امروزه ما شاهد برخی تهدیدها و بهکارگیری ادبیات تند از سوی محمود عباس بهعنوان مسئول تشکیلات خودگردان فلسطین علیه رژیم صهیونیستی هستیم. این امر، موجب شده است تحلیلگران به چرایی این امر بپردازند و برخی با افزایش این تنش و برخی موضعگیریها از سوی مسئولان رژیم صهیونیستی، به تغییر رویکرد تشکیلات مخصوصاً بعد از آشتی ملی رأی دهند. آیا این رفتارها نشأتگرفته از افزایش قدرت و بازیگری فعالانه تشکیلات خودگردان میباشد یا محمود عباس در تلاش برای رهایی از پایان سیاسی خود و تشکیلات خودگران به چنین مانورهایی روی آورده است؟
1-1- جنگ 51 روزه غزه
پس از تشکیل دولت وحدت ملی در خردادماه سال 93، ما شاهد آغاز جنگ از سوی رژیم صهیونیستی در غزه بودیم. این جنگ به بهانهی شلیک موشکهای مقاومت به شهرکها در ۱۷ تیر سال ۹۳ آغاز شد. جنگی که ابتدا با سکوت محمود عباس همراه بود اما تنها چند روز بعد طی سخنانی تهدیدآمیز از تصمیم رژیم صهیونیستی برای حملهی زمینی در ۲۰ تیر خبر داد و رژیم صهیونیستی تنها یک هفته بعد در ۲۷ تیر حملهی زمینی را آغاز نمود. پس از آغاز حملهی زمینی محمود عباس سعی نمود با کمک السیسی که تازه در مصر قدرت را پس از مرسی به دست گرفته بود، آتشبسی را تدوین نماید. محمود عباس در اواسط جنگ ضمن خبر تدوین یک قطعنامه بهمنظور آتشبس بدون حضور گروههای مقاومت، از دو طرف درخواست پذیرش آن نمود. ابومازن یک روز بعد از رسانهای شدن طرح آتشبس، با موسی ابومرزوق از رهبران حماس دیدار کرد و از او خواست تا طرح یادشده را بدون هیچ قید و شرطی بپذیرند.
در طول دوران جنگ 51 روزه محمود عباس بااینکه سعی میکرد با گرفتن موضعهایی معتدل و حتی بعضاً ضد رژیم صهیونیستی، خود را به مقاومت نزدیک و همراه آن نشان دهد ولی در طول جنگ ما هرروز شاهد درگیری میان مردم و نیروهای پلیس تشکیلات خودگردان در مناطق کرانه باختری بودیم و همکاریها و دیدارهای امنیتی میان تشکیلات و رژیم صهیونیستی ادامه داشت. با بالا گرفتن جنگ و وحشیگری رژیم صهیونیستی، محمود عباس در اظهارنظری بیسابقه در پانزدهمین روز جنگ گفت: نه قتل و نه ویرانگری هرگز باعث وحشت ما نمیشود. زخمهای ما در آن روز محتوم التیام مییابد، همان روزی که در آن پیروز میشویم و پرچمهای خود را بر فراز مسجدالاقصی و کلیسای القیامه بر خواهیم افراشت.[1] این اظهارات در کنار روند اعتدالگرایانهی تشکیلات نسبت به دیگر جنگهای غزه، برخی را به اشتباه محاسباتی انداخت؛ اما با پایان جنگ و عدمحمایتی فراتر از تغییر ادبیات و ادامهی دستگیریهای نیروهای حماس در کرانه باختری از سوی نیروهای پلیس تشکیلات خودگردان، دوباره دولت وحدت ملی در ابهام قرار گرفت.
1-2- تشکیل دولت مستقل فلسطینی
پس از پایان جنگ، در دیماه سال 93 محمود عباس طرح تشکیل دولت مستقل فلسطینی را در زمان به بنبست رسیدن مذاکرات صلح با رژیم صهیونیستی ، پیروزیهای مقاومت و جرقه خوردن انتفاضهای جدید در منطقه مطرح نمود. او بسیار تلاش کرد طرحی مبنی بر به رسمیت یافتن کشوری فلسطینی در مرزهای 1967 را در شورای امنیت به تصویب برساند. در این طرح بخشی از مفادهای آن صریحاً و یا تلویحاً به پذیرش کشور جعلی رژیم صهیونیستی اشاره مینمود از جمله: دستیابی به صلح دائمی، قرار دادن قدس شرقی و نه کل شهر قدس بهعنوان پایتخت فلسطین مستقل، ایجاد دو کشور و استفاده از لفظ تروریسم خطاب به گروههای مانع امنیت یعنی مقاومت حماس و جهاد اسلامی. محمود عباس با ایجاد یک فضای رسانهای سعی نمود این طرح را بهعنوان تلاشی بزرگ ضد رژیم صهیونیستی از سوی خود جلوه دهد و افکار عمومی را باری دیگر بعد از جنگ 51 روزه با خود همراه کند. این طرح در پایان با عدم تصویب در شورای امنیت به پایان رسید.
1-3-عضویت در لاهه
از دیگر اقدامات محمود عباس طی این مدت را میتوان تلاش برای پیوستن به دادگاه لاهه دانست. محمود عباس در ۱۰ دی سال ۹۳ ضمن امضای اساسنامهی عضویت در لاهه، اعلام نمود در ۱۲ فروردین ۹۴ فلسطین به عضویت این سازمان درخواهد آمد. این امر در حالی رخ داد که بسیاری از سیاسیون فلسطینی از رفتار محمود عباس نسبت به توقف پیگیری جنایات رژیم صهیونیستی پس از جنگ ۵۱ روزه به بهانهی ازسرگیری مذاکرات سازش، انتقادهای بسیاری داشتند.
پس از عضویت فلسطین در لاهه، رژیم صهیونیستی یکسوم از درآمدهای مالیاتی که حدود ۸۰ درصد درآمد تشکیلات را شامل میشد مسدود نمود و به تشکیلات به دلیل ورود به لاهه هشدار داد. محمود عباس ضمن تهدید به شکایت از رژیم صهیونیستی در لاهه، خواستار آزادسازی مالیاتها شد؛ محمود عباس همچنین اعلام نموده بود اولین شکایت مربوط به جنگ تابستان غزه خواهد بود؛ اما ما تاکنون شاهد ارائهی شکایتی از سوی محمود عباس به لاهه نبودهایم. محمد عباس طی یک فضاسازی رسانهای بهعنوان یک پیروزی برای فلسطینیان که به سازمانهای جهانی پیوستهاند، تبدیل نمود. بااینوجود محمود عباس شکایتی را به لاهه ارائه نداد.
این رفتار با عکسالعمل احمد عتون سخنگوی حماس در رام الله مواجه شد و طی سخنانی گفت این تصمیم میتوانست سالها پیشگرفته و اجرا شود. نمیدانم چرا تشکیلات خودگردان تعلل میکند. یکی از توافقات هنگام تشکیل دولت وحدت ملی این بود که فلسطین عضو دادگاه لاهه شود تا بتواند از اسرائیل برای جنایات جنگی شکایت کند. شاید آنها زیر فشارهای آمریکا مسائلی را پنهان میکنند اما ما نمیتوانیم این وضع را قبول کنیم.[2]
1-4- شکایت برای تعلیق رژیم صهیونیستی در فیفا
مدتی پس از لاهه، این بار محمود عباس با ارائهی شکایتی از فیفا درخواست تعلیق عضویت رژیم صهیونیستی به دلیل رفتارهای نژادپرستانه نمود. ۹ خردادماه سال 94 در یک فضاسازی عجیب رسانهای در نشست زوریخ برای انتخاب رئیس جدید فیفا، بهیکباره تشکیلات شکایت خود را نسبت به تعلیق رژیم صهیونیستی در فیفا پس گرفت. این اتفاق برای سران رژیم صهیونیستی بسیار خوشحالکننده بود و نتانیاهو آن را یک پیروزی در سیاست خارجی خویش معرفی کرد.
جنگ غزه، عضویت در لاهه، طرح تشکیل دولت مستقل فلسطین و شکایت به فیفا برای تعلیق رژیم صهیونیستی چهار رفتار اصلی محمود عباس طی چند ماه گذشته در کنار برخی صحبتهای تهدیدآمیز او نسبت به رژیم صهیونیستی را تشکیل میدهد. با بررسی رفتارهای بالا بهخوبی مشخص است که اقدامات، نه در راستای تقابل جدی با رژیم صهیونیستی بلکه در فضاسازی، اقناع نمودن افکار عمومی و در راستای کمک به امنیت رژیم صهیونیستی برای افزایش جایگاه سیاسی بینالمللی خود بوده است. در قسمت دوم ما به بررسی چرایی رفتارهای محمود عباس مخصوصاً از زمان جنگ 51 روزه غزه میپردازیم.
2-1- کاهش محبوبیت تشکیلات خودگردان و شخص محمود عباس
پس از پایان جنگ غزه نظرسنجی خلیل شکاکی که توسط سازمان مرکز فلسطینی سیاست و پژوهشهای مطالعاتی تحت مدیریتش انجامشده است، نشان میدهد که پس از جنگ 51 روزه، حمایت فلسطینیها از اقدامات نظامی و سخت، علیه اسرائیل با رشدی دو برابری، به ۸۰ درصد رسیده است. درصد حمایت از انتفاضه مسلحانه نیز با ۱۵ درصد رشد به ۵۶ درصد رسیده است. همچنین حمایت از اقدامات غیر دیپلماتیک حماس از ۴۲ درصد از ماه ژوئن یعنی قبل از جنگ ۵۱ روزه، به نزدیک ۸۰ درصد در ماه دسامبر پس از جنگ رسیده است. محبوبیت محمود عباس در این نظرسنجی به زیر ۲۰ درصد کاهشیافته است و پیوستن فلسطین به لاهه هم به محبوبیت او کمکی نکرده است. نتیجهی این افت محبوبیت محمود عباس را میتوان در برگزاری انتخابات دانشگاهی بیرزیت، مشاهده نمود.[3] اهمیت انتخابات دانشجویی بیرزیت به حدی زیاد بود که خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس، پیروزی در این انتخابات را نخستین گام درروند ملی فلسطین دانست. دانشگاه بیرزیت با ده هزار دانشجو، بزرگترین دانشگاه فلسطینی محسوب میشود. لذا این دانشگاه را میتوان یک جامعه آماری از تفکر جامعه علمی درراه حل فلسطین دانست.[4]
۲-2- تلاش برای بازگشت رژیم صهیونیستی به مذاکرات و کاهش نقش گروهای مقاومت و حماس
پس از جنگ ۵۱ روزه نقش گروههای مقاومت مخصوصاً، با توجه به تشکیل دولت ملی افزایش یافت. لذا محمود عباس با توجه به روحیهی انتفاضه در کرانه باختری سعی نمود با اتحاد کارهایی نمادین بینالمللی مثل شکایتها و عضویتها، از حماس عقب نماند و تنها هویت خود را منحصر به مذاکرات جلوه ندهد. محمود عباس به این نکته رسیده است که برای مذاکره با رژیم صهیونیستی و گرفتن امتیاز از آنها نیاز به بازسازی وجهه خود در کرانه باختری و انجام حیطه بیشتری از فعالیتهای خودش است. مخصوصاً که یکی از اصلیترین برگ بازیهای محمد عباس برای مذاکره یعنی شهرکها بوده است. شهرکسازیها با رشد عجیب ۹۳ درصدی در ساختوساز و ۲۱۹ درصدی در تکمیل واحدها در سال ۲۰۱۵ مواجهه شده است.[5] محمود عباس بسیار برای امتیاز گیری و همچنین مشروعیت بخشی به مذاکرات از کنترل شهرکسازیها سخن میگفت. لذا او چارهای جز تحریف نگاهها از حماس و شهرکها بهسوی مسائلی دیگر چون سازمانهای بینالمللی و فوتبال نداشته است. افزایش شهرکسازیها را در کنار موفقیتهای حماس طی چند جنگ اخیر میتوان اصلیترین دلایل افزایش فعالیتهای محمود عباس دانست.
یکی دیگر از تلاشهای محمود عباس بهجز دستگیری اعضای حماس در کرانه باختری، میتوان از اخلال و عدم کمک به بازسازی غزه در قالب دولت ائتلافی دانست. محمود عباس در این مدت دلیل ناکارآمدی این دولت ائتلافی و وحدت ملی را حماس میدانست و تهدید به انحلال آن نمود. در خرداد ۹4 این دولت با افزایش اختلافات میان فتح و حماس استعفا نمود.
2-3-رقیبی به نام محمد دحلان
محمد دحلان از فعالان جنبش فتح بوده است. او در صلح اسلو در سال ۱۹۹۳ نقش مهمی را ایفا نمود و پسازآن به ریاست سرویس امنیتی فلسطین در نوار غزه منصوب شد. در حقیقت او نقش پلیس حکومت خودگردان را بر طبق صلح با رژیم صهیونیستی برای کنترل گروههای ضد صهیونیستی در نوار غزه بر عهده داشت. لذا در طی دوران مسئولیتش همکاریهای بسیاری با سازمانهای امنیتی اسرائیل نیز داشته است.
بر اساس اسنادی که یکی از مجلههای آمریکایی در سال ۲۰۰۸ منتشر نمود، محمد دحلان از سوی آمریکا مأموریتی برای سرنگونی حماس در غزه را بر عهده داشته است که البته ناکام ماند و از آن زمان ما شاهد افول محمد دحلان در تشکیلات و سیاست هستیم. این افول تا جایی پیش رفت که در سال ۲۰۱۱ محمود عباس این رقیب دیرینه خود را به اتهام کودتا علیه خودش، از تشکیلات با حکم کمیته مرکزی جنبش فتح اخراج نمود.[6]
محمد دحلان بالأخص با پایان جنگ ۵۱ روزه بسیار تلاش نموده است به فعالیتهای سیاسی بازگردد. او در سفرهایی به مصر ضمن نشان دادن روابط خوب خود با مصر، از تلاشهای خود و بازگشایی گذرگاه رفح خبر داد.
همسر محمد دحلان در اواخر سال ۹3 با یک سفر به غزه، به پرداخت کمکهای مالی به آسیب دیدگان جنگ ۵۱ روزه پرداخت. در طول سفر، همسر دحلان از سوی نیروهای امنیتی حماس مراقبت میشد. دحلان تمام امکانات و ابزارهای خود ازجمله، برخی فعالان جنبش فتح، رسانههای مختلف و همچنین پولهای خود همگی را علیه محمود عباس به کار گرفته است. کمیته ملی وابسته به دحلان کمکهایی به میزان 5 هزار دلار برای هریک از خانوادههای شهدای جنگ اخیر غزه توزیع کرد. او سعی دارد با این کمکها ضمن نزدیکی به حماس، اعتماد عمومی مردم در غزه را جلب نماید. این کمکها در حالی انجام میشود که دولت ائتلاف ملی و تشکیلات خودگردان عملکرد ضعیفی پس از جنگ غزه برای بازسازی باریکه غزه از خود نشان دادهاند.
علاوه بر این، محمد دحلان در حال حاضر بهعنوان مشاور شیخ محمد بن زاید آل نهیان ولیعهد ابوظبی فعالیت میکند. او به عنوان یکی از طراحان کودتای نظامی در مصر علیه مرسی به شمار میرود.[7] افزایش فعالیتهای محمد دحلان، تلاش او برای نزدیکی به حماس، افزایش حضور او در غزه و ارتباطگیری با مردم غزه و همچنین قدرت نفوذ او در مصر، عربستان و امارات در کنار تجربههای او در همکاری با رژیم صهیونیستی و آمریکا، مجموعه عواملی است که بسیاری از وی بهعنوان گزینهی جایگزینی محمود عباس سخن میگویند.
محمد عباس نیز با درک رفتارهای دحلان، ضمن افزایش رفتارهای ضد صهیونیستی و رسانهای خود، طی ماههای گذشته حملات شدیدی را علیه دحلان انجام داده است. ابومازن طی یک سخنرانی در شورای انقلابی فتح به مدت دو ساعت به بررسی نقش مسئولان فلسطینی فتح در ترور یاسر عرفات پرداخت و انگشت اتهام را بهسوی دحلان گرفت. از نکات حائز اهمیت پخش این سخنان بهطور مستقیم از تلویزیون فلسطین بود. رفتارهای اخیر دحلان و نزدیکی او به حماس، واکنشهای زیادی را داشته است. تلویزیون رژیم صهیونیستی مدعی شد، حماس و محمد دحلان در حال نزدیک شدن به یکدیگر هستند تا در نوار غزه دولتی مشترک از حماس و فتح جدای از کرانه باختری تشکیل دهند.[8]
نتیجهگیری
پس از زمان جنگ ۵۱روزه، اقداماتی از جمله عضویت در دادگاه لاهه، شکایت برای تعلیق رژیم صهیونیستی در فیفا و تلاش برای تشکیل دولت مستقل فلسطینی، همگی نشان از تلاش محمود عباس و تشکیلات خودگردان برای رهایی از پایان عمر سیاسی خود است. این رفتارها تنها تاکتیکی موقتی و رسانهای برای جلوگیری از کاهش محبوبیت تشکیلات، امتیازگیری از رژیم صهیونیستی و ادامهی مذاکرات سازش، غلبه بر رقبایی چون حماس و محمد دحلان و همچنین افزایش قدرت سیاسی تشکیلات خودگردان است.
[1] نگاهی به عملکرد تشکیلات خودگردان در جریان جنگ غزه و بازتاب های آتی آن، مرکز اطلاع رسانی فلسطین، 20/09/2014، آدرس اینترنتی:
http://bit.ly/1fnCaKw
[2] تصميم عباس براي توقف شکايت از جنايات رژيم صهيونيستي، حماس را خشمگين کرده است، خبرگزاری صدا و سیما، 1393/06/25، آدرس اینترنتی:
http://www.iribnews.ir/NewsText.aspx?ID=229196
[3] فلسطین در آستانه انفجار سوم، خبرگزاری نسیم، ۱۳۹۴/۳/۲، آدرس اینترنتی:
http://nasimonline.ir/detail/News/989809/169
[4] محققنیا، حامد، پیامهای پیروزی حماس در انتخابات دانشجویی دانشگاه بیرزیت، اندیشکده راهبردی تبیین، 17 خرداد 1394، آدرس اینترنتی:
http://bit.ly/1fnByEX
[5] فلسطین در آستانه انفجار سوم، خبرگزاری نسیم، ۱۳۹۴/۳/۲، ادرس اینترنتی:
http://nasimonline.ir/detail/News/989809/169
[6] طاهری، سیدمحسن، تأملی بر تحرکات مشکوک «محمد دحلان» در منطقه، خبرگزاری فارس،92/06/23، آدرس اینترنتی:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920620001270
[7] همان
[8] تلویزیون اسرائیل: حماس با «محمد دحلان» دنبال تشکیل دولت جدید در غزه است، خبرگزاری فارس، 93/10/23، آدرس اینترنتی:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931023000058