اثرات اجتماعی-فرهنگی سفرهای رهبر انقلاب

انقلاب اسلامی ایران از بدو پیروزی تاکنون در مسیر پیشرفت خود برای تحقق آرمانهایش، به بهترین نحو توانسته یک مدل قوی از شیوه های حکومت داری را بر پایه تئوری ولایت فقیه، پی ریزی نماید. این مدل در حوزه های مختلف، نه تنها آراء و ایده های جدیدی را عرضه کرده بلکه توانسته است از آن ها یک الگوی رفتاری و عملکردی عینی و قابل ارزیابی ارائه نماید.

مقدمه

انقلاب اسلامی ایران از بدو پیروزی، تاکنون در مسیر پیشرفت خود برای تحقق آرمان هایش، به بهترین نحو توانسته است یک مدل قوی از شیوه های حکومت داری را بر پایه تئوری ولایت فقیه، پی ریزی نماید. این مدل در حوزه های مختلف، نه تنها آراء و ایده های جدیدی را عرضه کرده بلکه توانسته است از آن ها یک الگوی رفتاری و عملکردی عینی و قابل ارزیابی ارائه نماید.یکی از این ابعاد که جنبه عملی قوی و مثال زدنی ای دارد، نوع ارتباط میان مردم و مسئولین در نظام جمهوری اسلامی ایران می باشد. این الگوی ارتباطی خود نیز از ماهیت خود تقویتی بر اساس پیدایش نظریه مردم سالاری دینی برخوردار است. معنای عبارت فوق این است که برخی از گزاره های انقلاب اسلامی نه تنها یک سبک و مدل رفتاری را ارائه می کنند بلکه وقتی که در عمل پیاده می شوند خود را از طریق منشأ ایده جدید بودن، تقویت می کنند.

از نمونه های رفتاری بارز، که مبین نحوه ارتباط مردم با مسئولین (امت و امام در نظام دینی) و بالعکس می باشد، سفرهای استانی رهبر معظم انقلاب است. هدف این مقاله، بیشتر بررسی تأثیرات اجتماعی- فرهنگی این سفرها می باشد. بر اساس مطالعه موردی سفرهای اخیر مقام معظم رهبری، موارد زیر را می توان به عنوان بخشی از دستاوردهای استانی و ملی این سفرها ذکر کرد:

الف) تقویت و تحکیم هویت ملی:

اگرچه در ابتدا مفهومی که از هویت برداشت می شد بیشتر جنبه فردی داشت ، اما در ادبیات علمی رشته های علوم انسانی و اجتماعی معاصر به نوع فرهنگی، خصوصا ملی آن توجه بیشتری شده است. اکثر تعاریفی که از هویت به عمل آمده اغلب شامل نوع تعریف فرد از خود و خصوصیات انتزاعی و رفتاری منحصر به فرد به گونه ای که متمایز کننده فرد از دیگران باشد، است. همین مفهوم بر اساس اصل تعمیم، قابل سرایت به گروه و اجتماعی از افرادی است که به لحاظ تاریخی، جغرافیایی، زبانی، قومی، دینی- مذهبی، اقتصادی، آداب و رسوم اجتماعی، میراث ادبی و غیره دارای شرایط مشابهی هستند و احساس یکی بودن می کنند. این حالت از احساس هویت و یکی بودن، به عنوان هویت جمعی شناخته می شود. در این راستا، هویت ملی را نیز می توان نوعی احساس تعلق و وفاداری به ارزش های مشابه و کمرنگ دیدن تفاوت های بین فردی و حتی بین فرهنگی، در سطح کلان در نظر گرفت. چیزی که می توان از آن به عنوان روح کلی حاکم بر جامعه نام برد.

به اعتقاد یوسفی، هويت ملي به معناي احساس تعلق و وفاداري به عناصر و نمادهاي مشترك در اجتماع ملي (جامعه كل) و در ميان مرز‌هاي تعريف شده سياسي است. مهمترين عناصر و نمادهاي ملي كه سبب شناسايي و تمايز مي‌شوند، عبارتند از: “سرزمين، دين و آئين، آداب و مناسك، تاريخ، زبان و ادبيات، مردم و دولت”. به عقيده وی، در درون يك اجتماع ملي ميزان تعلق و وفاداري اعضاء به هر يك از عناصر و نمادهاي مذكور، شدت احساس هويت ملي آنها را مشخص مي‌سازد.

کارکرد اصلی هویت که از اهمیت بالایی نیز برخوردار است، افزایش همبستگی و پیوند اجتماعی در میان گروه های مختلف انسانی می باشد. از نظر جامعه‌شناختي هويت ملي به اين لحاظ اهميت دارد كه يكي از عوامل مهم انسجام اجتماعي و وفاق ملي در هر جامعه تلقي مي‌شود. هر اندازه يك ملت از هويت محكمتر و منسجم‌تري برخوردار باشد، به همان اندازه در تحكيم پايه‌هاي همبستگي و وفاق اجتماعي موفق‌تر خواهد بود.

توجه به نقش شخصیت ها و مفاخر مناطق مختلف کشور در حوزه های مختلف، ذکر ویژگی های بارز شخصیتی اقوام، تجلیل و تمجید از فداکاری های مردم مناطق مختلف در دفاع از میهن اسلامی (عامل اصلی یکپارچگی و تحکیم هویت ملی ایرانیان)، گفتگو بر اساس ارزش های الهی و انسانی درونی شده در بین مردم، یادآوری مشارکت های مردمی در امور ملی، تأکید بر اهداف مشترک، ایجاد و پرورش عواطف مذهبی و معنوی وصف ناپذیر، بیان ویژگی های ملت ایران (به عنوان یک کل) و اقوام مختلف ایرانی (به عنوان یک جزء) و از همه مهمتر، بیان نقشه های دشمنان انقلاب و ترسیم ماهیت آنان، از جمله شاخص های اصلی در تقویت هویت ملی و احساس یکی بودن در حرکت ملت ایران به سمت پیشرفت و توسعه در اکثر سفرهای رهبر انقلاب است.

مورد مهم دیگری که از رهگذر آن هویت ملی ایرانیان تقویت می گردد و نباید از آن غافل بود توجه به عناصر سازنده هویت ملی است. با تحلیل محتوایی سخنرانی های مقام معظم رهبری در سفرهای استانی می توان مواردی نظیر، تاریخ، جغرافیا، زبان، اسلام، استقرار نظام جمهوری اسلامی، استکبار ستیزی و میل به پیشرفت را از جمله عناصر سازنده هویت ایرانی دانست که به کرّات مورد توجه مقام معظم رهبری می باشند. این فرآیند از یک سو از طریق مداخله در لایه میانی هویت و از سوی دیگر با نشان دادن مصادیق نمادی، عینی و رفتاری این شاخص ها انجام می گیرد. به عبارت دیگر، در این سفرها هم ارزش های مشترک و ملی از سوی بالاترین مقام سیاسی کشور در سطحِ گروهیِ هویت (مرتبه ای میان سطح فردی و ملی) بیان شده لذا راحت تر مورد پذیرش قرار گرفته و درونی می گردند و هم اینکه با تأکید بر نقش و سهم مردم در شکل گیری این ارزش های مشترک در مواقع مختلف تاریخی، احساس وفاداری و تعلق به آن ها را افزایش داده و به منصه ظهور می رساند.

ب) پویایی و ارتقاء سرمایه های اجتماعی:

از دیگر آثار اجتماعی- فرهنگی سفرهای استانی رهبر انقلاب، ارتقاء سرمایه اجتماعی در کشور است. معمولا بقای یک نظام سیاسی در ارتباط تنگاتنگی با چگونگی پیوند و وابستگی میان سرمایه های انسانی، مادی- اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است. در میان انواع سرمایه های موجود برای یک جامعه، نوع اجتماعی آن، به خاطر متغیر و سیال بودن، نفوذپذیری در مقابل ارزش های بیگانه، محسوس و آشکار نبودن ارزش این نوع سرمایه برای اعضای جامعه، دشواری در آفرینش، مدیریت و از همه مهمتر حفظ آن در چارچوب نظام فکری- اعتقادی حاکم، از اهمیت بالایی برخوردار است.

به عنوان نمونه جوان بودن جمعیت کشور، وجود ظرفیت بالای نخبگی در میان آنان (مانند بالا بودن تعداد دانشجویان)، پایداری و دوام خانواده ها به عنوان مهمترین واحد اجتماعی، روابط اجتماعی قومی- قبیله ای مستحکم (شبکه حمایت اجتماعی)، وجود برخی از آیین ها و جشن های خاص، عدم تجربه یک پدیده و مسئله اجتماعی به عنوان یک بحران (از اول انقلاب تاکنون)، عدم تبعیض قومی، نژادی و زبانی، احترام به شأنیت و جایگاه مرجعیت دینی، خودجوش بودن بسیاری از حرکت های مردمی، وجود اتحاد قوی میان مذاهب مختلف در کشور، تعدد اقوام و حتی وجود جایگاه رهبری در جامعه، از جمله سرمایه های اجتماعی قابل ذکر مردم ایران است که می توان از آن ها نام برد.

تقویت این سرمایه های اجتماعی خصوصا در مناطقی مشهود و ملموس است که از چندگانگی زبانی، قومی و مذهبی برخوردارند. نمونه بارز آن کردستان و فتوای حرام بودن توهین و بی احترامی به اعتقادات مذهبی شیعیان و برادران اهل سنت می باشد. برآیند چنین اعلام نظری اصالت بخشی به مفهوم وحدت اسلامی و انسجام ملی در سطح رفتاری است. نزدیکی و تقریب مذاهب اسلامی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی است که همواره در سفرهای استانی رهبر انقلاب جنبه عملی و تأکیدی به خود می گیرد. این امر به نوبه خود احساس تعلق به نظام اسلامی داشتن، احساس امنیت اعتقادی، احساس برابری و عدالت و احساس عزت نفس و اعتماد به نفس را در بین گروه های اقلیت در پی داشته است. احساس احترام و مورد توجه نظام بودن، برای مردمان استان هایی که از چندگانگی فرهنگی، مذهبی، قومی و زبانی برخوردارند، احساس عزت و اعتماد به نفس و وفاداری به ارزش های مشترک ملی را افزایش داده و هویت ملی را به گونه ای مضاعف تقویت می نماید.

برقراری ارتباط با عموم مردم، در سطحی که هیچ واسطه ای برای تحلیل و تفسیر محتوای کلام وجود ندارد، سرمایه اجتماعی دیگری تولید می کند و آن، حضور مسئولین در میان مردم و مردمی بودن و مردمی نشان دادن کارگزاران نظام جمهوری اسلامی است. این مدل ارتباطی- که بن مایه اصلی آن، هم سطحی، برابری و تفاوت قائل نشدن بین مردم و مسئولین است،- الگویی برای برقراری ارتباط صحیح با مردم و تکریم آنان توسط کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران است.

از جمله سرمایه اجتماعی دیگری که جزء دستاوردهای این سفرها می باشد، اعتماد آفرینی در بین مردم مناطق مختلف کشور نسبت به نظام اسلامی است. وفادار ماندن به ارزش ها و اهداف انقلاب اسلامی و محور قرار دادن آن ها در حرکت های اجتماعی و سیاسی، در گرو اعتماد کردن مردم به انگیزه ها و عملکرد مسئولین و تعهد آن ها در پیاده کردن آرمان های انقلاب است. ذکر تلاش ها و کوشش های نظام برای رفع موانع توسعه ای استان ها و محرومیت زدایی از مناطق مختلف، آگاه کردن مردم از برنامه های توسعه ای در دست اجرا و دستاوردهای منطقه ای انقلاب اسلامی، بیان مشکلات و دغدغه های مردم استان و درگیر کردن دولت و سایر قوا برای حل آن ها تأثیر گسترده ای بر شکل گیری و تقویت میزان اعتماد مردم به نظام جمهوری اسلامی داشته و فرآیند آن را تسهیل می نماید.

از مطالب فوق می توان به یکی از ویژگی های ذاتی سرمایه اجتماعی پی برد و آن مولد و زاینده بودن آن است. خصوصا زمانیکه این سرمایه، در رابطه با ملتی باشد که از پویایی های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اعتقادی و مذهبی برخوردار است. یکی دیگر از سرمایه های اجتماعی که از نتایج این سفرها محسوب می شود، نشاط اجتماعی است. این نشاط معمولا در مقابل ایستایی و مردگی (بی تفاوتی) نسبت به حوادث  محیط پیرامونی و خشک بودن مرزهای روابط اجتماعی و کمی حساسیت نسبت به وقایع برجسته، تعریف می شود. در حالت نشاط اجتماعی، تحرک، روحیه همکاری و فعالیت گروهی، گسترش شبکه های اجتماعی، انعطاف پذیری، شادی و شعف و سایر دادوستدهای اجتماعی را می توان مشاهده نمود.

در ارتباط با نشاط اجتماعی، ایجاد نگاه مثبت به آینده و حس امید از برآیندهای مهمی به حساب می آید که نباید آن را نادیده گرفت. در عرصه ای که القای ناامیدی و سیاه نمایی وضعیت کشور در حوزه های مختلف، یکی از شیوه های پر تکرار عملیات روانی دشمنان محسوب می شود، انجام سفرهای استانی و روشنگری، بصیرت افزایی و در جریان گذاشتن بسیاری از مسائل با مردم توسط رهبر انقلاب هم نوعی واکسینه کردن به وسیله شفاف سازی فضای کشور و هم نوعی راهبرد مقابله ای برای به شکست کشاندن سیاست های رسانه ای دشمنان است.

مفهوم دیگری که جزء عناصر منحصر به فرد سرمایه های اجتماعی جامعه شیعی بوده و قلب تپنده جامعه ایران محسوب می شود، جایگاه رهبری و ولی فقیه در آن می باشد. حضور فردی با چنین جایگاهی در میان انبوه جمعیتی که معرف اقشار، اقوام و عقاید متفاوتی است؛ علاوه بر به نمایش گذاشتن عمق نفوذ معنوی، مقبولیت این جایگاه را نشان می دهد. شاید هیچ چیز به اندازه این سفرهای استانی، نتواند این مقبولیت مردمی را به نمایش گذارد. به بیان دیگر این سفرها یک نقش هم افزایی را در بر دارد. یعنی هم مقبولیت مردمی را منعکس می کند و هم آن را تقویت کرده و افزایش می دهد. از بعد دیگر، رهیافت چنین عملی، گسترش اعتماد عمومی به نظام جمهوری اسلامی و مسیر در پیش گرفته آن در مورد مسائل ملی، منطقه ای و بین المللی است.

ج) افزایش قدرت نرم:

به لحاظ ماهیت و کارکرد، قدرت نرم مفهومی است که باید آن را در حوزه سرمایه اجتماعی مورد بحث قرار داد. اما به دلیل اهمیتی که دارد بطور جداگانه مورد بررسی قرار می گیرد. قدرت نرم در این مبحث، دو عامل را شامل می شود: 1) توان به صحنه آوردن خیل عظیمی از مردم 2) توان تأثیرگذاری بر آن ها. اهمیت مورد اول آن است که نمودی از پشتوانه مردمی نظام بوده و به نوعی مشارکت غیر انتخاباتی، در حمایت از نظام را نشان می دهد. این اصلی ترین محصول سیاسی- اجتماعی سفر مقام معظم رهبری به استان های مختلف کشور است. اما عامل دوم که عین قدرت نرم و تعریف آن به حساب می آید، یک راهبرد برای جهت دهی و گاهی شکل دهی به رفتار عمومی و اجتماعی مردم است. در اینجا، صحبت از ایجاد و یا تبیین یک الگوی رفتاری مورد قبول و یا مورد خواست نظام سیاسی، در میان می باشد.

به عبارت دیگر برای رسیدن به یک نتیجه مطلوب و گاهی برای مقابله با یک توطئه (تهدید نرم) که قصد آسیب رسانی به هویت جمعی یک ملت را در سطح کلان دارد، وجود این قدرت نرم یک سرمایه اجتماعی محسوب می شود. کارکرد اساسی این نوع قدرت، تولید ادبیات و ارزش های جدید و گفتمان سازی های گسترده در بیانات مقام معظم رهبری است. این تولیدات فکری- فرهنگی، منعکس کننده دو بُعد به هم پیوسته می باشد: یکی نیازمندی های کشور و دیگری هشدار در خصوص به خطر افتادن ارزش ها و اصول مورد پذیرش نظام جمهوری اسلامی. برخی از این گفتمان ها عبارتند از: بصیرت (کلید واژه سفر قم)، عزت ملی (کلید واژه سفر کردستان) یا کلید واژه اعتماد به نفس ملی، سبک زندگی اسلامی (کلید واژه سفر خراسان شمالی) و مع ذالک.

د) ترسیم دقیق نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدها (SWOT):

مسئله دیگری که در اکثر سفرهای استانی مقام معظم رهبری مشهود است، بیان دقیق نقاط قوت و ضعف، فرصت ها، آسیب ها و تهدیدهای حال حاضر کشور و مناطق میزبان می باشد. این امر یک نقشه راه برای خدمت رسانی به مناطق مختلف فراهم می آورد که نسبتا جامع و مانع بوده و عاری از کمی ها و کاستی های سایر برنامه های اجرایی می باشد. این آگاهی و اشراف داشتن به مسائل، از یک سو به خاطر حضور مؤثر، فراگیر و سطح بالای مسؤولان نظام (اعم از کشوری و لشکری) موجب شناخت انتظارات، اولویت های اصلی و دغدغه های اساسی مردم توسط آن ها شده و از این رو موجب در دستور کار قرار گرفتن این اولویت ها به صورت واقع بینانه می شود (مانند تشکیل جلسه هیئت دولت در حاشیه این سفرها) و اینکه تعهد و ضمانت اجرایی این برنامه ها به خاطر انتصاب شان به سفر رهبر انقلاب خودبه خود زیاد خواهد بود. از سوی دیگر نیز، پاسخ گویی مسئولان نظام را به دنبال دارد. پاسخگو بودن هم نسبت به خدمات انجام شده، نواقص آن ها و هم نسبت به سیاست ها و برنامه های تدوین شده برای اجرا در آینده.

در پایان خاطر نشان می سازد، از آنجایی که سفرهای مقام معظم رهبری تأثیرات فراوان اجتماعی- فرهنگی بر روی استان های مقصد می گذارد نیاز است این تأثیرات توسط مردم و مسئولین بر اساس راهبرد های زیر ذخیره گردد:

1- افزایش کارایی و کارآمدی مسئولین در حوزه خدمت رسانی (از آنجا که رشد فرهنگی، اجتماعی و علمی در کشور ما به دلیل گسترش وسایل ارتباط جمعی و … سریع تر از رشد اقتصادی است انجام پروژه های عمرانی و گسترش رفاه عمومی نماد اصلی این کارآمدی تلقی می گردد).

2- بومی گزینی مسئولین (این راهبرد برای ایجاد و حفظ اعتماد مردم به نظام جمهوری اسلامی، خصوصا در استان های مرزی که از چندگانگی مذهبی برخوردارند- مطالعه موردی استان کردستان- حائز اهمیت می باشد(.

3- اطلاع رسانی صحیح و درست مصوبات و اثرات عینی این سفرها (آگاهی بخشی این مصوبات هم موجب تقویت روحیه مطالبه گری مردم و در نتیجه تقویت غیر مستقیم احساس تعلق مردم به نظام می شود و هم مسئولین استانی را در وضعیت پاسخگویی به اجرایی کردن این مصوبات قرار می دهد).

4- ترتیب اثر دادن به نامه هایی که مردم این مناطق در مورد مسائل و مشکلات مادی و معنوی خودشان برای رهبر انقلاب می فرستند ولو در حد ارسال پستی جواب نامه.

5- تشکیل ستاد پیگیری مصوبات سفر رهبری و تدوین سند راهبردی محقق ساختن این مصوبات در استان (بکارگیری نخبگان دانشگاهی و علمی- فرهنگی استان، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نمایندگان و معتمدان مردم منطقه زمینه اجرایی شدن سند مذکور را فراهم می کند).

6- مستند سازی حاشیه های این سفرها (سفرهای رهبر انقلاب به استان های کشور اغلب حاشیه های زیادی را به همراه دارد، مستند سازی این حاشیه ها و باز پخش آن در صدا و سیمای استان تأثیر خوبی در اذهان عمومی دارد)

7- ساخت کلیپ یا نماهنگ ویژه این سفرها در صدا و سیماهای استانی بر اساس نمادهای زبانی، فرهنگی و دینی استان و باز پخش آن در مناسبت های مختلف و البته مرتبط

8- برگزاری همایش های منطقه ای در سالروز این سفرها و تدوین کتاب جامع این سفرها

9- برگزاری اردوهای راهیان یار (دیدار مردم استان ها با رهبری در تهران) در سالروز این سفرها

—————————————-

منابع:

يوسفي، علي (1380). روابط بين قومي و تاثير آن بر هويت ملي اقوام در ايران. فصلنامه مطالعات ملي، شماره 8، سال دوم، تابستان 80.

ارسال دیدگاه