قطر بعد از روی کار آمدن «شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی» و پس از او پسرش «تمیم بن حمد آل ثانی» به عنوان حاکم جدید این کشور، خیزی بلند برای تبدیلشدن به یک قدرت منطقهای برداشته و توانسته است که موفقیتهای بسیاری را نیز به دست آورد. این کشور به چهار دلیل سعی کرده است تا نقشی فعال در معادلات منطقه ایفا کند:
1. قطر کشوری بسیار کوچک است و سعی دارد با گسترش نقش، به محافظت از خود بپردازد.
2. قطر سعی دارد با میانجیگری و حل بحرانهای منطقهای، از گسترش و سرایت این بحرانها به کشورش جلوگیری کند.
3. این کشور به دنبال ایفای یک نقش منطقهای به عنوان یکی از بازیگران اصلی منطقه، بهویژه در رویارویی با عربستان سعودی است.
4. تلاش قطر برای حل بحرانهای داخلی از طریق دیپلماسی عمومیِ گسترده و ایجاد چهرهی مثبت از خود با اقدامهایی همچون گرفتن میزبانی جام جهانی.
در این رابطه شیخ حمد سعی کرده است تا با استفادهی گسترده از دیپلماسی عمومیِ وابسته به دلارهای گازی و ایفای نقش میانجی و حلکننده بحرانها، چهرهی مثبتی از قطر در اذهان مردم منطقه و حتی جهان برجای گذارد. در ابتدا اقدامات وی موفقیتهای بسیاری برای این کشور بهوجود آورد و توانست کشورش را به عنوان یک کشور تأثیرگذار در معادلات منطقه و یک عنصر مثبت در حل تعارضهای منطقهای معرفی کند. خیزشهای عربی، عرصهای برای سنجش دیپلماسیِ عمومی قطر و نقش این کشور در معادلات منطقه بود. تعارضهای ناشی از سرعت این تحولها و ابهامهای تصمیمگیری در این فضای پرتشنج و همچنین رقابتهای منطقهای بهویژه با عربستان باعث شد که قطر نتواند سیاست خارجی خود را مطابق با دیپلماسی عمومی پرهزینهاش به پیش برد که یکی از موارد مطرح در این زمینه، رابطه این کشور با مصر میباشد.
روابط قطر و مصر در دورهی اخیر به ویژه پس از تحولات شمال آفریقا دارای فراز و نشیب فراوانی شده است که دلایل آن را میتوان به تحولات داخلی مصر و همچنین رقابتهای منطقهای مرتبط دانست. در پی به قدرت رسیدن گروه اخوانالمسلمین بعد از سرنگونی رژیم مبارک، قطر حمایت خود را از این گروه اعلام و از «محمد مرسی»؛ رئیس جمهور وابسته به اخوان حمایت کرد و کمکهای مالی و سیاسی به مرسی ارائه داد. این کشور هزینههای بسیاری را برای تقویت محور اخوان در مصر مصرف نمود و سرمایهگذاریهای بسیاری در این کشور انجام داد؛ به طوری که در آغاز ریاست جمهوری مرسی، نخستوزیر قطر در قاهره اعلام کرد که کشورش طی 5 سال آینده، 18 میلیارد دلار در مصر سرمایهگذاری خواهد نمود. بر این اساس حجم سرمایهگذاریهای قطر از 3/4 میلیون دلار در سهماههی دوم سال مالی 2012-2011 به 13/2 میلیون دلار در سهماههی سوم رسید.[1] همچنین قطر کمکی مالی به ارزش دو میلیارد دلار با هدف جلوگیری از کاهش ارزش پول مصر به این کشور ارائه داد. براساس آمار، در یک سالی که حزب اخوانالمسلمین به رهبری محمد مرسی در مصر در رأس قدرت بود، 7/5 میلیارد دلار پول از سوی قطر به مصر فرستاده شد، اما پس از برکناری محمد مرسی؛ رئیس جمهور مصر توسط ارتش این کشور، روابط قاهره با قطر به تیرگی گرایید.
برکناری مرسی و به حاشیهرفتن اخوانالمسلمین، نقطهی اوج تناقضها و دوراهیها در سیاست منطقهایِ قطر بود. اهمیت و وزن مصر در جهان عرب باعث میشود که قطر -که به دنبال ایفای نقشی منطقهای است- نتواند از رابطه با این کشور چشم پوشی کند و در مقابل، حمایت از اخوانالمسلمین به عنوان ابزاری برای رویارویی با نفوذ عربستان و تلاش برای روی کار آوردن این گروه در کشورهای مختلف جهت تامین اهداف منطقهای، باعث ایجاد تناقضی در سیاست قطر نسبت به وقایع مصر شد؛ امری که خود را علاوه بر تنش در روابط این کشور با مصر، در روابط با همسایگان قطر بهدلیل اختلافات ایدئولوژیک و منافع نشان داد. بلافاصله پس از برکناری مرسی، نیروهای طرفدار «عبدالفتاح السیسی»؛ وزیر دفاع مصر، مقابل سفارت قطر در قاهره تجمع و ضد سیاستهای مداخلهگرانهی قطر در این کشور اعتراض کردند. چند روز بعد نیز مقامات مصری، سفیر قطر را فراخواندند و بهدلیل آنچه دخالت قطر در امور داخلی مصر میدانستند، به وی تذکر دادند. مصریها از قطر و ترکیه بهخاطر حمایت آنها از اخوانالمسلمین برای مراسم تحلیف السیسی دعوت بهعمل نیاوردند. علاوه بر آن رابطهی قطر با عربستان، امارات و بحرین دچار تنش شدیدی شد؛ بهگونهای که این کشورها در اعتراض به تداوم حمایت قطر از گروه اخوانالمسلمین مصر، سفرای خود را از دوحه فراخواندند و این کشور را حتی تهدید به تحریمهای سنگین و انزوای سیاسی در میان کشورهای اتحادیهی عرب و شورای خلیج فارس نمودند؛ موضوعی که به نظر میرسد آغازگر یکی از وخیمترین بحرانهای دیپلماتیک در شورای همکاریهای خلیج فارس، از زمان شکلگیری این سازمان در سال 1981م بود.
کارشناسان دلیل تنش بین دو کشور را تغییر دولت مرسی یا تعویض سیاست این کشور از حمایت قطری به حمایت عربستانی مینامند و بر این باورند که:
1- عبدالفتاح السیسی ریاست جمهوری خود را مدیون عربستان میداند. وی در سخنانی بعد از مراسم تحلیف خود و در مراسمی برای تحویلگرفتن قدرت از «عدلی منصور»؛ رئیسجمهور موقت مصر تاکید کرد: «بهصورت ویژه از پادشاه عربستان بهدلیل حمایتهایی که از مصر داشته است سپاسگزارم.» عربستان چندین میلیارد دلار به مصر کمک اقتصادی کرده است تا علاوه بر اینکه دولت همپیمان خود را در این کشور تقویت نماید، سبب تضعیف دشمن خود؛ یعنی گروه اخوان المسلمین نیز بشود.
2- السیسی بزرگترین هدف خود را تضعیف جایگاه و قلع و قمع کردن گروه اخوان در مصر قرار داده است. در این میان قطریها باید در عمل نشان دهند که در مصر دیگر از اخوانی ها نه تنها حمایت نمیکنند بلکه برای تضعیف آنها نیز با دولت جدید مصر همکاری خواهند نمود که این امر، موضوعی در جهت منافع کشورهای عربستان، امارات و بحرین میباشد که از زمان تحولات شمال آفریقا بهشدت ذهن آنان را درگیر کرده است.
همانطور که از ابتدا مشخص بود، رابطهی مصر و قطر بدون رضایت عربستان به هیچ وجه عادی نخواهد گردید. به عبارت دیگر دولت جدید مصر تنها در صورتی روابط خود را با قطر عادی خواهد کرد که عربستان اجازهی چنین کاری را بدهد، ضمن آنکه این موضوع نیز محقق نخواهد شد، مگر آنکه قطر به خواستههای پادشاه عربستان و خواستههای السیسی تن بدهد.
اعضای شورای همکاری خلیج فارس در نشست ریاض در سندی موسوم به سند ریاض خواستههای خود از قطر را مشخص کردند که مهم ترین آن توقف دخالت در مسائل داخلی این کشورها و دست برداشتن از حمایت اخوانیها و سایر جنبشهای اسلامیِ اصولگرا و نیز خودداری از ائتلاف راهبردی با ترکیه به عنوان یکیدیگر از حامیان اصلی اخوانالمسلمین بود. قاهره نیز فهرست شروط خود را برای آشتی با قطر ارائه کرد که از جملهی آن به رسمیت شناختن انقلاب 30 ژوئن، تحویل رهبران اخوان که در دوحه مقیم هستند، توقف اهانتهای شبکهی الجزیره به مصر، توقف حمایتهای قطر از اخوانالمسلمین و تمامی سازمانها و گروههای حامی اخوان المسلمین بود. دوحه بهعنوان نخستین گام در جهت پاسخ به شروط مصر و همچنین عملیاتی کردن خواستههای همسایگان خود، نشستهایی را با مسئولان شبکهی الجزیره برگزار و سازوکارهای جدیدی را برای انتشار اخبار و فعالیتهای رسانهای تعیین نمود که از طریق آن تنش با کشورهای همسایه را کاهش دهد و حملات رسانهای علیه مصر را متوقف سازد. علاوه بر این قطر برای کاهش تنشها با مصر ایجاد محدودیت بر فعالیت «شیخ قرضاوی» در نماز جمعه در دوحه را اعمال کرده است، زیرا قرضاوی بارها در نماز جمعه و در سخنرانیهایش اقدام نظامیان مصر علیه مرسی را کودتا عنوان کرده و بازگشت مرسی به قدرت را خواستار شده است. همانطور که ذکر شد در ماه نوامبر 2014 کشورهای حوزهی خلیج فارس با میانجیگری کویت و با دستیابی به توافق صلح، تصمیم گرفتند که سفیران خود را به دوحه بازگردانند. در همین راستا پادشاه عربستان از مصر خواست تا روابط خود را با قطر که یکی از برجستهترین حامیان محمد مرسی بود، بهتر کند. «ملک عبدالله» از کسانی که توافقنامهی صلح را امضا کردهبودند، خواست که همگی از مصر حمایت نمایند تا مرحلهای جدید از توافق میان کشورهای دوست ایجاد شود؛ امری که در نشست دوحه که در چند روز پیش برگزار گردید خود را در بندی تحت عنوان «کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تاکید کردهاند که در کنار دولت و ملت مصر برای ثبات و شکوفایی آن خواهند ایستاد» نشان داد.
اگر چه تحولات یک سال اخیر نشان از کوتاهآمدن قطر از مواضع خود و همچنین موفقیت سیاستهای برادر بزرگ در منطقه میباشد؛ بهطوری که با توصیهی عربستان کشورهای منطقه درصدد کمکهای مالی و تسلیحاتی به مصر برآمدند و درصدد ایجاد یک سازمان امنیتی منطقهای با هویت عربی هستند، اما شواهد گویای این است که قطر با استفاده از ظرفیتهای خود میتواند در موقعیتها و شرایط دیگری ایفای نقش نماید؛ بهویژه اگر در سازهی حکومتی برادر بزرگ تغییراتی حاصل گردد و با تغییر عاملان در عربستان، این کشور کوچک شبهجزیرهای خواهد توانست، در صفحهی شطرنج سیاست، مهرهها و بازیگران خود را با استفاده از مهرههای اخوانی و به پشتوانهی پولهای نفت و گاز و رسانه به کار گیرد. به عبارت دیگر هرچند که اکنون به نظر میرسد که به خواستههای مصر و عربستان پاسخ مثبت داده باشد، اما نوع فعالیتها و بهویژه تفاوت دیدگاههای قطر و عربستان -که خود را پدرخواندهی شورای همکاریهای خلیج فارس میداند- نشان از شکاف بین کشورهای عضو و بهویژه تفاوت در دیدگاههای رهبران قدیم و جدید دارد.
[1]. درآمدی بر حضور اقتصادی عربستان و قطر در مصر، دکتر حسین شکوه، موسسه ابرار معاصر، 1391/09/07.