1. مقدمه
یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در قدرت ملی هر کشوری، موقعیت ساحلی و دسترسی به آبهای آزاد است. دریاها در ارتباط با سطح، زیرسطح، حملونقل، منابع ثروت کف و زیرکف و نیز منابع شیلات از اهمیت فوقالعادهای برخوردارند. به همین علت همیشه کشورهایی که پا به عرصه رقابتهای منطقهای و جهانی میگذارند، تسلط بر آبها را جزء هدفهای اصلی خود منظور میکنند. کشور چین با داشتن 14000 کیلومتر ساحل و دسترسی به اقیانوسها، موقعیت برجستهای در بهرهگیری از دریا در جهت توسعه سیاسی، اقتصادی و نظامی در سطح منطقهای و جهانی کسب نموده است. دولت چین در 26 می سال 2015، با انتشار استراتژی نظامی جدید، تغییرات بزرگی را در رویکرد نظامی به ویژه نیروی دریایی خود بوجود آورده است. محور اصلی این استراتژی را وظیفه همیشگی و بلندمدت چین برای حراست از حقوق و منافع دریایی خود تشکیل میدهد. این نوشتار بر آن است تا ضمن تبیین نقش قدرت دریایی در آینده، تأثیرات منطقهای و فرامنطقهای افزایش قدرت دریایی چین و نیز دیدگاه و کنشگران اساسی حاضر در منطقه را در مورد اقدامات دریایی چین، مورد تحلیل قرار دهد.
2. اهمیت قدرت دریایی
آلفرد ماهان (1840-1914)، مورخ و دریانورد آمریکایی، به دلیل توجهی که به نقش نیروی دریایی در استقرار حکومت جهانی داشت، از طراحان معروف مدل ژئوپلیتیک در گذشته است. به نظر وی شش عامل جغرافیایی در تقویت نیروی دریایی کشورها مؤثرند: موقع جغرافیایی، شکل و وضع ناهمواریهای ساحل، طول سواحل، میزان جمعیت، علاقه ذاتی مردم به دریا و دریانوردی و سیاستهای هیأت حاکمه در هدایت مردم به طرف نیروی دریایی.(1) کتاب ماهان راجعبه «نفوذ قدرت دریایی بر تاریخ» و کتابهای دیگر او مورد نظر روزولت رئیس جمهور امریکا قرار گرفت. نظریههای ماهان جزء اصول سیاست خارجی آمریکا نیز شد. تصرف پایگاههای متعدد توسط دولت آمریکا در اقیانوسهای کبیر و اطلس از نتایج پیشنهادات سیاسی این مورخ بزرگ به شمار میرود، حتی توصیههای وی در مورد حفر کانال پاناما در سال 1914 و نیز اتخاذ استراتژی «سد نفوذ» که از اواخر دهه 1940 توسط ایالات متحده آمریکا به کار گرفته شد، بیتأثیر نبوده است.(2)
اعتقاد به قدرت جادویی نیروی دریایی در سیاستهای جهانی، همچنان درونمایهی اصلی تفکر ژئواستراتژیک قدرتهای بزرگ و روبهرشد را تشکیل میدهد. هواداران تقویت نیروی دریایی در دوران جدید خاطر نشان میکنند که همچنان دوسوم تجارت نفت و بیش از 77 درصد از تجارت کالاها از طریق دریاها صورت میگیرد و با احتساب اقیانوسها، کرانههای ساحلی، مصب رودهای بزرگ، جزایر و فضای ماورای آنها، این رقم به 90 درصد میرسد. به علاوه موضوعات جهانی مانند تأثیرات تغییرات زیست محیطی بر دریاها و اقیانوسها و امنیت کریدورهای انرژی نیز به همان اندازه بر اهمیت نیروی دریایی برای تأمین مشترکات جهانی تأکید دارند. فرانک هافمن از دپارتمان نیروی دریایی آمریکا در جزوه منتشر شده توسط «مرکز امنیت جدید آمریکا» از فرارسیدن «عصر نوین ماهان» سخن گفته است.(3) به نظر میرسد تسلط بر سطح دریا وابسته به کنترل آن از زیر دریا خواهد بود در نتیجه میزان اطمینان کشتیهای عظیم نظامی و باربری تجاری در عبور از دریاها، بستگی به میزان کنترل آنها از زیر دریا خواهد داشت.
3. تغییر رویکرد نظامی چین و دلایل آن
در استراتژی نظامی جدید چین، مهمترین بخش این سند، «راهنمای دفاع فعال» است که باعث میشود تغییرات زیادی در استراتژی نظامی پکن ایجاد شود. نیروی دریایی به تدریج تمرکز خود را از «دفاع از آبهای ساحلی» به تلفیقی از «دفاع از آبهای ساحلی با دفاع از آبهای آزاد» تغییر خواهد داد.(4) در تحلیل تغییر رویکرد نظامی چین بخصوص تقویت نیروی دریایی، ابتدا باید دلایل اصلی در تغییر رویکرد نظامی و عوامل تقویت نیروی دریایی و نیز چالشهای امنیتی و جهانی این کشور شناسایی شود:
دولت چین در 26 می سال 2015، با انتشار استراتژی نظامی جدید، تغییرات بزرگی را در رویکرد نظامی به ویژه نیروی دریایی خود بوجود آورده است. محور اصلی این استراتژی را وظیفه همیشگی و بلندمدت چین برای حراست از حقوق و منافع دریایی خود تشکیل میدهد. |
1- مناقشات سرزمینی و چالشهای ژئوپلیتیک نقشآفرینی نظامی ژاپن و اختلافات مرزی بر سر زنجیرهای از جزایر و اختلافات اساسی در زمینه بهرهبرداری از ذخایر گاز در دریای شرق چین، اختلاف مرزی با ویتنام، تایوان، مالزی، فیلیپین و برونئی با چین بر سر بخشهایی از دریای چین جنوبی، اختلافات ارضی با هند و اختلافات مرزی با روسیه بر سر مناطقی از جمله جزیره ساخالین و… باعث شده که چین نیروی دریایی خود را تقویت کند، بهویژه آنکه بیش از 90 درصد مناقشات سرزمینی و چالشهای ژئوپلیتیکی چین منشأ آن در دریاست.
2- ضعف آشکار نیروی دریایی چین در مقایسه با ایالات متحده و قدرتهای منطقهای نظیر هند (ساختارهای فرسوده فرماندهی، کیفیت پایین نیروی انسانی، نقص دفاع دریایی و جنگافزارهای زیر دریایی)
3- وابستگی رو به افزایش چین به مسیرهای دریایی نقل و انتقال کالا و مواد خام به ویژه انرژی.
4- رویارویی با ایالات متحده: به عقیده بسیاری از صاحبنظران، رشد اقتصادی فزاینده چین و ضعف و بحران اقتصادی غرب و به ویژه ضعف سیاست غرب آسیایی آمریکا، سیاست واشنگتن را به جانب شرق آسیا متمایل ساخته است. ادعای آمریکا این است که چین در برخورد با همسایگان از موضع قدرت و هژمونیجویی عمل میکند. توجه استراتژیک امریکا همواره معطوف به چین بوده و بارها، ایالات متحده از رشد سریع نوسازی و توسعه نظامی چین و افزایش هزینه نظامی آن ابراز نگرانی کرده است. برخی تحلیلگران اذعان داشتهاند که جنگ بین آمریکا و چین در آینده اجتنابناپذیر است، مگر اینکه آمریکا برنامههای چین را در اقیانوس آرام، بهویژه در دریای چین جنوبی متوقف سازد.
5- گسترش فزاینده حضور و نفوذ منطقهای و جهانی
بدون تردید میتوان گفت که چین یکی از ارکان اصلی قدرت در ساختار نوین نظام بینالملل است. از نظر سیاسی چین در حال تثبیت موقعیت منطقهای و جهانی خویش است و از لحاظ اقتصادی نیز پیشبینی مراکز اقتصادی و مالی و پولی جهانی حکایت از آن میکند که طی دو دههی آینده، چین از نظر حجم اقتصادی و تولید صنعتی، همچنان قدرت اول جهان خواهد بود. نقش چین در عرصه معادلات قدرت جهانی، بالنده و فزاینده است اگرچه در حال حاضر منطقه آسیا- پاسیفیک، اصلیترین حوزه اعمال خواستههای سیاسی- امنیتی چین است، نفوذ خزنده سیاستهای چین در آسیای مرکزی و خاورمیانه و افزایش تحرک آن در آفریقا و امریکای لاتین، انکارناپذیر است.
اعتقاد به قدرت جادویی نیروی دریایی در سیاستهای جهانی، همچنان درونمایهی اصلی تفکر ژئواستراتژیک قدرتهای بزرگ و روبهرشد را تشکیل میدهد. هواداران تقویت نیروی دریایی در دوران جدید خاطر نشان میکنند که همچنان دوسوم تجارت نفت و بیش از 77 درصد از تجارت کالاها از طریق دریاها صورت میگیرد. |
4. واکنش کشورها به گسترش و تقویت نیروی دریایی چین
چینیها در سالهای اخیر در پی تغییر رویکرد نظامی در محیط پیرامون خود به یک سری اقداماتی دست زدند که واکنش اکثر کشورهای منطقهای و فرامنطقهای را به دنبال داشت. چین از تابستان 2014 مشغول ساختوساز باند فرودگاه در غرب مجمعالجزایر اسپارتلی (مورد مناقضه چین و ژاپن) و نیز ساخت پرشتاب جزیرهای مصنوعی در شمال مجمعالجزایر اسپاتلی میباشد. چین مشغول ساخت باند فرودگاه در جزایر چین جنوبی است که مورد ادعای بقیه کشورهای همسایه نیز هست. گفته میشود این گونه باندها به خاطر کوتاه بودنش، نمیتواند مقاصد استراتژیک چین را برآورده کند، اما چین با چنین اقدامی این پیام را به همسایگانش منتقل میکند: «ما اینجا آمدهایم که بمانیم و بازگشتی در کار نیست.» (5)
حضور پنج کشتی نیروی دریایی در دریای برینگ در نزدیکی سواحل آسکا و سفر بیسابقهی زیردریایی چینی از تنگه مالاکا به سریلانکا و سر برآوردن مجدد از آب در خلیجفارس، ضمن پیوستن به باشگاه کشورهای دارای توان حرکت با زیردریاییهای اتمی در زیر سطح و سطح آبهای بینالمللی، پیامهای متفاوتی را ارسال کرده است:
1- تقویت ادعاهای ارضی و مقابله با دخالتهای امریکا در آسیا- پاسیفیک
2- اثبات توان نیروی زیرسطحی برای رسیدن به ناوگان دریایی امریکا در اقیانوسها
4-1. واکنش کشورهای پیرامونی چین
کشورهای منطقه با توجه به اهداف جاهطلبانه چین، معتقدند که ایجاد تحول نظامی در قدرت دریایی چین و هرگونه تلاش برای ایجاد تحول نظامی، نمیتواند بیانگر اهداف و نیات خیرخواهانه چین در منطقه باشد. اغلب همسایگان چین مانند هند، ژاپن، سنگاپور، کره جنوبی، ویتنام و فیلیپین، در مهار و سد نفوذ چین با امریکا همداستاناند و صراحتاً بیاعتمادی خود را نسبت به مقاصد چین ابراز داشتهاند.
یکی از نتایج آشکار تقویت نیروی دریایی چین، اتکای بیشتر کشورهای منطقه بر حمایتهای امریکا به منظور بازدارندگی در برابر پکن است. ایالات متحده در سالهای اخیر پیمان امنیتی خود را با ژاپن قوتی تازه بخشیده است و همواره این کشور را تشویق به کنار گذاردن محدودیتهای قانونی برای برخورداری از نیروهای نظامی متعارف مینماید. ژاپن نیز در سالیان اخیر همواره نگرانی خود را از نوسازی نظامی چین ابراز داشته و اقدامات مهمی برای بازسازی توان نظامی خود انجام داده است که تلاش برای اصلاح ماده 9 قانون اساسی این کشور، از مهمترین این اقدامات است. نگرانی ژاپن هنگامی بهتر قابل درک میشود که توجه داشته باشیم، در تاریخ آسیا هیچگاه چین و ژاپن همزمان قدرتمند نبودهاند، وضعیتی که اکنون وجود دارد و مدیریت آن با توجه به تجربه تاریخی منفی ناشی از تجاوز ژاپن به چین و نیز اختلافات مرزی دو کشور، از ظرافت و حساسیت خاصی برخوردار است.
در استراتژی نظامی جدید چین، مهمترین بخش این سند، «راهنمای دفاع فعال» است که باعث میشود تغییرات زیادی در استراتژی نظامی پکن ایجاد شود. نیروی دریایی به تدریج تمرکز خود را از «دفاع از آبهای ساحلی» به تلفیقی از «دفاع از آبهای ساحلی با دفاع از آبهای آزاد» تغییر خواهد داد. |
هند، دیگر همسایهی توانمند چین است که اختلافات مرزی مهمی با این کشور دارد و یک بار هم (در سال 1962)، با این کشور وارد جنگ شده است. هند به ویژه از منظر ایالات متحده، بهترین گزینه برای ایجاد موازنه در قبال چین به شمار میآید، زیرا هم به لحاظ مؤلفههای قدرت و هم انگیزه، بهترین کاندیدا برای رقابت با چین است. هند در واکنش به نوسازی نظامی چین از یک سو به سرعت در پی افزایش تواناییهای نظامی خود است و از دیگر سو با شکلدهی به گونهای ائتلاف غیررسمی با ایالات متحده، در قالب «گام نوین در مشارکت استراتژیک»، تلاش دارد به نوعی موازنه در قبال چین شکل دهد. البته تمام رفتارهای استراتژیک هند معطوف به موازنه علیه چین نیست، اما به طور قطع میتوان گفت نوسازی نظامی چین یکی از دلایل اصلی این رفتارهاست. قرارداد هستهای پرسروصدای هند و آمریکا و پیشنهاد ایالات متحده به این کشور برای ایجاد سیستم دفاع موشکی را در این راستا میتوان ارزیابی کرد. رابرت گیتس، وزیر دفاع ایالات متحده، در سفر اخیر خود به هند پیشنهاد دفاع موشکی را بیان کرد و همکاری دو کشور را در مراحل اولیه بحث و گفتوگو و تحلیلهای مشترک پیرامون این موضوع دانست. در صورت تحقق این همکاری، حوزه جدید و بسیار پراهمیتی بر رقابت چین و هند افزوده خواهد شد.(6)
4-2. واکنش ایالات متحده
از منظر پنتاگون، سرمایهگذاریهای چین در حوزه نظامی- که طیفی از افزایش قابلیتهای نیروی دریایی و هوایی، سیستمهای راداری و موشکهای بالستیک قارهپیما و زیردریاییها را در بر میگیرد- قابلیتهای این کشور را از آسیا فراتر میبرد. بر همین مبنا، آمریکا سیاست مهار پکن و مشارکت با آن را توأمان در پیش میگیرد.
سیاست آسیایی ایالات متحده بهویژه در قبال هند و ژاپن- به عنوان همسایگان و رقبای چین- و اطمینان دادن به آنها از مواضع حمایتی خود از یک سو و تقویت حضور نظامی این کشور در آسیا از دیگر سو، از نشانههای اعمال این سیاست است.
در علوم نظامی، زیردریایی، ابزاری پدافندی (دفاعی) به شمار میرود. یعنی هیچ کشوری با زیردریایی به کشورهای دیگر حمله نمیکند. کاربرد اصلی زیردریایی این است که به صورت نامحسوس (زیرِ دریا) به گشتزنی در آبهای ساحلی بپردازد و یا نقشِ پدافند زیرسطحی را برای ناوهای هواپیمابر، رزمناوها و ناوشکنها ایفا کند. به زبان دیگر، آنچه نیت و توانِ آفندی (تهاجمی) کشورها را در دریا به نمایش میگذارد، تعداد ناوهای هواپیمابر و رزمناوهایشان است و نه تعداد زیردریاییهایشان. کشورها ناوهای هواپیمابر را برای جابهجاییِ جنگندهها و بالگردهایشان به نقاط دوردست میسازند و از رزمناوها هم معمولاً برای پوشش هوایی و پرتاب موشک از دریا استفاده میکنند. ناوشکنها که از رزمناوها کوچکترند، به دلیل وزن کمتر، مانورپذیری بیشتری دارند و مهمترین ابزار در نبردهای دریایی به شمار میروند؛ و بالاخره از پاسناوها (Frigates) که ناوچههای کوچکی هستند، چنانکه از نامشان پیداست، برای گشتزنی و پاسداری استفاده میشود. بنابراین، شاید بتوان تعداد ناوهای هواپیمابر، رزمناوها و ناوشکنهای یک نیروی دریایی را معیارِ آفندی بودن آن نیرو دانست، اما تعدادِ پاسناوها و زیردریاییها را به تنهایی، نمیتوان معیار مناسبی برای توانِ آفندی قلمداد کرد. نیروی دریایی ایالات متحده اکنون 10 ناو هواپیمابر و سه هزار و 700 جنگنده و بالگرد در اختیار دارد، در حالیکه نیروی دریایی چین، تنها یک ناو هواپیمابر و حدود 650 بالگرد و جنگنده دارد. چینیها در حال ساخت چهار ناو هواپیمابر و امریکاییها در حال ساخت سه ناو هواپیمابر جدید هستند. ایالات متحده 22 رزمناو دارد، اما رزمناو در نیروی دریایی چین مانند بسیاری دیگر از کشورهای جهان، تعریف نشده است و وجود ندارد. نیروی دریایی امریکا 47 ناوشکن و نیروی دریایی چین 25 ناوشکن دارد. ارتش امریکا همچنین 71 فروند زیردریایی دارد. پیش از این، برخی منابع، شمارِ زیردریاییهای چین را بیش از 60 و برخی منابع دیگر، 70 فروند ذکر کرده بودند. بدون در نظر گرفتن متغیرهایی مانند نوع زیردریاییها و کیفیت ناوها، صرفاً با مشاهده آمار پیش گفته، میتوان نتیجه گرفت که نیروی دریایی امریکا، نیرویی بهشدت آفندی و نیروی دریایی چین، نیرویی کمابیش پدافندی است.(7)
کشورهای منطقه با توجه به اهداف جاهطلبانه چین، معتقدند که ایجاد تحول نظامی در قدرت دریایی چین و هرگونه تلاش برای ایجاد تحول نظامی، نمیتواند بیانگر اهداف و نیات خیرخواهانه چین در منطقه باشد. اغلب همسایگان چین مانند هند، ژاپن، سنگاپور، کره جنوبی، ویتنام و فیلیپین، در مهار و سد نفوذ چین با امریکا همداستاناند و صراحتاً بیاعتمادی خود را نسبت به مقاصد چین ابراز داشتهاند. |
نتیجهگیری
با توجه به اینکه بیشتر اهداف ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژی چین، دریاپایه میباشد و حضور و نفوذ آمریکا در آسیا- پاسیفیک، روزبهروز گسترش مییابد، لذا با توجه به تصویری که تاکنون از چین و محیط امنیتی آن ارائه شده، اگرچه به نظر میرسد که این کشور حاضر نیست در هیچ میدانی با آمریکا فعلاً وارد ستیز شود اما تردید نمیتوان داشت با تقویت نیروی دریایی، در دهه آینده، هم مانع نفوذ بیشتر آمریکا در شرق و جنوب شرق آسیا و هم باعث گسترش فزاینده حوزه نفوذ منطقهای و جهانی خود شود.
—————————————-
منابع:
1. سنجابی، علیرضا، استراتژی و قدرت نظامی،تهران، انتشارات پاژنگ، 1380.
2. عزتی، عزت ا… ، ژئوپلیتیک، تهران، انتشارات سمت، 1379.
3. HTTP://WWW.Irdiplomacy.ir/Fa/Page/18929
4. استراتژی نظامی جدید چین، معاونت پژوهش های سیاسی – حقوقی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی ، تیر ماه 94، کد 260.
5. HTTP://WWW.isna.ir/Fa/News/93120904823
6. شریعتی نیا، محسن ، نوسازی نظامی چین، ابعاد و واکنش ها، 1387، معاونت پژوهشهای سیاست خارجی ، مرکز تحقیقات استراتژیک.
7. HTTP://Sokhanegadid.Rozblog.Com/Post/391