مذاکرات هسته‌ای، دکترین احیاء و ژنو 2

ظاهراً غرب هم در حین مذاکرات با ایران بی‌رغبت به رفتار عربستان نیست. برای توضیح بیشتر کافی است به حوادث امنیتی اخیر در سیستان و بلوچستان نگاهی بیندازیم. نمایندگی گروهی موسوم به جیش الاسلام از گروه‌‎های تکفیری و وهابی و... بر همگان واضح است.

گفتگوهای ایران با 5+1 ظرف چند روز گذشته تبدیل به سوژه‌ی داغ خبرگزاری‌های دنیا شده است، سوژه‌ای که شاید لحظه به لحظه اخبار جدیدی از آن به گوش برسد.

بحث در مورد چند و چون این مذاکرات از حوصله خارج است و خود نیاز به مباحث کارشناسی دارد. ولی حوادث احتمالی حین و پس از مذاکرات نباید از دید کارشناسان مغفول بماند. برای توضیح این مطلب لازم است اندکی به حوادث منطقه‌ای بیشتر دقت کنیم:

1- ریچارد‌ هاس عضو شورای راهبردی روابط خارجی وزارت خارجه‌ی آمریکا در یک مصاحبه که با شبکه‌ی دیجیتال ایج گفتگو می‌کرد، به سیاست‌‎های آمریکا در خاورمیانه اشاره کرد و گفت: «تهاجم آمریکا در سال 2001 به افغانستان و در سال 2003 به عراق غیر عاقلانه بوده زیرا که این حملات باعث صرف هزینه‌‎های هنگفت و تلفات انسانی بسیار شد.» هاس گفت: «به نظر من ما می‌توانستیم با نتایج قابل قبول این کارها را انجام دهیم.» وی افزود: «من بر این باورم که این سیاست اشتباه بود و تاریخ در این باره قضاوت خواهد کرد.» رئیس شورای روابط خارجی آمریکا در ادامه خاطر نشان کرد: «ایالات متحده باید تمرکز خود را بر همکاری با دیگر قدرت‌ها از جمله چین، روسیه، هند، برزیل و ژاپن متمرکز کند و با این کشورها همکاری کند.» نویسنده‌ی مقاله‌ی “دکترین سیاست خارجی جدید آمریکا برای قرن بیست و یکم” گفت: «ما باید تلاش کنیم تا این کشورها را به جای اینکه در برابر خودمان قرار دهیم، در کنار خودمان و در راستای همکاری داشته باشیم.» ریچارد ‌هاس گفت: «بزرگترین چالشی که امروز سیاست خارجی آمریکا با آن روبروست، آن چیزی است که در داخل این کشور در جریان است.» مدیریت اقتصادی، زیربنای اقتصادی فرسوده، نظام آموزشی فقیر و اختلافات سیاسی در داخل از مهم‌ترین چالش‌‎هایی است که ریچارد هاس عقیده دارد که آمریکا با آن‌ها رو به رو است و وی عقیده دارد که “دکترین احیا شده” می‌تواند به این نگرانی‌ها پاسخ دهد. این نظریه بعدها دکترین احیای ریچارد هاس نام گرفت. بر این اساس دیگر ایالات متحده مداخله‌ی مستقیم در هیچ جای جهان نمی‌کند و اصطلاحاً برای هر منطقه‌ای ژاندارم تعیین می‌کند.

2- با توجه به حوادث روز کشورهایی مثل افغانستان، پاکستان، بحرین، یمن، عربستان، مصر، عراق، سوریه و لبنان درمیابیم که نقطه‌ی محوری این درگیری‌ها و ناآرامی‌ها همان درگیری‌های قومی و مذهبی است. درگیری‌هایی تحت عنوان سنی و شیعه و هلال شیعی و… از سوی استکبار مطرح و با نیابت منطقه‌ای آل سعود تحت پیگیری است. گروه‌‎های وهابی و تکفیری و القاعده و طالبان و… بازیگران میدانی این پروژه‌ی عظیم هستند.

آل سعود برای تبدیل شدن به بازیگران اصلی منطقه‌ای و جلوگیری از کاهش نفوذ خود ناچار به سرریز کردن دلارهای نفتی خود به کشور مقصد شده و این دلارها با ناآرامی‌ها و متشنج کردن مردم این کشورها خرج می‌شود. برنده‌ی اصلی این منازعه نه حکومت بشردوست آل سعود (!) بلکه اربابان صهیونیست آن‌ها هستند.

بعد از مذاکرات هسته‌ای، سیاست راهبردی آل سعود، دوری ظاهری از واشنگتن و نزدیکتر شدن علنی به رژیم صهیونیستی می‌باشد. منافع مشترک عربستان و رژیم صهیونیستی در واقع عقبه‌ی منطقه‌ای آمریکا بر سر میز مذاکرات هسته‌ای با ایران است.

3- ظاهراً غرب هم در حین مذاکرات با ایران بی‌رغبت به رفتار عربستان نیست. برای توضیح بیشتر کافی است به حوادث امنیتی اخیر در سیستان و بلوچستان نگاهی بیندازیم. نمایندگی گروهی موسوم به جیش الاسلام از گروه‌‎های تکفیری و وهابی و… بر همگان واضح است. اگر کسی در این موضوع شک دارد کافی است به پوشش خبری ترورهای اخیر توسط شبکه‌‎های العربیه و الجزیره دقت کند تا این حقایق را دریابد.

4- مقارن شدن این حوادث با محرم الحرام و حوادث احتمالی امنیتی دیگر در استان‌های هدف، هوشیاری بیشتر مسئولین امر را می‌طلبد.

5- اما به نظر نگارنده هدف نهایی بندربن‌سلطان از مهندسی این پروژه، مذاکرات هسته‌ای نیست بلکه هدف نهایی، مذاکرات ژنو 2 است چون با انجام این اقدامات تروریستی، عربستان چند ایده را دنبال می‌کند:

الف) با توجه به رسیدن موعد ژنو 2 و اختلافات درونی تروریست‌‎های سوریه، این اقدامات می‌تواند به انحراف اذهان عمومی از مسئله‌ی اصلی که همان اختلاف تروریست‌ها است بینجامد. انحلال داعش از سوی القاعده و مخالفت ابومحمد البغدادی با این انحلال شاهدی بر این مدعاست.

ب) تحولات نظامی درون سوریه نیز به نفع نظام سوریه به پیش می‌رود پس حوادث تروریستی سوریه و منطقه و علی‌الخصوص ایران- به زعم آل سعود- می‌تواند به توازن قوا کمک کند.

ج) هدف از انتقال بحران به داخل ایران، حداقل می‌تواند عدم شرکت ایران در ژنو 2 یا پایین آمدن توان چانه‌زنی ایران در این کنفرانس باشد.

د) با رصد اخبار و حوادث می‌توان به برنامه‌‎های موازی شبکه‌ی وهابیت در داخل ایران پی برد. این برنامه‌ها می‌تواند از جنگ شیعه و سنی گرفته تا قومیت‌گرائی و خلق عرب و بلوچ و کرد و… و زبان عربی و… و حتی حوادث زیست محیطی متغیر باشد ولی نکته‌ی طنز ماجرا اعلام حمایت آل سعود از قاچاقچیان اعدامی و طرفداری آن‌ها از حقوق بشر است. این نماینده‌ی صهیونیست که ممکن است همان گروه موعود باشد- گروهی که در احادیث اسلامی در حوادث ظهور بی‌تاثیر هم نیستند قضایایی را در پیش رو دارد. اگر اینطور باشد، مرگ عبدالله و اختلافات آل سعود تازه آغاز ماجراست… .

ارسال دیدگاه