اكنون جامعه مصر از دوقطبي شديدي رنج ميبرد. نه تنها جريان سكولار و بازماندگان نظام حسني مبارك در ائتلاف با ارتش عليه جريان اسلامگرا به رهبري اخوان- به استثناي سلفيها- بسيج شدهاند، بلكه جامعه نيز دچار شكاف و انشعاب گرديده و مردم در مقابل مردم قرار گرفتهاند. عدهاي از انقلابيون با ناديده گرفتن رفتارهاي استبدادي شوراي عالي نيروهاي مسلح در دوران انتقالي بار ديگر به دامان ارتش پناه برده و از اقدامات ارتش در سركوب اخوان حمايت كرده و حتي خواهان نامزدي السيسي براي انتخابات رياست جمهوري آينده هستند، اما در مقابل طرفداران اخوان، كودتا عليه دولت منتخب را محكوم كرده، شكنجه، بازداشت و قتل و كشتار حاميان مرسي را رد ميكنند. اكنون تبليغات كينهتوزانه عليه اخوان المسلمين از سوي رسانهها در اوج خود قرار دارد و تاكنون بيش از 1000 نفر از رهبران و اعضاي اين گروه دستگير و حزب آزادي و عدالت منحل و محاكمه مرسي آغاز شده است. در چنين وضعيتي تظاهراتهاي خياباني حاميان اخوان پس از بر هم خوردن تحصن آنها در رابعه العدويه و ميدان النهضه از سوي نيروهاي امنيتي، همچنان ادامه دارد و اين چيزي است كه آينده سياسي مصر را در هالهاي از ابهام قرار ميدهد.
1- سنخشناسي مخالفان اخوان
به جرأت ميتوان گفت اخوان در هيچ دورهاي از تاريخ خود اين چنين تحت فشار همهجانبه از سوي جامعه، جريانهاي سياسي و بازيگران خارجي نبوده است. اكنون اخوان از چند جهت مورد هجمه و انتقاد قرار دارد كه در طول حيات اين گروه بيسابقه بوده است.
الف) جريان سكولار و ليبرال
دشمني جريان سكولار با اخوان المسلمين ريشه در دهههاي گذشته دارد اما حكومت اقتدارگرا و سركوبگر مبارك مانع از برملا شدن اختلافات ميشد و جريانهاي گوناگون سياسي اعم از سكولار و اسلامگرا را در تقابل با ديكتاتوري مبارك متحد ميساخت. اما با سقوط مبارك و بويژه پس از همهپرسي اصلاحات قانون اساسي در سال 2011 اختلافات به يك باره سر برآورد و شكاف و قطببنديهاي سياسي از آن زمان به بعد بين جريان سكولار و اسلامگرا تشديد يافت. جريان سكولار بويژه در سايه ضعف پايگاههاي مردمي در مقايسه با اسلام گرايان تمايل شديدي براي سركوب و حذف اخوان دارد. سياست حذف اخوان در انتخاباتهاي آتي زمينه را براي پيروزيهاي چشمگير اين جريان مهيا خواهد نمود.
ب) نيروهاي امنيتي، نظاميان و بازماندگان نظام سابق
دوره يك ساله اخوان امپراتوري نظاميان را به مخاطره انداخت و نهاد نظامي و ارتش منافع اقتصادي و سياسي خود را در خطر ديدند. بازماندگان نظام مبارك نيز كه بسياري از آنان سرمايهداران بزرگي هستند، نسبت به ادامه حكومت اخوان و پيامدهاي آن بر آينده سياسي و منافع اقتصادي خود بيمناك شدند. نيروهاي امنيتي نيز كينه و خشم خود نسبت به اخوانيها را از دوران مبارك به يادگار بردهاند. لذا اين سه نيروي مهم كه پس از سقوط مبارك عليرغم تضعيفشان به حيات خود ادامه دادند، براي سرنگوني مرسي متحد شدند. اينان تنها به سرنگوني مرسي اكتفا نكرده، بلكه براي قلع و قمع رهبران و اعضاي اخوان هم قسم شدهاند.
ج) جامعه
حكمراني يك ساله گروه اخوان و برخي اشتباهات فاحش آنها در سياستورزي در كنار توطئههاي موجود عليه اين گروه براي به شكستكشاندن تجربه اخوان در حكومت، باعث شد كه بخشهايي از جامعه همدلي خود نسبت به اخوان را از دست داده و اين گروه را عامل تداوم مشكلات و نابسامانيهاي اقتصادي و سياسي و امنيتي بدانند. هم اكنون بخشهايي از جامعه با تاثير پذيرفتن از تبليغات منفي رايج در رسانهها عليه اين گروه، اخوان را جماعتي تروريستي دانسته و آن را عامل بيثباتيهاي سياسي و تداوم ناامني در كشور قلمداد ميكنند.
د) نيروهاي خارجي
برخي از بازيگران منطقهاي و فرامنطقه و در رأس آن عربستان و اسرائيل نيز نسبت به گسترش الگوي اخوان المسلمين در سطح منطقه به وحشت افتادند. نظام سعودي به دلايل مختلف از جمله فقدان مشروعيت سياسي با حكومت اخوان در مصر مخالف بود و از هيچ كوششي براي شكست تجربه اخوان دريغ نورزيد. اما در خصوص رژيم صهيونيستي اخوان هرچند منافعي براي اين رژيم به همراه داشت اما مضرات آن بيش از منافعش بود و اين رژيم بازگشت نظاميان به قدرت را بر ريسك تشكيل يك حكومت دموكراتيك ترجيح داد. اين نيروهاي خارجي تاثير غيرقابل انكاري بر زمامداران جديد مصر دارند و نبايد نقش آنان را در تحولات مصر ناديده گرفت.
2- دولت كودتا؛ تلاش براي راديكاليزه كردن اخوان
شواهد و قرائن نشان ميدهد كه جريان غالب در دولت كودتا كه در پشت صحنه نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي و بازماندگان نظام سابق آن را ميچرخانند، به دنبال حذف اخوان نه تنها از صحنه سياسي بلكه به دنبال ريشهكن نمودن آن از كل جامعه است. اين طيف با توسل به زور و اعمال خشونت عليه رهبران اخوان و نيز طراحي ترورهاي ساختگي كه نمونه آن را ميتوان در تلاش ناكام براي ترور وزير كشور و اخيراً نيز ترور محمود مبروك كه ادعا ميشود مأمور امنيتي بررسي پرونده اخوان بوده است، سعي ميكنند تا اخوان را به سمت خشونت عريان سوق داده و با در پيش گرفتن الگوي الجزاير بهانه لازم را براي سركوب و حذف كامل اخوان به دست آورند. اين جريان تاكنون سياست سركوب را در قبال اخوان اتخاذ كرده، و علاوه بر كشتار و بازداشت عناصر اخوان، منابع مالي و داراييهاي اين گروه را مسدود ساخته و رسانههاي اسلامي وابسته به اين جريان را تعطيل و بسياري از عناصر اخوان را از دستگاههاي اداري و بروكراسي دولتي طرد نموده است.
البته جريان ديگري بويژه در ميان برخي چهرههاي سكولار، فعالان مستقل و حتي برخي از چهرههاي نظامي و امنيتي نيز وجود دارد كه معتقد است تلاش براي حذف اخوان نه تنها بيفايده بلكه مضر است. اخوان صرفاً يك گروه سياسي نيست بلكه جنبشي اجتماعي است كه ريشه در جامعه دارد و به راحتي نميتوان آن را سركوب نمود. به باور اين دسته تلاش براي حذف اخوان باعث رايكاليزه شدن اخوان و پررنگ شدن مفاهيم شهادتطلبي و مظلومنمايي در ميان عناصر و اعضاي اين گروه خواهد شد و مصر را به سمت ناامني و جنگ داخلي و بيثباتي سوق خواهد داد. پيشنهاد اين جريان پذيرش اخوان به عنوان يك بازيگر معمولي مانند ساير بازيگران سياسي در فرآيند گذار به دموكراسي است. البته به شرطي كه تشكيلات اخوان تجزيه شده و حزب عدالت و آزادي به قواعد سياسي وضع شده از سوي نظاميان و نيروهاي امنيتي گردن بنهد. اين جريان از قدرت و توان بالايي برخوردار نيست و جريان غالب همان جريان سركوبگرا و حذفمحور است.
3- پيشبيني الگوي رفتاري اخوان المسلمين در آينده
در چنين شرايطي سه گزينه زير را پيش روي اخوان وجود دارد:
الف) سناريوي سازش
در اين سناريو اخوان به واقعيتهاي موجود و شكست سياسي خود اعتراف كرده و تمامي فعاليتهاي اعتراضي خود را كنار ميگذارد و به قواعد بازي سياسي وضع شده از سوي حاكمان جديد گردن مينهد و حق هيچ گونه اعتراضي را نسبت به ساختار و ويژگيهاي اصلي نظام جديد ندارد. همچنين بايد به ارزشهاي ليبرال دموكراسي التزام عملي بيشتري از خود نشان دهد و اين به معناي وارد كردن يك سري تغييرات اساسي در ساختار تشكيلاتي، ايدئولوژي و روشهاي تربيتي گروه خواهد بود.
اين سناريو از آن جهت اهميت مييابد كه نظاميان و نيروهاي امنيتي كه به دنبال حذف كامل اخوان بودند، رفته رفته به اين باور ميرسند كه اين گروه به دليل برخورداري از پايگاه اجتماعي گسترده قابل حذف شدن نيست و تداوم تظاهراتها و اعتراضات حاميان اخوان و عدم تسليم شدن اين گروه عليرغم سركوب شديد به معناي نفوذ اين گروه در اقشار گوناگون جامعه است.
اين سناريو در صورتي كه نيروهاي امنيتي و نظاميان از حذف كامل اخوان نااميد شوند، مطلوب كودتاگران خواهد بود. چرا كه در اين صورت به راحتي ميتوانند اخوان را مهار نموده و تحت كنترل خود در آورند. اما پذيرش اين سناريو از اخوان با ترديدهاي جدي روبه رو است و بعيد به نظر ميرسد رهبران اخواني كه به سازشناپذيري و لجاجت معروفند، زير بار چنين شرط و شروطهايي خفتباري بروند.
ب) سناريوي خشونت
ممكن است مصر به اقدامات خشونتبار گستردهاي كشيده شود، مانند الگوي الجزاير يا سوريه. هرچند اين سناريو دردآور است اما به نظر ميرسد در مخيله برخي از اعضاي اخوان كه داراي گرايشهاي راديكالي هستند، چنين تفكراتي ميگذرد. آنها توسل به خشونت را بهترين گزينه در رويارويي با قدرت برتر ارتش مصر ميدانند. بويژه پس از كشتار وحشتناك طرفداران مرسي در ميدان الربعة العدويه اين احساس در بسياري از عناصر افراطي شكل گرفته است كه نظام حاكم يا چيزي كه از آن به «دولت عميق» ياد ميكنند، اجازه مشاركت سياسي اسلامگرايان و حضور آنان در فرآيند نظامسازي جديد را نخواهد داد. به باور اين دسته، پس از كودتا اساساً مفاهيمي نظير دموكراسي و مشاركت سياسي و انتخابات اعتبار و كارايي خود را از دست داده است.
عامل ديگر كه احتمال گسترش خشونت را افزايش ميدهد حاكم بودن جريان نزديك به سيد قطب در اخوان المسلمين است. جرياني كه از آراء و افكار سيد قطب تاثير پذيرفته و به جهاد و مقابله با نظام كافر اهميت والايي ميدهد.
نمونه گسترش خشونت را ميتوان در صحراي سيناء مشاهده كرد كه در آنجا گروههاي جهادي دست به عمليات عليه نيروهاي امنيتي و پليس مصر ميزنند. مقابله با اين گروهها به دليل برخورداريشان از حمايتهاي مردمي محلي در سيناء براي حكومت به يك معضل تبديل شده است.
اما با اين حال، در مجموع راهبرد اخوان در دوره كنوني توسل به خشونت نيست زيرا اولاً بهانه لازم را براي سركوب بيشتر جنبش در اختيار نظاميان و نيروهاي امنيتي قرار ميدهد، ثانياً افكار عمومي پذيراي خشونت نيست و راهكارهاي مسالمتآميز براي كسب قلوب مردم و برانگيختن احساسات مردمي جهت همدلي با گروه اثرگذارتر است. البته رهبران اخوان از برگه تهديد خشونت براي كاستن فشارها بر اعضا و رهبران خود استفاده ميبرند كه اين بيشتر صوري و با هدف وحشتافكني در ميان زمامداران جديد است.
ج) سناريوي تداوم اعتراضات
سناريوي ديگر تداوم اعتراضات با هدف سلب مشروعيت از دولت كودتا است. اخوانيها در طول دوره پس از انقلاب به تجربه يافتند كه اردوكشي خياباني به عنوان يك اهرم فشار قدرتمند، تاثير زيادي بر فرآيندها و تصميمات سياسي حاكمان دارد. اخوانيها ميگويند اگر مخالفان ميتوانند با برپايي تظاهراتها دولت منتخب مرسي را به زير بكشانند، پس چرا ما نتوانيم با توسل به اين حربه دولت غيرقانوني كودتا را ساقط كنيم؟ طبق اين سناريو اخوان دولت كودتا را به رسميت نميشناسد و بر بازگشت مرسي، آزادي زندانيان سياسي، احياي مجدد مجلس مشورتي، عدم تعليق قانون اساسي تاكيد ميورزد. اين در واقع ادامه همان نگرش صفر و يكي و رويكرد سازشناپذيري رهبران اخوان است كه حاضر به دادن امتيازات حتي قبل از انقلاب نبودند.
به باور رهبران اخوان تداوم اعتراضات خياباني كه تاكنون سناريوي اتخاذ شده از سوي رهبران اين گروه بوده است، نتايج مثبت زيادي براي اخوان به همراه دارد: اولاً وحدت و انسجام داخلي جماعت حفظ شود و خطر تفرقه و تجزيه از بين ميرود و همبستگي ميان اعضاء بيشتر ميشود و بقاي اين گروه تضمين ميشود ثانياً واكنش دولت كودتا كه عمدتاً با خشونت همراه است، ترديدهاي زيادي در افكار عمومي نسبت به رفتارهاي دولت جديد ايجاد نموده و باعث ميشود به دليل مشابهت در نوع رفتارها، آن را دنباله همان حكومت مبارك بدانند. ثالثاً كودتاگران متوجه ميشوند كه حذف اخوان كار آسان و بدون هزينهاي نيست لذا مجبور ميشوند اخوان را به عنوان يك واقعيت به رسميتشناخته و دست كم به اين گروه اجازه مشاركت سياسي در آينده را بدهند.
جمعبندي
با توجه به آنچه كه گفته شد به نظر ميرسد اخوان المسلمين همچنان به گزينه توسل به اعتراضات مسالمتآميز خياباني جهت نيل به حداقل بخشي از خواستههاي خود كه تضمين حضور خود در آينده سياسي كشور مهمترين آنهاست، ادامه خواهد داد. از سوي ديگر دولت كودتا نيز در وهله نخست تمام تلاش خود را به كار خواهد بست تا اين گروه را به طور كامل از صحنه سياسي حذف نمايد و در ادامه در صورت عدم توفيق در پيشبرد اين سناريو سعي خواهد كرد اين گروه را تا حد ممكن تضعيف نمايد. اما با توجه به پايگاه مردمي اخوان و سياست مقاومت مسالمتآميزي كه اين گروه در پيش گرفته، به نظر دولت كودتا ناچار است كه اين گروه را در معادلات سياسي به عنوان يك بازيگر تاثيرگذار به حساب آورد. در غير اين صورت بويژه در سايه تداوم خودسري و لجبازي نظاميان در سركوب اخوان، بايد منتظر تداوم وضعيت بيثباتي و ناامني در مصر باشيم؛ چيزي كه در درازمدت مطلوب دولت كودتا نيست و مشكلاتي را براي دولتمردان جديد به دنبال خواهد داشت.