محرک‌های کلیدی شکل‌دهنده به سیاست خارجی چین در قبال آسیای مرکزی

به‌طورکلی می‌توان به چند محرک کلی شکل‌دهنده به سیاست خارجی چین در قبال آسیای مرکزی اشاره داشت که عبارت است از: تأمین ثبات داخلی و حفظ انسجام ملی، حفظ صلح و سکولاریسم در آسیای مرکزی، افزایش نفوذ چین و محدودسازی نفوذ قدرت‌های دیگر، پیشبرد منافع اقتصادی چین، استراتژی «یک کمربند، یک جاده» و درنهایت امنیت انرژی و سیاست متنوع‌سازی.

1. مقدمه 

جمهوری خلق چین پس از اولویت یافتن پیوند با اقتصادی جهانی به‌واسطه پذیرش اصلاحات 1979 تلاش کرد تا از تمام ظرفیت‌های مناطق[1] استفاده کند. یکی از مناطق مهمی که چین در آنجا حضور فعالی دارد آسیای مرکزی است که ازجمله مناطق همسایه چین محسوب می‌شود. در این مقاله تلاش می‌شود تا به محرک‌های کلیدی شکل‌دهنده به سیاست خارجی چین در قبال آسیای مرکزی بپردازیم. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که به‌طورکلی می‌توان به چند محرک کلی شکل‌دهنده اشاره داشت که عبارت است از: تأمین ثبات داخلی و حفظ انسجام ملی، حفظ صلح و سکولاریسم در آسیای مرکزی، افزایش نفوذ چین و محدودسازی نفوذ قدرت‌های دیگر، پیشبرد منافع اقتصادی چین، استراتژی «یک کمربند، یک جاده» و درنهایت امنیت انرژی و سیاست متنوع‌سازی.

نقشه همجواری آسیای مرکزی با چین، ایران، روسیه

2. تأمین ثبات داخلی و حفظ انسجام ملی

ملاحظات امنیتی چین در آسیای مرکزی به‌ویژه مسئله همجواری منطقه آسیای مرکزی با منطقه مسلمان‌نشین خودمختار چین و خطر جدایی‌طلبی آن‌ها و به‌طورکلی هراس چین از سه نیروی بنیادگرایی، افراط‌گرایی و تروریسم (یا به عبارتی سه شر[2]) باعث توجه به چین آسیای مرکزی می‌شود. در نظر رهبران چینی ثبات آسیای مرکزی باثبات داخلی غرب چین ارتباط عمیقی دارد. چراکه منطقه آسیای مرکزی می‌تواند منبعی برای افراط‌گرایی و جدایی‌طلبی مبتنی بر رشد ایدئولوژی‌های ملی‌گرایی ترک و اسلام‌گرایی باشد.

نمونه‌ای از توجه چین به آسیای مرکزی در قالب مسئله امنیتی ایجاد گروه شانگهای 5 (عنوان اولیه سازمان همکاری شانگهای)[3] باهدف حل اختلاف مرزی میان چین، روسیه و کشورهای آسیای مرکزی در سال 1996 است. هرگونه رشد افراط‌گرایی و اولویت یافتن ایدئولوژی اعم از ملی‌گرایی ترک و اسلام‌گرایی در آسیای مرکزی با توجه به نزدیکی و همجواری غرب چین با آسیای مرکزی می‌تواند مسئله ثبات و انسجام داخلی چین را تحت‌الشعاع قرار دهد. لذا چین با توجه به چنین مسئله‌ای به کشورهای منطقه برای مواجهه سخت با نیروهای ترک اویغور و جدایی‌طلب و آشوب‌طلب در کشورشان فشار می‌آورد.

3. حفظ ثبات سیاسی و سکولاریسم در آسیای مرکزی

تنها تهدیدات داخلی محرک چین برای توجه امنیتی چین به آسیای مرکزی نیست بلکه تهدیدات بیرونی نیز محرک قابل‌توجهی است. پس از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی و ایجاد کشورهای جدید در آسیای مرکزی (ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان) واقعیت‌های مرزی جدیدی شکل گرفت که باعث توجه چین به تهدیدات ناشی از این اختلافات مرزی بود. نظام سیاسی این پنج کشور سکولار است که همین امر می‌تواند نگرانی چین در زمینه برخورد با رشد افراط‌گرایی دینی را کاهش دهد. دغدغه‌های امنیتی چین سبب شده است تا با امضا موافقت‌نامه‌های مختلف با کشورهای آسیای مرکزی حمایت این دولت‌ها را از جدایی‌طلبان سین کیانگ از میان ببرد.[4] از این منظر حفظ ثبات سیاسی و سکولاریسم در آسیای مرکزی می‌تواند محرکی اثرگذار برای تعیین سیاست‌های چین در قبال این منطقه باشد. چراکه دولت‌های سکولار می‌توانند هدف چین در مواجهه با سه شر را بهتر تأمین کنند.

4. افزایش نفوذ چین و محدودسازی نفوذ قدرت‌های دیگر

آسیای مرکزی به لحاظ جغرافیایی توسط سه قدرت مهم یعنی روسیه در شمال و غرب، چین در شرق و ایران در جنوب غربی احاطه‌شده است. قدرت‌های دیگری هم وجود دارند که به لحاظ جغرافیایی از آسیای مرکزی فاصله‌دارند اما در منطقه نفوذ و منافعی دارند که عبارت از ترکیه، هند، آمریکا است.  چین در این منطقه تلاش دارد تا به‌طور همزمان بر نفوذ خود بیفزاید و از نفوذ بازیگران دیگر بکاهد. تلاش چین برای رقابت با آمریکا و مقابله با هژمونی آمریکا در منطقه را می‌توان ذیل تلاش چین برای گسترش نفوذ خود و کاهش نفوذ آمریکا قرارداد.

به نظر نگارنده، مهم‌ترین بازیگر منطقه آسیای مرکزی، روسیه است و به عبارتی آسیای مرکزی حیاط‌خلوت[5] روسیه است. ازاین‌جهت روسیه نگران خیزش چین در آسیای مرکزی است. گستره قدرت روسیه در آسیای مرکزی به‌ویژه در حوزه انرژی و نفوذ سیاسی با حضور چین محدود می‌گردد. لذا در این حوزه چین با روسیه در حال رقابت است. کشورهای آسیای مرکزی در حوزه صادرات انرژی، رقیب بالقوه روسیه‌اند. درحالی‌که صادرات انرژی منبع درآمد اصلی روسیه محسوب می‌شود.[6] چین با توجه به نقشه‌­ی قدرت آسیای مرکزی تلاش دارد تا بر دایره نفوذ خود بیفزاید و از نفوذ بازیگران دیگر بکاهد.

5. پیشبرد منافع اقتصادی چین

اولویت نخست چین در منطقه آسیای مرکزی اقتصادی است. آنچه باعث این اولویت می‌گردد رشد فزاینده چین و درنتیجه نیاز چین به انرژی است. لذا منابع نفت و گاز و انرژی آسیای مرکزی بیشترین جذابیت را برای اقتصاد چین دارد. چین آسیای مرکزی را به دو بخش دارای انرژی  و فاقد انرژی تقسیم کرده است. اولویت چین در مواجهه با قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان با منابع انرژی است که در  درازمدت منبع انرژی باثباتی را برای خود تأمین نماید و در تاجیکستان و قرقیزستان که فاقد  منابع سوخت فسیلی‌اند، همچنان مناسبات اقتصادی در اولویت است.[7]

همان‌طور که از آمار فوق مشخص می‌گردد چین در زمینه تجارت با آسیای مرکزی بین سال‌های 1995 تا 2011 از جایگاه دوم پس از روسیه برخوردار بود که نشان از فعالیت اقتصادی بالای این کشور در این منطقه دارد. منافع اقتصادی چین اقتضاء می‌کند تا از ظرفیت‌های تمامی مناطق ازجمله آسیای مرکزی استفاده کند. لذا منافع اقتصادی یکی از محرک‌های شکل‌دهنده به سیاست خارجی چین در قبال آسیای مرکزی است.

6. استراتژی «یک کمربند، یک جاده» و اهمیت آسیای مرکزی

چین به‌واسطه استراتژی «یک کمربند، یک جاده» هدفش اتصال چین به اوراسیا و غرب آسیا به‌واسطه سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی عظیم است.  ابتکار عمل یک کمربند و یک جاده که به ابتکار کمربند و جاده هم معروف است یک استراتژی و چارچوبی برای توسعه است که توسط شی جین پینگ در 2013 ارائه گردید؛ دو مؤلفه اصلی این راهبرد عبارت از کمربند اقتصادی جاده ابریشم نوین  و جاده دریایی ابریشم  است.  هدف از کمربند اقتصادی جاده ابریشم نوین اتصال چین به اروپا به‌واسطه آسیای مرکزی و غربی (معادل خاورمیانه بدون محاسبه مصر) است و مؤلفه دوم جاده دریایی ابریشم است که چین را به کشورهای آسیای جنوب شرقی، آفریقا و اروپا متصل می‌کند. این راهبرد به‌صورت دقیق از یک خط جغرافیایی مشخصی پیروی نمی‌کند و هدف اصلی آن ایجاد نقشه راه به‌منظور افزایش نفوذ و حضور چین در این مناطق و اتصال بیشتر به اقتصاد جهانی است. ازاین‌جهت آسیای مرکزی اهمیت کلیدی در این ابتکار عمل دارد.

7. امنیت انرژی و سیاست متنوع‌سازی

پس از اعلام و كليد خوردن سياست اصلاحات اقتصادی توسط دنگ شیائوپنگ در اواخر دهه 1970، نرخ تولید ناخالص داخلی واقعی سالانه چين10 درصد رشد داشت. سه دهه پيشرفت سریع اقتصادی باعث افزایش تقاضای انرژی فسیلی در چین شد. در این سال­ها، میانگین نرخ رشد تقاضای این سوخت‌ها 4% بود. تقاضا برای زغال‌سنگ که 67% تقاضای انرژی اين كشور را تشکیل می­دهد، سالانه حدود 12 % رشد داشت. تقاضا برای نفت 9% و برای گاز طبیعی 15% در همین دوره رشد داشت.[8] بنا بر پیش­بینی آژانس بین­المللی انرژی (IEA) تقاضای چین برای انرژی در سال 2030 بالغ‌بر 20% تقاضاي جهاني را شامل خواهد شد که از ژاپن و اروپا درمجموع و از آمریکا پیشی خواهد گرفت.[9]

‌بنا بر پیش‌بینی آژانس بین‌المللی انرژی، در سال 2030 چین 20 درصد تقاضای انرژی جهان را به خود اختصاص خواهد داد که بیشتر از اروپا و ژاپن باهم خواهد بود و از آمریکا به‌عنوان بزرگ‌ترین مصرف‌کننده‌ی انرژی، پیشی خواهد گرفت.‌‌  در نمودار زیر شکاف بین مصرف و تولید نفت در چین به‌خوبی مشهود است و همین شکاف باعث می‌شود تا چین به تأمین انرژی از جهان خارج به‌صورت ارزان، باثبات و با کمیت بیشتر فکر کند.

رشد تقاضای انرژی چین انعکاسی از رشد صنایع سنگین وابسته به انرژی در چین است. شایان‌ذکر است كه صنعت در چین بالغ‌بر 70%  انرژی را مصرف می­کند.[10] چین بنا بر متنوع سازی منابع تأمین انرژي و کاهش مخاطرات وابستگی به صادرکنندگان ویژه، به مناطق گوناگون از غرب آسیا، آمریکا و آسیای مرکزی توجه دارد. چین برای آسیای مرکزی به علت همجواری سرزميني و اهمیت مرزی و استراتژیک آن و به‌علاوه تأکید بر متنوع سازی عرضه‌­کنندگان انرژی در کنار غرب آسیا اهمیت قائل است.

8. نتیجه‌گیری

در این مقاله تلاش شد تا به محرک‌های کلیدی شکل‌دهنده به سیاست خارجی چین در قبال آسیای مرکزی توجه کنیم. اشاره به اهمیت آسیای مرکزی و مسئله همجواری چین با این منطقه شد. یافته‌های تحقیق نشان داد که به‌طورکلی می‌توان به چند محرک شکل‌دهنده سیاست خارجی چین در قبال آسیای مرکزی اشاره داشت که عبارت است از: تأمین ثبات داخلی و حفظ انسجام ملی، حفظ صلح و سکولاریسم در آسیای مرکزی، افزایش نفوذ چین و محدودسازی نفوذ قدرت‌های دیگر، پیشبرد منافع اقتصادی چین، استراتژی «یک کمربند، یک جاده» و درنهایت امنیت انرژی و سیاست متنوع‌سازی.

 


[1] Regions

[2] Three Evils

[3] http://www.csr.ir/departments.aspx?abtid=05&&depid=44&&semid=494

[4] http://alwaght.com/fa/News/4931/نگاه-اقتصادی-چین-به-آسیای-مرکزی

[5] Backyard

[6] امید طاهر نژاد، « رقابت و همکاری؛ جمهوری خلق چین و فدراسیون روسیه»:

In: http://tabyincenter.ir, 1394/05/26.

[7] فرزاد رمضانی بونش، «چین و راهبردهای نفوذ در آسیای میانه»:

In: http://peace-ipsc.org

[8] Rosen, Daniel H. and Houser, Trevor (2007) “China Energy , A guide for the Perplexed”, China Balance Sheet, Peterson Institute for International Economics,p:17

[9] IEA (2007) Fact Sheet China, World Energy Outlook 2007, available at  <http :// www.iea . org, Pp:1-2

[10] Rosen & Houser,2007,p:8

ارسال دیدگاه