شد متغیرهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی و برداشت شخصی در اعلام موضع حمایتی افغانستان از حمله عربستان به یمن تأثیرگذار میباشد که در ذیل به تبیین آنها میپردازیم.
1- متغیر سیاسی: با توجه به رابطه دیرینه عربستان و افغانستان و نگاه دولتمردان افغان به همتایان سعودی خود، اعلام حمایت کابل از ائتلاف به رهبری ریاض را میتوان با هدف بهرهبرداری سیاسی از این موضعگیری تبیین نمود؛ یعنی دولت افغانستان با اعلام این حمایت خواهان این است که بگوید نه تنها در بازی که عربستان در یمن به راه انداخته است، نقش انزوا را برنگزیده است بلکه در پی ایفای نقش بازیگر فعال در این خصوص میباشد. احتمالاً سیاستمداران افغانِ طرفدار حمایت از ائتلاف در این اندیشه باشند که در صورت عدم حمایت از عربستان، بایستی هزینه سیاسی این اقدام را در شکل انزوای سیاسی تحمیلی از جانب ریاض متحمل شوند، لذا اتخاذ رویکردی حمایتگرایانه را ترجیح میدهند.
2- متغیر امنیتی: در خصوص نقش متغیر امنیتی در اتخاذ اعلام سیاست حمایت از حمله عربستان به یمن توسط افغانستان میتوان به وجود چالشی عمده به نام طالبان و نقش پاکستان اشاره نمود. از زمان آغاز اقدامات و فعالیت طالبان در افغانستان تاکنون، همواره شاهد بروز ناامنی و بیثباتی در این کشور بودهایم. دولتمردان افغان بر این امر واقفند که آبشخور اعتقادی، مالی و سیاسی طالبان، عربستان سعودی است. در حقیقت، سیاستمداران افغان با عنایت به سابقه دیرینه روابط میان عربستان و طالبان بر این باورند که آنچه فرآیند صلح با طالبان میخوانند، در نهایت، از طریق میانجیگری و هماهنگیهای صورت گرفته با عربستان به سرانجام خواهد رسید. این یک واقعیت است که شاهزادههای سعودی، بزرگترین منبع تمویل طالبان بگونه مستقیم و از طریق سرویس اطلاعات داخلی پاکستان (آی.اس.آی) میباشند. اینها حتی به میزان بیشتری از درآمد و عواید طالبان ناشی از فروش مواد مخدر، به حمایت مالی از طالبان میپردازند. بر اساس همین واقعیات بود که حامد کرزای، رئیس جمهور پیشین افغانستان، دو بار از عربستان درخواست میانجیگیری میان دولت افغانستان و شورشیهای طالبان را مطرح نمود؛ یکبار در زمان افزایش شورشها در سال 2006 و دومین بار هم زمانی که امریکا اعلام کرد قصد خروج از افغانستان در 2014 را دارد، چرا كه از نگاه دولت كابل، با توجه به روابط گذشته طالبان و رياض، نقش و جایگاه معنوي عربستان در بين رهبران طالبان، هر گونه ميانجيگري رياض در مقام مقايسه، ميتواند مفيدتر از كشورهاي دیگر باشد. همچنین، با توجه به اینکه افغانها، پاکستان را مسوول اصلی بروز ناامنیها و حوادث تروریستی در کشورشان میدانند، درصددند با توجه به روابط نزدیک عربستان با پاکستان و توان تأثیرگذاری ریاض بر اسلامآباد، سیاستمداران سعودی را مجاب به اِعمال فشار بر پاکستان جهت تغییر سیاستهای خود در قبال افغانستان نمایند. بنابراین حل معضل امنیتی به نام طالبان به خصوص در زمانیکه زمزمههایی مبنی بر حضور عناصر و حامیان داعش (که اتفاقاً این گروه نیز از حمایت عربستان برخوردار میباشد) در این کشور شنیده شده است و همچنین احتمال فشار عربستان بر پاکستان در جهت تغییر سیاستهایش در قبال افغانستان، در اعلام حمایت کابل از ریاض قابل طرح میباشد.
3- متغیر اقتصادی: در خصوص نقش متغیر اقتصادی در جانبداری افغانستان از حمله عربستان به یمن بایستی گفت که با توجه به ضعف زیرساختی، فساد، میزان نامناسب درآمد و رفاه، نرخ بالای بیکاری و فقر و قاچاق در افغانستان، این کشور نیازمند کمکهای مالی خارجی میباشد. در این میان، عربستان سالها است که به ایفای نقش حامی مالی افغانستان پرداخته است و توانسته است از طریق ارسال همین کمکها، نفوذ خود را در این کشور گسترش دهد. به عنوان مثال، عربستان بین سالهای 1976 تا 2006 مبلغ 49 میلیارد دلار به افغانستان با هدف بهبود وضعیت اقتصادی و توسعه این کشور کمک ارسال نموده است. همچنین مقامات عربستان تعهد به ارسال حدود 429 میلیون دلار به افغانستان نمودند. همچنین، ریاض در پروژههای بازسازی و زیرساختی افغانستان، ساخت بیمارستان و مدرسه مشارکت دارد. با توجه به این شرایط، اکنون دولت افغانستان با هدف بهرهمندی بیشتر از کمکهای سعودی، اقدام به اعلام حمایت از عربستان در حمله به یمن نموده است.
4- برداشت شخص تصمیمگیرنده: بایستی در نظر داشت که به موازات متغیرهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی، میتوان نقش متغیر فرد و برداشت شخص تصمیمگیرنده را نیز در اتخاذ تصمیمات سیاسی مورد توجه قرار داد. از نظر سطح تحلیل فردی، شخص اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان با قومیتی پشتون و سنی مذهب، دیدگاه مثبت و روابط نزدیکی با عربستان دارد و این برداشت میتواند تأثیر بسزایی در اتخاذ تصمیمات وی در عرصه سیاست خارجی از جمله در قبال اقدامات عربستان در یمن داشته باشد.
بازتاب داخلی مواضع افغانستان در قبال یمن، سوال فرعی است که در ارتباط با حمایت افغانستان از ائتلاف نظامی به رهبری عربستان مطرح میگردد. به محض اعلام موضعگیری حمایت افغانستان از حمله نظامی عربستان به یمن، انتقادهای فراوانی در میان مقامات عالی حکومت، جامعه مدنی و مردم افغانستان مطرح گردید. به عنوان مثال، دکتر عبدالله عبدالله، رئیس امور اجرایی حکومت وحدت ملی در همین ارتباط اعلام نمود: “کابل هرگز از ائتلاف نظامی به رهبری عربستان در جنگ جاری در یمن پشتیبانی نمیکند. اگر حرمینِ شریفین یا قبله مسلمانان تهدید شود، افغانستان با تمامی قوت در کنار عربستان سعودی میایستد اما این به معنای حمایت از نبرد در یمن نیست. با توجه به اینکه افغانستان خود از جنگ و پیامدهای آن رنج میبرد ما خواهان حل صلحآمیز این مسأله هستیم”[1]. محمد محقق، معاون دوم رئیس اجرایی، اعلام کرد: “حمایت کاخ ریاست جمهوری افغانستان از ائتلاف نظامی عربستان سعودی و متحدینش علیه یمن برخلاف توافقی است که در شورای امنیت ملی این کشور صورت گرفته بود”.[2] او حملههای نظامی عربستان سعودی به یمن را قانونشکنی جهانی خواند و خواستار توقف فوری این حملهها توسط ریاض شد. در مجموع این اعتقاد در داخل افغانستان وجود دارد که اساس تشکیل حکومت وحدت ملی در این کشور، همدلی و همفکری میان دولتمردان و همچنین دولت و ملت در کنار هم میباشد و بر این اساس، بایستی تصمیمگیریها و برنامهها بر اساس خواستههای متن جامعه انجام شود و با مردم نیز مشورت صورت پذیرد و از آنها نظرخواهی به عمل آید.
پس از اعلام موضعگیری افغانستان در حمایت از حمله عربستان به یمن و با توجه مجاورت جغرافیایی افغانستان با ایران و همچنین روابط دیرینه دو کشور، سوال دیگری به ذهن متبادر شود که این موضعگیری افغانستان چه تأثیری بر روابط تهران- کابل خواهد گذاشت؟ در پاسخ بایستی گفت که ج.ا.ایران در طول سالهای گذشته، همواره تلاش کرده است که مانع از بروز جنگهای داخلی و بیثباتی در افغانستان شود و در این زمینه با جامعه بینالمللی برای مبارزه با طالبان و یافتن راه حل سیاسی برای حل بحران افغانستان همکاری نموده است. ایران مکرراً اعلام کرده است که حامی حکومت مشروع و منتخب مردم در افغانستان میباشد؛ در عرصه اقتصادی؛ ج.ا.ایران در نشستهای بينالمللي كمك به بازسازي افغانستان، با اعلام تعهد كمك به بازسازی اين كشور، همواره به ايفای نقش مؤثر خود در تثبيت امنيت و توسعه اقتصادی و بازسازی افغانستان تأكيد كرده و اقدام به ارسال انواع کمک در بخشهای تأسيسات زيربنايي، خدمات فنی و آموزشی و كمك نقدی به دولت كابل جهت بازسازی این کشور نموده است. همچنین، حضور حدود 2 میلیون پناهنده افغانی در ایران و وجود زبان مشترک فارسی میان دو کشور، دامنه روابط طرفین را بسیار گسترده و عمیق نموده است که بلاشک کلیت آن، تحت تأثیر عوامل و موضعگیریهای زودگذر قرار نخواهد گرفت.
با توجه به این واقعیت که عربستان پس از ناکامیهای پیاپی در مسائل منطقهای از جمله موضوع هستهای ایران، سوریه، عراق، لبنان و… درصدد است از طریق ایجاد اتحاد موسوم به اتحاد سنی در اطراف ایران، با آنچه ظهور و گسترش قدرت منطقهای ایران میخواند، مقابله نماید. در حالیکه این خود ریاض است که با دخالت در بحرین، یمن، سوریه، عراق، لبنان، افغانستان، پاکستان و … میخواهد به عنوان قدرت برتر منطقه شناخته شود. بر این اساس، سیاستمداران افغانی باید بدانند این تفسیر که اگر افغانستان از ائتلاف حمله به یمن حمایت ننماید، هزینه آن را در شکست پروسه صلح در این کشور و تحمیل انزوای سیاسی و کاهش محسوس کمک اقتصادی از جانب عربستان متحمل خواهد گردید، اشتباه است؛ چراکه اولاً، در شرایطی روی نقش عربستان در پروسه صلح افغانستان مانور داده میشود که خود عربستان اصلیترین حامی گروههای تروریستی حاضر در افغانستان است و با توجه به راهبردی که سعودی برای مقابله نفوذ رو به گسترش ج.ا.ایران در منطقه از طریق حمایت از گروههای افراطی تروریستی برگزیده است و مدارس مذهبی متعددی را با هدف تربیت تروریستهای افراطی دایر کرده است، بسیار بعید به نظر میرسد که با صرف اعلام حمایت دولت افغانستان از ائتلاف ضد مردم یمن، از راهبرد و استراتژی تروریسم پروری خود در منطقه از جمله در افغانستان به این راحتی دست بردارد. ثانیاً، افغانستان با اعلام حمایت از حمله سعودی به یمن که در واقع با هدف کشتار شیعیان الحوثی و گسترش فرقهگرایی توسط ریاض در منطقه صورت پذیرفته است، بایستی نگران بروز درگیریهای فرقهای در افغانستان با توجه به حضور برخی عناصر داعش در این کشور باشد. آتش جنگ فرقهای که اگر روشن شود، با توجه به تجربه تلخ جنگهای داخلی افغانستان، طومار دولت وحدت ملی را در این کشور بهم پیچیده و سالهای سال زندگی افغانها را با خاک یکسان کند.
[1] عبدالله عبدالله: افغانستان از حمله عربستان به یمن پشتیبانی نمیکند/ خبرگزاری ایسنا، جمعه 14 فروردین ماه 1394 (کد خبر: 94011402700)
[2] معاون دوم رئیس اجرایی افغانستان: حمایت کاخ ریاستجمهوری افغانستان از عربستان برخلاف توافق شورای امنیت ملی است/ خبرگزاری تسنیم، شنبه 15 فروردین 1394 (شناسه خبر: ۷۰۰۲۰۱)