در چند روز اخیر اخباری منتشر شده است مبنی بر توجه و تاکید انصار بیت المقدس بر عملیات نظامی نسبت به ارتش و پلیس مصر، و ایضا پیوستن داعش به انصار بیت المقدس به هدف تصرف صحرای سینا؛ تحلیل جنابعالی از این روند با توجه به قرار گرفتن مصر درآستانه انتخابات، چیست؟
زمانی که نظام حاکم در مصر نسبت به گروههای اسلامی سرکوب را در پیش میگیرد و این گروهها در جهت حضور سیاسی مسالمت آمیز در قدرت هیچ راهی در پیش نمیبینند؛ مسلما به طور طبیعی جریانهای افراطی و راههکارهای افراطی جایگزین خواهند شد. به عبارت دقیقتر اکنون دولت در مصر به شدت نیروهای اسلامی را سرکوب میکند؛ تحت عناوین مختلف،فرقی هم ندارد که این نیرو تکفیری است یا جزو نیروهای دعوتی همچون اخوانالمسلمین باشد. زمانی که اخوان به عنوان ملایم ترین نیروهای اسلامی به شدت تحت سرکوب است چه برسد به تکفیریهایی که به نوعی جهادیاند و علیه دولت وارد جنگ شدهاند. لذا من تصور میکنم آنچه که در این کشورها دیده میشود نتیجه سرخوردگی و ناامیدی از حضور مسالمت آمیز در قدرت است و تا زمانی که این شرایط وجود دارد قطعا محیط مناسب برای گسترش این گونه سازمانها فراهم خواهم بود.
آیا گسترش فعالیتهای تروریستی ظاهرسازی برای گسترش جو امنیتی در مصر نیست؟
در مصر این بحث به گونهای بسیار قوی مطرح است. انتخاب آقای السیسی زمانی امکان پذیر است که مردم بیشتر احساس ناامنی بکنند. تا که این فرد نظامی را به عنوان تنها گزینه خود بدانند برای برقراری امنیت. چرا که اکنون، امنیت مقوله اول برای مردم مصر است و مسائل دیگر در اولویت بعدی برای مردم قرار دارد. به همین دلیل در ارتباط با مصر خیلیها اعتقادشان بر این است که بخشی از فرایند ناامنی را دولت و سرویس های امنیتی فراهم و هدایت میکنند. سعی آنها بر این است که با مدیریت این قسمت، زمینه به قدرت رسیدن السیسی را فراهم بکنند. اما این بخشی از معادله است و بخش دیگر از معادله مربوط میشود به این که شرایط سیاسی کنونی، میزان ناامنی را بالا برده است. چرا که در عرصه حضور مسالمتآمیز، محدودیتهایی را ایجاد کرده است و همچنین واکنش های تند، زمینه بیشتری برای بروز پیدا کردهاند.
آیا قطر به تعهدنامه خود مبنی بر عدم حمایت از اخوان المسلمین و … در برابر عربستان پایبند خواهد بود؟
از زمانی که آقای حمد، پدر امیر فعلی کودتا کرد، مسیری را انتخاب کرد که متفاوت از عربستان است. خود حمد سعی کرد گرایش مستقلی از عربستان را داشته باشد و برای این کار سعی کرد که ملزوماتش را نیز فراهم کند. به عنوان مثال ائتلاف با آمریکا و در اختیار گذاشتن پایگاه نظامی به آمریکا، ایجاد شبکه الجزیره، ایجاد شبکه علمای مسلمین که آقای قرضاوی در راس آن قرار دارد و هم چنین ایجاد نهادهای اجتماعی دیگری که سعی کردند در جهت تشخص قطر از آن استفاده بکند. خب این رفتار قطر با این توافق باید همگی تغییر پیدا کند. و عملا عربستان قصد دخالت در امور داخلی قطر دارد. بنده بعید میدانم که قطر چنین سیاستهایی را بپذیرد و تشخص خود را از بین ببرد. لذا بنده خیلی خوشبین نیستم به این که این پایبندی اتفاق بیفتد. چرا که پایبندی به این توافق باید حداقل در یکی از ابعادش به ظهور برسد. مثل بسته شدن الجزیره. چرا که شبکه الجزیره اکنون در اختیار نیروهای اخوانی است و سیاستهایش بر همین اساس نیز بسته شده است. و ایضا رفتن آقای قرضاوی به تونس؛ که ایشان به شدت مورد اعتراض عربستان است. به وضوح مشخص است که دولت قطر از این سرمایههای اجتماعی خویش چشم پوشی نخواهد کرد.
آیا میتوان یکی از ثمرات توافق قطر و عربستان را گسترش فعالیت انصار بیت المقدس دانست؟
این که قطر با انصار بیت المقدس ارتباط دارد نیاز به تحقیق بیشتری دارد. بنده تصور میکنم قطر یک آتشبس را امضا کرده است و نه یک تسلیم نامه. قطر الان در شرایطی نیست که با عربستان به طور کامل تقابل بکند. نیاز به زمان دارد که این هجمه نسبت به قطر تقلیل پیدا کند. به گونهای، میتوان گفت عربستان به قطر اعلان جنگ کرده است. چرا که آن چه در رابطه عربستان و قطر اتفاق افتاده است مسبوق به سابقه نبوده است. و قطر نیاز به زمان دارد برای سازماندهی عملیات دفاعیاش تا که بتواند خودش را در برابر عربستان حفظ کند.
نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری مصر از سوی اتحادیه اروپا و از سویی، رویکرد نهچندان گرم آمریکا از فعالیتهای کنونی ارتش مصر و دولت انتقالی را در قالب تقابل سیاسی تحلیل میکنید و یا به نوعی تقسیم نقش اروپا و آمریکا میباشد؟
در چارچوب تقسیم نقش است. آن چه که در مصر اتفاق افتاده است اتفاقا یک کودتای غربی-اسرائیلی است برای از بین بردن گرایشهای اسلامی و بازگرداندن مصر به خانه هم پیمانی با اسرائیل. و دلیل حضور اتحادیه اروپا، مشروعیت بخشیدن به انتخابات است. در حالی که این انتخابات فاقد مشروعیت است. از این لحاظ که هر فردی آزاد نیست در این اتخابات نامزد بشود. مثلا احزابی در حالت فوق العاده منحل شده اند؛ به عنوان نمونه اخوانالمسلمین که در دو دوره پیش رای اول را داشته است. در سوی دیگر سکوت آمریکا به نوعی رسمیت بخشیدن به انتخابات مصر است. اکنون حمایت آمریکا از مصر و انتخابات این کشور نتیجه نمیدهد. در حالی که عدم حمایت نتیجه بخش است. به همین دلیل سکوت آمریکا به معنی عدم حمایت نیست. بلکه بر اساس ضرورت، شیوههای حمایتی تغییر پیدا کرده است.
