اصلیترین مسالهای که در لبنان 94 اهمیت بسیار دارد تا جایی که برخی معادلات دیگر را تحت تاثیر خود قرار داده، بحران ریاست جمهوری در این کشور است. از اردیبهشت 92 تا کنون، لبنان رئیس جمهور ندارد. هرچند برخی تحولات امنیتی را میتوان بدون در نظر گرفتن این بحران هم تحلیل کرد اما واقعیت این است که برخی موارد دیگر که جنسی کارکردی دارند همچون بحران زباله، عمیقا به بحران سیاسی لبنان گره خورده است. در ادامه ضمن بررسی تحلیلی مهمترین تحولات لبنان در سال 94، دورنمایی از محتملترین رویدادهای این کشور در سال 95 ارائه خواهد شد.
1. تحولات راهبردی سال 94
1-1. تحولات امنیتی
تحولات امنیتی در شهر عرسال لبنان در بهار 94 در واقع امتداد بحران سوریه در لبنان محسوب میشود. جریان المستقبل و 14 مارس با صحنهگردانی سعد حریری که از پشتیبانی سیاسی، مالی و نظامی گسترده عربستان سعودی و آمریکا برخوردار است، ماههاست که از «عرسال» برای تأثیرگذاری در جنگ داخلی سوریه استفاده میکند. ورود جدی حزبالله به جنگ سوریه اهمیت منطقه عرسال را در راهبردهای بازیگران مختلف دوچندان کرد. تصمیم خطرناک المستقبل این بود که میخواست با استفاده از کارت گروههای تروریستی مثل داعش و النصره، علیه حزبالله بازی کند و همین مسأله باعث بحرانی شدن منطقه عرسال شد.[1] حزبالله به دلیل برخی مسائل روانی-طائفی[2] سعی کرد تا ارتش را برای آزادسازی عرسال ترغیب کند. عملیاتهایی در این خصوص صورت گرفته اما عرسال همچنان در اشغال جبهه النصره قرار دارد.
دستگیری احمد الاسیر در اواخر مرداد 94 یکی از مسائل امنیتی در لبنان در این سال محسوب میشود. احمد الاسیر با صراحت مقابله با حزبالله را به عنوان یکی از اهداف خود اعلام کرده بود و آشکارا مورد حمایت قطر و عربستان نیز قرار داشت. او سعی میکرد تا دامنه بحران سوریه را به لبنان نیز توسعه دهد. عملیات مسلحانه و درگیری با ارتش لبنان یکی از اقدامات او و گروهش بود.[3]
در 21 آبان 94 دو انفجار انتحاری در ضاحیه جنوبی بیروت رخ داد که در جریان آن 43 تن کشته و 239 تن دیگر زخمی شدند. داعش مسئولیت این انفجارها را برعهده گرفت. کارشناسان این دو انفجار را ناشی از سرخوردگی تروریستها از پیروزیهای چشمگیر ارتش سوریه و نیروهای مقاومت لبنان در سوریه تحلیل کردند. ارتش سوریه و حزبالله لبنان چند روز پیشتر از این حمله انتحاری داعش، موفق شده بودند تا شهر الحاضر و فرودگاه نظامی کویرس در سوریه را از اشغال تروریستها آزاد کنند که یک دستاورد میدانی ارزشمند تلقی میشد. اما این انفجارها در ضاحیه زمانی بیشتر مورد توجه قرار گرفت که داعش دو روز بعد از این عملیات، در عملیاتی خونین در پاریس، دهها نفر را به قتل رساند. موج عمومی رسانهای آنقدر به سوی این اقدام داعش در پاریس متمایل شد که یک جریان انتقادی در اعتراض به این تبعیض میان لبنان و فرانسه شکل گرفت. منتقدان بر این باور بودند که در نگاه غرب، همچنان خون یک فرانسوی از یک لبنانی رنگینتر است.
در 10 آذر 94 منابع امنیتی در بیروت از تبادل اسرا میان جبهه تروریستی النصره و ارتش لبنان و آزادی 16 نظامی لبنان بعد از 15 ماه اسارت خبر دادند. جبهه النصره و داعش 29 نظامی لبنانی را در جریان اشغال شهر عرسال در اوت سال 2014 به اسارت درآورد که چهار تن از آنها توسط تروریستها کشته شدند. دو تن از گروگانها توسط النصره سر بریده شدند و این گروه یکی را نیز با گلوله اعدام کرد. عملیات تبادل اسرا اگرچه از سوی سرتیپ عباس ابراهیم فرمانده نیروی انتظامی لبنان پیگیری شد اما بدون ایفای نقش حزبالله و سیدحسن نصرالله تبادل به سرانجام نمیرسید. روزنامه الاخبار در این زمینه می نویسد: «سید حسن نصرالله برای آزادی این اسرا به پادشاه قطر و رئیس جمهور سوریه بارها پیام داد و توانست این پرونده را به جریان اندازد.» از طرف دیگر پیروزی های حزب الله در پاکسازی مناطق مختلف از تروریستها و فشار و محاصره آنها باعث شد تا زمینه برای تبادل فراهم شود. چیزی که در کلام برخی مسئولان و اسرای آزاد شده هم ذکر شد. [4] این وساطت میتواند بر ترمیم چهرهی ملی حزبالله موثر واقع شود و از این منظر حائز اهمیت است. چهره حزبالله پس از ورود به بحران سوریه، به دلیل تبلیغات روانی-رسانهای تا حدی در لبنان و در میان اهل سنت این کشور مخدوش شده است.
ترور سمیر قنطار از فرماندهان ارشد حزبالله لبنان در سوریه توسط جنگندههای رژیم صهیونیستی در 29 آذر 94 از دیگر تحولات مرتبط با لبنان محسوب میشود. او در جرمانا در حومه جنوبی دمشق به شهادت رسید. دو نکته قابل تامل در ترور او توسط اسرائیل قابل ذکر است؛ اول اینکه قنطار مسئولیت ناامنسازی جبهه جولان را در حزبالله برعهده داشت و همین امر موجب نگرانی گسترده رژیم صهیونیستی شده بود. اسرائیل نسبت به جولان حساسیت بسیار زیادی دارد و کوچکترین تحرکی در این منطقه را با واکنش دفعی و شدید پاسخ میدهد.[5] پیش از شهادت قنطار، حداقل یکبار اسرائیل اقدام به ترور قنطار کرده بود. نکته قابل تامل دیگر فضای پس از شهادت قنطار است. حماس شهادت او را تسلیت گفت و این مساله باعث شد تا برخی از معارضان به حماس حمله کنند. گره خوردن شخصیت قنطار به آرمان رهایی فلسطین و حضور او در جبههی دفاع از دولت و ملت سوریه به نوعی تضعیف روانی موقعیت تروریستها محسوب میشود چرا که آنها علیه کسی میجنگند که زندگیاش را در راه فلسطین گذاشته بود.
اما یکی از مهمترین مواردی که در حوزه امنیتی در سال 94 در لبنان مطرح شد، امکان حمله نظامی رژیم صهیونیستی به این کشور بود. امکان حمله، برآورد حمله و همچنین برآورد واکنش حزبالله لبنان به این حمله، از جمله محورهایی بود که رسانههای اسرائیل و همچنین برخی رسانههای لبنان به آن پرداختند. اما اظهارات اخیر سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان مبنی بر اینکه این جنبش قادر به انهدام تاسیسات شیمیایی در حیفا است، موجی از واکنشها را در میان صهیونیستها ایجاد کرد. عودید بن عامی فعال رسانهای شبکه دوی رژیم صهیونیستی به موضوع دنبالهروی اسرائیل از تهدیدات سید حسن نصرالله بر ضد افکار عمومی رژیم صهیونیستی در مراحل مختلف اشاره کرده و گفت: «من اعتقاد دارم که نصرالله در گذشته نیز ثابت کرده است که انسان دروغگویی نیست. وی همواره مسائل مستندی را مطرح میکند، بله مخازن آمونیاک در کنار بیش از یک میلیون نفر است و این موضوع بسیار خطرناک است.»[6] برخی بر این باورند که حزبالله علاوه بر توانایی این اقدام، در تلاش برای بازدارندگی از هرگونه ماجراجویی اسرائیل میباشد.
2-1. بحران زباله؛ امتداد سیاست در اجتماع
بحران زباله در لبنان از آنجا آغاز شد که اوایل تابستان پیش، سوکلین کمپانی خصوصی جمعآوری زباله، اعلام کرد که دیگر جایی برای دفن زباله در لبنان وجود ندارد و به همین دلیل دست از کار کشید. همین مساله باعث شد تا بیروت در زمان کوتاهی شاهد انبوهی از زبالهها باشد. گروههای مختلف محیطزیستی، روزنامهنگاران، هنرمندان و سایر فعالان جامعه مدنی کمپینی به راه انداختند با عنوان و هشتگ «طلعت ریحتکم» ؛ بویتان بلند شده. این کمپین از شهروندان لبنانی دعوت کرد در مرکز شهر بیروت جمع شوند. تجمعات با تمرکز بر بحران زباله و ناکارآمدی دولت برای حل آن آغاز شد و عده زیادی به خیابان آمدند.[7] این اعتراض مدنی به بحران کارآمدی دولت بیثبات لبنان خیلی زود رنگوبوی سیاسی گرفت. تجمعات بسیاری از اواخر مرداد 94 تا کنون در لبنان برگزار شده که بعضا با واکنش غیرمسالمتآمیز نیروهای امنیتی نیز مواجه شده است. به عنوان مثال در 10 شهریور دهها تن از تظاهراتکنندگان لبنانی به دفتر وزارت محیط زیست در مرکز بیروت یورش برده و در داخل آنها تجمع کردند. آنها خواستار استعفای محمد المشنوق وزیر محیط زیست در پی بحران زبالهها شدند. این بحران عمیقا با ناکارآمدی دولت، بحران عدم انتخاب رئیس جمهور، تمدید مکرر دوره پارلمانی اخیر، عدم تشکیل کابینه و جلسات پارلمان و … ارتباط دارد.[8]
گفتنی است سیدحسن نصرالله در خصوص بحران زباله معتقد است: «متاسفانه در روزهای اخیر یک اولویتی به نام اولویت زبالهها، ذهن لبنانیها را به خود مشغول داشته است. از این بابت متاسفم و من خجالت می کشم درباره این مسئله صحبت کنم یا توضیح دهم و اینکه بخواهم درباره راهکارهای مقابله با آن صحبت کنم. من معتقدم این موضوع باید مورد توجه بسیاری از لبنانیها قرار گیرد. دولت، حکومت و وزارتخانه های کشور به ویژه وزارتخانه های مرتبط به این موضوع ، حتی در حل موضوع زباله ها شکست خورده اند، این در حالی است که پرونده اکنون در بسیاری از کشورها جز پروندههای بسیار ساده به حساب می آید متاسفانه در همین پرونده، فسادهای طایفهای، منطقهای و سیاسی و حتی مسائل شخصی و مادی و تجاری دخیل شده است.»[9]
3-1. بحران ریاست جمهوری
شاید بیراه نباشد اگر گفته شود که لبنان 94 بیشتر از هر چیز دیگری به بحران ریاست جمهوریاش شناخته میشود؛ بحرانی که از اردیبهشت 92 آغاز شد و همچنان ادامه دارد. البته خلاء وجود ریاست جمهوری در تاریخ سیاسی این کشور دارای سابقه میباشد، به طوری که از پایان دورهی ریاست جمهوری امین الجمیل تا انتخاب رینیه معوض؛ یعنی از سپتامبر 1988 تا نوامبر 1989م و همین طور از پایان دورهی ریاست جمهوری امیل لحود تا انتخاب میشل سلیمان؛ یعنی از نوامبر 2007 تا مه 2008، کاخ ریاست جمهوری لبنان در بعبدا فاقد رئیس بود.[10] اما اصلیترین تفاوت این پرونده در سال 94 با سال پیش از آن، تغییر آرایش سیاسی گروهها در خصوص معرفی کاندیدا برای نشستن بر کرسی ریاست جمهوری در کاخ بعبدا است. این تغییر آرایش هر دو گروه 8 و 14 مارس را متاثر کرده است.
در ابتدای کار و در اولین آرایش سیاسی، 8 مارسیها میشل عون را به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری برگزیدند و در مقابل 14 مارسیها هم بر کاندیداتوری سمیر جعجع به توافق رسیدند. البته انسجام گروهها بر گزینه پیشنهادی تفاوتهایی داشت. نکتهای که این آرایش سیاسی را تغییر داد، حمایت سعد الحریری رئیس جریان المستقبل از 14 مارس از سلیمان فرنجیه رئیس جریان المرده از 8 مارس بود. با این وجود حزبالله همچنان از میشل عون حمایت میکرد. دومین تغییر مهم اما حمایت آشکار سمیر جعجع از میشل عون بود که تغییری اساسی در آرایش انتخاباتی ایجاد کرد. در این خصوص دلایلی مطرح شده است[11] اما به نظر میرسد پرونده ریاست جمهوری لبنان تا زمانی که بازیگران منطقهای متنفذ در لبنان همچون ایران و عربستان به یک جمعبندی مشخص نرسند و یا برخی پروندهها همچون بحران سوریه دچار یک تغییر آشکار و ملموس نشوند، همچنان مفتوح خواهد ماند.
2. برآورد سال 95
انتخاب رئیس جمهور در لبنان وابسته به عوامل مختلفی است. در شرایط کنونی یکی از مهمترین این عوامل، آینده بحران سوریه است که اکنون امیدها برای پیروزی نسبی بشار اسد و متحدانش بیشتر شده است. ورود روسیه به تحولات سوریه و همچنین پیروزیهای متعددی که طی نیمه دوم سال 94 کسب شد و نیز تثبیت نظام سوریه، موجب شده است که بسیاری از احزاب مخالف سوریه که تا قبل از این فکر میکردند نظام سوریه سقوط خواهد کرد و میتوان دست برتر را در تحولات لبنان بدست گرفت، به این نتیجه برسند که این امر حداقل در آیندهی نزدیک، امکانپذیر نخواهد بود. به همین سبب در صورت تداوم مخالفتهای شدیدشان با نظام سوریه، این امکان وجود دارد که با قدرتگیری مجدّد سوریه در آینده و نیز بدلیل قدرت تأثیرگذاری این کشور بر تحولات لبنان، آنها از معادلات سیاسی آیندهی لبنان حذف شوند. لذا اکنون موقع مناسبی برای نزدیک شدن به حامیان سوریه در تحولات سیاسی لبنان است.[12] یکی از دلایل تغییر آرایش سیاسی در ائتلاف 14 مارس و اختلاف شکل گرفته میان سعد الحریری و سیمر جعجع، میتواند این مساله باشد. لذا به نظر میرسد با افزایش امکان پیروزی میدانی و سیاسی بحران سوریه در سال 95، امکان پایان یافتن بحران ریاست جمهوری در لبنان نیز افزایش یابد. اما همزمان با این امر، امکان افزایش رویدادهای ضدامنیتی در لبنان نیز تقویت میشود. با کاهش بحران در سوریه، امکان توجه ویژه تروریستها به لبنان و تلاش برای ناامنسازی بیشتر آن برای بیثباتسازی سیاسی و امنیتی و تضعیف حزبالله در داخل لبنان افزایش خواهد یافت.
[1] . امینآبادی، محمد. «ابعاد استراتژیک عملیات آزادسازی عرسال». اندیشکده راهبردی تبیین. خرداد 94.
[2] . برای مطالعه بیشتر در خصوص بحثهای طائفی و مذهبی در عرسال واقع در منطقه القلمون، ن.ک: آجرلو، حسین. « بررسی ابعاد مختلف نبرد القلمون». اندیشکده راهبردی تبیین. خرداد 94.
[3] . ن.ک: نعمتاللهی، حامد. «فتنه تکفیری، پاسخی به موفقیت محور مقاومت». اندیشکده راهبردی تبیین. مرداد 92.
[4] . http://www.mehrnews.com/news/2990265
[5] . طوسی، مهدی. «تأثیرات بحران سوریه بر وضعیت بلندیهای جولان». اندیشکده راهبردی تبیین. شهریور 94.
[6] . http://www.jahannews.com/fa/doc/news/475249
[7] . http://meidaan.com/archive/10558
[8] . برای مطالعه بیشتر ن.ک؛ «چرا مهار فساد مسئلهی مهمی در منطقهی خاورمیانه شده است؟» رصد اندیشکدههای عربی. اندیشکده راهبردی تبیین. 25 شهریور 94.
[9] . http://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/06/04/839995
[10] . آجرلو، حسین. «نگاهی به بحران ریاست جمهوری در لبنان». اندیشکده راهبردی تبیین. دی 93.
[11] . دلایلی که منجر به حمایت جعجع از کاندیداتوری عون شده است را میتوانید در این مقاله مطالعه بفرمائید: آجرلو، حسین. «همسویی سمیر جعجع با میشل عون و آیندهی معادلات داخلی لبنان». اندیشکده راهبردی تبیین. بهمن 94.
[12] . همان.
