– با سلام خدمت آقای زارعی. به نظر شما دلیل گرایش اخوان به حضور خیابانی دلیل سیاسی دارد یا دلیل مکتبی؟
– در واقع اخوانالمسلمین برای اینکه نشان دهد از یک عقبهی دیپلماسی موثری برخوردار هست و میتواند در چانه زنی قدرت از موقعیت بالایی برخوردار باشد، مسئله انتخابات و تحصنهای خیابانی را دنبال کرده است. اما این استراتژی بنا به دلایلی قرین به موفقیت نبوده است. دلیل اصلی این عدم موفقیت استراتژی، این بوده است که طرف مقابل هم توانسته است استراتژی مشابهی را در میدان اصلی مصر به میدان بیاورد و در واقع در این صحنه اخوانیها با استراتژی مشابه مخالفین خودشان مواجه شدند. نکته دیگر این که اساساً برنامه ریزی برای حضور خیابانی کار دشواری است به خاطر این که جمعیت ممکن است یک روز یا یک هفته در نقاطی جمع شوند اما استمرار پیدا نمیکنند و اینکه اینها هنوز هویت ملی پیدا نکردهاند، کاهش پیدا میکند و در نهایت به یک گروه کوچک تبدیل میشود که دیگر اثری برای گروههای خاص ندارد. این دلایل حضور خیابانی و دلیل عدم موفقیت این استراتژی برای اخوان بوده است.
– با توجه به سابقه تاریخی که از مصر سراغ داریم، هدف از حضور خیابانی آنها چیست؟ آیا این یک باجخواهی است، یا به دنبال برگرداندن مرسی هستند یا اینکه به دنبال برگرداندن نظام هستند؟ لطفاً نظر خود را دربارهی انگیزهی اخوان بفرمایید؟
– انگیزه اخوان برای بازگرداندن قدرت هست و تلاش میکنند تمام ظرفیتهای خودشان را برای تحقق این هدف به کار ببرند. متاسفانه اخوانیها در این صحنه یک نکتهی بدیهی را نادیده گرفتند و آن این هست که حکومت موقعی از دست اخوان خارج شد که مخالفین اخوان توانسته بودند جمعیتهای بزرگتری از اخوان را به صحنه بیاورند. اقداماتی که جنبش تمرد مصر انجام داد به خوبی نشان داد که تعداد مخالفین اخوان بیشتر از موافقین آنها است و اخوانیها باید بدانند که عقربهی زمان به عقب بر نمیگردد و باید در استراتژی خود تجدید نظر کنند. الان در این صحنههایی که خلق میشود و تعداد قابل توجهی کشته میشوند؛ این برای اخوانیها به جای این که سرمایه ایجاد کند، سرمایه را از بین میبرد چرا که اخوانیها در این مبارزه بازگرداندن قدرت را به عنوان مهمترین هدف قرار دهند و کسی اخوان را در این صحنه مدافع ارزشها و اصول و مبانی مرتبط با مردم نمیشناسند به همین دلیل کشته دادن در این صحنهها نتیجه نمیدهد و اخوانیها مجبورند که این شکست را تحمل کنند و هم هزینههای سنگینی بابت عدم پذیرش بپردازند.
– با توجه به حمایتهای عربستان، اردن و امارات از مصر درگیریهایی در صحرای سینا و جدیداً یک سری درگیری و بمبگذاری در خود قاهره اتفاق افتاد، آیا امکان دارد که مصر به یک سوریهی دیگر تبدیل بشود؟ و این که درگیری خیابانی وسعت پیدا کند، اخوان قایل به این رویکرد هست یا نه؟
– آن چه که در صحرای سینا اتفاق میافتد یا آن چه که در بمبگذاریها، مربوط به گروه های تکفیری است که از اختلاف اخوان و ارتش استفاده میکنند و هدف خود را دنبال میکنند که این مسئله برای مصر خطرات زیادی دارد. توسعهی افراط گرایی مذهبی میتواند مشکلات عدیدهای در فضای اجتماعی را به وجود بیاورد. تشدید اختلافات اقلیت مذهبی و دینی با اکثریت جامعه میتواند به بحرانهای دامنه داری منجر شود. به این گروههای مختلف در مصر نباید با یک رویکرد مقطعی بلکه با یک رویکرد میان مدت و دراز مدت و تکثیرگرایانه به موضوع نگاه کرد. تکثیر ناامنی درهر جامعهای میتواند باعث فروپاشی آن جامعه شود.
– با توجه به انقلاب مصر که منجر به رشد احزاب در مصر شد، حال با توجه به این که اخوانیها برای روز جمعه هم فراخوان دادند و مردم به خیابان میآیند. آیا احزاب مصر آنقدر پایگاه اجتماعی ندارند که بخواهند در مورد اخوان یک حرکتی را نشان بدهند؟ یا موجب انسجام اجتماعی میشوند یا این که در آینده میتوانیم ببینیم که احزابی در برابر اخوان قرار بگیرد و یک حرکت اجتماعی شکل بگیرد؟
– هیچ گروهی در مصر نمیتواند با اخوان رقابت کند. اخوانیها در انتخابات مصر به تنهایی 47 درصد کرسیهای مجلس را به دست آورند و در انتخابات ریاست جمهوری تواستند 51 درصد آرا را داشته باشند در صورتی که گروههای ملیگرا و مثلا حزب الوفد، آنها با یک درصد و دو درصد از محبوبیت در جامعه مصر حضور دارند. یا جریان ناصریستها در مصر از محبوبیت 15 و 16 درصدی برخوردارند. و چپ گراها هم زیر یک در صد هستند. بنابراین اخوانیها اکثریت قاطعی در مقایسه با سایر احزاب دارند و از یک جمعیت قابل قبولی برخوردار هستند. و اما مشکل اخوانیها این هست که یک سری قدرت سنتی نهادی وجود دارد که باعث استفاده ازاهرمهای قدرت میتوانند تا حدی اکثریت مصری هوادار اخوان را خنثی کنند که از جمله باید به ارتش و توانمندیهای ارتش اشاره کرد.
– برآورد شما از حوزههای سیاسی مصر، با توجه به این که آشوب اجتماعی هم در حال زیاد شدن هست، چیست؟
برآورد من این هست که مصر در یک دورهی انتقالی قرار گرفته است و یک دوره از آنارشیسم سیاسی قرار دارد. مصر مسلماً به دامن لائیک و به دامن غرب پناه نخواهد برد. مصریها یک دوره 40 سالهی همپیمانی با غرب را سپری کردند. در این دوره انتقالی ارتش تلاش میکند که مصر را مدیریت کند. اما مردم مصر با توجه به این که سلطهی 40 سالهی ارتش را بر خود احساس میکنند و نتیجه این 40 سال را گسترش فقر در جامعه میدانند، مطمئنا تن به این سلطه نمیدهند ولی حتماً هر ملتی ظلم را بر هرج و مرج ترجیح میدهد. پذیرش ارتش برای مردم از پذیرش هرج و مرج آسانتر هست ولی این هرج و مرج نمیتواند یک قضیهی دائمی برای یک جامعه باشد زیرا خود ارتش را زیر سوال میبرد. بنابراین به محض اینکه این نا امنیها برود و جای خود را به فضای مناسب بدهد. ماموریت ارتش از نظر مردم تمام شده است ولی من پیش بینی میکنم که انقلاب مصر در چنین شرایطی احیا شود.
