راهبردهای سیاست خارجی امریکا از زبان کلینتون

هیلاری رادهام کلینتون، وزیر امور خارجه امریکا که روزهای پایانی صدارت خود بر وزارت خارجه را سپری می‌کند، در 29 نوامبر در همایشی با عنوان «روندهای تحول آفرین 2013» که توسط گروه تدوین سیاست خارجی امریکا در واشنگتن برگزار شده بود به تبیین راهبردها و اولویت‌های سیاست خارجی امریکا پرداخت.

چین مهمترین رقیب امریکا در کنار رشد اقتصادی روز افزون خود، در سالهای آتی با چالشهایی چون تغییر مدل اقتصادی و روزآمد سازی آن، بی عدالتی اجتماعی، محیط زیست و گازهای گلخانه ای، افزایش انتظارات و توقعات مردم این کشور متناسب با ارتقاء جایگاه چین و مناقشات ارضی با همسایگان روبرو خواهد بود. هیلاری رادهام کلینتون، وزیر امور خارجه امریکا که روزهای پایانی صدارت خود بر وزارت خارجه را سپری می‌کند، در 29 نوامبر در همایشی با عنوان «روندهای تحول آفرین 2013» که توسط گروه تدوین سیاست خارجی امریکا در واشنگتن برگزار شده بود به تبیین راهبردها و اولویت های سیاست خارجی امریکا پرداخت. عنوان همایش، هیئت برگزار کننده همایش، افراد شرکت کننده و زمان همایش که مصادف با آخرین روزهای ریاست هیلاری کلینتون بر مسند وزارت خارجه می‌بود .  نشان از اهمیت این همایش داشت. در این همایش کلینتون طی سخنانی، به بیان مهمترین راهبردها و اصول سیاست خارجی امریکا پرداخت.

در این نوشتار با نگاهی تحلیلی سعی شده تا راهبردها و موضوعات مهم سیاست خارجی امریکا از دل صحبت های چهره اول کابینه اوباما در دوره نخست ریاست جمهوری وی و همسر رئیس جمهور اسبق امریکا (بیل کلینتون) بیرون کشیده شود.

متحدان امریکا ضعیف شده اند

بحران مالی و پولی کنونی در اتحادیه اروپا از نقطه نظر قدرت، جدی‌ترین رخدادی است که پایه‌های همگرایی اروپایی را تکان داده است. در سال 2012، اتحادیه اروپا سخت‌ترین شرایط اقتصادی را تجربه می‌کند، سالی که رشد اقتصادی در منطقه یورو به پائین‌ترین میزان خود طی دو دهه گذشته می‌رسد. به یقین، امروزه تردید در مورد ضرورت وجود یورو و حتی اصل همگرایی اقتصادی در اروپا بیش از گذشته وجود دارد. همزمان با ادامه بحران اقتصادی و اجتماعی در اروپا که به تضعیف این قاره منجر شده است، جنبش‌های استقلال طلب در بلژیک، اسپانیا و انگلیس در حال قدرت گرفتن هستند.

اسکات کارپنتر، از مقامات دولت جورج دبلیو بوش که اکنون در انستیتو مطالعات خاور نزدیک در واشنگتن کار می‌کند، در این باره به اکونومیست می‌گوید: «هر قدر که متحدان ما ضعیف شوند، به همان اندازه هم ما ضعیف می‌شویم.»

کلینتون: «بسیاری از هم پیمانان ما درگیر چالش های جدی اقتصادی و کاهش توانمندی های نظامی خود هستند. این مسئله بر عملکرد ما در حفظ نظم جهانی در آینده تأثیر خواهد داشت…

ما باید اتحادیه اروپا را در رویارویی با چالش اقتصادی حوزه یورو یاری دهیم. چون در حرکت برای استفاده از فرصت های قرن بیست و یکم، از جمله در آسیا پاسیفیک، باید شریک های قدیمی مان را که پیش از هر کس به آنها متوسل می شویم، در کنار خود داشته باشیم.»

افزایش سرعت و دامنه تغییرات در جهان امروز

لزوم حضور توامان واکنش سریع در کنار نگاه راهبردی

کلینتون با اشاره به سرعت تغییر و تحولات جهان و لزوم آمادگی امریکا چنین بیان داشت: «بسیاری از مسائل ثابت و بی تغییری که ده ها سال بود سیاست خارجی آمریکا را شکل می دادند اکنون در حال تغییر و تحولند. این امر برای جایگاه رهبری جهانی ما هم چالش های جدید و هم فرصت های جدید به وجود می آورد.»

رسیدن چین به مرحله انتخاب تصمیم های حساس

چین مهمترین رقیب امریکا در کنار رشد اقتصادی روز افزون خود، در سالهای آتی با چالشهایی چون تغییر مدل اقتصادی و روزآمد سازی آن، بی عدالتی اجتماعی، محیط زیست و گازهای گلخانه ای، افزایش انتظارات و توقعات مردم این کشور متناسب با ارتقاء جایگاه چین و مناقشات ارضی با همسایگان روبرو خواهد بود. لذا مدیریت همزمان چالش و پیشرفت در این برهه از زمان برای نسل جدید رهبران چین بسیار حائز اهمیت است.

هیلاری کلینتون اخیرا در جاکارتا پایتخت اندونزی از کشورهای جنوب شرق آسیا خواست در اختلافات ارضی با چین، جبهه‌ای متحد تشکیل دهند، اما پکن مایل است اختلافات ارضی خود را با هر کشور به‌طور انفرادی حل و فصل کند.

کلینتون: «چین در خیزش مسالمت آمیز خود به جایگاه قدرت جهانی، هم اکنون در حال رسیدن به یک دو راهی است. آینده این کشور به این بستگی دارد که چگونه چالش های جدید اقتصادی، اختلاف با همسایگان ، و فشارهایی را که روی نظام سیاسی و اقتصادیش وجود دارد، مدیریت کند.»

آینده انرژی و نقش آن در تحولات جهانی

آژانس انرژی در آخرین تحقیقات سالانه خود در مورد آینده  انرژی جهان در آبان ماه اعلام کرد: «ایالات متحده  آمریکا در زمینه  انرژی به خودکفایی و استقلال خواهد رسید». در این تحقیقات آمده است که در سال 2020 آمریکا به بزرگ ترین و اولین تولید کننده  نفت تبدیل خواهد شد و نیمه های دهه  آینده از عربستان نیز پیشی خواهد گرفت. آژانس بر این عقیده است که پیشرفت آمریکا در زمینه تولید نفت با کمک اصلاحات زیادی همچون کاهش استفاده  اتومبیل ها از سوخت به وجود آمد که انتظار می رود آمریکای شمالی در سال 2030 به بزرگ ترین صادر کننده نفت تبدیل شود. استقلال نفتی برای امریکا تغییرات بنیادینی در راهبردهای سیاست خارجی امریکا به همراه خواهد داشت.

کلینتون: «استقلال فزاینده آمریکا در بخش انرژی، نه تنها بر اقتصاد خود ما، بلکه بر روابط امنیتی ما در سراسر جهان نیز تأثیرات فراگیر خواهد داشت.»

چهار سال آینده

کلینتون در ادامه با طرح این سوالات که :«با توجه به این موارد، آمریکا چگونه باید در این جهان در حال تغییر و تحول رهبری کند؟ به چهار سال بعد و فراتر از آن که نگاه کنیم، چه مواردی باید در رأس دستور کارمان باشند؟» به تبیین چگونگی سیاست خارجی امریکا در چهار سال آینده می پردازد. وی قبلا نیز از آغاز راهبرد جدید امریکا سخن گفته بود: « پس از یک دهه حضور در جنگ عراق که اکنون به پایان رسیده و جنگ افغانستان که به پایان خود نزدیک می‌شود اکنون اولین و بنیادی‌ترین وظیفه ما به‌روز رسانی سیاست خارجی و اولویت‌های آن برای یک جهان در حال تحول است[1].»

گردش به شرق به معنای روی گردانی از خاورمیانه و اروپا نیست

قدرت‌يابي چين و تلاش آرام اين كشور براي ايجاد تغييراتي در نظم منطقه‌اي امريكا محور، امروز تبديل به يكي از دغدغه‌هاي جدي امريكايي‌ها به‌ويژه در منطقه آسيا- پاسفيك شده است. تنظيم استراتژي توازن ‌سازي مجدد امريكايي‌ها و انتقال گرانيگاه سياست خارجي و امنيتي امريكايي‌ها به آسيا – پاسفيك نشان‌دهنده عزم جدي امريكايي‌ها براي حضور بلند‌مدت در منطقه و پايداري استراتژي توازن‌سازي مجدد اين كشور است. در اهميت انتقال نقطه ثقل استراتژي امريكا به آسيا- پاسفيك هيلاري كلينتون نيز چنين مي‌گويد:

«بخش عمده ای از تاریخ قرن بیست و یکم در این منطقه نوشته می شود و خواهد شد. گسترش تعامل آمریکا در این منطقه نشاندهنده خواست و پایبندی ما به نقش آفرینی در شکل دادن به این آینده مشترک است.»

از نظر مقامات آمریکایی، تمرکز بر مسائل آسیا و اقیانوس آرام که یکی از مهمترین مناطق استراتژیک جهان است، از نظر سیاسی و اقتصادی برای ایالات متحده تاثیر گذار خواهد بود. بر این اساس پیش بینی می شود اوباما در دور دوم ریاست جمهوری خود زمان زیادی را به قاره آسیا اختصاص دهد.

عده ای به اشتباه تصور می کنند رويکرد جديد آسيا – اقيانوسيه دولت اوباما، ممکن است اولين نشانه اين باشد که آمريکا از اروپا و به خصوص خاورمیانه روی گردان خواهد شد، در حالی که سالها طول کشیده و هیزینه های بسیاری صرف شده تا امریکا در خاورمیانه و اروپا، جای پا سفت کند و کاملا مشخص است که امریکا هیچگاه به خصوص از منطقه خاورمیانه غافل نخواهد شد.

کلینتون: «منطقه آسیا- پاسیفیک در این جهان به سرعت در حال تغییر، پویاترین منطقه است…. با پایان یافتن جنگ در عراق و رو به پایان رفتن جنگ در افغانستان، فرصت برای افزایش حضور ما در آسیا بیشتر می شود. اما این بدان معنا نیست که می خواهیم هم پیمانان قدیمی مان را در سایر نقاط جهان ترک کنیم…

در حرکت برای استفاده از فرصت های قرن بیست و یکم، از جمله در آسیا پاسیفیک، باید شریک های قدیمی مان را که پیش از هر کس به آنها متوسل می شویم، در کنار خود داشته باشیم، سیاست آسیا پاسفیک به معنی چرخش آمریکا از اروپا به آسیا نیست. این سیاست به معنی چرخش آمریکا همراه با اروپا به آسیا است.»

حضور توامان نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک امریکا در آسیا پاسفیک

امریکا تنها به حضور نظامی در منطقه آسیا – اقیانوسیه اکتفا نخواهد کرد بلکه با توسعه همکاری های اقتصادی و دیپلماتیک با کشورهای منطقه با یک تیر دو نشان می زند، هم وضعیت اقتصادی خود را بهبود می بخشد و هم راه نفوذ روزافزون چین را مهار می کند.

کلینتون: «بخش عمده ای از توجه تا کنون معطوف حضور فزاینده نظامی آمریکا بوده است. اما سایر اجزای این راهبرد نیز باید مورد تأکید قرار گیرند… هیچیک از این موضوعات ارتباطی با مهار (چین) ندارد . تمامی هدف استقرار نظامی قاعده مند در آسیا – اقیانوسیه است که در دهه های آینده منشاء صلح و کامیابی باشد.»

بکارگیری قدرت هوشمند به بهانه مبارزه با ترورسیم و القاعده

بعد از حادثه 11 سپتامبر امریکا به نقاط مختلف دنیا به بهانه مبارزه با ترورسیم لشگر کشی کرده است و مبارزه با ترورسیم را دستاویزی برای دخالت در امور کشورها قراد داده است. این سیاست به صورتی یکپارچه و چندجانبه، با عنوانی که کلینتون آن را «برنامه ضد تروریستی یکپارچه» نامید، گسترده تر خواهد شد:

«بن لادن مرده و هسته رهبری القاعده از میان رفته است. اما خطر ناشی از وابستگان القاعده در نقاطی نظیر یمن و آفریقای شمالی هنوز کاملاً واقعی است. بنابراین، در سال های آینده باید برنامه ضد تروریستی یکپارچه ای را به سرعت اجرا کنیم که برای برخورد با عملیات مالی، جذب نیرو و پناهگاه های تروریست ها، تمامی ابزارهای موجود – غیرنظامی و نظامی، چندجانبه و یکجانبه – در آن به کار گرفته شود.»

توانمندسازی سایبری

کارشناسان نظامی دنیا اعتقاد دارند اگر تاکنون نبردهای نظامی در زمین، دریا، هوا و فضا رقم می خورد؛ با ورود به قرن بیست و یکم باید منتظر نبرد در فضای سایبر به عنوان پنجمین بستر نبردهای نظامی باشیم.

کلینتون: «ما باید کار نو سازی ناتو را بر اساس ضرورت های شرایط امروز جهان، از جمله مقابله با خطرهای غیرمتعارف همچون جنگ سایبری، ادامه دهیم»

«ما در جستجوی آن هستیم که توانایی عظیم اینترنت را در سرعت بخشیدن به پیشرفت انسانی به حداکثر برسانیم و در همان حال پاسخ خود و ابزارهای خود را برای رویارویی با تهدید ها و مسائل و مناقشاتی که بخشی از فضای مجازی را تشکیل می دهند، دقیق تر و کار آمد تر سازیم[2].»

پیچ تاریخی برخورد دو قدرت پرهیز از تقابل مستقیم، توافق بر منافع مشترک

رقابت امریکا و چین به نقطه حساسی رسیده است، یکی قدرتی روبه افول که برای حفظ جایگاه و وجه سابق خود در حال دست و پازدن و تقلاست و دیگری قدرتی که در ادامه سیر صعودی پیشرفت خود به مرحله ای حساس و تاثیرگذار رسیده است.

کلینتون: «مدیریت روابط ایالات متحده و چین، هم از لحاظ اهمیت و هم از لحاظ چالش هایی که همراه دارد، امری منحصر به فرد است، چون ما سعی داریم برای این پرسش قدیمی که وقتی یک قدرت تثبیت شده و یک قدرت در حال خیزش به هم می رسند چه اتفاقی روی می دهد، پاسخی جدید بنویسیم. هیچ کس نباید دچار توهم شود که این کار آسان و بدون اشکال خواهد بود…

اما بنا به دلایلی می توانیم امیدوار باشیم که در سال های آینده، بتوانیم مسیری ترسیم کنیم تا از اختلاف پرهیز شود و تکیه بر زمینه هایی باشد که منافع دو طرف در آنها همسویی داشته با شند… این سال 2012 است و آمریکایی مطمئن، چین را ترغیب کرده تا در نهادهای منطقه ای و جهانی مسئولیت های بیشتری متقبل شود. ما سازوکارهایی مانند گفت و شنود راهبردی و اقتصادی را برقرار کردیم تا اختلاف نظرها مدیریت شوند و اعتماد بین دو طرف افزایش یابد.»

اختلاف راهبردی با روسیه در موضوعات سوریه، سپر موشکی آمریکا و گسترش ناتو

در رابطه با روسیه کلینتون ضمن تاکید بر بکار گیری همان شیوه تعاملی با چین در قبال روسیه، بیان داشت: «در زمینه هایی مثل کاهش سلاح های هسته ای، تحریم ایران و تجارت با مسکو پیشرفت هایی داشته ایم. و باید همچنان در پی مسائل و زمینه های جدیدی باشیم که می توانیم در آنها همکاری کنیم. اما واقعیت این است که با روسیه، در مورد سوریه، پدافند موشکی، گسترش ناتو، حقوق بشر و مسائل دیگر، اختلاف نظرهای جدی و مستمر داریم. از این رو است که باید با رویکردی هوشمندانه و متعادل حرکت کنیم. باید به گسترش تعامل با روسیه ادامه دهیم اما در مورد اینکه خطوط قرمز را کجا ترسیم می کنیم تردید نداشته باشیم.”

قدرت های نوظهور تنها وجه اقتصادی قدرت را دارا می باشند.

با توجه به افول موقعيت آمريكا، جسارت قدرت هاي نوظهوری چون هند، برزیل و آفریقای جنوبی براي تاثيرگذاري بر نظم موجود و بازسازي آن جهت تامين منافع و هنجارها و ارزش هاي خود بيشتر خواهد شد. کلینتون با اشاره به کشورهای برزیل، مکزیک، هند، اندونزی، آفریقای جنوبی و ترکیه به عنوان قدرت های نوظهور از آنها خواست تا تفکرات سیاسی منسوخ گذشته خود را کنار گذاشته و برای مسئولیت پذیری و همراهی با سیاست های آمریکا در فراسوی مرزهای خود آماده باشند.

وی گفت :«درکنار اشکال رایج تر قدرت ملی، اقتصاد به طور روزافزون به تحولات جهانی شکل می دهد. قدرت های نوظهوری مانند هند و برزیل در حال نیرو گرفتن است و این، البته، به خاطر اندازه این کشورها است، اما بیشتر به خاطر اندازه اقتصاد آنها است تا اندازه ارتش هایشان، بیشتر به خاطر قدرت بالقوه بازارهای آنها است تا فرا افکندن آنچه که ما قبلاً قدرت می دانستیم.»

«همچنین باید با تعدادی از قدرت های دموکراتیک نوظهورمانند برزیل و مکزیک، هند و اندونزی، و آفریقای جنوبی و ترکیه، که تأثیرگذاری آنها در مناطق خود و در صحنه جهانی رو به افزایش است، به تعامل بپردازیم. این روابط به واسطۀ مبانی استراتژیکی که دارند – یعنی ارزش های مشترک دموکراتیک، و اولویت های اقتصادی و امنیتی مشترک – به سمت همگرایی در حرکت اند. این موضوع در گفت و شنود راهبردی گسترده ای که با این قدرت های نوظهور آغاز کرده ایم منعکس می شود.»

«رمز کار برای جلو رفتن این است که آنها را تشویق کنیم تفکرات سیاسی منسوخ گذشته را کنار بگذارند و مسئولیت هایی را مانند دفاع از ارزش های دموکراتیک مشترک ما در فراسوی مرزهای خود بپذیرند که با داشتن قدرت تأثیرگذاری جهانی همراهند. »

دیپلماسی اقتصادی

اقتصاد محور سیاست خارجی امریکا

کلینتون اقتصاد را مبنای تعامل امریکا با کشورهای آسیایی و قدرت های نوظهور عنوان کرد و ضمن تاکید بر نقش محوری اقتصاد در سیاست خارجی امریکا اذعان کرد که در شرایط جدید کشورها از توان اقتصادی خود نفوذ بیشتری کسب می کنند تا از توان نظامی خود. به بیان دیگر کشورهایی که قدرت اقتصادی بیشتری دارند از تاثیر گذاری و نفوذ بیشتری در روند تحولات جهانی برخوردارند وی قبلا نیز از دیپلماسی اشتغال در سیاست جدید امریکا سخن گفته بود :

«کشورهایی که از توان اقتصادی خود نفود بیشتری در مقایسه با قدرت نظامی شان کسب می کنند، و نیروهای بازار که به شرایط استراتژیک شکل می دهند، امروزه عامل تغییر و تحول هستند. ما در این میان یا می توانیم نظاره گر تغییر و تحول باشیم یا عامل شکل دهنده آن.»

«واضح است که فضای راهبردی نه تنها در آسیا-اقیانوسیه، بلکه در سراسر جهان، به طور فزاینده ای تحت تأثیر اقتصاد است. قدرت های نوظهور جهان، اقتصاد را محور سیاست خارجی خود قرار می دهند و منشاء قدرت آنها بیشتر از رشد تولید ناخالص ملی شان سرچشمه می گیرد تا از اندازه ارتش هایشان.کشورها برای نخستین بار در تاریخ نوین است که بدون تبدیل شدن به قدرت های نظامی جهانی، در ردیف قدرت های بزرگ جهان قرار می گیرند[3].»

دیپلماسی اشتغال و تقویت طبقه متوسط

کلینتون در 27 آبان در سنگاپور با تاکید نقش دیپلماسی اشتغال در تقویت طبقه متوسط امریکا چنین گفت: «تاکید جدید آمریکا و دیپلماسی اشتغال موجب پیشرفت صادرات آمریکا، گشایش بازارهای جدید و هموارشدن راه برای رقابت شرکت‌های آمریکایی در خارج از کشور خواهد شد… بیش از 270 سفارتخانه و کنسولگری آمریکا در سراسر جهان به عنوان حامیان شرکت‌های آمریکایی عمل خواهند کرد و در دستیابی به هدف جدید باراک اوباما مبنی بر دو برابر کردن صادرات آمریکا در عرض پنج سال کمک خواهند کرد.»

کلینتون گفت: «واشنگتن به دنبال تعقیب توازن اقتصاد جهانی است تا آمریکا‌یی‌ها بیشتر صادر کنند و آسیایی‌ها بیشتر وارد کنند تا ما از بحران‌های مالی اجتناب کرده و طبقه متوسط را تقویت کنیم.»

تلاش در گسترش همکاری های اقتصادی در نیمکره غربی ( آمریکای لاتین و آفریقا)

کلینتون در ادامه صحبت هایش تصریح داشت که امریکا به بازار آفریقا و امریکای لاتین نیز توجه خاصی دارد: «با کلمبیا و پاناما موافقتنامه های تجارت آزاد منعقد و تصویب کرده ایم. همسایگان بیشتری از جمله مکزیک و کانادا را به قرارداد همکاری دو سوی آتلانتیک وارد کرده ایم. و ما معتقدیم که باید کماکان این روابط اقتصادی را بسازیم تا در آینده تمامی این نیم کره را پوشش دهد .»

«تلاش‌هایی به منظور افزایش حضور آمریکا در بازارهای آفریقا در حال انجام است و همین طور معاهدات تجاری با کشورهای آمریکای لاتین نیز در دستور کار قرار دارد.»

«هفت کشورآفریقایی هم اکنون در ردیف 10 اقتصادی هستند که با سریعترین آهنگ در جهان در حال رشد هستنند. این اغلب باعث تعجب مردم می شود، اما حقیقت دارد.»

افزایش کمک های خارجی آمریکا و برنامه های توسعه ای در دیگر کشورها

هیلاری کلینتون، در دوره وزارت خود از این نظر که کمک توسعۀ ایالات متحده باید در سیاست خارجی ایالات متحده، جایگاه برابری با دفاع و دیپلماسی داشته باشد دفاع می کرد. وی از ائتلاف رهبری جهانی ایالات متحده (USGLC) خواست تا برای سوق دادن سیاست گذاران در آن جهت از وی حمایت کنند: «دو نمونۀ تاریخی روشن نشان می دهند که چگونه کمک به کشورهای دیگر بعد از وقوع جنگ برای بازیافتن مجدد ثبات و رونق اقتصادی می تواند باعث کسب عایدات مالی شود. ایالات متحده در سطح بسیار بالایی به باز سازی اروپا پس از جنگ دوم جهانی پرداخت  و به کرۀ جنوبی پس از جنگ کره کمک رسانی کرد. امروز، هر دو منطقه شرکای تجاری مهمی هستند که هر ساله صادرات ایالات متحده، با ارزشی بسیار فراتر از سرمایه گذاری های اولیه را خریداری می کنند.»

«فعالیت های بازرگانی آمریکا باید از طیف وسیعی از ابزارهای موجود برای کسب موفقیت در این محیط های جدید استفاده کنند و بودجۀ امور بین المللی یکی از مقرون به صرفه ترین ابزارهایی است که ما برای کمک به رشد اقتصادمان در اختیار داریم[4]»

«در سال های دهه 1960، کمک های توسعه ای رسمی کشورهایی مانندایالات متحده 70 درصد سرمایه هایی را تشکیل می داد که به سوی کشورهای در حال توسعه در جریان بود. از آن زمان تا کنون – با اینکه بودجه های توسعه ای کشور را افزایش داده ایم – آن کمک های توسعه ای رسمی به دلیل افزایش سرمایه گذاری و تجارت بخش خصوصی، تنها 13 درصد آن جریان سرمایه را تشکیل می دهد. بنا بر این، ما در حال تمرکز مجدد رویکردمان بر توسعه هستیم تا از نیروهای بازار بهتر استفاده کنیم و در بخش عمومی سرمایه گذاری‌هایی انجام دهیم که باعث ایجاد رشد پایدار بخش خصوصی می شوند.»

آشنایی با USGLC

سازمان USGLC مخفف US Global Leadership Campaign به معناي تلاش براي حفظ رهبري جهاني آمريكا است. در اين سازمان فرماندهان نظامي، وزراي خارجه، وزراي دفاع و نمايندگان پيشين كنگره دور هم جمع شده‌اند و هدف آنها افزايش بودجه فعاليت‌هاي سياست خارجي و روابط بين‌الملل آمريكا است. USGLC  در تاریخ 12 ژوئیه 2011 نتایج تحقیقی را منتشر کرد که در آن این مسئله که رهبری دولت ایالات متحده در خارج از کشور چگونه می تواند به حمایت از توسعۀ اقتصادی در وطن کمک کند، تحلیل شده است. این گزارش، در انطباق با پیام کلینتون، چنین نتیجه گیری کرده است که جهان در حال توسعه صدها میلیون مصرف کنندۀ دیگر را که مشتاق خرید محصولات آمریکایی هستند برای ما به وجود خواهد آورد.

این گزارش می گوید: «بدیهی است، این بازارهای در حال ظهور و توسعه برای آیندۀ رونق اقتصادی آمریکا اهمیت کانونی دارند.» USGLC این مطالعه را در زمانی ارائه می دهد که حمایت از بودجه امور بین المللی در بعضی دوره ها ضعیف شده است.

افول نظام اقتصادی لیبرال

کلینتون در عین حال نتوانست به پرتگاهی که اقتصاد لیبرال پیش رو دارد اشاره ای نداشته باشد:

«در عین حال، نظام اقتصادی جهان – باز، آزاد، شفاف و منصفانه – که عامل رشدی بی سابقه بوده است اکنون به دلیل عدم توازن تجاری، اشکال جدیدی ازحمایت گرایی، ظهور پدیده سرمایه داری دولتی و بدهی فلج کننده دولت ها، تحت فشارهای بی سابقه ای قرار دارد.»

تحولات در خاورمیانه پیچیده و مرتبط اند

بیداری اسلامی و تغییر توازن قوا در منطقه

کلینتون سیر تحولات در خاورمیانه را پیچیده و مجموعه از روندهای مرتبط خواند، ضمن آنکه در ابتدای صحبت خود، قبل از هرچیز بر ضمن تاکید بر مخالفت صریح امریکا با ایجاد کشور مستقل فلسطینی، از آنچه که در مجمع عمومی سازمان ملل اتفاق افتاد به شدت ابراز ناخرسندی کرد و در ادامه معاهده صلح مصر و رژیم صهیونیستی را تضمین کننده شالوده صلح منطقه خواند:

«انقلاب های جهان عرب، در منطقه خاورمیانه، مناسبات منطقه ای قدرت را دگرگون ساخته اند… دیدگاه ما نمی تواند اینگونه باشد که این تغییرات در خلاء واقع می شوند. همه این تغییرات با هم ارتباط دارند و این ارتباطات و روابط باید در راهبرد ما مورد توجه قرار گیرند…

برای مثال، فهم تحولات غزه بدون ردگیری مسیر راکت هایی که از ایران می آید ممکن نیست، یا این که آشوب در سوریه و به قدرت رسیدن اخوان المسلمین در مصر چه تأثیری روی حماس داشته اند، یا این که معاهده صلح مصر و اسرائیل، علیرغم تحولات دیگری که در جریان است، چگونه شالودۀ صلح منطقه را تشکیل می دهد، و این که موضع امنیتی اسرائیل چگونه تحت تأثیر نگرانی این کشور از برنامه هسته ای ایران است، اینها مسائلی است که با هم در ارتباطند»

«تقویت وجه امریکا» ، رویای احیای امپراطوری

شاید بتوان گفت که چنانچه توجهی دقیق بر سخنان سردمداران امروز امریکا داشته باشیم کاملا مشخص است که تقویت چهره و جایگاه افول کرده امریکا از مهمترین راهبردها و اصول سیاست امریکاست. توجه به این امر از سخنان هیلاری کلینتون به سادگی قابل برداشت است:

«منابع سنتی رهبری جهانی آمریکا باید تجدید شوند و این وظیفه ای است که به همه ما تعلق می گیرد… این حقیقت وجود دارد که ذخایر نگاه خوشبینانه به امریکا که ما در جریان قرن بیستم در سراسر جهان انباشت کردیم تا ابد دوام نمی آورند و نخواهند آورد.

نسل های جدید جوانان،سربازانی را به یاد نمی آورند که کشورهایشان را آزاد کردند یا کمک های توسعه ای آمریکا را که اقتصاد کشورهایشان را دگرگون کرد و چند نسل را از بیماری و گرسنگی نجات داد، به خاطر ندارند . آنها خیلی بیشتر از آنکه مادر و پدرها و یا مادر بزرگ و پدر بزرگ هایشان می توانستند تصورش را بکنند، با بقیه جهان در ارتباط و در تعامل هستند، ولی در همین حال، با چالش های روزافزون اجتماعی و اقتصادی مواجهند و خود به خود حامی آمریکا نیستند.»

تبلور روحیه استکبار: «منشا قدرت امریکا الگو بودن آن است»

گویا رویای حکومت جهانی امریکا برای آنها پایانی ندارد و خوی برتری طلبی آنها همچنان شالوده سیاست آنها را تشکیل می دهد:

«همانطور که شوهرم (بیل کلینتون) می گوید، قدرت نفوذ و تأثیرگذاری آمریکا بیشتر از قدرت الگو بودن ناشی می شود تا الگوی قدرت بودن…سیاست گذاران آمریکا باید شطرنج بازی کنند، نه تخته نرد…

این وظیفه ما است که نسل پس از جنگ عراق، متشکل ازجوانان سراسر جهان را مجدداً با رهبری اصولی آمریکا آشنا کنیم. برای همین است که در چهار سال گذشته با سفر به حدود 112 کشور جهان، از توکیو تا تونس با جوانان در جلسات پرسش و پاسخ شرکت کرده ایم… اطمینان کامل دارم که کشور ما از آنچه که برای رهبری جهان لازم است،صرفنظر از این که چه چیزی در راه ما پیش آید، برخوردار است.»


[1] 26 آبان 1391 – سنگاپور

[2] 16 مه 2011 – واشنگتن

[3] سخنان کلینتون در مورد تعهد به انجام تدبیراندیشی اقتصادی – 27آبان 1391 – سنگاپور

[4] 18 ژوئيه 2011 – کنفرانس USGLC در واشنگتن

ارسال دیدگاه