نگاهی کلان به سیاست خارجی توحیدی

تفکر قرآنی مقام معظم رهبری در سخنان ایشان پیش از انقلاب- که امروز با کتاب طرح کلی اندیشه‌های اسلامی در قرآن شناخته می‌شود- به بازخوانی مفهوم توحید در اندیشه اسلامی می‌پردازد و چشم‌اندازی مهم از توحید را به نمایش می‌گذارد. اصلی­ترین تاکید بر مفهوم توحید، عملی بودن تفکر توحیدی است که ابعاد مختلف زندگی را متأثر می­نماید.

اندیشکده راهبردی تبیین– آنچه که در اندیشه­های مقام معظم رهبری در رابطه با توحید مطرح می­شود، مسئله­ای فراتر از یک مفهوم انتزاعی و بدون مابه­ازای عملی و اعتقادی و رفتاری است. توجه به بعد کلان توحید، به معنی سازماندهی ابعاد فردی و اجتماعی زندگی بر اساس این مفهوم است و توحید در راس همه­ی امور قرار می­گیرد و متفاوت است با هر عقیده و نظر دیگری.

در این تفکر، صرف اعتقاد به وحدانیت خدا، توحید تلقی نمی­شود بلکه ابعاد عملی و فردی اعتقاد توحیدی، گسترده­ی اجتماعی خواهد داشت. اعتقاد و ایمان قلبی، تنها مورد قبول قرآن و اسلام نبوده بلکه ایمان حقیقی از نظر اسلام ایمانی است که توأم با رفتار و التزام عملی به احکام و مقررات دینی باشد و به همین جهت در آیات زیادی از قرآن، ایمان و عمل صالح مقرون به هم موجب رستگاری و سعادت معرفی شده است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی عقب افتادگی و انحطاط جامعه اسلامی بعد از پیامبر را محدود شدن خداپرستی و توحید به فرضیه و باوری ذهنی دانسته، می فرماید:

«باچنین نگرشی است که به درستی می‌توان راز نفوذ و گسترش و اعتلای اسلام نخستین و عقب‌گرد و انحطاط و خصلت انفعالی اسلام دوره های بعد را شناخت. اسلام پیامبر(ص) توحید را مانند راهی جلوی پای مردم می‌گذاشت و اسلام دوره های بعد آن را چون نظریه‌ای در محافل بحث و مجادله مطرح می‌ساخت. آن‌جا سخن از بینش تازه­ای درباره جهان و تئوری تازه‌ای برای حرکت و تلاش و زندگی بود و این‌جا بحث از ریزه کاری های کلامی باب اوقات تفنن و فراغت. آنجا، توحید، استخوان بندی نظام موجود و محور همه روابط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به شمار می رفت.»[1]

به طور کلی نگاه توحیدی برای فرد و اجتماع، وظیفه و محور معین می­کند و نمی­توان توحید را فردی دانست و از آن بروز اجتماعی نداشت. کسی که معتقد است همه چیز از خداست، پس نمی­تواند چیزی غیر از خدا تعریف کند و سمت و سویی غیر از خدا بگیرد.

به طور کلی نگاه توحیدی برای فرد و اجتماع، وظیفه و محور معین می­کند و نمی­توان توحید را فردی دانست و از آن بروز اجتماعی نداشت. کسی که معتقد است همه چیز از خداست، پس نمی­تواند چیزی غیر از خدا تعریف کند و سمت و سویی غیر از خدا بگیرد.

از این رو توحید در زندگی فردی نیز تاثیر اجتماعی دارد. یک فرد نمی­تواند موحد باشد اما ولایت طاغوت را بپذیرد و نسبت به حرکت کلی جامعه بی­تفاوت باشد. از این رو این تفکر به طور تمام قد مقابل ایده­ی جدایی دین از سیاست می­ایستد و آن را مخالف تفکر توحیدی می­داند. آیت­الله خامنه­ای در پیام خود به کنگره عظیم حج در سال 1368 می­گویند:

«از بزرگترین مظاهر شرک در عصر حاضر، تفکیک دنیا از آخرت، و زندگی مادّی از عبادت، و دین از سیاست است… این، همان شرکی است که امروز مسلمانان باید با اعلام برائت، دامن خود و اسلام را از آن تطهیر کنند. آنچه جای تأسف است، این‌که سالها غفلت مسلمین و مهجور ماندن قرآن سبب شد که دست‌های تحریف بتوانند به نام دین، هر سخن باطلی را در اذهان جای داده و بدیهی‌ترین اصل دین خدا را منکر شوند و شرک را جامه‌ی توحید پوشانده و مضمون آیات قرآن را بی‌دغدغه انکار کنند، و در حالی که قرآن اقامه‌ی قسط را هدف از ارسال رسل می‌داند؛ «لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم النّاس بالقسط»[2]، و در حالی که با خطاب «کونوا قوّامین بالقسط شهداء للَّه»[3]،همه‌ی مؤمنین را موظف به تلاش برای اقامه‌ی قسط می‌کند، و در حالی که آیات کریمه‌ی قرآن، اعتماد به ستمگران را ممنوع می‌سازد و به پیروان خود می‌فرماید: «و لاترکنوا الی الّذین ظلموا فتمسّکم النّار»[4]، و گردن نهادن به ظلم طاغوت را منافی با ایمان می‌شمرد و می‌گوید: «الم تر الی الّذین یزعمون انّهم امنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت و قد امروا ان یکفروا به»[5]، و کفر به طاغوت را در کنار ایمان به خدا قرار می‌دهد؛ «فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللَّه فقداستمسک بالعروة الوثقی»[6]، و در حالی که نخستین شعار اسلام، توحید، یعنی نفی همه‌ی قدرتهای مادّی و سیاسی و همه‌ی بت­های بی‌جان و باجان بود، و در حالی که اولین اقدام پیامبر(ص) پس از هجرت، تشکیل حکومت و اداره‌ی سیاسی جامعه بود، و یا دلایل و شواهد فراوان دیگری که بر پیوند دین و سیاست حکم می‌کند، باز کسانی پیدا می‌شوند که بگویند دین از سیاست جداست، و کسانی هم پیدا شدند که این سخن ضداسلامی را از آنها بپذیرند.»

از این رو جهان­بینی توحیدی جامعه­ساز است؛ جامعه­ای که بستر رشد انسانی است و عملا چیزی به نام دین از سیاست در آن تفکیک نمی­شود. این نگاه به توحید، با خود عقاید اساسی دینی را به همراه می­آورد و برای زندگی فردی و اجتماعی انسان برنامه و چارچوب تعیین می­کند.

تحقق دین و پیروزی حقیقی هر دینی به این است که یک جامعه­ای را، یک عده­ای از مردم را بتواند اداره کند. زندگی آن‌ها را، حیات اجتماعی آن‌ها را، اقتصاد آن‌ها را، جنگ و صلح آن‌ها را، روابط فردی آن‌ها را، روابط آن‌ها با بقیه­ی دنیا را این دین تنظیم کند.[7]

با این نگاه، آیت­الله خامنه ای با استناد به آیه­ی 121 سوره­ی انعام[8] (از ذبحی كه نام خدا بر آن یاد نشده مخورید كه عصیان است ، ديو نهادان به دوستان خود القا میكنند تا با شما مجادله كنند اگر اطاعتشان كنید مشرك خواهيد بود) می‌فرمایند:

«در فرهنگ قرآن در مواردی بر اطاعت و دنباله‌روی، نام عبادت نهاده شده و اطاعت کنندگان غیر خدا مشرک معرفی شده‌اند. با این بیان عبادت خدا را ـ که روح و معنای توحید است ـ می‌توان با تعبیر عبودیت و اطاعت انحصاری خدا معرفی کرد و عبودیت و اطاعت غیر خدا را شرک دانست؛ چه در فرمان های شخصی، چه در قوانین عمومی و چه در شکل و قواره نظام اجتماعی.»[9]

از این رو توحید به معنی نرم­افزار اصلی زندگی، جهت گیری­های کلی انسان را معین می­کند. به نوعی مسیر رودخانه را تعیین می­کند تا جریان زندگی از کل تا جز و از فردی تا اجتماعی در آن قرار بگیرد.

جهان هستی در عین تفاوت­ها، در آفریننده مشترک است و تحت سلطه قوانین الهی است. بدون شک شناخت قوانین الهی، رکن اصلی برای فهم امور است. از سوی دیگر زندگی بشری به هم گره خورده است و مرزهای جغرافیایی یک امر مصنوعی هستند. با توجه به عدم پذیرش و به معنی دیگر آن، عدم اطاعت و عبادتِ غیر از خدا، در تفکر توحیدی، این مسئله در ابعاد مختلف زندگی خود را نشان می­دهد.

نگاه توحیدی در سیاست­خارجی، منشا اثرات مختلف خواهد بود. عدم­پذیرش قوانین، اوامر، نهاد­ها، رژیم­های غیرالهی و… و از سوی دیگر عدم تعهد به قدرت­های غیرالهی از جمله اثرات مهم نگاه توحیدی است. جامعه اسلامی نمی­تواند در مسیر و چارچوبی حرکت کند که منشا غیرالهی دارد و با اوامر الهی و فطری مخالف است.

بنابر اصل توحید، انسان‌ها حق ندارند هیچ‌کس و هیچ چیز، جز خدا را عبودیت و اطاعت کنند و همه تحکمات و تحمیلاتی که از طرف قدرت­گونه‌های تاریخ بر بشریت رفته، غلط و برخلاف حق بوده است. این بیان­کلی، بت ها، خدایان،­ خداوندگاران و تمایلات نفس سرکش را مدنظر دارد و در قرآن[10] از شریکان پنداری خدا – از جنس بشر و غیر آن – سخن گفته می­شود و طرحی کلی از این رویه اصل توحید[11] را می­نمایاند.

پس آنچه که مورد اطاعت قرار بگیرد به نوعی عبادت شده است و غیر خدا، لزوماً انسان و بت صامت نیست و می­توان این مسئله را هم مدنظر داشت که قوانین و اصول و نهادهای غیر الهی که «اطاعت» می­شوند نیز خود یک بت و یک خداوندگارند. این مسئله­ای است که سراسر بشر را در بر می­گیرد و شایسته نیست جامعه­ی اسلامی در رفتار خود به ویژه در سیاست­خارجی، جوانب توحیدی را رعایت نکند.

نگاه توحیدی در سیاست­خارجی، منشا اثرات مختلف خواهد بود. عدم­پذیرش قوانین، اوامر، نهاد­ها، رژیم­های غیرالهی و… و از سوی دیگر عدم تعهد به قدرت­های غیرالهی از جمله اثرات مهم نگاه توحیدی است. جامعه اسلامی نمی­تواند در مسیر و چارچوبی حرکت کند که منشا غیرالهی دارد و با اوامر الهی و فطری مخالف است.

نظم­ جهانی­­ای که چارچوب و حرکت غیر­الهی دارد و ساختار آن هدایت­کننده به سوی بدی­ها باشد، منافی توحید است. نظام جهانی که مبتنی بر بی­عدالتی و تبعیض ملت­ها، نژادپرستی، تروریسم و… باشد منافی اهداف الهی است و برای جامعه اسلامی قابل پذیرش نیست. البته مبارزه با این نظم­جهانی غیرالهی نیز یک حرکت توحیدی است.

شکوفایی و سعادتمند شدن نوع بشر در تفکر توحیدی نهفته است. جامعه­ای سعادتمند است که همبسته و در راه خدا باشد. جامعه بشری باید توحیدی عمل نماید. در سطح یک جامعه، در یک جغرافیای خاص و تحت یک حکومت، اگر حکومت محافظ تبعیض و بی عدالتی باشد، این جامعه به نابودی کشیده خواهد شد ولو اینکه بخشی از این جامعه در بالاترین سطوح زندگی باشند. حال اگر در سطح نظام بین­المللی، این نوع تبعیض وجود داشته باشد یعنی نظامی باشد که از منافع برخی قدرت­ها در برابر دولت­­ها و کشور­های دیگر محافظ می­کند، متعاقبا این نظام، در سطح بزرگتری ظلم می­کند.

از این رو ظرفیت بشری و رفع بی­عدالتی زمانی محقق می‌شود که نظام جهانی توحیدی باشد و پیش از رسیدن به این مطلوب، باید توحیدی ماند و در کنار عدم تبعیت از نظام غیر الهی، باید با آن مبارزه نیز کرد.

 


[1] آیت الله خامنه­ای. روح توحید؛ نفی عبودیت غیر خدا منتشر شده در کتاب دیدگاه توحیدی. اسفند1356

 

[2] سوره مبارکه الحديد آیه 25

لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ   وَأَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَيبِ   إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ

ترجمه :

ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می‌کند بی‌آنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکست‌ناپذیر است!

 

[3] سوره مبارکه النساء آیه 135

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كونوا قَوّامينَ بِالقِسطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَلَو عَلى    أَنفُسِكُم أَوِ الوالِدَينِ وَالأَقرَبينَ   إِن يَكُن غَنِيًّا أَو فَقيرًا فَاللَّهُ أَولى    بِهِما   فَلا تَتَّبِعُوا الهَوى    أَن تَعدِلوا   وَإِن تَلووا أَو تُعرِضوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعمَلونَ خَبيرًا

ترجمه :

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! کاملاً قیام به عدالت کنید! برای خدا شهادت دهید، اگر چه (این گواهی) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد! (چرا که) اگر آنها غنیّ یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنابراین، از هوی و هوس پیروی نکنید؛ که از حق، منحرف خواهید شد! و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمایید، خداوند به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است.

 

[4] سوره مبارکه هود آیه 113

وَلا تَركَنوا إِلَى الَّذينَ ظَلَموا فَتَمَسَّكُمُ النّارُ وَما لَكُم مِن دونِ اللَّهِ مِن أَولِياءَ ثُمَّ لا تُنصَرونَ

ترجمه :

و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب می‌شود آتش شما را فرا گیرد؛ و در آن حال، هیچ ولیّ و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت؛ و یاری نمی‌شوید!

 

[5] سوره مبارکه النساء آیه 60

أَلَم تَرَ إِلَى الَّذينَ يَزعُمونَ أَنَّهُم آمَنوا بِما أُنزِلَ إِلَيكَ وَما أُنزِلَ مِن قَبلِكَ يُريدونَ أَن يَتَحاكَموا إِلَى الطّاغوتِ وَقَد أُمِروا أَن يَكفُروا بِهِ وَيُريدُ الشَّيطانُ أَن يُضِلَّهُم ضَلالًا بَعيدًا

ترجمه :

آیا ندیدی کسانی را که گمان می‌کنند به آنچه (از کتابهای آسمانی که) بر تو و بر پیشینیان نازل شده، ایمان آورده‌اند، ولی می‌خواهند برای داوری نزد طاغوت و حکّام باطل بروند؟! با اینکه به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. امّا شیطان می‌خواهد آنان را گمراه کند، و به بیراهه‌های دور دستی بیفکند.

 

[6] سوره مبارکه البقرة آیه 256

لا إِكراهَ فِي الدّينِ   قَد تَبَيَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَيِّ   فَمَن يَكفُر بِالطّاغوتِ وَيُؤمِن بِاللَّهِ فَقَدِ استَمسَكَ بِالعُروَةِ الوُثقى    لَا انفِصامَ لَها    وَاللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ

ترجمه :

در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.

 

[7] خامنه­ای، سیدعلی. عهدمشترک.تهران: موسسه­ی ایمان جهادی.1394.ص89

[8] وَ لا تَأْكلُوا مِمَّا لَمْ یُذْكَرِ اسمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسقٌوَ إِنَّ الشیَطِینَ لَیُوحُونَ إِلی أَوْلِیَائهِمْ لِیُجَدِلُوكُمْوَ إِنْ أَطعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لمَُشرِكُونَ(121)

[9] بخش دهم کتاب طرح کلی اندیشه­اسلامی در قرآن مجموعه دروس رهبرمعظم انقلاب. آدرس:

http://www.ghadeer.org/Book/729/114532

[10] 28وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذینَ أَشْرَکُوا مَکانَکُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَکائُکُمْ فَزَیَّلْنا بَیْنَهُمْ وَ قالَ شُرَکاؤُهُمْ ما کُنْتُمْ إِیّانا تَعْبُدُونَ

29فَکَفى بِاللّهِ شَهیداً بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ إِنْ کُنّا عَنْ عِبادَتِکُمْ لَغافِلینَ

30هُنالِکَ تَبْلُوا کُلُّ نَفْس ما أَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا إِلَى اللّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ

ترجمه:

28 ـ (به خاطر بیاورید) روزى را که همه آنها را جمع مى کنیم، سپس به مشرکان مى گوئیم: «شما و معبودهایتان در جاى خودتان باشید (تا به حسابتان رسیدگى شود)»! سپس آنها را از هم جدا مى سازیم. و معبودهایشان (به آنها) مى گویند: «شما (هرگز) ما را عبادت نمى کردید»!

29 ـ (آنها در پاسخ مى گویند) همین بس که خدا میان ما و شما گواه باشد، اگر ما از عبادت شما غافل بودیم!

30 ـ در آن جا، هر کس عملى را که قبلاً انجام داده است، مى آزماید. و همگى به سوى «اللّه» ـ مولا و سرپرست حقیقى خود ـ بازگردانده مى شوند; و چیزهائى را که به دروغ همتاى خدا قرار داده بودند، گم و نابود مى شوند!

 

[11] بخش دهم کتاب طرح کلی اندیشه­اسلامی در قرآن مجموعه دروس رهبرمعظم انقلاب. آدرس:

http://www.ghadeer.org/Book/729/114532

ارسال دیدگاه