مذاکرات هسته‌ای و شارلاتانیسم مطبوعاتی

باید توجه کرد به فرمایشات رهبری درباره‌ی نقش استعمار در رسانه‌ها و سانسور و یا تحریف حقایق و نفوذ در محافل سیاسی، فرهنگی و مذهبی کشورمان که به حق ایشان یک نام روی این تحریف و سانسور بزرگ واقعیت گذاشتند و آن چیزی نبود جز شارلاتانیسم مطبوعاتی.

درباره مذاکرات هسته ای اخیر و حواشی و اظهار نظرهای هیئت ایرانی و نمایندگان 5+1 و مسائل فنی و سیاسی بحث زیاد شده و هر کس به نوبه‌ی خود برداشتی از این مذاکرات را شرح داده است. ولی نکته ای که به نظر مستور مانده و کمتر به آن پرداخته می‌شود، بحث رسانه ای و اهداف این مذاکرات است.

قبل و حین و بعد از مذاکرات این دوره رسانه های غربی – عربی (عمدتا از کشورهای مرتجع حاشیه خلیج همیشه فارس) سعی در القای این مطلب داشتند که مذاکرات به بن بست رسیده، می‌رسد وخواهد رسید. آنها علت این بن بست را لجوج بودن و عدم انعطاف پذیری جمهوری اسلامی ایران القا می‌کردند.

1- در واقع آنها پافشاری بر حقوق هسته ای خود را لجوج و یک دنده بودن ایران مطرح می‌کردندو هیچگاه اشاره ای به همکاری فراتر از قانون ایران با آژانس نداشتند.

2- آنها گذشته سراسر ایراد و رفتار سیاسی آژانس با ایران را در قبال پرونده هسته ای  که همواره با پیشگویی‌های دبیر کل آژانس مبنی بر اینکه ایران شاید بمب اتمی بسازد را نادیده می‌گیرند و سعی در تطهیر طرف غربی و کریه نشان دادن نظام مقذس ج.ا.ا. ایران داشته و دارند.

3- آنها به وضوح اعلام نمی‌کنند که ایراد اصولی و کلی آژانس در مقطع فعلی به پرونده هسته ای ایران چیست؟چرا که اگر مطرح شد ایراد اصلی به سایت پارچین – که اصولا سایتی موشکی و نظاامی است – و جنبه هسته ای ندارد خیلی از مسائل برای مخاطب عام مشخص می‌شود.

4- این رسانه ها هیچ اشاره ای به مذاکرات خاویر سولانا مسول وقت سیاسی اتحادیه اروپا با لاریجانی که منجر به توافق برای اجرای مدالیته شد و بعدها غربی‌ها بهانه های جدید مطرح کردند و یا توافق ایران با تروییکای اروپا (وزرای خارجه فرانسه و انگلیس و آلمان)تحت عنوان مذاکرات سعد آباد ویا مذاکرات تهران (توافق ایران با ترکیه و برزیل به عنوان فرستادگان غرب)ندارندو…

جدای از این که مذاکرات واقعا نتیجه بخش بوده یا نه ؟چند نکته قابل بررسی است:

الف- هدف از القای به نتیجه نرسیدن مذاکرات:اصولا استراتژی این رسانه ها –که همان عامل استعمار نوین می‌باشند و نقش مهمی در انحراف و پوشاندن حقایق موجود در عالم دارند- استراتژی طرفداری یک جانبه از لابی صهیونیستی و کینه ورزی و عناد با ج.ا.ایران است واز هیچ تلاشی در این راه مضایقه نمی‌کنند.مهمترین شاهد بر این مدعا القای به بن بست رسیدن مذاکرات است و هدف آن در واقع نشان دادن چماغی دیگر برای ملت ایران و القای این مطلب که این آخرین فرصت مذاکره است و یا تحریم‌ها در صورت به نتیجه نرسیدن برای ملت ایران از حقوق اساسی خود است.

ب- مطبوعات و رسانه ها نقش مهمی در تنویر افکار عمومی جهان دارند.وقتی این رسانه ها به عنوان بازوی مهم استعمار قبل از مذاکرات آنرا نا امید کننده می‌دانند و پیش گویی نتیجه را حق خود می‌دانند نا گفته پیداست که به خیال خود سعی در گذاشتن هیئت ایران در عمل انجام شده و نوعی تلاش برای عقب نشینی از مواضع خود و اثبات صحیح نبودن این موضوع را دارند.

گذشته از همه‌‌ی این مسائل ذکر یک نکته قابل تامل وجود دارد و آن عدم حضور خبرنگاران ج.ا.ایران در کنفرانس‌های خبری هسته ای و حتی سران غربی با خبرنگاران می‌باشد.

این قضیه چند دلیل می‌تواند داشته باشد:

1- عدم دعوت از خبرنگاران ج.ا.ایران از جانب سران 5+1 به منظور سانسور خبری. غالبا در این کنفرانس‌های مطبوعاتی، خبرگزاری‌هایی به آنجا دعوت می‌شوند که متمایل به آنها هستند و حتی سوال و جواب از پیش تعیین شده میباشد. در واقع آنها سانسور خبری را پیش از جلسه انجام می‌دهند و نیاز به نگفتن مطالب ندارند

2- کم کاری مسئولان امر که در بهترین حالت میتوان اسم غفلت را بر آن نهاد

3- در جلسه مطبوعاتی این دوره از مذاکرات شاهد بودیم که پس از مدتها وقتی یکی از خبرنگاران ج.ا.ایران در کنفرانس حاضر بود و سوالی چالشی بر خلاف سوالات دیگر از خانم اشتون پرسید با فرار دیپلماتیک ایشان مواجه شد که در واقع وجهه دیگری از سانسور خبری می‌باشد.

در آخر برای حسن ختام جا دارد اشاره ای داشته باشیم به فرمایشات رهبری درباره‌ی نقش استعمار در رسانه ها و سانسور و یا تحریف حقایق و نفوذ در محافل سیاسی-فرهنگی- مذهبی کشورمان که به حق ایشان یک نام روی این تحریف و سانسور بزرگ واقعیت گذاشتند و آن چیزی نبود جز شارلاتانیسم مطبوعاتی.

ارسال دیدگاه