با توجه به تشدید فعالیتهای طرفداران اخوانالمسلمین در دانشگاهها و خیابانها، دلیل و اصرار به ادامهی تظاهرات خیابانی چیست؟
اخوانیها به دلیل انتخاباتی که توانستند در آن رأی بیاورند، اعتقادشان به مشروعیت مصر و ریاست جمهوری مشروع آقای محمد مرسی میباشد و آنچه در این کشور رخ داده است، یک کودتای نظامی بوده که توسط فرماندهی ارتش طراحی و برنامهریزی شده و اقداماتی هم که ارتش صورت داده برای این است که بخشهایی از مردم را در خیابانها و میادین مهم شهر بیاورند تا یک سری تحولاتی رخ دهد و آقای محمد مرسی دستگیر شود و عملاً نظامیها امور کشور را امروز بر عهده بگیرند. بنابراین اخوان معتقد است که همچنان محور مشروعیت را این جریان در اختیار دارد و اگر فضا و امکانات داشته باشد و بتواند حضور خیابانی پیدا کند، همچنان اکثریت مردم را در اختیار دارد. اصرار اخوانیها برای تظاهرات خیابانی در این چارچوب این است که معتقد به مشروعیت خود و کودتا علیه رئیسشان هستند. لذا اصرار دارند که همچنان موضعشان موضع روز باشد و مطرح و داغ باشد و نگران این هستند که به تدریج فراموش شوند و شرایطشان تضعیف شود و در واقع در صحنهی سیاسی مصر اهمیتی برای آنها قائل نباشند.
آیا اخوان برای درگیری و انتخابات آینده و حفظ حیات سیاسی حاضر میشود با سلفیها همپیمان شود؟
در عملکرد اخوان در یک سال اخیر یا در واقع یک سالی که آنها سکان حکومت را در اختیار داشتند، این چنین اتفاقی افتاده و اخوان در انتخابات پارلمانی و بعد از آن در انتخابات ریاست جمهوری با جریان سلفی در مصر ائتلاف کردند و توانستند اکثیرت آراء را در مقابل رقیبشان آقای احمد شفیق در پارلمان به دست آورند. خیلیها معتقدند عامل شکست و به هم ریختن وضعیت اخوان به این دلیل بوده که به جای اینکه بیایند با احزاب و نیروهای اجتماعی دیگر همپیمان شودند، سلفیها را انتخاب کرده و سلفیها هم در آخرین لحظات به دلیل اینکه پایگاه و جایگاه آنها چیز دیگری است و ارتباطشان با خارج از کشور خصوصاً با برخی از کشورهای عربی خیلی قوی است، توانستند در یک شرایط مناسبی صحنه را خالی کنند و از کنار اخوان جدا شوند. در واقع همین عامل باعث شکست اخوانالمسلمین گردید.
آیا امکان دارد اخوان در آینده مجدداً در کنار سلفیها قرار بگیرد؟
در سیاست شاید پیشگویی درست نباشد و بستگی به شرایط دارد. به نظر بنده اخوان به دلیل اینکه اعتقاد دارد بخشی از طبقات اجتماعی مسلمان در مصر روش تند و افراطی دارند، امکان این که مجدداً در کنار سلفیها قرار بگیرد وجود دارد و خیلی دور از ذهن نیست. اما در شرایط فعلی چون یک چنین وضعیت نامساعدی وجود داشته و با توجه به اینکه سلفیها به دو بخش تقسیم شدند (یک بخش آنها در کنار دولت جدید و نیروهای نظامی قرار گرفتند و یک بخش همچنان در کنار اخوان قرار دارند)، عملاً اگر شما بخواهید یک نسخهی مستقلی برای سلفیها بپیچید امکانش نیست؛ به دلیل اینکه در درون سلفیها اختلاف ایجاد شده است.
با توجه به اتفاقات روی داده، برقراری ارتباط دولت مصر با روسیه و آیندهی اخوان را چطور میبینید؟
اخوان به لحاظ دیدگاه نظری و نیروی عقیدتی و فکری از گذشته با اتحاد شوروی و با موضوع کمونیسم و شرق مشکل داشت و ارتباطی با شوری سابق نداشت. بعد از تحولاتی که منجر به روی کار آمدن اخوان شد، ارتباطات مصر با روسیه بسیار ضعیف بود اما به هر حال الآن در روسیه هم ماهیت تغییر کرده و به شکل سابق نظام کمونیسم در آنجا حاکم نیست. بنابراین به نظر میرسد اگر شما از لحاظ دولتی و حکومتی بخواهید نگاه کنید، ارتباطش با روسیه خیلی مشکلی ندارد؛ اما اگر بخواهید به عنوان یک جنبش نگاه کنید، تصور میکنم که همچنان این ملاحظه که امکان کار با روسیه به مراتب سختتر از غرب و آمریکاییها باشد، در درون لایههای سنتی اخوان وجود دارد و اخوانیها بیشتر ترجیح میدهند با جناح غرب و آمریکاییها کار کنند تا ارتباط با روسیه.
چطور شد روسیه در کنار مصر قرار گرفت؟ توجیه رفتار روسیه چیست؟
در این رابطه دو تحلیل وجود دارد: یک تحلیل این است که دولت مصر همانطور که در تصریحات و مواضعش وجود دارد، به طور جدی میخواهد تأمین نیازهای تسلیحاتی خود را در حوزهی لجستیکی وارد یک روند متنوعی نماید و از همهی بازارهای بین المللی برای خرید سلاح استفاده نماید. اما اینکه آیا این واقعیت دارد، یک بحث سیاسی است و لذا باید تحلیل دوم را مد نظر بگیریم. تحلیل دوم معتقد است که دولت جدید مصر بعد از رویکرد و مواضع آمریکاییها و تهدیداتی که متوجه دولت کنونی کردند و نیز انتقاداتی که نسبت به روی کار آمدن نظامیها داشتند و به تبع آن نیز کمکشان را قطع کردند، در مقابل آمریکاییها مجبور به یک نوع واکنش سیاسی شد. به عبارت دیگر بهتر است بگوییم رویکرد دولت مصر برای نزدیک شدن به روسیه به این دلیل است که میخواهد یک اقدام جدی انجام داده و در واقع تغییردهندهی اردوگاه از غرب به شرق باشد. ضمناً باید توجه داشته باشیم که این اقدام، باید یک اقدام تاکتیکی باشد تا بعداً بتوانند مجدداً نظر آمریکاییها را جلب کرده و مجدداً کمکهای آمریکاییها را در زمینههای مختلف دریافت کنند. این است که نباید زیاد روی این اقدام به طور جدی فکر کنیم. روسها احساس میکنند در وضعیت ضعیفی که آمریکاییها در برخی از پروندههای منطقهای پیدا کردهاند، یک فضای جدیدی برای فعال شدن آنها پیدا شده و معتقدند که باید این خلاء را پر کرد. آنها تلاش میکنند رابطه با عربستان را- که این روزها با آمریکا به هم ریخته- بهتر کنند. اما به نظرم این نکته جدی است که باید به جذب کمکهای مجدد آمریکاییها از طرف دولت مصر، با یک نگاه تاکتیکی برخورد کرد.
آیا ارتباط با روسیه- اگر چه تاکتیکی باشد- برای اسرائیل به عنوان یک تهدید امنیتی به حساب میآید؟
اولاً این همکاریها در قالب لجستیکی است. یعنی همچنان محورهای اصلی نظامی و تسلیحاتی مصریها مثل نیروی هوایی و نیروی زمینی، آمریکایی است و خروج از این وابستگی به این سادگی نیست و خلاص شدن از آن نیاز به ساختاری دارد که سالها ادامه داشته و شکل گرفته باشد؛ ضمن اینکه باید در نظر بگیریم ارتش مصر در گذشته یک وابستگیهایی به روسیه داشته و همچنان از دورههای گذشته کاملاً آمریکایی نشده بود و بخشهایی از وسائل نقلیهی ارتش و برخی از سیستمهای دفاعی آنها روسی بوده و این ارتباطات نظامی با روسیه به یک نحو مختصری وجود داشته. البته اینطور نبوده که این رابطه، یک رابطهی کاملاً جدی باشد. به هر حال فکر میکنم آمریکاییها اینقدر برایشان اهمیت دارد که نخواهند صحنهی مصر را به سادگی خالی کنند و آن را در اختیار رقیب خودشان یعنی روسیه قرار دهند.