مطالبات انتخاباتي رهبري در خراسان شمالي

سي‌امين سفر استاني رهبر معظم انقلاب اسلامي - كه خود مبدع آن بوده - ماه گذشته به پايان رسيد و بسياري از رسانه هاي داخلي و بين المللي، در اين زمينه تحليل و بررسي هاي فراواني را بر روي خروجي هاي خود قرار دادند.

سي امين سفراستاني رهبر معظم انقلاب اسلامي-كه خود مبدع آن بوده-ماه گذشته به پايان رسيد و بسياري از رسانه هاي داخلي وبين المللي دراين زمينه تحليل وبررسي هاي فراواني را بر روي خروجي هاي خود قرار دادند.

از منظرهاي متفاوت مي توان سفرهاي استاني رهبري را درسالهاي مختلف وباتوجه به بسترهاي منحصربه خود ،مورد واكاواي وتحليل وبررسي قرار داد اما شرايط امروز حاكم بر كشور -درعرصه هاي داخلي و بين المللي- اهميت وحساسيت سفر اخير مقام معظم رهبري را مضاعف مي كند كه در ادامه به مهمترين آن خواهيم پرداخت ،اما قبل از آن بايد چرايي اين سفررا به اختصار مرور مي كنيم.

چرايي سفر

1- «اتحاد ملي درآستانه انتخابات» يكي از مهمترين كاركردهاي اين سفر مي تواند باشد باتوجه به آنكه فضاي سياسي جامعه پس ازفتنه88دچار التهاب عميق شد و با تحركات پردامنه طيف انحرافي درطول3سال اخير و پس ازآن زدوخورد روساي سه قوه درماههاي اخير وبرخي از مسئولان نظام شكل فزاينده اي به خود گرفت وبايد به شكل هاي مختلف ترميم شود.

2- «افزايش سطح هوشياري مردم» درماهها قبل از انتخابات يازدهم رياست جمهوري، باتوجه به آنكه تحريم ها وتهديدهاي بين المللي رشد فزاينده اي داشته و برخي ها سعي دارند القاء كنند كه اين محدوديت ها اثر مستقيم روي انتخابات آتي مي گذارد.

رهبري درآستانه هر انتخاباتي خود را موظف مي بيند كه سطح آگاهي وهوشياري مردم را نسبت به شرايط و دسيسه هاي دشمن افزايش داده وبه مشاركت حداكثري درانتخابات ترغيب كند،اين يك رويه ثابت در سفرهاي استاني سالهاي گذشته هم بوده كه در ادامه به بخشي از آن اشاره خواهيم كرد.

3- «به رخ كشيدن حضور مردم درصحنه» ونشان دادن اينكه گفتمان انقلاب اسلامي هنوز مقبوليت خود را دربين اقشار مختلف مردم حفظ كرده و علي رغم فشارهاي داخلي وبين المللي اين گفتمان هنوز مقبوليت وكارايي لازم را دارد.تجمعات چشم نواز مردمي در سفر8 روزه نشان داد كه فشارهاي اقتصادي ومعيشتي – بعنوان مهمترين عامل جدايي مردم از يك نظام سياسي- اثرگذار نبوده و همچنان مردم با رهبري وانقلابشان همراه هستند.

تجربه نشان داده كه حضور مردم در تجمعاتي نظير22 بهمن هرسال يا روزجهاني قدس قدرت ايران را درسطح منطقه اي وجهاني افزايش داده و توانايي چانه زني دولتمردان ايران در مذاكرات بين المللي مانند پرونده هسته اي را به ميزان قابل توجهي فزوني بخشيده است.

به تبع آن هم حضور پررنگ مردم خراسان شمالي مي تواند قدرت مردمي كشورمان را در سطح دنيا رشد چشمگيري داده واثرگذاري تحريم هاي اقتصادي را هم كاهش دهد.

4- «ايجاد انگيزه در بين مردم ساير استانها» براي عبور از شرايط سخت كنوني و دميدن روحيه ي نشاط وخودباوري در جامعه هم مي تواند يكي ديگر از اهداف اين سفربه شمار آيد.چرا كه رسانه هاي فارسي زبان غربي در ماههاي اخير دائم روي اين نكته تاكيد دارند كه دلسردي و رميدگي در جامعه ايران رسوخ كرده و مردم ديگر حمايتگر سياست هاي نظام جمهوري اسلامي ايران نيستند.

رويه ثابت سفرهاي استاني رهبري

دراين ميان نبايد از يك نكته اساسي غافل شد وآن اينكه رهبري درآستانه هر انتخاباتي به يكي از استانهاي كشور سفر نموده وضمن بررسي و تبيين استراتژي هاي مختلف دشمن در جهت كاهش حضور مردم در انتخابات ، به ضرورت شركت آگاهانه در انتخابات همان سال بپردازد؛ به گونه اي كه با يك بررسي ساده مي توان دريافت كه ايشان در انتخابات سالهاي اخير بخش قابل توجهي از سخنان خود را به بحث انتخابات اختصاص داده است.

مثلا در11/2/1380درسفراستاني خود به گيلان ضمن تاكيد بر حضور پرشور درانتخابات رياست جمهوري هشتم مي فرمايند:« انـتخابات در كـشور مـا بـايد مسابقه براى خدمت باشد, نه مسابقه براى كسب قـدرت; انـتخابات اسلامى اين است… عـده يى بـا قـلم و بـيان و مـطبوعات, عده يى هم با ابراز مخالفت با فلانى يا طـرفدارى از اين نامزد يا آن نامزد, نبايد فضا را آلوده كنند…».

يا در11/2/1384درجمع مردم كرمان اظهار ميكنند:«… آنچه در درجه‌ى اول اهميت قرار دارد، اين است كه اهتمام همه‌ى مردم، نخبگان مردم و مسؤولان گوناگونِ بخش‌هاى مختلف اين باشد كه رئيس‌جمهورى انتخاب شود كه بتواند گره‌هاى زندگى مردم را در دوران كنونى باز كند…».

همچنين حدود1ماه مانده به انتخابات سال88درجمع مردم كردستان مي فرمايند:«… کسی را برگزینید که درد کشور را بفهمد، درد مردم را بداند و از درد مردم احساس درد کند، با مردم یگانه و صمیمی باشد، ساده زیست باشد و خود و خانواده و نزدیکانش از فساد و اشرافی گری و اسراف دور باشند چرا که گرایش مسئولان به اشراف و تجمل آفت بزرگی است…».

هرچند كه احتمال آن وجود دارد كه رهبرمعظم انقلاب در ارديبهشت سال آينده مطالب شفاف و روشني را با محور انتخابات رياست جمهوري يازدهم عنوان نمايند اما بررسي اجمالي سخنان ايشان كه با محوريت انتخابات درسفر خراسان بيان شده هم مي تواند گره گشاي مشكلاتي باشد كه امروز جامعه به آن گرفتار آمده و برخي ازمسئولان كشور وجريانات سياسي دركنار رسانه ها خودآگاه يا ناخودآگاه به آن دامن زده اند.

پيكربندي سخنان رهبري

دلايل واهداف سفر رهبري به خراسان شمالي را بايد بيش ازآنچه ذكرشده دانست وبصورتي دقيق تر به آن پرداخت اما دركنارآن محورهاي مطالبات ايشان را مي توان به دودسته ي «راهبردي»و«كوتاه مدت» تقسيم كرد.

به گونه اي كه ايده هاي راهبردي نظير «تمدن سازي نوين انقلاب اسلامي» و« تغييرسبك وفرهنگ زندگي مردم» ناظر به اهداف دراز مدت انقلاب اسلامي بوده و زمان قابل توجهي را نياز دارد وبه اصطلاح به فرهنگ سازي ونهادينه كردن آن در جامعه آنهم نه در طول يك يا چند سال بلكه نزديك به يك دهه زمان نيازمنديم.

انقلاب اسلامي درتوليد فكر آنهم درحوزه هاي مختلف نظير پرتاب ماهواره به فضا،توسعه صنعت دارويي و پزشكي ،نانوتكنولوژي، بيوتكنولوژي ،صنايع نظامي وتسليحاتي عملكرد نسبتا موفقي داشته وتوانسته چشم اندازه هاي روشني را براي آينده ترسيم كند اما اينها انحصاري انقلاب اسلامي نيست و با اندكي تامل مي توانيم در مسيرهاي قدم برداريم كه آرمان هاي بين المللي وجهاني انقلابمان را نيز تحقق ببخشد و به مانند بيداري اسلامي سالهاي اخير بتواند انقلاب هاي روحي وفكري در تمام اديان وتمدن ها ايجاد كند.

انقلاب اسلامي كشورمان در حوزه ي محتوايي كه نظيرآن «ايده ي تمدن سازي نوين انقلاب اسلامي»است كه اصلاح سبك زندگي را باخود به همراه دارد ،  نتوانسته عملكرد قابلي داشته باشد وبه همين دليل بايد روي آن تمركز بيشتري داشت تا در اين مسير هم جايگاه ويژه اي را دست وپا كنيم.پس توجه ويژه به جهش انقلاب در حوزه محتواي هم بايد بيش از گذشته و بصورت ويژه در كانون توجه نخبگان و مسئولان نظام قرار بگيرد.

محور دوم از بيانات معظم له را مي توان اهدافي ميان مدت ياكوتاه مدت دانست مباحثي مانند « بايد ونبايد انتخابات92 » يا «حفظ ثبات سياسي كشور» در زمان قبل وپس از هرانتخاباتي، كه به خودي خود داراي ارزش واهميت بسيار است اما جزء اهداف كلان انقلاب اسلامي به حساب نمي آيد و بايد در بستر هر انتخاباتي آن را ملحوظ نظر قرار داد.

انديشه هاي راهبردي طرح شده در سخنان مقام معظم رهبري را مي توان در قالب يك مقال جداگانه مورد واكاوي قرار داد و دسته دوم را كه شامل موضوعات مقطعي است را در اين نوشتار مورد ارزيابي قرار خواهيم داد.

در همين راستا ايده هاي كوتاه مدت رهبري را بدليل حساسيت ونزديكي انتخابات92 وهمچنين تاكيد دوباره رهبري مي توان در سه محور:

1- حفظ ثبات سياسي كشور در ماقبل انتخابات وپس از آن

2- مشاركت حداكثري مردم درپاي صندوق هاي راي

3- چگونگي يك انتخاب اصلح ومفيد

تقسيم كرده ايم كه بصورت جداگانه به هر كدام خواهيم پرداخت.

1) حفظ ثبات سياسي كشور

هنگامی كه نظام سیاسی یك كشور در بازه‌ی زمانی بلندمدتی استمرار داشته باشد، آن كشور را دارای«ثبات سياسي» مي دانيم. نسبت میان «ثبات سیاسی» یك كشور با «زمینه‌سازی برای پیشرفت‌های همه‌جانبه» اگرچه رابطه‌ای بدیهی دارد، اما آن‌چه اهمیت دارد، شناخت مؤلفه‌های سازنده‌ی ونگهدارنده ي ثبات سیاسی است كه به مثابه مهم‌ترین زیرساخت پیشرفت است.بدون ترديد هرچه آگاهی نسبت به این عناصر بیشتر باشد، امكان حفظ و ارتقای آن نیز فراهم‌تر خواهد بود.

بدون ترديد ازعواملي كه ثبات سياسي كشور را مخدوش كرده و شرايط همجه و تخريب نظام اسلامي را بوسيله مخالفان داخلي خارجي فراهم مي كند عملكرد نامناسب طيف هاي سياسي،مسئولان كشوري و رسانه هاي جمعي در انتخابات هست.برهمين اساس  يكي از مطالبات مهم رهبري درسفرخراسان هم همين موضوع بود كه ثبات سياسي كشور درقبل وپس از انتخابات سال92حفظ شود.

سوال اينجاست كه تحقق اين خواسته چطور امكان پذير است و آرامش كه اكنون بر كشور حكم فرماست چگونه جاي خود را به تنش والتهاب و حتي فتنه و اردوكشي خياباني مي دهد؟

هرچند شخص رهبري در همين سفر بخشي از راهكارهاي پيشنهادي براي تحقق اين موضوع را هم عنوان كرده اند اما ذكر نكاتي در اين راستا اهميت موضوع و ضرورت پرداختن مناسب به آن را بيشتر نشان مي دهد.

1-1. «اصلي-فرعي كردن موضوعات» شاخصه اي مهم است كه عمل به آن مي تواند در اين شرايط بسيار راهگشا بوده وما را ازمسيرهاي بن بست به راه اصلي رهنمون كند .

یکی از راهبردهای هميشگي مخالفان نظام پیروی از استراتژی فرعی به جاي اصلی نشاندن بوده،تا ذهن دلسوزان و مردم را از مسائل مهم و قابل اعتنا دور کرده و در گیر و دار مسائلی حاشیه‌ای و دسته چندم گرفتار كند تا بتوانند فشار ناشی از آگاهی مردم را نسبت به خود کاهش داده و در فضاي مبهمي كه خود به وجود آورده با فراغ بال اهداف طراحي شده را پيگيري كنند.

بی‌تردید فضاسازی یا شانتاژ رسانه‌ای، برجسته کردن سخنان مسئولی درجه چندم یا علم کردن اتفاقاتی تلخ اما نه چندان اساسی، از ابزارهای مهم مخالفان داخلي وخارجي بوده و دربرهه زماني اخير هم بخوبي از آن استفاده مي شود و قطعا تا انتخابات يازدهم هم ادامه خواهد داشت.

بايد گفت ورود زودهنگام كانديدا وگروههاي سياسي به عرصه انتخابات نه تنها درحال حاضر موضوعي فرعي است بلكه مي تواند آسيب هاي بسياري را به همراه داشته باشد؛حركت كردن دراين مسير باعث مي شود كه مسئولان و روساي سه قوه از وظايف اصلي خود بازمانده و درگير مسائل انتخاباتي شوند و به تبع مطالبات مردمي بر زمين مانده و كشور از مسير پيشرفت وتوسعه باز مي ماند.

 به عبارت ديگر انتخاباتي كردن فضاي جامعه درشرايط كه هنوز حدود8ماه به برگزاري آن باقي مانده ، نبايد به موضوع اصلي جامعه و سياسيون و رسانه ها تبديل شود بلكه موضوعاتي نظير خدمت رساني به مردم ، مرتفع كردن مشكلات اقتصادي ومعيشتي ،تعامل وهم پوشاني سازنده ي سه قوه با يكديگر و كمك همه جانبه براي كم كردن اثر تحريم ها وپيگيري مطالبات رهبري در حوزه هاي فرهنگي ،اقتصادي واجتماعي مي تواند موضوعاتي درجه اول به حساب بيايند و موضوع انتخابات هم بهنگام و درجاي خود مي تواند لازم به حساب آيد.

1-2. «ورود نا به هنگام به عرصه انتخابات؛ظرفيت سازي براي اردوكشي خياباني» به شمار مي آيد.

ورود نا به هنگام به عرصه انتخابات نه تنها فضاي سياسي كشور را ملتهب ومضطرب كرده  بلكه اين اضطراب به مردم جامعه منتقل شده و اين يعني آنكه فضاي سياسي وامنيتي  كشور آماده ومهياي بسياري از تحركات خياباني وميداني مي شود. اين يعني آنكه بايد توقع داشت كه دسته ها وحاميان يك كانديدا دست به اردوكشي خياباني زده و بخواهند تا توان جمعي خود را به رخ طرفداران ديگر كانديدا بكشانند.

اين به مثابه ظرفيت سازي براي عده و گروهي كه مي خواهند آشوب خياباني را به مانند قبل ازانتخابات88 راه اندازي كنند و كشور را در چالشي عميق فرو برند.

يكي از پروژه هاي احتمالي دشمن در ماه هاي باقيمانده تا انتخابات پيش روي هم همين موضوع خواهد بود ،هرچند كه  دشمن به نتيجه بخش بودن اين پروژه اميد چنداني ندارد اما نمي توان پيشبرد اين نسخه را هم ناديده گرفت به گونه اي كه، ژنرال مايكل هايدن رئيس اسبق سازمان سيا در گزارش دسامبر 2011 مركز راهبردي استراتفور اظهار مي كند: حمله نظامي به ايران پرهزينه و تقريبا ناممكن است و تنها راه باقيمانده تشويق مخالفان در داخل براي بازسازي ناآرامي هاي ژوئن 2009- خرداد 88- خواهد بود…(1).

ورود زودهنگام به بحث هاي انتخاباتي في نفسه چالش برانگيز و تنش زاست و باعث مي شود كه حتي اختلافات سطحي وروبنايي به تنازع ومجادله لفظي بين بسياري از مسئولان و كارگزاران نظام تغييرحالت دهد به گونه اي كه حتي ماشاهد خود زني سياسي در درون نيروهاي انقلابي هم باشيم.

تجربه نشان داده كه زيرپاگذاشتن اخلاق انتخاباتي از سوي رقبا وحاميانشان هم جزء لاينفكي از ورود زودرس به عرصه انتخابات است كه نمي توان آن را ناديده گرفت.

در ادامه اين روند بايد انتظار داشت،جريان مخالف گفتمان اصولگرايي فرصت لازم وبستر مناسبي براي پيشبرد استراتژي هاي خود داشته باشند و در شرايطي كه آراي كانديداهاي اصولگرا بواسطه تخريب وتوهين عليه هم شكسته مي شود كانديداي دوم خرداديها بهره برداري لازم را كرده وآراي قابل توجهي را كسب كند.

1-3. «دشمن شناسي» هم شاخصه ديگري است كه بارعايت آن مي توان انتظار داشت كه ثبات سياسي كشور دستخوش تغيير قرار نگيرد.

 توجه به گزاره هايي نظير،«رقيب انتخاباتي شيطان اكبر نيست»،«نبايد با اندك اختلافي دوست را دشمن شناخت»،«تشخيص خط ونقطه درگيري با دشمن»و«پرهيز از افراط وتفريط در تشخيص دشمن» كه در كلام رهبري در همين سفر اخير نمود داشت خود گوياي اين نكته مهم است كه دشمن شناسي خوب وجامع نه تنها شناخت ما را از دسيسه ها وتوطئه هاي دشمن افزايش داده ونمي گذارد كه خودي ها فريب آنها را خورده ودر زمين آنها مشغول به بازي شوند ؛ بلكه اجازه خواهد داد كه ما حد ومرز رقابت با رقيب راهم رعايت كنيم و از تخريب يكديگر وهمچنين سياه نمايي از وضع موجود پرهيز كنيم.

2) «مشاركت حداكثري درانتخابات»دومين محور از بيانات رهبري در سفرخراسان شمالي است كه به فرموده ايشان اولين هدف نظام جمهوري اسلامي ايران در هر انتخاباتي است چرا كه مصون كننده انقلاب در مقابل تهديدها وفشارهاي داخلي وخارجي است.

مقام معظم رهبری در هر دوره اي بیشتر از هر چيزي روی مشارکت حداکثری مردم تاکید دارند تا انتخاب فرد یا اراد خاصی . باید از این توصیه ها نهایت استفاده را برد و به عنوان راهبرد اساسی در امر برگزاری انتخابات از آن سود جست.

اما سوال اساسي در اين رابطه اين است که به چه طریقی می توان به این هدف نائل آمد؟

آیا راهکارهای لازم برای تحقق مشارکت حداکثری، صرفا در طی یک یا چند هفته مانده به انتخابات قابل پیاده سازی و نتیجه گیری است؟

سوالاتي بسياري از اين دست را مي توان طرح كرد و در ذيل مي توان به مهمترين راه هاي تحقق اين هدف كوتاه مدت اشاره كرد.

2-1. «اعتماد سازی  به جای ترویج فضای تخریب » يكي از راههايي است كه مردم را ترغيب به حضور در آوردگاه 92 مي كند. نگاهی آسیب شناسانه به چگونگي رقابت سه كانديداي مقابل آقای احمدي نژاد درسال88 نشان مي دهد كه عملكرد آنها در جهت جلب آراي مردمي ،به همراه خود فضای غبارآلودی از تخریب و تهمت و افترا را در لايه هاي اجتماع رسوخ داد .اينگونه رويكردها نه تنها نسبتی با تحقق مشارکت حداکثری ندارد که حتی با آن در تضاد است وباعث دلزدگي مردم از سياسيون وحتي مسئولان نظام خواهد شد.

برخی نامزدها و هواداران ایشان مناظرات انتخاباتی را نه تریبونی برای آشکار شدن حقیقت وانتقاد صحيح وسازنده و يا حتي ارائه برنامه و تئوري هاي مناسب جهت اداره بهتر كشور،که فرصتی برای شکستن آراء رقیبان خود می بینند و با ایجاد فضای ملتهب و مسموم، نگاه شهروندان عادی را نسبت به نظام سیاسی کشور مخدوش نموده و بر بی اعتمادی موجود در میان برخي از لايه هاي جامعه نیز می افزایند.

سنت مذموم تخریب در انتخابات مجلس نهم  ادامه همان کج رویها و انحرافاتی بود كه نطفه آن توسط رقباي انتخاباتي احمدي نژاد در انتخابات88 شكل گرفت وبايد از همكنون در جهت رفع آن تلاش كرد تا در آوردگاه92 شاهد تسري آن در فضاي سياسي رسانه اي كشور نباشيم چرا كه ادامه روند گذشته قطعا ذهن مردم جامعه را نسبت به مسئولان  وكارگزاران نظام مخدوش مي كند و باعث كاهش حضور مردم در پاي صندوق ها خواهد شد.

2-2. « گسترش دامنه ي فعالیت تشکیلاتی و پایدار » مي تواند تاثير مستقيمي بر حضور گسترده مردم در انتخابات بگذارد.

آنچه که این روزها درآستانه هر انتخاباتي پديد مي آيد ،تحركات فزاينده وناگهاني جبهه ها و ائتلاف هایی است که تا همین چند هفته یا چند ماه قبل اثری از آنها در صحنه سیاسی کشور نبود و لااقل فعاليت مناسبي در جهت پيشبرد اهداف نظام انجام نداده اند و تجربه نشان داده که پس از برگزاری انتخابات نیز به همان سرعتی که پدیدی آمده اند محو می شوند.

بسیاری از این جبهه ها نامزدي را معرفی می کنند که در لیست چند جبهه دیگر نیز حضور دارند و برخی نامزدها با افتخار در زیر عکس خود بعضاً از سه یا چهار جبهه نام برده اند که همگی از آنها حمایت کرده اند! و آنوقت شهروندان عادی از خود می پرسند براستی فرق این لیستها و جبهه های مختلف با یکدیگر چیست؟

در دورهاي گذشته درس شده که آنچه باعث افزایش مشارکت مردم در روز انتخابات می شود نه فعالیتهای موقتی و مقطعي دسته هاي خاص است که فعالیتهای هدفمند ،سازماندهی شده وپايدار است وضرورت دارد كه احزاب و تشکلهای قانونی باید در تمام ایام سال در سطح شهرها و روستاها فعال باشند. درست است که هدف احزاب کسب قدرت سیاسی است اما فعالیت آنها به حوزه سیاست محدود نمی شود آنها باید در ایام عادی به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی بپردازند و با شناسایی مطالبات شهروندان آنها را برای حضور در چنین مواقعی کانالیزه نمایند.

احزاب و تشکلهای رسمی بصورت حقيقي نه شعاري باید شاخه های فعال جوانان، دانشجویان، زنان، کارگران و… داشته باشند و در تمام طول سال با بدنه جامعه در ارتباط باشند و اقدام به عضوگیری گسترده نمایند. یکی از کارویژه های بسیار مهم احزاب آموزش سیاسی و ارتقاء آگاهی سیاسی شهروندان است ،خصيصه اي كه كمتر در فعاليت هاي احزاب مورد توجه قرار گرفته وبعنوان يك دغدغه مطرح شده است.

احزاب باید به مردم آموزش دهند که نقد و اصلاح با تخریب و افترا تفاوت دارد تا مردم فریب تبلیغات و وعده های فریبنده فرصت طلبان را نخورند. احزاب باید قادر باشند تا در ایام عادی سال، و نه در شبهای باقی مانده به انتخابات، و در فضایی عمومی، آرام و دوستانه، و نه در صحن مناظرات –بهتر بگوييم منازعات- ایام انتخابات، کارنامه روشنی از عملکرد نمایندگان مردم و مسئولین دولتی ارائه کنند تا شهروندان قادر باشند در فضایی سالم و غیرمتشنج در مورد افراد اصلح در هر انتخاباتي تصمیم گیری نمایند.

احزاب سیاسی شهروندان عادی را به بدنه نظام سیاسی متصل می کنند و در هنگامه انتخابات آنها را به میدان فرا می خوانند. احزاب مستقل به پشتوانه همین مردم، نمایندگان و یا احزاب پیروز را مورد نقد قرار داده و یا به پاسخگویی در خصوص کارنامه خود می کشانند و فرایند چرخش سالم نخبگان را ممکن می سازند.

اما جبهه ها مقطعي قادر به هيچكدام از مصاديق فوق نیستند چون در طول ایام عادی سال در بطن جامعه فعالیت نداشته اند و عموماً با پادرمیانی یک یا چند ریش سفید شکل گرفته و فردای انتخابات هم اثری از آنها باقی نمی ماند.

3) «انتخاب اصلح وشايسته» يكي ديگر از محورهاي ثابت سخنان رهبري در آستانه هر انتخاباتي است. كه با مرور برخي ازضعف هاي عملكردي روساي جمهور ونمايندگان ادوار گذشته وآسيب هاي ناشي از آن كه متوجه نظام ومردم شده ، بخوبي اهميت موضوع رامي توان دريافت.

برخي از سوالاتي كه در اين باره در ذهن نقش مي بندد را مي توان اينگونه بيان كرد؛

مهمترين معيارهاي انتخاب اصلح چيست؟

چگونه مي توان يك انتخاب درست داشت تا به تبع آن كشور ونظام از آفت ها وآسيب هاي فردي و گروهي در امان بماند؟

براستي وظيفه طيف هاي سياسي ،رسانه ها وگروههاي مختلف در جهت معرفي بهترين واصلح ترين كانديدا به مردم و جامعه چيست؟

به تبع اين پرسش ها معيارهاي انتخاب اصلح را مي توان به دودسته تقسيم كرد :

الف- معیارهای ایجابی  شامل مواردي نظير ، تدیّن و اعتقاد نظری و عملی به اسلام، انقلاب، قانون اساسی و خطّ امام ، صداقت و صمیمیت با مردم و دلسوزی برای مردم ،طرفدار مستضعفین و ضعفا ، پیگیر مبارزة عملی با فساد ، بهره مندی از فهم و درک سیاسی ، بهره مندی از تخصّص، تجربه و کارآمدی و داشتن قصد خدمت، به جای قصد تصاحب قدرت و اندوختن ثروت است.

ب- معيارهاي سلبي هم را مي توان در گزاره هايي مانند، عدم وابستگی به بیگانگان ، ساده لوح نبودن ، وامدار نبودن به مراکز قدرت و ثروت و طمع ورز نبودن؛خلاصه كرد.

قطعا به اين سادگي نمي توان پي برد كه چه كسي صاحب اين معيارهاست و چه فردي از داشتن اين مولفه ها محروم است . هرچند راههاي مختلفي براي شناخت شايسته ترين فرد وجود دارد اما بدون ترديد همه گروههاي درگير در انتخابات در كنار رسانه ها بايد با رويكردي منصفانه و اخلاق مدارانه در جهت معرفي اصلح ترين فرد به جامعه كوشش كنند.

در ادامه بصورت كلي به برخي از مهمترين شاخصه هاي انتخاب اصلح خواهيم پرداخت.

3-1. يكي از شاخصه مهم براي يك انتخاب صحيح ومناسب « بررسي دقيق کارنامه و سابقه کاری اشخاص» است چرا كه مي توان از اين طريق ميزان توانمندی، دلسوزی، تخصص و تعهد فرد را در طول حداقل چند سال مورد ارزيابي قرار داد.

سنجيدن ميزان توانايي افراد درمدیریت كلان و توانمندی در اجرای امور كشوري را مي توان از اين بررسي بدست آورد .

ضرورت داشتن ویژگی مدیرومدبر بودن رئیس جمهور بدان جهت است که رئیس جمهور عهده دار مدیریت عالی اجرایی است و به تبع این عنوان در انجام وظایف خود فرآیندی را که شامل برنامه ریزی ،سازماندهی  ،نظارت ،کنترل ، هدایت و تصمیم گیری مي شود، دنبال مي كند واين همان جایگاهی است که مرکز ثقل اندیشه ها ، طرحها و پیشنهادها است كه در بالندگي وتوسعه كشور نقش بسيار مهم را ايفا مي كند.

به هر روي حسن سابقه باید در انتخاب نماینده اصلح مدنظر قرار گرفته و ملاحظه شود که آیا سابقه و عملکرد فرد در جهت دفاع از انقلاب و دستاوردهای آن بوده است.

در این خصوص امام عظیم الشان می فرمایند: «مردم با بصیرت و درایت و تحقیق کاندیداها را شناسایی کرده و به سوابق و روحیات و خصوصیات دینی و سیاسی نامزدهای انتخابات توجه نمایند».

3-2. «وابسته نبودن افراد به مراكز قدرت وثروت»هم مي تواند بعنوان يك معيار مناسب مورد توجه قرار بگيرد.

افرادی که تأمین اهداف شخصی و گروهی را بر منافع و مصالح کشور ارجح مي دانند، قطعاً برای رسیدگی به امور اولویت دار نظام و مردم دل نمی‌سوزانند و تنها زمانی این مسائل برایشان مهم است که منفعتی به آن‌ها برسد و درغير اين صورت خیلی ساده و بی‌اعتنا از کنار دغدغه‌های اصلی جامعه عبور می‌کنند.

شايد  بتوان نتيجه گرفت كه كانديداي كه از ماهها قبل از برگزاري انتخابات شبكه هاي عظيمي از نيروهاي انساني را با هزينه هاي هنگفت و سرسام آور در كل كشور تشكيل داده ، فردي وابسته به مراكز قدرت وثروت است و يا در ديدي خوش بينانه شخصي دانست كه در اموال بيت المال دست اندازي مي كند.

قطعا اين فرد در صورت تكيه بر كرسي رياست جمهوري منافع شبكه ي منسجم منسوب به خود را بيش از مردم در نظر گرفته و به حيف وميل بيشتر بيت المال هم خواهد پرداخت. ریخت و پاش و اسراف در تبلیغات را متاسفانه در انتخابات مجلس نهم هم شاهد بوديم وعلي رغم تاكيدات دلسوزان نظام ،افرادي كه خود را منسوب به جريان ارزشي مي دانستند هم به اين وادي پا گذاشتند.

3-3. «ساده زیستی و دوری از روحيه اشرافی گری» براي انتخاب يك فرد مهم است چرا شكل زندگي افراد بر نوع نگاهشان به اقشار مختلف مردم جامعه تاثير گذار خواهد بود.

از اموری که همواره امام و مقام معظم رهبری مورد توجه قرار داده و احساس نگرانی و خطر زيادي هم در اين زمينه عنوان نموده اند همين است كه روحیه رفاه طلبی در مسوولین رسوخ يابد. زیرا روحیه رفاه طلبی و راحت طلبی بصورت اصولی و محوری بر تصمیمات انسان تاثیر دارد و او را وارد صحنه دیگری از حیات سیاسی و اجتماعی می کند.

3-4. «برنامه محور بودن افراد» هم مولفه ي است كه در اكثر شخصيت هاي درگير در انتخابات هاي گذشته بدون رعايت آن موفق به كسب آراي مردمي شدند.

 ارائه برنامه مدون وجامع كه تمام حوزه هاي اقتصادي ،سياسي،فرهنگي واجتماعي را در بر بگيرد آنهم از سوي كانديدا و احزاب سياسي حامي ،مي تواند هم به جلب آراي مردم و افزايش سبد آراي كانديداي طراح بينجامد  وهم فضاي تبليغاتي را به اين سمت سوق دهد كه ديگر طيف ها و شخصيت ها هم خود را ملزم به ارائه راهكارهاي سنجيده براي اداره كشور ببينند.

در همين رابطه گفتمان سازي بجاي تخريب واتهام نسبت به ديگران هم مي تواند موثر باشد،به گونه اي كه طيف هاي حامي هر كانديدا گفتمان هاي را براساس نيازهاي روز جامعه وكشور در حوزه هاي داخلي وبين المللي به افكار عمومي معرفي كنند تا شهروندان بتوانند بهتر با فكر وايده هاي يك فرد آشنا شده و بر اساس همين شناخت بهترين فرد موجود در عرصه رقابت  را انتخاب كنند.

انتخابات شمشيري دولبه

درپايان بايد گفت انتخابات در هر نوعی که باشد فرصتی است که حکومت های مردمسالار در اختیار مردم قرار میدهند تا آنها به صورت مستقیم مسولان نظام را انتخاب نمایند و در این فرایند آنان نیز غیر مستقیم از جانب همین مردم امورات کشور را در راستای خدمت به ملت به پیش مي برند، تفاوت نظام های مردم سالار و دموکراسی با حکومتهای استبدادی تنها در این شیوه رایج یعنی انتخاب مسوولان حکومت است.

برگزاری انتخابات آزاد و سالم نشان دهنده این واقعیت است که اصل و اساس مردم هستند و به همین خاطر است که میزان شرکت مردم در انتخابات عمومی یک کشور یکی از فاکتورهای اساسی مشروعیت آن نظام می باشد و در رفع تهدیدات خارجی و ناامید کردن اپوزیسیون های فرامرزی برای اخلال در کشور و ایجاد روابط دوستانه با سایر کشورهای دموکراتیک جهان نقش مهم و ارزنده ای ایفا می نماید.

حال به تعبیری انتخابات به عنوان یک شمشیر دو لبه عمل میکند اگر درست از آن استفاده گردد ، سعادت ملت و دولت را به ارمغان می آورد ، در غیر این صورت موانعی در سر راه پیشرفت ملت و دولت به وجود خواهد آورد .

اینجاست که مي توان تا حدودي به چرايي تاكيدات حضرت امام ومقام معظم رهبري در رابطه با مشاركت حداكثري مردم در انتخابات و انتخاب فردي اصلح ومفيد به حال كشور در هر آوردگاهي پي برد. با توجه به اين تلاش ها ي سياسيون ،دلسوزان ،رسانه ها و تمام فعالين در عرصه انتخابات باید حضور حداکثری در پای صندوق های رای و انتخاب آگاهانه باشد و اگر از این فرصت در انتخابات92 درست استفاده نگردد چه بسا ضرر های غیر قابل جبرانی متوجه جامعه می گردد.

ارسال دیدگاه