گزارشی از کتاب «مردم، دولت‌ها و هراس»

هدف کتاب حاضر تبیین مفهوم امنیت به‌منظور روشن کردن حوزه‌ی آن، تعیین تناقض‌های موجود در زمینه­ی مناسبات امنیتی بین دولت و مردم و به دست آوردن ایده‌ای از تصویر کلی امنیت در روابط بین‌الملل است. دولت، ملت، امنیت انسانی، ملی و بین‌المللی، مهم‌ترین مفاهیمی هستند که در این کتاب مورد بحث و بررسی قرارگرفته‌اند.

عنوان: مـردم، دولت‌ها و هراس

نویسنده: باری بوزان

ترجمه: پژوهشکده مطالعات راهبردی

ناشر: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی

سال چاپ: 1390

 

***

1. معرفی نویسنده کتاب

بری گوردن بوزان، استاد دانشگاه اقتصاد لندن و استاد افتخاری دانشگاه کپنهاک و جیلین است. بوزان نظریه‌پرداز مجموعه امنیتی منطقه‌ای است و همراه با اوله ویور یکی از چهره‌های اصلی مکتب کپنهاک محسوب می‌شود. بوزان متولد 28 آوریل 1946 در لندن است. خانواده‌ی او در سال 1954 به کانادا مهاجرت کردند و بدین ترتیب وی از تابعیت دوگانه بریتانیایی-کانادایی برخوردار است.

نویسنده‌ی کتاب مردم، دولت‌ها و هراس در سال 1968 در دانشگاه بریتانیایی کلمبیا مشغول به تحصیل بود و در سال 1973 موفق به اخذ درجه‌ی دکتری از مدرسه‌ی اقتصادی لندن گردید. بوزان دیدگاه سیاسی- اجتماعی خود را سوسیال‌دموکرات و اعتقاد مذهبی‌اش را سکولاریسم افراطی معرفی می‌کند. صاحب کرسی مونتاگ برتون در رشته روابط بین‌الملل در مدرسه اقتصاد لندن، از سال 1998 تا 2002 مدیر پروژه در موسسه تحقیقات صلح کپنهاک (COPR) بود و از سال 1995 تا 2002 به‌عنوان پژوهشگر در حوزه‌ی مطالعات بین‌الملل دانشگاه وِست مینستر (University of Westminster) و قبل از آن نیز به‌عنوان استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه وارویک (Univerdity of Warwick) مشغول به فعالیت بود. وی در سال 1993 نیز به‌عنوان استاد مدعو دانشگاه بین‌المللی ژاپن (International University of Japan) مشغول به تدریس بوده است.

بری بوزان طی سال‌های 90-1998 ریاست انجمن مطالعات بین‌المللی بریتانیا را بر عهده داشته است. از دیگر فعالیت‌های علمی بوزان می‌توان به سردبیری مجله اروپایی روابط بین‌الملل اشاره کرد.

باری بوزان تحقیقات وسیعی را در زمینه­‌های «ابعاد مفهومی و منطقه‌ای امنیت بین‌الملل»، «تاریخ بین‌الملل و تحول در سیستم بین‌الملل از زمان ماقبل تاریخ»، «تئوری روابط بین‌الملل، به‌ویژه رئالیسم ساختاری» و «جامعه‌ی بین‌المللی و رویکرد مدرسه انگلیسی به روابط بین‌الملل» داشته است. بوزان تألیفات و نوشتارهای متعددی بر جای گذاشته است اما از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به کتب «مردم، دولت‌ها و هراس: مشکله امنیت ملی در روابط بین‌الملل»، «منطق آنارشی: نئورئالیسم تا رئالیسم ساختاری»، «دینامیسم تسلیحات در سیاست جهانی»، «ایلات متحده و قدرت‌های جهانی: سیاست‌های جهانی در قرن بیست‌ویک»، «تئوری غیر غربی روابط بین‌الملل: دیدگاه‌های آسیایی و فرا آسیایی» اشاره کرد. وی اخیراً شروع به نوشتن کتابی با موضوع «چرا نظم روابط بین‌الملل کنونی در مقایسه با آنچه در طول قرن نوزده تحت عنوان گذار به مدرنیته اتفاق افتاد توجه بیشتری می‌طلبد؟» نموده است.

2. خلاصه کتاب

قرارداد اجتماعی جان لاک نقش و وظیفه‌ی دولت را در راستای تأمین اهداف افراد تشکیل‌دهنده‌اش می‌داند. این نظریه رضایت افراد جامعه را غایی‌ترین ملاک برای ارزیابی میزان توفیق دولت در انجام کار ویژه‌هایش قلمداد می‌کند. دولتی که جان لاک در تئوری خود از آن سخن می‌گوید به «دولت حداقلی» نیز معروف است. بارزترین ویژگی دولت حداقلی این است که ساختارهای جمعی و اجزای این دولت در مقایسه با حقوق فردی ازجمله امنیت فردی در اولویت ارزشی پایین‌تری قرار می‌گیرند. در دولت حداقلی، امنیت ملی به‌گونه‌ای تعریف و تأویل می‌شود که مبتنی بر ارزش‌های ناشی از منافع فردی باشد.

دیدگاه مقابل، دولت حداکثری است. فرض اساسی دولت حداکثری آن است که دولت بسیار بزرگ‌تر از مجموعه‌ی اجزای آن می‌باشد و درنتیجه منافع خاص خود را داراست که امکان دارد از چندین منبع ناشی شود. اهداف دولت حداکثری را غالباً تلاش برای تأمین قدرت و امنیت تشکیل می‌دهد. به‌طورکلی در دیدگاه دولت حداکثر دولت به‌عنوان موجودیتی جمعی، شامل چیزی بالاتر و برتر از مواضع افراد تشکیل‌دهنده‌ی آن است و نمی‌توان آن را مقوله‌ای که توسط افراد پدید آمده است تصور کرد. بدین ترتیب در الگوی دولت حداکثر آن‌گونه که در دولت حداکثر شاهد آن هستیم هماهنگی الزامی بین منافع دولت و فرد وجود ندارد.

 باری بوزان در این کتاب با دو تعریف و تفسیر پیش‌گفته از دولت به بررسی امنیت ملی به‌عنوان یک «مشکله» در عرصه‌ی روابط بین‌الملل می‌پردازد و تأمین آن را موردبررسی و مداقه قرار می‌دهد. به‌طورکلی بوزان معتقد است دولت در قلب مفهوم امنیت قرار دارد و نمی‌توان بدون توجه به مؤلفه‌های تشکیل‌دهنده آن به مطالعه‌ی امنیت فردی، ملی و بین‌المللی پرداخت. نویسنده در کتاب مردم دولت‌ها و هراس، دولت را هم به‌عنوان تأمین‌کننده امنیت ملی و هم تهدیدکننده آن مطرح کرده و تهدیداتی که می‌تواند از سوی دولت متوجه امنیت ملی باشد را در چهار مورد برمی‌شمارد:

1. تهدیدات ناشی از وضع اجرای قوانین داخلی

2. تهدیدات ناشی از اقدام سیاسی و یا اداری مستقیم دولت علیه افراد یا گروه‌ها

3. تهدیدات ناشی از تلاش‌های مربوط به کنترل دستگاه دولت

4. تهدیدات ناشی از سیاست خارجی دولت

 

بوزان با تعریف آنارشی به‌عنوان شرایط فقدان حکومت، رابطه‌ی بین آنارشی و امنیت بین‌المللی را خطی و ایستا نمی‌داند و بابیان اینکه برخی اشکال آنارشی باعث تشدید مسئله امنیت ملی و برخی دیگر آن را تخفیف می‌دهند آشکارا توصیفی دوگانه از ماهیت آنارشی بیان می‌کند. همچنین هراس از جنگ اتمی و خاتمه مشروعیت جنگ به‌عنوان ابزار اصلی روابط بین قدرت‌های بزرگ، باعث تغییر و تحول مطلوبی در بین قدرت‌های اتمی شده و آن‌ها را وادار کرده در جستجوی راهه‌ای دیگری از رقابت مانند «معمای دفاع» باشند.

3. امنیت فردی و امنیت ملی

هیچ‌گونه هماهنگی الزامی بین امنیت فردی و ملی وجود ندارد. به‌عبارتی‌دیگر نمی‌توان مدعی شد هنگامی‌که امنیت فرد تهدید می‌شود، الزاماً امنیت ملی نیز به مخاطره می‌افتد. یک دلیل آن می‌تواند به تفاوت ماهیت فرد و جنس تهدیداتی که متوجه هرکدام از این‌هاست برگردد. درحالی‌که تهدیداتی از جنس فیزیکی، اقتصادی و حقوقی امنیت افراد را هدف قرار می‌دهند، تهدیدات دولت اصولاً از جنس دیگری مانند تهدید جمعیتی، سرزمینی یا حاکمیتی است. علی‌رغم کارکرد دوگانه‌ی دولت به‌عنوان منبع تأمین و تهدید امنیت افراد جامعه، وجود آن بر عدم وجود دولت که مترادف با هرج ‌و مرج است برتری دارد و می‌توان گفت بعد از تشکیل دولت اشتراکات امنیتی قابل قبولی بین امنیت فردی و امنیت ملی ایجاد می‌شود.

4. امنیت ملی و ماهیت دولت

برای فهم امنیت ملی ابتدا باید به فهم مفهوم دولت پرداخت و سپس جنس تهدیداتی که می‌توانند امنیت دولت را خدشه‌دار کنند موردمطالعه قرارداد. امروزه تهدیداتی که متوجه دولت است بیشتر از تهدیدات جغرافیایی که درگذشته معمول بود، مربوط به تهدیدات هویتی و اجتماعی می‌شود. به این دلیل که جوهر دولت بیشتر اجتماعی – سیاسی است تا فیزیکی، می‌توان گفت که دولت بیشتر ایده مشترک بین گروهی از مردم است تا یک موجودیت فیزیکی و حاکمیت عنصری حیاتی است که دولت را از همه واحدهای دیگر جدا می‌سازد و در بعد داخلی به‌عنوان قدرت فائقه و در بعد خارجی به‌صورت استقلال از دیگر واحدها مطرح می‌شود.

5. فقدان امنیت ملی، تهدیدها و آسیب‌پذیری‌ها

ارتباط مستقیمی بین فقدان امنیت، تهدید و آسیب‌پذیری وجود دارد و هرکدام زنجیروار به دیگری متصل است و می‌تواند علت و معلول هم باشند؛ یعنی نه‌تنها فقدان امنیت موجب تهدید و آن نیز باعث آسیب‌پذیری می‌شود، بلکه احساس آسیب‌پذیری نقش مهمی در فقدان امنیت ملی دارد. به همین دلیل بوزان در این کتاب استدلال می‌کند که سیاست‌گذاران امنیتی می‌باید علاوه بر بررسی و در نظر گرفتن تهدیدها آسیب‌پذیری‌ها را نیز موردتوجه قرار دهند.

6. امنیت و نظام سیاسی بین‌المللی

 بوزان در این فصل از کتاب با ارائه تعریفی از آنارشی به‌عنوان مهم‌ترین و بارزترین مشخصه‌ی نظام سیاسی بین‌المللی، به تحلیل رابطه‌ی آن با امنیت بین‌المللی می‌پردازد. او آنارشی را به مفهوم متصلب آن‌که وجود شرایط هرج‌ و مرج در سراسر نظام بین‌المللی است رد کرده و با اشاره به ماهیت آنارشی که از تعریف آن به‌عنوان شرایط فقدان حکومت فائقه برگرفته می‌شود رابطه‌ی امنیت و آنارشی را خطی و یک‌سویه نمی‌داند. با این تحلیل گزاره خطی «آنارشی موجب تقویت ناامنی بین‌المللی می‌شود» رد شده و با عنایت به منطق‌های مختلف آنارشی در جهان این فرضیه مطرح می‌شود که «آنارشی می‌تواند هم تقویت‌کننده و هم تضعیف‌کننده ناامنی باشد». البته بوزان در کتاب دیگر خود با عنوان «منطق آنارشی: نئورئالیسم تا رئالیسم ساختاری» به‌صورت وسیع‌تری این بحث را موردبررسی و تجزیه‌وتحلیل قرار می‌دهد.

7. امنیت اقتصادی

 نظام بین‌المللی دارای ثبات استراتژیک است که از اثر محدودکننده سلاح‌های اتمی ناشی می‌شود. پایان جنگ سرد در اواخر دهه 1980 باعث تقویت شدید ثبات از طریق فروکش کردن آتش رقابت ایدئولوژیکی در روابط قدرت‌های بزرگ شد و مقدمه‌ای را فراهم آورد تا اقتصاد لیبرال بتواند بیش ‌از پیش رشد و گسترش پیدا کند. از مزیت‌های اقتصاد سیاسی مبتنی بر بازار این است که عملکرد آن حجم بالائی از شفافیت را ایجاد می‌کند که بر روابط امنیتی اثر می‌گذارد. تجارت گسترده، ارتباطات مالی سرمایه‌گذاری، باعث می‌شود که درهای جوامع به روی یکدیگر بازشوند و پذیرش استانداردهای واحدی از محاسبات ترغیب شوند که این باعث بهبود شاخص‌های امنیتی اقتصادی و اجتماعی می‌شود.

8. معمای دفاع و معمای قدرت-امنیت

معمای دفاع در اثر هراس از جنگ اتمی و خاتمه مشروعیت جنگ به‌عنوان ابزار اصلی روابط بین قدرت‌های بزرگ شکل‌گرفته و باعث طرح اشکال جدید و متنوعی برای رقابت بین دولت‌ها شده است. می‌توان گفت صلح امروز جهانی صلح ناشی از بازدارندگی به معنی احتمال بروز جنگ اتمی قرار دارد. به‌عبارتی‌دیگر احتمال وقوع حمله‌ی اتمی عامل مهمی در محاسبات امنیتی دولت‌ها است که حذف آن می‌تواند یکی از دلایل اصلی دولت‌ها برای اجتناب از حمله‌ی اتمی را از بین ببرد. به این دلیل بوزان معتقد است معمای دفاع باعث گردیده است تا جنگ از فهرست عواملی که می‌تواند باعث تغییر در سیستم بین‌المللی شود حذف گردد، چراکه هرگونه جنگی که از سوی قدرت‌های بزرگ شروع شود در حضور سلاح‌های اتمی موجب نابودی یکسره نظام بین‌المللی خواهد شد.

معمای قدرت امنیت در واقع بعد نظامی معمای دفاع است. اگر هراس از جنگ پایه و اساس معمای دفاع را تشکیل می‌دهد، ترس از شکست عامل محرک، معمای قدرت-امنیت است. دلیل آن‌هم غیر قابل ‌تفکیک بودن تلاش برای قدرت با تلاش برای امنیت است. دولت‌ها باید مراقب باشند ضمن دست‌یابی به رفاه، ارزش‌های سیاسی اجتماعی را تداوم بخشند. دولت‌هایی که در این زمینه غفلت کنند در معرض خطر از دست دادن قدرت قرار می‌گیرند و یا حتی بدتر از آن ممکن است استقلال و گاهی موجودیت خود را از دست دهند؛ اما ازآنجاکه همه‌ی کشورها در محیطی بی‌قاعده برای کسب امتیاز تلاش می‌کنند، اتخاذ تدابیر فوق توسط هریک از آن‌ها باعث تعارض با دول دیگر می‌شود. این ضرورت ساختاری در هسته‌ی اصلی معمای قدرت-امنیت قرار دارد که به‌خودی‌خود شاه‌بیت مشکله­ی امنیت در حوزه‌ی آنارشی را تشکیل می‌دهد.

9. جمع‌بندی و نتیجه‌گیری کتاب

 آنچه فصل مشترک همه‌ی فصول این کتاب را تشکیل می‌دهد این است که مسئله‌ی امنیت مستلزم درک گسترده‌ای از سطوح اساسی تحلیل‌ها و موضوعاتی است حوزه‌ی مطالعات بین‌المللی را تشکیل می‌دهد. امنیت ملی دارای چنان ارتباطات قوی با سطوح فردی، منطقه‌ای و سیستمی است که کسی نمی‌تواند منکر آن‌ها شود. به نظر می‌رسد بوزان در این کتاب نه‌تنها نوعی استقلال برای حوزه مطالعات امنیتی از سایر حوزه‌های روابط و سیاست بین‌الملل قائل شده است بلکه استقلال نسبی امنیت فردی، ملی و بین‌المللی، امنیت نظامی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی را به رسمیت می‌شناسد اما معتقد است نمی‌توان درک کامل هریک از آن‌ها را بدون در نظر گرفتن سایر موارد به دست آورد. کتاب مردم دولت‌ها و هراس، به‌خوبی توانسته است با تشریح دولت، ملت، امنیت ملی و بین‌المللی و مفروض گرفتن فرد به‌عنوان کوچک‌ترین جزء تجزیه‌ناپذیر و مرجع امنیت تحلیل جامعی را در مورد تهدیدات علیه امنیت انسانی و ملی ارائه دهد. همچنین نویسنده با قائل شدن نقش دو وجهی برای دولت به‌عنوان تأمین‌کننده و تهدیدکننده امنیت افراد جامعه به نگرش عمیق‌تری از نهاد دولت و کار ویژه‌های آن دست یابد.

ارسال دیدگاه