اندیشکده راهبردی تبیین – از ابتدای اکتبر 2016 شاهد شلیک موشکهایی از نوار غزه بهسوی شهرکهای صهیونیستی از جمله سدیروت از نوار غزه بودهایم. اتفاقی که موجب واکنش رژیم صهیونیستی و بمباران پایگاههای حماس در خان یونس شد. حملات رژیم صهیونیستی در حالی انجام گرفت که پس از شلیک این موشکها، گروه سلفی «احفاد الصحابه فی أکناف بیتالمقدس» طی پیامی مسئولیت عملیات شلیک موشک به سمت شهرک صهیونیست نشین سدیروت را بر عهده گرفت. این گروه خود را شاخهای از داعش در نوار غزه مینامد. «احفاد الصحابه فی أکناف بیتالمقدس» پس از عملیات شهادتطلبانه شهید مصباح ابوصبیح در قدس اشغالی در اواسط مهرماه که منجر به کشته شدن دو صهیونیست شد، در پیامی عجیب مدعی شد اگر شهید مصباح ابوصبیح عضو حماس یا فتح بوده، جایگاهش جهنم است.
اتفاقات اخیر و حمله موشکی به غزه از سوی رژیم صهیونیستی، موجب واکنش برخی روزنامهها و سایتهای صهیونیستی شد. بهطور نمونه سایت صهیونیستی عربزبان المصدر در گزارشی ضمن انتقاد از رفتار تلآویو نوشت: «با وجود اینکه یک گروه سلفی کوچک در داخل باریکه غزه موسوم به احفاد الصحابه فی اکناف بیتالمقدس مسئولیت شلیک این موشک را بر عهده گرفته و با صدور بیانیهای اعلام کرده است که در واکنش به بازداشت 5 نفر از فعالان خود توسط جنبش حماس طی هفته گذشته و در راستای اعتقاد عناصر خود مبنی بر لزوم تداوم مبارزه علیه اسرائیل دست به این عملیات موشکی زده است، اما تلآویو در واکنش به این عملیات، مواضع جنبش حماس در باریکه غزه را هدف قرار داد. این لجبازی و سرسختی اسرائیل علیه حماس تنها باعث تقویت سازمانهای سلفی در غزه میشود و در واقع، این سازمانها با دست زدن به چنین عملیاتهایی نه تنها سعی دارند چنین وانمود کنند که این جنبش قادر به حفظ نظم و امنیت در منطقه تحت حاکمیت خود نیست، بلکه میخواهند با عملیات موشکی خود زمینه تضعیف حماس و ضربه زدن به مراکز قدرت آن را که بهمراتب برتر از تشکلها و سازمانهای کوچک است، فراهم آورند.»[1]
این گزارش روزنامه صهیونیستی به دلیل عدم تلاش برای تضعیف جریانهای سلفی در غزه به انتقاد از تلآویو میپردازد، اما اشارهای به چرایی این امر نمیکند. در این یادداشت جریانهای سلفی در نوار غزه بهصورت اجمالی بررسی شده و پیامدهای حضور این گروهها و جریانها برای حماس و رژیم صهیونیستی تشریح میشود و در ادامه دلایل عدم تضعیف آنان از سوی تلآویو بررسی خواهد شد.
1- جریانهای سلفی در نوار غزه
در ابتدا باید متذکر شد که جنبش حماس هرچند از منظر برخی مبانی سلفیگری، مانند تشکیل حاکمیت اسلامی بر اساس شریعت اسلامی و بازگشت به سنت پیامبر اکرم (ص)، جزو گروههای سلفی محسوب میشود، اما میتوان حماس و اخوانالمسلمین را جریانهای سلفی معتدلی دانست که با گروههایی که امروزه تحت عنوان سلفی و تکفیری قرار دارند، در دایره تکفیر مذاهب اسلامی، شیوه مبارزه و مصداق اولویت جهاد، تفاوتهای مهمی دارند.
گروههای سلفی در فلسطین را میتوان به دو طیف تقسیم نمود. سلفیان حاضر در کرانه باختری را میتوان از نوع تبلیغی دانست که معتقد به حاکمیت محمود عباس بهعنوان ولی امر واجب الاطاعه هستند و حماس را بهعنوان یاغی بر وی مینامند.
گروههایی چون شورای علمی دعوت به سلفیگری، جمعیت قرآن و سنت در فلسطین، دارالکتب و السنه را میتوان از مهمترین جریانهای سلفی تبلیغی در فلسطین دانست. سلفی تبلیغی نوعی از سلفیگری است که محور فعالیتهای خود را تبلیغ اندیشهها و مبانی سلفیگری قرار میدهد. هر چند در ماهیت این نوع از سلفیگری نیز تکفیر مخالفان دیده میشود، اما در ظاهر نسبت به جهاد و مبارزه با مسلمانان کمتر تأکید دارد. سلفیگری تبلیغی میکوشد تا در عصر جهانی شدن، با بهرهبرداری از فنآوریهای پیشرفتهی ارتباطی، گفتمان سلفیگری را جهانی سازد. در این میان، شبکهی «جماعت تبلیغ» نیز یکی از شاخههای سلفی تبلیغی است که در بیش از صد کشور جهان شعبه دارد و سالانه دو گردهمایی بزرگ در پاکستان و بنگلادش برگزار میکند.[2]
اما سلفیان حاضر در نوار غزه را میتوان از نوع جهادی دانست که از زمان به قدرت رسیدن حماس در غزه، به بهانه عدم اجرای شریعت اسلامی، به مخالفت با او و بمب گزاری در کافینتها، آرایشگاههای زنانه، کلیساها و … پرداختند. |
اما سلفیان حاضر در نوار غزه را میتوان از نوع جهادی دانست که از زمان به قدرت رسیدن حماس در غزه، به بهانه عدم اجرای شریعت اسلامی، به مخالفت با او و بمب گزاری در کافینتها، آرایشگاههای زنانه، کلیساها و … پرداختند. به باور گروههای سلفی جهادی، حماس به دموکراسی و حاکمیت غیر الهی تن داده و مشرک است.در نوار غزه، گروههای سلفی جهادی زیادی مشغول به فعالیت بوده و هستند که همگی آنان با توجه به رویکرد حماس در اداره جامعه، داشتن گرایشهای اخوانی و برقراری آتشبس با رژیم صهیونیستی، این جنبش مقاومتی را تکفیر نموده و در برخی موارد با این جنبش، درگیریهایی هم داشتهاند.
مهمترین درگیری میان گروههای سلفی و حماس در غزه را میتوان متعلق به سال 2009 دانست. حماس در آن سال ضمن تخریب دو مسجد وابسته به گروه سلفی انصار جندالله، عبداللطیف موسی معروف به ابو نور المقدسی رهبر این جریان را به قتل رساند. این درگیری پس از آن رخ داد که عبداللطیف موسی در مسجد ابن تیمیه غزه موجودیت «الاماره الاسلامیه فی اکناف بیتالمقدس» را اعلام نمود. پس از این اتفاق، جریان سلفی در نوار غزه با محدودیتهای زیادی روبرو شد. در سال 2013 با میانجیگری علمای کویت و مصر، میان حماس و گروههای سلفی آشتی برقرار گردید. توافق و آشتی حماس با گروههای سلفی در آن مقطع، به باور تحلیل گران، ناشی از نگرانی حماس از وضعیت منطقه و مصر و همچنین ترس از نقض آتشبس میان خود و رژیم صهیونیستی پس از شلیک موشک و راکت از سوی گروههای سلفی بود.[3]
اما آتشبس میان حماس و گروههای سلفی تنها دو سال پا برجاماند. در آوریل 2015 دوباره درگیری میان گروههای سلفی و حماس تشدید شد. آتش درگیری پس از دستگیری شیخ عدنان میط، یکی از چهرههای مشهور جهادی سلفیان در نوار غزه از سوی حماس برافروخته شد. حماس این دستگیری را برای کنترل وضعیت غزه پس از انفجارهای گوناگون انجام داد. یکی از این انفجارها در نزدیکی دیوار بیرونی دفتر مرکزی اونروا (آژانس امدادرسانی و اشتغال سازمان ملل) و دیگری در نزدیکی دفتر دادستان کل این آژانس روی دادند. انفجار سوم یک روز زودتر در غرب غزه رخ داده بود.[4]
حماس پس از انفجارها، موج شدیدی از دستگیریها را آغاز نمود. به باور برخی تحلیل گران، افزایش فعالیت گروههای سلفی جهادی و اعلام بیعت برخی از آنان با داعش، از جمله گروه احفاد الصحابه فی أکناف بیتالمقدس، از اصلیترین دلایل پایان آتشبس میان حماس و گروههای سلفی بود.
2- فرصت ها و تهدیدات افزایش فعالیت گروههای سلفی در غزه برای تلآویو
با تشدید حضور گروههای سلفی و تکفیری در نوار غزه، صحرای سینا، سوریه و بهخصوص بلندیهای جولان چگونگی برخورد با این گروهها، میان تحلیلگران و همچنین تصمیمسازان رژیم صهیونیستی به یک موضوع مهم تبدیل شد. در ادامه با نگاه کلان منطقهای و دیدگاه صهیونیستها نسبت به جریانهای سلفی، به بررسی پیامدهای حضور این گروهها در نوار غزه و مناطق پیرامونی رژیم صهیونیستی میپردازیم.
مهمترین درگیری میان گروههای سلفی و حماس در غزه را میتوان متعلق به سال 2009 دانست. حماس در آن سال ضمن تخریب دو مسجد وابسته به گروه سلفی انصار جندالله، عبداللطیف موسی معروف به ابو نور المقدسی رهبر این جریان را به قتل رساند. |
1-2- انشقاق و تنش در نوار غزه
همانگونه که گفته شد، تمامی جریانهای سلفی نوار غزه در خصوص اداره جامعه و برداشت از دین، نگاه متفاوتی نسبت به حماس و دیگر جنبشهای فعال در غزه چون جهاد اسلامی دارند. این تفاوت، موجب انشقاق و عدم یکپارچگی میان گروههای فعال در غزه در مواجهه با رژیم صهیونیستی و همچنین نداشتن راهبردی مشخص در قبال تلآویو خواهد شد. تلاش برخی جریانهای سلفی برای نقض آتشبس در حالی که راهبرد حماس و جهاد حفظ آن است، بخشی از تبعات این انشقاق است.
این انشقاق و درگیریهای رخ داده موجب خواهد شد حماس و جهاد اسلامی در منطقه، برای برقراری ارتباط با دولتهای عربی نزدیک به این جریانها دچار چالشهایی شوند و یا از سوی بخشی از جامعه اهل تسنن، به تخریبکننده و محدودکنندهی شریعت اسلام متهم گردند. کاهش مشروعیت و محبوبیت حماس در منطقه و درگیر شدن گروههای فلسطینی در غزه به مبارزه با خود، یک فرصت طلایی برای تلآویو ایجاد خواهد نمود. به باور تحلیلگران، رژیم صهیونیستی با درک این فرصت، تاکنون اقدامی برای بمباران یا محدود نمودن فعالیت گروههای سلفی در نوار غزه ننموده است.
2-2- نقض آتشبس، بهانهای در دستانرژیم صهیونیستی
یکی از پیامدهای گروههای سلفی طی سالهای اخیر (بالاخص پس از جنگ 51 روزه)، شلیک موشک و راکتهایی کمتوان و بدون هدف، به شهرکهای صهیونیستنشین اطراف نوار غزه بوده است. این اقدام ضمن آنکه هیچ سودی برای مقاومت ندارد، بهانهای در دستان رژیم صهیونیستی بهمنظور حمله به پایگاههای مقاومت در غره است.
رون بن یشای تحلیلگر مسائل نظامی در پایگاه اینترنتی روزنامه صهیونیستی یدیعوت أحرونوت، پس از شلیک موشک به شهرکهای صهیونیستی از سوی گروه سلفی «احفاد الصحابه فی أکناف بیتالمقدس» در یادداشتی بهخوبی از نقش این گروهها به سود تلآویو پرده بر میدارد. وی در یادداشت خود مینویسد: «این گروه یا تشکل سعی دارد جای جنبش حماس در باریکه غزه را بگیرد و این منطقه را تحت سیطره خود درآورد، اما از آنجایی که از قدرت نظامی کمی برخوردار است، سعی دارد رژیم صهیونیستی را به وارد کردن ضربات علیه جنبش حماس وادار کند؛ چرا که میداند مقامات تلآویو قبلاً اعلام کردهاند که در صورت شلیک هر موشکی از نوار غزه به سمت فلسطینِ (اشغالی)، اسرائیل حماس را مسئول میداند و ارتش درصدد تضعیف حاکمیت حماس در نوار غزه بر خواهد آمد.»[5]
لذا بسیار بدیهی است که رژیم صهیونیستی ضمن حفظ توان گروههای سلفی در غزه و عدم حمله به پایگاه آنان، از فرصتی که این گروهها برای انجام حملات محدود برای ارتش این رژیم ایجاد مینمایند حداکثر استفاده را بنماید.
حماس با در دست گرفتن کنترل نوار غزه از سال 2006 تاکنون -بهاستثنای یک برهه دوساله (2013-2015) -همواره در حال درگیری و تنش با گروههای سلفی جهادی بوده است. |
3-2- عدم اولویت مبارزه با رژیم صهیونیستی میان گروهای سلفی منطقه
برخی معتقدند برخلاف آنچه که تعدادی از تحلیلگران در خصوص بیخطری داعش و تفکر سلفی در فلسطین، نوار غزه و منطقه برای رژیم صهیونیستی میگویند، تداوم حضور آنها به دلیل ماهیت غیردولتی و ایدئولوژیکیشان میتواند برای تلآویو خطرساز باشد.
یکی از معتقدان به این موضوع، گادی آیزنکوک رئیس ستاد مشترک رژیم صهیونیستی است. وی در دکترینی که برای ارتش رژیم تصویب نمود، بهروشنی به تهدید این گروهها پرداخته است. در این دکترین، گادی آیزنکوت دشمنان اصلی این رژیم را سازمانهای اسلامگرا که ساختاری کمتر از دولت (شبهدولتی) دارند، یعنی حزبالله، حماس، گروههای سلفی و داعش دانسته و معتقد است خطر ارتشهای کلاسیک دولتها و کشورهای متخاصم (ایران) مرحلهی بعدی تهدید است. همچنین در پایان آن سند چالش اصلی رژیم صهیونیستی را گروههای اسلامگرا معرفی مینماید که به هیچ کشوری وابسته نیستند.
البته دکترین گادی آیزنکوک با واکنش شدید بسیاری از صهیونیستها مواجه شد. بهطور نمونه، یعلون که در زمان انتشار دکترین، مسئولیت وزارت جنگ را بر عهده داشت، در واکنش به ایزنکوک گفت: «ایران دشمن اصلی ماست، در حالی که شنیدهام برخی دیگر حرفهای دیگری میزنند، حزبالله تنها نایب ایران است و توان اعلام جنگ را هم دارد.» موشه یعلون در ادامه صحبت خود در واکنش به قسمتی از سخنان گادی آیزنکوت که معتقد بود گروههای اسلامگرا دشمن اصلیاند، اینگونه پاسخ داد: «من داعش را بر ایران ترجیح میدهم!»[6]
اما گزارش مرکز امنیت ملی رژیم صهیونیستی (INSS) پاسخ خوبی در خصوص جدی بودن تهدید گروههای سلفی برای این رژیم داده است. در این گزارش آمده است: «سه عامل از تهدید گروههای سلفی جهادی برای تلآویو کاسته است. نخست آنکه دولت اسلامی (داعش) و بیشتر سازمانهای جهادی، عمدتاً در مناطقی هستند که با اسراییل فاصله دارند. دوم اینکه، وقوع تحولات منفی در اردن احتمال ضعیفی دارد زیرا رژیم اردن، استواری خود را ثابت کرده و ارتش به رژیم وفادار است و میتواند بهآسانی با تهدیدهای نظامی دولت اسلامی، مقابله کند و سومین عاملی که در کاستن از شدت تهدید سلفی جهادی برای اسراییل مؤثر است، آن است که بهرغم تعهد ایدئولوژیک، نزاع با اسراییل در اولویتهای پایینِ فهرست گروههای سلفی قرار دارد. شعبه مصری داعش یعنی گروه ولایت سینا، حملات زیادی علیه اسراییل انجام نداده و بر مبارزه با ارتش مصر متمرکز است. حتی اعضای القاعده هم با مناطق محلی خود سرگرماند و حمله علیه غرب، بهویژه اسراییل، علاقه دوم آنهاست. همچنین تاکنون جبهه النصره ترجیح داده است که جبههای را علیه اسراییل در ارتفاعات جولان باز نکند زیرا فعلاً سرگرم جدال مرگ و زندگی با رژیم اسد و دیگر گروههای رقیب است؛ بنابراین، اسراییل، بیشتر با حزبالله در ارتفاعات جولان سر و کار دارد نه با جبهه النصره و اقداماتش در قنیطره.»[7]
همچنین اظهارات علنی سران صهیونیستی در خصوص مداوای مجروحان گروههای تروریستی بالأخص مجروحان جبهه النصره در بلندیهای جولان و سخنان صریح سخنگوی این جبهه در خصوص عدم دشمنی با تلآویو، سندهای خدشهناپذیری در اثبات این امر است که رژیم صهیونیستی، جریانهای سلفی منطقه را نه تهدید بلکه یک فرصت میداند و به دنبال بهرهبرداری از آنان است.[8]
مجموعهی اظهارات مسئولین رژیم صهیونیستی و اقدامات انجام شده از سوی گروههای جهادی سلفی نشان میدهد، گروههای سلفی و تکفیری در وضعیت فعلی، برای رژیم صهیونیستی یک موهبت راهبردیاند تا تهدیدی جدی و چالشبرانگیز. لازم به ذکر است به دلیل عدم توفیق ائتلاف جبهه جنوبی به فرماندهی ارتش آزاد در عملیاتهای مختلف، طرفهای عربی و غربی با حمایت رژیم صهیونیستی، درصدند نقش جبهه النصره در جنوب را افزایش دهند و با ایجاد پیوستگی میان منطقه القلمون و مناطق جنوبی ریف دمشق و مناطقی از استان درعا یک طوق امنیتی پیرامون دمشق ایجاد کنند که در صورت شکست جبهه النصره در مرزهای لبنان و منطقه القلمون و الزبدانی از نیروهای مقاومت، این نیروها را به جبهه جنوبی انتقال دهند.[9]
جمعبندی
حماس با در دست گرفتن کنترل نوار غزه از سال 2006 تاکنون -بهاستثنای یک برهه دوساله (2013-2015) -همواره در حال درگیری و تنش با گروههای سلفی جهادی بوده است. سال 2009 با تخریب مسجد ابن تیمیه و کشتن موسی عبدالطیف موسی، رهبر جریان سلفی انصار جندالله توسط حماس، از قدرت جریان سلفی در نوار غزه کاسته شد؛ اما در سال 2013 حماس به دلیل نگرانی از وضعیت منطقه و مصر و همچنین امکان نقض آتشبس میان رژیم صهیونیستی و خود به دلیل شلیک موشک و راکت از سوی گروههای سلفی بهسوی شهرکها با سلفیون توافق و آشتی نمود.
این توافق تنها تا سال 2015 دوام آورد و از آن سال تاکنون شاهد درگیریهای مختلف، تکفیر و صدور بیانیه از سوی جنبشهای مختلف سلفی در غزه و منطقه، علیه حماس هستیم. ایجاد انشقاق و تنش در نوار غزه از سوی گروههای سلفی، متهم شدن حماس توسط بخشی از جامعه اهل تسنن به تخریبکننده و محدودکننده شریعت اسلام به دلیل درگیری با جریانهای سلفی و حمله هوایی به غزه به بهانه نقض آتشبس از سوی سلفیها توسط رژیم صهیونیستی، بخشی از عواملی است که موجب شده تا بسیاری از تصمیمسازان رژیم صهیونیستی، گروههای سلفی در غزه و منطقه را تهدیدی جدی ندانند و به آن بهعنوان یک موهبت راهبردی بنگرند.
[1] «رسانه اسرائیلی: چرا اسرائیل به سازمانهای سلفی در غزه حمله نمیکند»، مرکز اطلاعرسانی فلسطین، منتشرشده در تاریخ 15 مهر 95، قابل بازیابی در پیوند زیر:
https://goo.gl/Jllm8b
[2] «گونه شناسی سلفی گری»، وبسایت ثقلین، منتشرشده در تاریخ 18 مرداد 94، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://thaqalain.ir/?p=8453
[3] احمد سادات «گروه سلفی در نوار غزه و مواضع آنها نسبت به حکومت حماس»، فصلنامه علمی پژوهشی سیاست جهانی، دوره چهارم، شماره اول، بهار ص 167-200.
[4] «سرکوب گروههای سلفی غزه توسط حماس» وبسایت المانیتور، منتشرشده در تاریخ 20 اردیبهشت 94، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.al-monitor.com/pulse/fa/originals/2015/05/palestine-gaza-strip-hamas-salafist-attack-kidnapping-mosque.html#ixzz4N8PAvBdr
[5] «گروههای سلفی سعی در کشاندن پای حماس به عرصه جنگ جدید را دارند» اطلاعرسانی فلسطین، منتشرشده در تاریخ 17 مهر 95، قابل بازیابی در پیوند زیر:
https://goo.gl/AxtJIw
[6] برای مطالعه بیشتر ر. ک: محمد محسن فایضی «راهبرد پسا برجام از دیدگاه مسئولین و نخبگان رژیم صهیونیستی»اندیشکده راهبردی تبیین، بهمن 94:
http://tabyincenter.ir/index.php/menu-examples/child-items-5/راهبرد-پسابرجام-از-دیدگاه-مسئولین-و-نخبگان-رژیم-صهیونیستی
[7] «اسرائیل و تهدید سلفی جهادی» موسسه ندا، منتشرشده در تاریخ 8 خرداد 95، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://nedains.com/fa/news/313944
برای مطالعه بیشتر ر.ک:
http://www.inss.org.il/uploadImages/systemFiles/Strategic%20Survey%202015–2016_BromSchweitzer.pdf
[8] برای مطالعه بیشتر ر.ک: حسین آجرلو« جبهه النصره ابزار رژیم صهیونیستی در سوریه» اندیشکده راهبردی تبیین. مرداد 94:
http://tabyincenter.ir/index.php/menu-examples/child-items-5/جبهه-النصره-ابزار-رژیم-صهیونیستی-در-سوریه
[9] برای مطالعه بیشتر ر.ک: احمد زارعان، علی آذری «تأثیر عملکرد سلفی بر محیط امنیتی رژیم صهیونیستی» فصلنامه مطالعات فلسطین، شماره 30، پاییز 94، ص 45-74.