بحران کویت، ریشه ها و نتایج

در برخورد اولیه با بحران جاری کویت اولین سوالی که ممکن است برای مخاطب پیش آید این است که چرا امیر نشینی مانند کویت که از سطح درآمد و رفاه بالایی برخوردار می باشد، دچار بحران شده است؟

در برخورد اولیه با بحران جاری کویت اولین سوالی که ممکن است برای مخاطب پیش آید این استکه چرا امیر نشینی مانند کویت که از سطح درآمد و رفاه بالایی برخوردار می باشد، دچار بحران شده است؟ سوال دیگر اینکه آیا جنس اتفاقات رخ داده در کویت با اتفاقات عربستان و بحرین یکی است، یا تفاوت هایی بین آن ها وجود دارد. برای پاسخ دادن به این سوال باید از چند منظر به مسئله بپردازیم.

پیش فرض ما در تحلیل ریشه های بحران در کویت این است که مجموعه ای از عوامل حوادث اخیر کویت را رقم زده اند، هرچند برخی از عوامل نقش پر رنگ تری داشته اند. این عوامل عبارتند از:

1- بحران ساکنین بدون تابعیت (بدّون ها کسانی هستند که حکومت کویت به آن ها تابعیت کویتی اعطاء نمی کند.) : این افراد تا سال 1986 از تمام امتیازات شهروندی برخوردار بودند جز اینکه تابعیت نداشتند، اما پس از تاریخ مذکور از بسیاری از امتیازات دیگر نیز محروم شدند،[1] این گروه از هر فرصتی برای اعتراض نسبت به این وضعیت استفاده می کنند، آن ها در تظاهرات شرکت می کنند و خواستار حقوق سیاسی و اجتماعی هستند. اگرچه تظاهرات بدون ها تازگی ندارد، اما اماره هایی وجود دارد که نشان می دهد آن ها در وضعیت کنونی ابزار دست برخی از جریان های سلفی- اخوانی شده اند. در ادامه به این اماره ها خواهیم پرداخت.

2- نظام سیاسی پادشاهی : اگر چه به نسبت سایر امیرنشین های حاشیه جنوبی خلیج فارس سابقه وجود پارلمان و انتخابات در کویت بیشتر است، اما با این وجود ناتوانی در مسئولیت خواهی از امیر کویت و خانواده حاکم و محرومیت گروهی از شهروندان از شرکت در انتخابات نظیر بدّون ها و کسانی که پس از 1952 به کویت آمده اند از جمله محدودیت های مهم در اجرای کامل دموکراسی در کویت است. از طرف دیگر طبق قانون اساسی کویت، نخست وزیر توسط پارلمان انتخاب و یا تایید نمی شود و فقط وزراء می توانند مورد سوال و استیضاح نمایندگان قرار گیرند.[2] انحلال پارلمان از سوی امیر کویت در ماه ژوئیه که برای پنجمین بار طی 6 سال گذشته رخداد و نیز تغییر قانون انتخابات به نحوی که هر رأی دهنده فقط بتواند به یک نفر در حوزه ی انتخابیه مربوطه رأی دهد[3] باعث اعتراض 250 هزار نفر[4] در مقابل پارلمان این کشور شد. این امر نشان می دهد؛ نظام سیاسی کویت، نظامی پدرسالار می باشد که با مخالفت برخی از گروه های داخلی روبرو است. اما نکته ی بسیار مهمی که نباید از  نظر پنهان بماند این است؛ اگر چه ضعف نظام سیاسی کویت اصلا قابل توجیه نیست، اما نباید نیت افراد اصلی و شناخته شده در جریان مخالفت با امیر کویت در این خصوص را نیتی وطن دوستانه و خیرخواهانه تلقی کرد، زیرا آن ها از جمله مسلم البراک و ولید الطباطبایی دارای ارتباطات گسترده با عربستان سعودی و سرویس امنیتی این کشور هستند، به نظر می رسد دولت عربستان و قطر سعی می کنند از وضعیت به وجود آمده تا حد امکان به نفع خود استفاده کنند، اگر چه آن ها به دنبال سرنگونی خاندان آل صباح نیستند و یا حداقل اکنون برنامه ای در این خصوص ندارند، اما به نظر می رسد به چند دلیل قصد دارند از امیر کویت در این خصوص امتیاز بگیرند:

–  آن ها برای دور کردن هرچه بیشتر کویت از جمهوری اسلامی ایران و عوض کردن مواضع حکومت کویت در خصوص ایران، تلاشی گسترده را شروع کرده اند: در این خصوص اماره هایی چند وجود دارد، جاسم المبارکی در حاشیه اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران در گفتگو با مهر اظهار داشت: «ما با  تهدید ایران برای توقف برنامه هسته ای صلح آمیز این کشور مخالف هستیم و هر گونه تهدید به حمله علیه ایران را محکوم می کنیم.»[5] دیگر اینکه کویتی ها با توجه به فاصله اندک و کمتر از 100 کیلومتری نیروگاه بوشهر با بندر الاحمدیه کویت از حمله غرب به این نیروگاه بسیار نگرانند به صورتی که مباحث کارشناسی روزنامه های کویتی مدت ها در خصوص وضعیت بیولوژیک خلیج فارس پس از حمله احتمالی به نیروگاه بوشهر برای مدت ها داغ بوده و هست. در این راستا امیر کویت چندی قبل اعلام کرد اجازه استفاده از خاک این کشور برای حمله به ایران را نمی دهد، این امر در حالی صورت گرفت که آمریکایی ها در حدود 6 پایگاه نظامی در خاک این کشور دارند.

3- فساد سیاسی و مالی : انتشار برخی اخبار در مورد فساد مالی برخی از نزدیکان امیر کویت موجب گسترش موج اعتراضات علیه امیر کویت شده است. در واقع فساد در دستگاه حکومتی کویت وجود دارد اما پیوند خوردن این مسئله با مطامع عربستان سعودی و قطر جای بسی تامل دارد!!

4- در صحنه ی سیاسی کنونی چند حزب و گروه سیاسی با گرایش های مختلف مشغول به کارند :

الف – الحرکۀ الدستوریۀ اسلامیۀ (جنبش قانون اساسی اسلامی)

جنبش قانون اساسی اسلامی را می توان به جرأت فعال ترین گروه سیاسی کویتی در حوادث اخیر این کشور به شمار آورد. این جنبش دارای گرایش های اخوانی است، گروه هایی از سلفی ها نیز در این جریان حضور فعال دارند آن ها به خشونت سیاسی اعتقاد نداشته و تلاش می کند تا یگانه منبع قانونگذاری در کویت اسلام باشد. شیخ جاسم مهلل رهبر جنبش، دکتر اسماعیل شطی و جمعان الحربش( از معترضین مشهور حوادث اخیر کویت) از اعضاي مهم این جنبش می باشد که عضو پارلمان کویت (مجلس الامه) بوده اند. این گروه وابستگی شدیدی به عربستان سعودی و قطر دارند.

ب – از گروه های شیعی می توان به المجتمع الاسلامی الشعبی (جمعیت اسلامی مردمی)و  الائتلاف الاسلامی الوطنی (حزب ائتلاف اسلامی ملی) شیعه نام برد. با وجود اهداف و ایدئولوژی ، ما تحرک خاصی از آن ها در صحنه ی سیاسی اخیر کویت دیده نشده است. آن ها در حوادث اخیر با وجود داشتن انتقادهای فراوان سعی کردند با سلفی ها هم آوا نشوند.  چندی قبل حجت الاسلام شیخ سید مجتبی المهری از علمای مطرح شیعه کویت طی اظهار نظری اعلام داشت: «همانگونه که مسأله سوریه از موارد بیداری اسلامی به شمار نمی آید و دخالت بیگانگان در آن آشکار است، اعتراضات رخ داده در کویت نیز هیچ وابستگی به بیداری اسلامی ندارد و می توان گفت متأثر از برخی جریان های موجود در کشورهای عربی است و از خارج تغذیه می شود.»[6]

ج – التکتل النیابی (طرفداران نظام پارلمانی) لیبرال و طرفدار نظام حاکم:

این گروه که سه سال بعد از انحلال مجلس نمایندگان، با تبلیغات گسترده و وسیع در بین مردم، خواستار اعاده  تشکیل مجلس در کویت شد، داراي مشخصات ذیل می باشد:

–       طیف وسیعی از جریانات سیاسی، دینی، مذهبی و قومی را در بر می گیرد.

–       داراي پایگاه مردمی نسبتاً وسیعی می باشد.

–       از قانون اساسی سال 1962 م. حمایت می کند.

–       از ارتباطات سیاسی با خارج از کویت امتناع می ورزد.

–       به موروثی بودن حکومت اهمیت می دهد.

–       حمد السعدون،[7] پدر روحانی و رهبر این گروه می باشد.

د – التجمع الدستوري (مجمع قانون اساسی)  طرفدار قانون اساسی و لیبرال و المنبر الدیمقراطی الکویتی (تریبون دموکراتیک) چپ گرا:

این گروه ها صلاح نمی داند در مجلس ملی، اعضایی از خاندان حاکم، حضور داشته باشند.[8] این گروه های سیاسی با وجود هم آوایی هایی که با جریان جنبش قانون اساسی اسلامی داشته اما مطالباتشان صرفا سیاسی بوده و به انتقادات از پارلمان ختم شده است.

5- آخرین و مهترین دلیل برای ریشه یابی بحران اخیر تلاش عربستان و قطر برای پی گیری مطامع خود در بحران کویت است. در مورد اینکه عربستان سعودی از جریان وهابیت وابسته به خود در کویت حمایت مالی- رسانه ای شدید به عمل می آورد شکی نیست و نیز در اینکه برخی از این جریان های وهابی جزء اپوزوسیون آل صباح هستند نیز تردیدی نیست اما اینکه آیا عربستان از خاندان آل صباح در کویت عبور خواهد کرد یا نه؟ با توجه به مواضع دوگانه عربستان در حمایت از سلفی ها و کمک مالی و رسانه ای به آن ها از سویی و نیز حمایت از امیر قطر از سوی دیگر به نظر می رسد آن ها بیشتر به دنبال امتیاز گرفتن از امیر کویت هستند. اما به چهار مورد از مباحثی که در رسانه ها مطرح شده اشاره شده است:

–  کویت چند ماه پیش پروژه عربستان سعودی در مورد اتحاد کشورهای عضو شورای همکاری‌های خلیج فارس را رد کرده بود. مسئله ای که خشم عربستان سعودی را به همراه داشت.

–  چندی قبل پایگاه خبری نهرین نت به نقل از منابع مطلع نوشت: اطلاعات مهمی به دست سازمان اطلاعات کویت افتاده است که نشان می‌دهد دست‌های خارجی در این کشور به دنبال استفاده از آزادی‌های موجود در آن و تلاش برای به راه انداختن تظاهرات ضد دولتی در این کشور است، این دست ها سعی دارند تا حاکمیت در کویت را در دست گیرند و اختیارات امیر کویت را از وی سلب کنند. دستگاه امنیتی دولت کویت اتهاماتی را به برخی از افراد متمایل به عربستان مانند محمد الخلیفه نماینده سابق پارلمان و اسامه المناور، مبارک الوعلان[9] ، ولید الطبطبایی (یکی از افراد طرفدار حکومت عربستان)، و مسلم البراک که اقدام به تحریک مردم علیه خاندان حاکم در کویت می‌کنند، وارد کرده است. و بسیاری از آن ها اکنون دستگیر شده اند و در انتظار محاکمه در ماه اکتبر سال جاری هستند.

–  سخنان آتشین یکی از مفتی های سلفی عربستان به نام محمد العریفی علیه امیر کویت نیز تایید کننده این وضعیت است،[10] زیرا مفتیان دولتی سعودی با توجه به ساختار حاکم در این کشور بدون هماهنگی اقدام به موضع گیری نمی کنند.

–  شبکه ماهواره ای المنار لبنان حدود یک ماه قبل ضمن پخش گزارشی از وجود یک گروه تروریستی بسیار خطرناک در امارات پرده بر داشت، گروهی که توسط دولت قطر حمایت مالی و اطلاعاتی شده است، پس از اعترافات آن ها معلوم شد که قطر با ارسال پول برای این گروه ها قصد دامن زدن به آشوبها در کشورهای کویت و عمان داشته است. روزنامه کویت تایمز در 11 آبان ماه جاری طی یک گزارش نوشت: دستگیرشدگان در امارات به جرم خرابکاری سیاسی اعتراف کرده اند که با شاخه هایی از جریان اخوان که در سه کشور دیگر حاشیه خلیج فارس فعالیت دارند، در ارتباط بوده اند.

جمع بندی

اگر چه امیر نشین کویت دارای برخی مشکلات عدیده سیاسی و اجتماعی است، اما هیچکدام از این مشکلات رویه هایی جدید در کویت نیستند، اوضاع کنونی کویت به خوبی گویای این مطلب است که گروه های سلفی و اخوانی متمایل به عربستان و قطر در حال بهره برداری از ضعف های موجود به نفع این کشورها هستند، بدون ها و مسئله پارلمان در واقع به دستاویزی برای امتیاز گرفتن از امیر کویت تبدیل شده است. در این راستا کشورهای عربستان سعودی و قطر احتمالا به چند دلیل دست به این اقدامات می زنند: اول اینکه آن ها به نیابت از آمریکا و رژیم صهیونیستی دست به این اقدامات می زنند، روابط آن ها با سران رژیم منحوس صهیونیستی بر کسی پوشیده نیست. در واقع این وضعیت دقیقا خواسته ی صهیونیست هاست، زیرا با توجه به شرایط کنونی اطراف مرزهای این رژیم و از دست رفتن نسبی مصر و نیز بیداری اسلامی که در بسیاری از کشورهای مسلمان به درجات مختلفی نمودار گشته آن ها به دنبال این هستند که بیداری اسلامی به سمت صهیونیسم ستیزی سوق پیدا نکند و کشورهای اسلامی منطقه درگیر بحران های داخلی باشند و دشمن بیرونی را فراموش کنند، در مجموع آن ها به هر شیوه ای سعی می کنند اولا نهضت های اسلامی اصیل مانند بحرین، مصر و تونس به سرانجام نرسد و ثانیا در موارد دیگر مانند سوریه و کویت از این مورد به نفع اهدافشان سوء استفاده شود. اما  دیگر اینکه حمایت قطر و عربستان از مخالفین دولت کویت به خاطر خوی جاه طلبی این دو کشور در سردمداری کشورهای عربی و مسلمان. این دو کشور سعی دارند، برای رسیدن به رهبری عرب و جهان اسلام خود را مطیع آمریکا و صهیونیسم نشان دهند. دست آخر اینکه آن‌ها از نزدیک شدنی خفیف کویت به ایران نیز واهمه دارند و از طرف دیگر نمی‌خواهند شیعیان که جمعیت قابل توجهی در کویت هستند در انتخابات و صحنه ی سیاسی حضور پررنگی داشته باشند.

 


[1] http://site.elkhabar.com/pub/banner_entete.php.

[2] همدانی، عبدالرضا، علل عدم شکل گیری احزاب سیاسی در کویت، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال نهم، شماره2، تابستان 81، ص36

[3] بر اساس تغییرات جدید در سیستم انتخاباتی توسط امیر کویت حوزه های انتخاباتی به پنج حوزه تقسیم می شود که در هر حوزه 10 نامزد وجود دارد و بدین ترتیب  50نامزد وجود دارند و هر رای دهنده ای حق دارد به یک نامزد رای دهد. این مسئله باعث شده تا رأی دهندگان نتوانند به چند همفکر به صورت همزمان رأی دهند.

[4] روزنامه ایران، 23/8/91

[5] خبرگزاری مشرق نیوز13/6/91

[6] سایت خبری جهان نیوز 25/8/91

[7] وی در دوره اخیر رئیس پارلمان این کشور بود اما پس از انحلال پارلمان در تظاهرات بسیاری شرکت و در حمایت از حق قانونی پارلمان و اعطای اختیارات بیشتر به این نهاد در ساختار سیاسی کویت سخنرانی های متعددی ایراد کرده است.

[8] مجلس الامه یا پارلمان کویت دارای 55 عضو است، 40 تن از این اعضاء بوسیله آراء مستقیم مردم انتخاب می شوند، اما 15 عضو مابقی همان اعضای کابینه هستند که توسط نخست وزیر و به تایید امیر برای وزارت انتخاب می شوند.

[9] خبرگزاری مشرق 28/7/91

[10] العریفی طی پیامی که از طریق شبکه‌های اجتماعی انتشار یافت، مدعی شده بود: “امير كويت، شيخ صباح احمد جابر الصباح، فاقد شرايط حكومت است .. به كساني كه اقدام كويتي هاي آزاديخواه را محكوم و از آن انتقاد مي كند مي گويم، هر فردی که به طور مسلحانه عليه يك حاكم مشروع قيام كند، بايد قبل از جنگيدن با آن فرد مذاكره و گفتگو كرد. حال كه چنين است چگونه بايد با مردمي كه به طور مسالمت آميز عليه يك حاكم فاقد شرايط حكومت (امیر کویت) اعتراض كرده اند، برخورد كرد؟”

ارسال دیدگاه