مناقشه‌ی هسته‌ای تهران و ایزوله شدن تل‌آویو

تداوم مواضع کنونی از سوی نتانیاهو در قبال پرونده‌ی هسته‌ای ایران، با توجه به رویکردی انتقادی بدان از سوی جامعه بین المللی و برخی گروه‌های صاحب نفوذ در اسرائیل، زمینه‌ی زوال کابینه‌ی وی و سقوط آن را پیش از انتخابات پیش رو مهیا ساخته است.

مقدمه

گفتگوهای هسته‌ای میان جمهوری اسلامی ایران و قدرت‌های بین المللی و یافتن توافقی موقت را شاید بتوان یکی از مهم‌ترین تحولات سال میلادیِ سپری شده دانست. سال 2013 و تحولات حول محور مناقشه‌ی هسته‌ای کشورمان در حالی به اتمام رسید که فراز و فرودهای گسترده‌ای را در این ارتباط شاهد بودیم، تحولاتی که هریک را می‌توان از زاویه‌ای عمیق مورد بررسی قرار دارد.

تحرکات گسترده‌ی بین المللی مقامات رژیم صهیونیستی طی این سال در قبال مذاکرات هسته‌ای ایران با 1+5 و سنگ‌اندازی‌های متعدد در این مسیر، مورد توجه بسیاری از محافل سیاسی و بین المللی قرار گرفت که از ابعاد گوناگونی مورد بررسی واقع شد. بزرگ‌نمایی در نشان دادن معضل هسته‌ای ایران، بروز برخی اختلافات با واشنگتن، نزدیکی بیشتر به برخی متحدین همچون فرانسه و… از اقدامات مقامات ارشد اسرائیل در این ارتباط بوده است. در متن حاضر به بررسی ریشه‌ای مواضع تل‌آویو در قبال فعالیت‌های هسته‌ای کشورمان و احتمال ایجاد دگرگونی در سیاست‌های آتی این رژیم در قبال این مسئله پرداخته و در نهایت به پیامدهای اقدامات فوق بر جایگاه بین المللی و داخلی اسرائیل خواهیم پرداخت.

پیشینه‌ی تاریخی مسئله

سیاست نظامی رژیم صهیونیستی طی سال‌های متمادی و وقوع جنگ‌های پی‌درپی با اعراب منطقه- به ویژه پس از شکست اولیه‌ی اسرائیل در جنگ یوم کیپور (1973)- موجب شد تا دکترین نظامی این رژیم به  سمتی حرکت کند که تل‌آویو می‌بایست از چنان قدرت نظامی برخوردار باشد که هیچ دولتی جرأت حمله به آن را نیابد، از این رو تمامی تلاش خویش را مصروف به دستیابی به تسلیحات اتمی گذاردند و آن را عاملی بازدارنده در عدم وقوع جنگ‌های آتی تلقی نمودند. اسرائیلی‌ها مدعی‌اند که بازدارندگی هسته‌ای موجب شد که مصر در سال 1973 از یک حمله‌ی محدود به اسرائیل، پا را فراتر نگذارد و ترس و واهمه‌ی صدام از تلافی‌جویی گسترده‌ی اسرائیل موجب شد که عراق از به کارگیری جنگ‌افزارهای شیمیایی یا میکروبی خود علیه اسرائیل در طول جنگ خلیج فارس خودداری کند.(1)

وقوع انقلاب اسلامی و سیاست‌های آن مبتنی بر حمایت از ملت فلسطین، این نظام را در رأس دشمنان رژیم حاکم بر تل‌آویو قرار داد. در این راستا مقامات اسرائیل تمامی تلاش خود را طی سه دهه‌ی اخیر در جهت تضعیف نظام حاکم بر ایران (به عنوان حامی کلیدی گروه‌های مقاومت) گمارده‌اند. فشار بر ایران و متهم نمودن آن به تشدید فعالیت‌هایی برای دستیابی به تسلیحات اتمی، فضایی را برای آن‌ها مهیا ساخت (با توجه به ابزارهای مالی و رسانه‌ای گسترده) که این گونه به جامعه‌ی بین المللی القا نمایند که تلاش‌های ایران در این مسیر، خطری فزاینده برای نظام بین الملل محسوب می‌شود.

آنچه به وضوح قابل لمس است این است که علی‌رغم نگرانی اسرائیل از برهم خوردن بازدارندگی هسته‌ای‌اش، در صورت دست‌یابی ایران به تسلیحات اتمی (با توجه به اتهامات اسرائیل به کشورمان)، ترویج و دامن زدن به این نگرانی زمینه‌ای را برای صهیونیست‌ها مهیا ساخته تا فشارهای بین المللی را بر ایران بیفزایند. نگاهی به تاریخ سه دهه‌ی سپری شده حاکی از آن است که مقامات این رژیم با طراحی اتهاماتی واهی، بارها زمان‌هایی دروغین را تا دستیابی ایران به تسلیحات اتمی مطرح نموده‌اند که عاری از واقعیت است. برای نمونه در اکتبر سال 1992، شیمون پرز، وزیر امور خارجه مدعی شد که ایران تا سال 1999 به بمب هسته‌ای مسلح خواهد شد.(2)

گفتگوهای اتمی و مواضع صهیونیست‌ها

قریب به یک دهه است که مذاکرات هسته‌ای میان تهران و 1+5 در جریان است، مذاکراتی که گاهی اوقات با تفاهم و برخی مواقع با شکاف بیشتر میان طرفین همراه بوده است. طی یک دهه‌ی اخیر، کابینه‌های متعددی در سرزمین‌های اشغالی قدرت را بر دست گرفته و مواضعی بعضاً متفاوت با یکدیگر در چگونگی برخورد با این مسئله داشته‌اند. به طور کلی مواضع مقامات اسرائیل را در چگونگی برخورد با مسئله‌ی هسته‌ای کشورمان، به دو گروه می‌توان تقسیم نمود:

الف) چپ‌گرایان

در این اردوگاه آن دسته از احزاب سیاسی قرار دارند که دارای ویژگی‌هایی از قبیل اعتقاد به اصول سوسیالیستی، پیروی از نظام لائیک و غیردینی و خواهان صلح با فلسطینیان و کشورهای عربی در قبال عقب‌نشینی از تمام یا بخشی از سرزمین‌های اشغالی‌اند. البته این احزاب در زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی با یکدیگر اختلاف نظر اساسی دارند. از جمله احزاب مطرح اردوگاه چپ‌گرایان می‌توان به احزاب کارگر، میرتس، مبام، راتس و شینوی اشاره کرد.(3) احزاب عرب موجود در سرزمین‌های اشغالی نیز عموماً به لحاظ فکری نزدیک به جریان چپ‌گرایان هستند.

احزاب فوق الذکر، ضمن تلاش برای تضعیف هر چه بیشتر نظام حاکم بر جمهوری اسلامی، با درک این واقعیت که نظام فوق غیر قابل اسقاط می‌باشد، تلاش خویش را مصروف به حمایت از مواضع آمریکا در قبال مناقشه‌ی هسته‌ای ایران کرده‌اند. به باور آن‌ها، حمایت از گفتگوهای کنونی منجر به رفع نگرانی از هسته‌ای شدن ایران خواهد شد، تلاشی که در لوای آن می‌توان به تحمیل برخی خواسته‌های دیگر نظیر کاهش حمایت ایران از گروه‌های فلسطینی و لبنانی مخالف اسرائیل چشم دوخت.

ب)راست‌گرایان

معتقد به اصول سرمایه‌داری و دارا بودن گرایشات دینی قوی‌تر نسبت به جناح چپ. این اردوگاه شامل کلیه‌ی احزاب سیاسی رژیم صهیونیستی است که با هر نوع عقب‌نشینی از مناطق اشغالی مخالف و خواهان الحاق زود یا دیرهنگام این مناطق به اسرائیل هستند. از احزاب مطرح این اردوگاه نیز می‌توان به احزاب لیکود، هتحیا، تسومت، یعود، مولیدت و کاخ اشاره کرد.(4) جریان‌های مذهبی در اسرائیل نیز که به جناح ارتدوکسی یهودیت وابسته‌اند، به لحاظ فکری عمدتاً نگرشی نزدیک به جریان‌های راست‌گرا دارند. در صحنه‌ی سیاسی اسرائیل، حزب مفدال نماینده‌ی مذهب‌گرایان صهیونیستی و احزاب اعوادات اسرائیل، دیغل هتوراه و شاس نماینده‌ی مذهب‌گرایان افراطی‌اند.

به طور کلی جریانات فوق (نتانیاهو عضو حزب راست‌گرای لیکود می‌باشد) علاوه بر تلاش جهت رفع نگرانی از دست‌یابی جمهوری اسلامی به بمب اتمی، همت خود را برای سرنگونی نظام گذارده و از هرگونه اقدامی در این راستا دریغ نورزیده‌اند. نگاهی به مصاحبه‌ی اخیر بنیامین نتانیاهو با بی‌بی‌سی فارسی به وضوح گواه مطلب فوق است. وی در این مصاحبه می‌گوید: «… وقتی بساط این خودکامگی برچیده شود، مردم ایران می‌توانند عظمت گذشته‌ی خود را بازیابند. من می‌دانم وقتی مردم راهی برای باز پس گرفتن آزادی خود پیدا کنند، ما دوباره دوستی‌مان را از سر خواهیم گرفت. من این را می‌دانم و فکر می‌کنم این اتفاق در زمان حیات من خواهد افتاد…» (5)

جریان‌های افراطی حاکم بر اسرائیل با حمایت لابی‌های قدرتمند بین المللی خود به ویژه در آمریکا بر آنند که ضمن نشان دادن عدم صداقت ایران در این مذاکرات به هر نحو ممکن، گفتگوهای هسته‌ای را در اولویت ثانویه‌ی خود قرار داده و تلاش نمایند نوک حملات آمریکا و اروپا را همچنان علیه جمهوری اسلامی و تا زمان ساقط شدن آن حفظ نماید. از این رو به وضوح می‌توان گفت که فعالیت‌های هسته‌ای ایران صرفاً بهانه‌ای برای جریان‌های افراطی است، چرا که تداوم حضور و حفظ قدرت آن‌ها در جامعه‌ی اسرائیل، در گروی دشمن‌تراشی و طرح موضوعات خلاف واقع و ایجاد ایران‌هراسی است. نگاهی به تحولات سرزمین‌های اشغالی طی دو دهه‌ی اخیر حاکی از آن است که جریان‌های فوق در مواقع بحرانی و ایجاد ترس و ناامنی با طرح مواضع افراطی موفق به کسب قدرت شده‌اند.

توافق ژنو و احتمال تغییر در سیاست‌های تل‌آویو

روی کار آمدن باراک اوباما در آمریکا و اتخاذ برخی سیاست‌ها مبتنی بر رفع چالش‌های اساسی در خاورمیانه، هر آنقدر که از سوی جریان‌های میانه‌رو در اسرائیل مورد استقبال قرار گرفت، با تنگ‌نظری کابینه‌ی نتانیاهو مواجه شد تا جایی که در اقدامی بی‌سابقه در تاریخ آمریکا شاهد آنیم که طی چهار ساله‌ی اول ریاست جمهوری آمریکا، اوباما هیچ‌گاه- بر خلاف رؤسای جمهور پیشین- به سرزمین‌های اشغالی سفر نکرد. نگرانی نتانیاهو از تداوم سیاست‌های اوباما در خاورمیانه چه در زمینه‌ی احیای گفتگوهای صلح فلسطینی- صهیونیستی و چه گفتگوهای هسته‌ای بر کسی پوشیده نیست، چرا که ادامه‌ی آن منجر به تضعیف بیش از پیش موقعیت وی در عرصه‌ی داخلی و بین المللی خواهد شد. از همین روست که نخست‌وزیر اسرائیل طی یک سال اخیر و به ویژه پس از روی کار آمدن حسن روحانی در ایران، تمامی همت خویش را بر آن استوار کرده که با طراحی موانع گوناگون مانع از وضع توافقی میان طرفین شود.

نگرشی بدبینانه و اندکی دور از ذهن نیز بدین موضوع (گفتگوهای هسته‌ای ایران و غرب) حاکی از آن است که اسرائیل در توافقی پنهانی با ایالات متحده در تلاش است که با ایفای نقش پلیس بد، نهایت امتیاز را از ایران دریافت نمایند که در این صورت همچنان دولت افراطی نتانیاهو موفق به کسب حداقل خواسته‌های خود شده است.

به واقع تشدید اختلافاتِ نه چندان عمیق میان تل‌آویو و واشنگتن، نتانیاهو را بر آن داشته تا در مواضع داخلی و بین المللی‌اش اندکی تجدید نظر کرده تا زمینه‌ی تداوم حکمرانی خویش و بسط افکارش را داشته باشد. در زیر به برخی از مهم‌ترین اقدامات انجام شده یا در دست انجام کابینه‌ی حاکم اشاره خواهیم کرد:

1. در جستجوی متحدی جدید

از زمان شکل‌گیری اسرائیل در 1948، بنیان‌گذاران این رژیم بر آن بودند که به دلیل ماهیت غیر متجانس آن در سطح منطقه و ضعف ژئوپلتیک در پی یافتن متحدی قدرتمند در عرصه بین المللی، جهت جبران این نقص برآیند. از دید استراتژیست‌های صهیونیستی، خطرات امنیتی اسرائیل، بقای آن را نشانه رفته و بسیار وحشتناک پنداشته می‌شوند و این امر بیشتر به سبب ماهیت غاصبانه و شیوه‌ی تأسیس کشور بر اساس اشغال سرزمین‌های دیگران است. صهیونیست‌ها در ابتدای امر و پس از اتکا به بریتانیایی‌ها جهت تأسیس خویش، به سوی فرانسوی‌ها گرایش پیدا کرده و سپس در اواخر دهه‌ی 60 میلادی آمریکا را جایگزین نمودند. بن گوریون، مؤسس اسرائیل بر این باور بود که به دلیل موقعیت منحصر به فرد اسرائیل، می‌بایست همواره این رژیم، متحدی قدرتمند را در جامعه‌ی بین المللی پشت سر خویش احساس نماید.

اکنون و پس از بروز برخی اختلافات میان تل‌آویو و واشنگتن- به خصوص در پی حصول توافق ژنو- سران حاکم بر اسرائیل علاوه بر اعمال فشار بر آمریکا توسط عناصر تحت نفوذشان در این کشور در پی یافتن متحدینی جدید بر آمده‌اند. نزدیکی هرچه بیشتر به فرانسه در خلال گفتگوهای هسته‌ای و تلاش جهت بر هم زدن میز گفتگوها، در این مسیر قابل ذکر است. علاوه بر فرانسه، تلطیف روابط با قدرت‌های شرقی چون چین و روسیه نیز از دیگر اقدامات نتانیاهو در این مسیر بوده است. سفر وی به روسیه و تلاش برای اقناع پوتین در این راستا قلمداد می‌شود.

سیاست‌های فوق با انتقادات شدید بسیاری از مقامات سیاسی و امنیتی اسرائیل، به ویژه احزاب میانه‌رو همراه بوده است. تزیپی لیونی، مسئول حزب کادیما و وزیر خارجه‌ی پیشین اسرائیل، شیمون پرز رئیس جمهور این رژیم در کنار ایهود اولمرت نخست وزیر سابق اسرائیل از منتقدین جدی این امر محسوب می‌شوند.

2. ائتلاف پنهان با سعودی

اگرچه از زمان تأسیس اسرائیل، اعراب به عنوان دشمن درجه‌ی یک اسرائیل محسوب می‌شوند و برآورد هفت دهه‌ی اخیر حاکی از جنگ‌ها و تنش‌های گسترده میان طرفین بوده تا جایی که پس از جنگ یوم کیپور این سعودی‌ها بودند که تحریم نفتی بین‌المللی را برای اعمال فشار بر اسرائیل در پیش گرفتند،(6) اما فضای کنونی حاکم بر منطقه، تل‌آویو و ریاض را بر آن داشته که ضمن حفظ خصومت، اقدام به ایجاد ائتلافی پنهان نمایند. ائتلافی که هر دو سوی مورد اشاره را در مقابله با آنچه توسعه‌طلبی تهران نامیده می‌شود، قرار داده است.

به باور مقامات سعودی و صهیونیستی، تداوم گفتگوها و موافقت‌نامه‌ها میان تهران و واشنگتن، عاملی جهت کاهش اهمیت نقش دو طرف در مواضع آتی آمریکایی‌ها خواهد شد از این رو تمامی همت خویش را به کار بسته‌اند تا مانع هرگونه گفتگو و اخذ توافقی بین المللی جهت رفع ابهامات ناشی از برنامه‌ی هسته‌ای کشورمان گردند.

3. بهره‌مندی از کارت مذاکرات صلح خاورمیانه

مذاکرات صلح میان گروه‌های فلسطینی و رژیم صهیونیستی دهه‌هاست که ادامه دارد و در غالب موارد، این مقامات تل‌آویو بوده‌اند که جهت اخذ امتیازهای بیشتر، زمین بازی را به هم زده و با اتکاء به هم پیمانان خود در جهت تحمیل شروط بیشتر بر طرف فلسطینی بر آمده‌اند. اقدامات صهیونیست‌ها و به ویژه تداوم شهرک‌سازی، بزرگ‌ترین مانع تحقق صلح در خاورمیانه تلقی می‌شود تا جایی که جیمی کارتر رئیس جمهور سابق آمریکا نیز ضمن تأیید آن، اسرائیل را مقصر قلمداد کرده است.(7)

با روی کار آمدن اوباما در کاخ سفید، تلاش برای حل بحران عربی- اسرائیلی و حل مناقشه‌ی اتمی ایران، دو محور کلیدی مد نظر وی جهت کاهش تنش‌ها در خاورمیانه محسوب می‌شد. در فضای کنونی و با اتخاذ موافقت‌نامه‌ی اخیر، نتانیاهو در پی آن است تا با عدم وضع هرگونه توافقی با طرف فلسطینی، اوباما و کاخ سفید را در تنگنای بیشتری قرار دهد.

پیامدهای سیاست‌های نتانیاهو

بدون تردید سیاست‌های آتی نتانیاهو دارای ابعاد و زوایای متعددی خواهد بود که هریک به گونه‌ای بر جایگاه این رژیم در سطح منطقه اثرگذار خواهد بود.

احتمال سقوط کابینه‌ی نتانیاهو

سیاست‌های اخیر نتانیاهو موجب انتقادهای گسترده‌ی داخلی و بین المللی نسبت به کابینه‌ی وی شده است تا جایی که ایهود اولمرت، نخست وزیر پیشین این رژیم در ارتباط با سیاست‌های وی در قبال مسئله‌ی هسته‌ای ایران به صراحت بیان داشت: «تلاش برای لابی کردن اعضای کنگره‌ی آمریکا و زیر سؤال بردن علنی تعهد آمریکا به رژیم صهیونیستی اشتباهاتی است که دولت نتانیاهو مرتکب شده است.» اولمرت گفت: «ما به آمریکا اعلام جنگ کرده‌ایم. نمی‌توانید این را انکار کنید. آن‌ها همیشه طرف ما بوده‌اند. از آن‌ها چه می‌خواهید.»(8)

این انتقاد تنها یک نمونه از هزاران انتقادی است که دولت نتانیاهو را مورد هدف قرار داده است تا جایی که دامنه‌ی آن حتی به سطح آژانس جهانی یهود و برخی عناصر یهودی صاحب نفوذ در آمریکا نیز رسیده است. به واقع تداوم چنین وضعی، کابینه‌ی این سیاست‌مدار تندرو را رو به زوال قرار داده و سقوط احتمالی وی به دلیل تحمیل هزینه‌های هنگفت به اسرائیل در آینده‌ای نزدیک دور از ذهن نیست.

انزوای اسرائیل

سخنرانی رؤسای جمهور ایران و ایالات متحده در خلال نشست سازمان ملل متحد در نیویورک و استقبال جامعه‌ی جهانی از وضع گونه‌ای از تفاهم در قبال مسئله‌ی هسته‌ای کشورمان، جهان را بر آن داشت که جز رژیم صهیونیستی تمامی اعضای ملل متحد بر اتخاذ توافقی در این زمینه همسو هستند. مواضع افراطی و بدور از منطق نتانیاهو بیش از گذشته موجب زیر سؤال رفتن سیاست‌های وی در جامعه‌ی بین المللی شد که پیامد آن انزوای دو چندان اسرائیل است.

اقدامات خصمانه‌ی اسرائیل به ویژه در یک دهه‌ی اخیر تا بدانجا پیش رفت که رجب طیب اردوغان، آن را به سان رژیمی کودک‌کُش تلقی کرد. تداوم این وضع و مواضع اخیر کابینه‌ی دست راستی اسرائیل، زمینه سرشکستگی آن را در جامعه‌ی بین المللی مهیا ساخته است.

کاهش نقش تل‌آویو در سیاست‌های آتی واشنگتن

اگرچه همواره اسرائیل نقشی کلیدی در سیاست‌های آمریکا در هفت دهه‌ی سپری شده داشته است- تا جایی که این امر بیشترین حمایت‌های مالی واشنگتن را نصیب خود کرده است- اما بایستی ذکر کرد که تداوم حکم‌رانی نتانیاهو در اسرائیل مادامی که اوباما بر رأس کاخ سفید باشد، زمینه را برای سردی فی‌مابین مهیا خواهد کرد به ویژه آن که اتحادیه‌ی اروپا نیز در این زمینه در کنار آمریکا ایستاده و اسرائیل را به دلیل ادامه‌ی اقداماتش چون شهرک‌سازی‌ها تهدید به تحریم کرده است.

موفقیت احتمالی آتی در مذاکرات هسته‌ای ایران و غرب، زمینه‌ی مساعدی را برای تحت فشار قرار دادن بیشتر اسرائیل از سوی جامعه بین المللی مهیا خواهد ساخت و منجر به کاهش نقش این کشور در سیاست‌های آتی کاخ سفید خواهد شد. کاهش نقشی که فضای مساعدی را برای مخالفین اسرائیل در منطقه چون حماس و حزب الله فراهم خواهد نمود. زمزمه‌های اخیر مبنی بر گفتگوهای پنهانی میان حزب الله لبنان و ایالات متحده در این راستا محسوب می‌شود.

نتیجه‌گیری

برآورد تحولات در سرزمین‌های اشغالی در دهه‌های اخیر حاکی از آن است که عناصر افراطی در این رژیم با طرح موضوعاتی بی‌اساس و اغراق‌آمیز، همواره در صدد القای در خطر بودن این رژیم از سوی برخی دشمنان منطقه‌ای هستند. بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر کنونی اسرائیل نمود چنین چهره‌ای است که با طرح ایران‌هراسی در جامعه‌ی بین المللی در تلاش است ضمن جذب حمایت حداکثری هم‌پیمانان خویش، سرپوشی بر ناکارآمدی‌های داخلی خود گذارد، از این رو در پی دامن زدن به مناقشه‌ی هسته‌ای ایران بر آمده و بارها مقامات کشورمان را متهم به حرکت کردن در مسیر نظامی هسته‌ای شدن کرده است.

سیاست‌های ابهام‌زدای مسئولین کشورمان و تأییدات مکرر آژانس در این زمینه، فضایی را جهت گفتگو میان ایران و قدرت‌های بین المللی مهیا ساخته که این امر موجب بر هم زدن خواسته‌های صهیونیست‌ها شده و انزوای آن‌ها را در جامعه‌ی جهانی فراهم نموده است. بی‌شک تداوم مواضع کنونی با توجه به مخالفت‌های شدید داخلی و جهانی با آن، زمینه‌ی تزلزل کابینه‌ی نتانیاهو را که متشکل از چند حزب متکثر می‌باشد، مهیا ساخته که احتمالاً عاملی جهت برگزاری انتخابات زود هنگام و فروپاشی تیم حاکم کنونی خواهد شد.

—————————————-

منابع:

1. ملکی، محمدرضا، “گزارشی از دکترین امنیتی اسرائیل”، فصلنامه ی سیاست خارجی، سال سیزدهم، شماره 1، بهار 1378، ص 277.

2. موسویان، سید حسین، ” ۲۵ دلیلی که ایران به دنبال بمب اتم نیست ” ، سایت تابناک، 25/08/92.

3. رجبی قره قشلاقی، جعفر، “نگاهی به ریشه‌های احزاب در رژیم صهیونیستی” ، موسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی-علمی ندا، دوره جدید – شماره پنجم- بهار  1390، شماره پیاپی 12، ص 18.

4. ولایتی، ابوالفضل، “نقش و جایگاه احزاب در رژیم صهیونیستی”، اندیشکده راهبردی تبیین، 27/08/92.

5. مصاحبه بی‌بی‌سی فارسی با نتانیاهو، 13/07/92.

6.  Paul D, Williams, Security Studies: An Introduction, London and New York: Routledge, 2008, pp. 12.

7. خبرگزاری فارس، کارتر: شهرک سازی های اسرائیل در حال نابودی صلح خاورمیانه است، 1/08/91.

8. لطفیان، سعیده ، “سیاست امنیت ملی اسرائیل: فرضیه ها و تحلیل ها”، فصلنامه ی مطالعات خاورمیانه، شماره یک، بهار 1378، شماره پیاپی، ص 32.

ارسال دیدگاه