شکاف در حاکمیت چیست؟

دشمن زخم خورده با طرح ریزی سناریوهای جدید به دنبال زدن نقطه اتکا نظام – ملت با بصیرت- برآمده اند و با فشار های اقتصادی و تحریم در پی ناراضی و ناامید نمودن مستضعفین هستند. این موضوع مقدمه ایست جهت فعال کردن مکانیزم براندازی توسط بحران های چهارگانه.

یقینا یکی از راهبرد های اصلی در جنگ نرم استکبار جهانی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی، ایجاد شکاف و دودستگی میان مسئولین، نهادها و قوای جمهوری اسلامی می باشد. این راهبرد می تواند اهداف متفاوتی را چه در کوتاه مدت و چه در میان مدت و بلند مدت محقق سازد که مشغول سازی، ناکارآمد سازی و در نهایت براندازی از آن جمله اند.

پیدایش شکاف و اختلاف در درون گروه های سیاسی حاکم و نیز اختلاف عمیق میان نهادهای حکومتی را شکاف در حاکمیت می نامند. یکی از نمود های شکاف در حاکمیت، پیدایش حاکمیت دوگانه است.

لازم به تذکر است که اختلاف دیدگاه در حاکمیت در صورتی شکاف در حاکمیت نامیده می شود که این اختلافات در حوزه های زیر قرار بگیرند:

1) ارائه قرائت های متفاوت و گاها متعارض از ایدئولوژی مشروعیت بخش نظام (نظریه ولایت فقیه و ساختار ترکیب جمهوریت و اسلامیت)و ترویج این تکثر دیدگاه در جامعه که می تواند منجر به سست شدن ایدئولوژی و مکتب مذکور در اذهان عموم گردد و نظام را با بحران مشروعیت مواجه سازد.

2) اختلاف در سیاست گذاری های کلان اقتصادی که می تواند ناکارآمدی و یا القای ناکارآمدی نظام را در زمینه تامین رفاه عمومی و رشد اقتصادی در پی داشته باشد.

3)اختلاف در سیاست گذاری های کلان خارجی و بین المللی که از طرفی اعتبار بین المللی نظام را از بین می برد و از طرف دیگر منجر به سست شدن استحکام و ثبات موضع گیری های کلان نظام در برابر استکبار جهانی می گردد.

4) اتهام زنی و افشاگری مسئولان و گروه های سیاسی علیه یکدیگر و افشاء گسترده اطلاعات نظام علیه یکدیگر و رسانه ای نمودن آن که میزان اعتماد عمومی به نظام را به شدت کاهش می دهد.

شکاف در حاکمیت و برآورده سازی اهداف کوتاه مدت و میان مدت

با توجه به شرایط خاص منطقه ای و بین المللی جاری که از سویی بیداری اسلامی در منطقه را به همراه داشته است و از سوی دیگر مناسبات بین المللی را در گردنه یک پیچ عظیم تاریخی – به تعبیر حضرت آقا – قرار داده است ، لزوم اتحاد مسئولین نظام جهت اتخاذ رویکردی واحد در قبال آن و تبدیل آن به فرصتی برای نظام، بیش از پیش احساس می گردد. این موضوع زمانی اهمیتی صدچندان می یابد که تحریم های روزافزون استکبار جهانی و ایادی آن علیه نظام اسلامی را مشاهده می کنیم. در این شرایط و با ابلاغ سیاست اقتصادی جدید از سوی رهبری تحت عنوان اقتصاد مقاومتی که نیازمند وحدت رویه و همدلی مسئولان و نهادهای مختلف نظام جهت مقابله با تحریم ها است، هرگونه اختلاف افکنی می تواند لطمات جدی ای برای انقلاب به همراه داشته باشد.

با این توصیفات اگر دشمن بتواند اختلاف نظر های درون حاکمیت را عمق بخشیده و تبدیل به شکاف در حاکمیت نماید و یا اینکه در جامعه اینگونه القاء نماید که دوگانگی در حاکمیت به وجود آمده است، می تواند اهداف زیر را محقق سازد.

اهداف کوتاه مدت:

–         کارآمد نشان دادن تحریم های غرب از طریق عدم سیاست گذاری داخلی مناسب و بی کفایتی در حوزه اداره امور اقتصادی.

–         عدم نقش آفرینی مناسب در صحنه تحولات بیداری اسلامی و پیچ تاریخی بین المللی از طرق مشغول سازی در اختلافات داخلی.

–         ناتوان نمودن نظام در اتخاذ تصمیمات راهبردی و سرنوشت ساز جهت حل و فصل مشکلات.

–         غبار آلود نمودن فضای سیاسی کشور در آستانه انتخابات ریاست جمهوری از طریق افزایش منازعات و قطب بندی های صوری و کاذب سیاسی به منظور بهره برداری انتخاباتی به نفع عناصر نامطلوب.

اهداف میان مدت:

–          ناکارآمد نشان دادن انقلاب اسلامی -در بعد بین المللی و منطقه ای- و جریان اصولگرایی از منظر داخلی.

–         تحت فشار قرار گرفتن نظام و در نهایت تغییر رفتار نظام در قبال مسائلی چون انرژی هسته ای و مقاومت اسلامی و سازش با آمریکا.

–         افشاگری و اتهام زنی مسئولان علیه یکدیگر و بازتاب آن در جامعه به منظور کاهش اعتماد ملت به مسئولان و نظام و در نتیجه سقوط سرمایه اجتماعی نظام به عنوان پشتوانه استراتژیک نظام.

–         القای شکاف و گسست در بدنه اجتماعی و مهیا کردن فضا برای بازگشت جریان فتنه به حاکمیت.

–         القاء گفتمان سازش، نجات ملی و وحدت ملی در عرصه سیاسی.

شکاف در حاکمیت و برآورده سازی اهداف بلند مدت

به طور قطع استراتژی نهایی استکبار در مواجهه با جمهوری اسلامی، در این دو هدف راهبردی تبلور می یابد، اهدافی که هر یک به فراخور زمان می توانند مورد نظر جهان خواران واقع شوند:

1- نابودی و فروپاشی نظام اسلامی 2- مهارهمه جانبه انقلاب، و در این راه هر روز راهبردها و راهکارهای جدیدی را طرح ریزی می نمایند. آخرین برنامه ای که این جبهه در مقابل انقلاب به کار بست، حربه انقلاب های رنگی بود که در قواره فتنه 88 رخ نمایی نمود ؛ لکن با عنایت بقیه ا.. الاعظم و رهبری مدبرانه مقام معظم رهبری و همچنین وارد صحنه شدن ملت، بار دیگر نیرنگ های صهیونیست ها به شکست انجامید و همان گونه که حضرت آقا اشاره فرمودند این مردم بودند که با بصیرت و حضور در صحنه – حماسه 9دی- انقلاب را مجددا تثبیت نمودند.

در این شرایط دشمن زخم خورده با طرح ریزی سناریوهای جدید به دنبال زدن نقطه اتکا نظام – ملت با بصیرت- برآمده اند و با فشار های اقتصادی و تحریم در پی ناراضی و ناامید نمودن مستضعفین هستند. این موضوع مقدمه ایست جهت فعال کردن مکانیزم براندازی توسط بحران های چهارگانه. (1-بحران مشروعیت  2-بحران کارآمدی  3-بحران استیلا  4-بحران همبستگی در حاکمیت)

شکاف در حاکمیت نه تنها خود موجب بروز بحران همبستگی در حاکمیت می گردد، بلکه بحران های دیگر را نیز ایجاد و تشدید خواهد نمود و حاصل این بحران ها در کنار نارضایتی عمومی می تواند منجر به شورش های اجتماعی براندازانه گردد.

لازم به توجه است که بروز شکاف در حاکمیت ، می تواند القای چند دستگی سیاسی و گسستگی اجتماعی و در نهایت پیشنهاد راهکارها و به اصطلاح راه حل هایی چون دولت وحدت ملی  {گفتمان سازش- نجات ملی و وحدت ملی} را در پی داشته باشد. طرح دولت وحدت ملی نیز نه تنها شکاف حاکمیتی را حل نخواهد کرد بلکه علاوه بر افزایش تنشهای اینچنینی، فضای حضور اپوزسیون برانداز داخلی و احتمالا خارجی را فراهم خواهد نمود و از این طریق رفتارهای ساختارشکنانه مجددا در حاکمیت احیاء می گردد.

شکاف در حاکمیت و بحران های چهارگانه

شکاف در حاکمیت می تواند منجر به بروز اختلاف نظرهای جدی در چشم انداز ها و سیاست گذاری ها و شیوه برخورد با مشکلات شود. در این شرایط نظام توان تامین رفاه عمومی و اتخاذ تصمیمات راهبردی در مقابل دشمنان را ندارد و کارآمدی خود را از دست خواهد داد.

شکاف در حاکمیت احتمال بروز تعبیرهای گوناگون از گفتمان انقلاب اسلامی و احتمال پیدایش شکاف ایدئولوژیک در درون نخبگان سیاسی را افزایش می دهد و این قرائت های متفاوت و متعارض از گفتمان انقلاب، حجیت آن را در اذهان عمومی کاهش داده و می تواند منجر به بحران مشروعیت شود.

از سوی دیگر شکاف در حاکمیت افشاگری ها و تهمت زنی هایی را از سوی مسئولان نسبت به یکدیگر در پی خواهد داشت که این خود موجب تخریب چهره نظام در جامعه و در نتیجه کاهش مقبولیت نظام خواهد گردید.

وجود شکاف در حاکمیت، در شرایط حساس و در مواجهه با بحران هایی چون حمله خارجی و یا شورش های اقتصادی، توان تصمیم سازی به موقع و هماهنگ مسئولان نظام را کاهش داده و این چنددستگی در حاکمیت می تواند منجر به بحران استیلا و کاهش اقتدار حکومت اسلامی در مقابل متعرضان داخلی و خارجی به انقلاب گردد.

پرواضح است که شکاف سیاسی در حاکمیت اولین نقطه ای را که به طور مستقیم هدف قرار می دهد، همبستگی مسئولان جمهوری اسلامی است. این واگرایی در صورت تشدید می تواند بحران همبستگی را در پی داشته باشد.

شکاف سیاسی در حاکمیت و فروپاشی یا مهار

یکی از موارد بسیار حائز اهمیت در این خصوص، نقش کلیدی شکاف در حاکمیت در اجرای پروژه براندازی است. به طور کلی تمامی فشارهایی که استکبار جهانی به جمهوری اسلامی وارد می کند در جهت بحرانی نمودن اوضاع کشور، چه در عرصه بین المللی، چه در عرصه اقتصادی و چه در حوزه سیاسی و امنیتی، می باشد. اما همه این فشارها در صورتی که مسئولین نظام اتحاد و همبستگی کافی را داشته باشند بی اثر خواهد بود. اما اگر مسئولان دلسوز نظام به جای مقابله با دشمنی های استکبار، به درگیری های جناحی پرداخته و یکدیگر را متهم نمایند، با از دست دادن جایگاه و مقبولیت خود نزد مردم، فضا را برای ورود جریان برانداز داخلی به عرصه حاکمیت –به عنوان منجی کشور و یا به عنوان بخشی از دولت وحدت ملی- فراهم می آورند و تنها در صورت وجود یک جریان اپوزسیون داخلی در حاکمیت به منظور چانه زنی در راس حاکمیت،  به منظور ایجاد تغییر اساسی در رویکردها و جهتگیری های ارزشی و تغییر مسیر انقلاب است که فشارهای خارجی و داخلی جوابگو خواهد بود.

این جریان می تواند با اهرم های فشاری که در دست دارد فشارهایی را به نظام وارد آورده و سعی در تغییر و جابجایی آرمان های انقلابی داشته باشد.

از سوی دیگر شکاف در حاکمیت، فضای دودستگی، تقابل و عدم اتحاد را در نظام گسترش داده و با مشغول سازی نظام به نزاع های درونی، عمق راهبردی آن را خنثی نموده و در نهایت منجر به مهار همه جانبه نظام می گردد. این سناریو در شرایط فعلی بین المللی و همچنین بیداری اسلامی، می تواند مطلوبترین سناریو برای استکبار باشد، چراکه با ناکارآمد سازی مدل جمهوری اسلامی، راه آنان برای به انحراف کشاندن خیزش های منطقه ای و همچنین خیزش جمهوری اسلامی فراهم می گردد.

لذا اینجاست که تاکیدات فراوان رهبر معظم انقلاب در خصوص اتحاد و همبستگی و پرهیز از تفرقه میان مسئولین نظام، لزوم و اهمیت خود را نشان میدهد.

«با وجود آن اختلافاتى که وجود دارد، هماهنگى در حرکت لازم است. سه قوه باید اینجورى حرکت کنند. دوستان عزیز! برادران و خواهران عزیز که در سه قوه تشریف دارید! مراقب باشید وحدت حرکت، یکپارچگى در حرکت و در تصمیم‌هاى بزرگ، حفظ شود؛ اختلافات به اختلافات در کار اساسى نینجامد.»

مقام معظم رهبری

ارسال دیدگاه