بررسی و تحلیل روابط پاکستان- رژیم صهیونیستی

پاکستان از پشت عینک هند، به رابطه با رژیم صهیونیستی می‌نگرد؛ به این معنی که اسلام‌آباد با مشاهده تعمیق روابط دهلی و تل‌آویو (به‌خصوص در عرصه نظامی- امنیتی)، نگران برهم خوردن موازنه قوا میان خود و هند به‌عنوان دشمن دیرینه‌اش است. هراس از احتمال توطئه مشترک رژیم صهیونیستی و هند علیه پاکستان و معضل کشمیر، دیگر دغدغه امنیتی اسلام‌آباد در رابطه با روابط دهلی و تل‌آویو است.

اظهارات خورشید محمود قصوری، وزیر خارجه سابق پاکستان در خصوص روابط مخفیانه این کشور با رژیم صهیونیستی در زمان ریاست جمهوری پرویز مشرف، گمانه­‌زنی­‌هایی را در خصوص ابعاد این روابط و احتمال ادامه آن ایجاد نموده است. با توجه به اهمیت این موضوع، نوشتار حاضر درصدد بررسی سیر تاریخی روابط اسلام­‌آباد- تل­‌آویو، دلایل نزدیکی پاکستان و رژیم صهیونیستی به یکدیگر و نیز چالش­‌های روابط طرفین است.

سیر تاریخی روابط پاکستان و رژیم صهیونیستی

نخستین ارتباط میان صهیونیست­‌ها با پاکستان، به روزهای پس از استقلال این کشور از هند در سال 1947 باز می­‌گردد که دیوید بن­گورین، اولین نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، پیامی به محمدعلی جناح، بنیان­‌گذار پاکستان ارسال نمود، اما جناح پاسخ خاصی به این پیام نداد. پس از ارائه طرح تقسیم فلسطین به دو کشور با هدف تأسیس رژیم اسرائیل در سال 1948، محمدعلی جناح این طرح را فاجعه­‌ای بزرگ، نه فقط برای اعراب بلکه برای تمام مسلمانان دانست و مخالفت خود را با طرح مذکور اعلام نمود. (Javaid and Ahmad Khan, 2014:62) بر همین اساس و پس از اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی، دولت پاکستان طی بیانیه رسمی اعلام کرد که به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از نظر حقوقی و قانونی، اشتباه و از نظر اخلاقی، غیرعادلانه است. فضای حاکم بر روابط طرفین در همین قالب ادامه یافت تا اینکه در سال 1953، دیپلمات‌های امریکایی ملاقاتی را میان ظفرالله­‌خان، اولین وزیر خارجه‌ی پاکستان و آبا ابان[2]، سفیر رژیم صهیونیستی در واشنگتن ترتیب دادند اما نتیجه قابل ذکری از این نشست حاصل نشد.

پس از اینکه پاکستان طی جنگ شش‌روزه ۱۹۶۷ و جنگ یوم کیپور 1973، اقدام به حمایت از اعراب در شکل ارسال تسلیحات، پرواز خلبانان پاکستانی با هواپیماهای اردنی و سوریه‌­ای و کشتن چهار خلبان نیروی هوایی رژیم صهیونیستی، خرید سه فروند هواپیما برای مصر و… نمود، بن­گورین اعلام کرد: «همه پاکستانی‌ها از یهودیان متنفر و طرفدار اعراب‌اند. پاکستان تهدیدی علیه موجودیت اسراییل است، لذا نبایستی خطر آن را نادیده گرفت و باید از طریق هند علیه پاکستان فعالیت نمود.» (Mustefa,2012:1) با گذشت زمان، رژیم صهیونیستی مجدداً درصدد ارتباط با پاکستان برآمد. بر این اساس، پس از سیل اواخر سال 1979 در پاکستان که باعث کشته شدن نیم میلیون نفر گردید، تل­‌آویو پیشنهاد ارسال کمک­‌های غذایی و دارویی را از طریق صلیب سرخ به پاکستان اعلام نمود که با پاسخ منفی اسلام­‌آباد مواجه گردید؛ اما با توجه به اینکه در فضای جنگ سرد، پاکستان و رژیم صهیونیستی در بلوک غرب به رهبری امریکا قرار داشتند، پس از حمله شوروی به افغانستان در سال 1979، شاهد همکاری نزدیک اطلاعاتی آی.اس.آی (سرویس اطلاعات پاکستان)، موساد و سیا جهت مقابله با نیروهای ارتش سرخ بودیم. علی­رغم وجود این همکاری­‌ها، پس از اینکه رژیم صهیونیستی به اوزیراک؛ نیروگاه اتمی عراق در سال 1981 حمله کرد، گمانه­‌هایی در خصوص احتمال حمله­‌ای مشابه به تأسیسات هسته­‌ای پاکستان توسط رژیم صهیونیستی و با مشارکت هند مطرح گردید. بر این اساس اعلام شد که به دلیل نگرانی از دست­‌یابی اسلام­‌آباد به سلاح هسته­‌ای تحت عنوان بمب اسلامی، قرار بود هواپیماهای صهیونیستی از فرودگاه گجرات هند به تأسیسات هسته­‌ای کاهوتا حمله کنند، اما به دلیل مخالفت دهلی با این موضوع، حمله مسکوت ماند. (Yegar, 2007) با این وجود، ادامه هراس از احتمال حمله رژیم صهیونیستی به تأسیسات هسته­‌ای پاکستان باعث شد که نواز شریف در سال 1991 اعلام کند کشورش نگران حمله رژیم صهیونیستی به سایت­‌های هسته­‌ای پاکستان است، اما مقامات ارشد رژیم صهیونیستی اظهار داشتند هیچ تمایلی برای حمله نظامی به این تأسیسات ندارند.

رژیم صهیونیستی بعد از برقراری روابط دیپلماتیک با چین و عادی­‌سازی روابطش با هند در سال 1992، اقدام به پیگیری جدی­‌تر روابط نزدیک با کشورهای اسلامی در آسیا از جمله پاکستان نمود. این اقدام تل‌آویو بی­‌تأثیر از مصاحبه سیده عابده حسین، سفیر وقت پاکستان در امریکا چند روز بعد از عادی‌سازی روابط رژیم صهیونیستی و هند نبود. عابده حسین اعلام کرد: «چرا زمانی که هند، با رژیم صهیونیستی رابطه دارد، پاکستان نباید چنین روابطی با تل­‌آویو داشته باشد؟» (Yegar, 2007) تغییر گفتمان مقامات پاکستانی در قبال رژیم صهیونیستی با دیدار برخی از مقامات دو طرف همراه گردید. از جمله جمشی مرکر[3]، سفیر پاکستان در سازمان­ ملل با اسحاق رابین، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در سال 1993 جلسه داشت. روزنامه­‌های پاکستانی از این اقدام مکرر انتقاد کرده و گفتند هر مسلمان و هر پاکستانی وطن­‌پرست بایستی تا زمان تشکیل دولت فلسطینی به پایتختی بیت­‌المقدس، مراقب رابطه خود با رژیم صهیونیستی باشد، چراکه هرگونه ارتباط دیپلماتیک با تل­‌آویو، به‌مثابه توطئه علیه پاکستان و همه مسلمانان است.

برای عادی شدن روابط پاکستان و رژیم صهیونیستی، سازمان­‌های یهودی از جمله کنگره جهانی یهودیان نیز وارد عرصه شدند و لیبلر[4]، نایب‌رئیس آن طی دیدار با شهباز شریف، برادر نخست‌وزیر پاکستان در اسلام­­‌آباد اظهار داشت تغییر رویکرد این کشور در قبال رژیم صهیونیستی، باعث اصلاح و ترمیم برداشت واشنگتن از اسلام­‌آباد خواهد شد. با ایجاد چنین فضایی بود که روزنامه­‌های پاکستانی برای نخستین­‌بار در سال 1994 اعلام کردند زمانی که مصر و اردن با رژیم صهیونیستی رابطه دارند، چرا پاکستان با آن رابطه نداشته باشد؟ در ادامه دیدارهای مقامات دو طرف، وایزمن، رئیس‌جمهور رژیم صهیونیستی، در سال 1998 در ترکیه با رفیق ترار[5]، رئیس‌جمهور وقت پاکستان طی نشستی با موضوع ترکیه مدرن دیدار کرد و هر دو با یکدیگر دست دادند. بایستی توجه داشت که علی­‌رغم دیدار مقامات رژیم صهیونیستی و پاکستان با یکدیگر و ایجاد فضای امیدواری برای صهیونیست­‌ها در جهت به رسمیت شناخته شدن توسط مقامات اسلام­‌آباد، پاکستان بارها تصریح نمود فقط پس از دست­‌یابی صلح بین رژیم صهیونیستی و همسایگانش و بعد از اینکه سازمان کنفرانس اسلامی این رژیم را به رسمیت شناخت، ما نیز رژیم صهیونیستی را شناسایی خواهیم کرد. (Kumaraswamy,2000,40-42)

سیاست­مداران پاکستانی می­‌دانند که عدم توجه به نظرات روحانیون مذهبی- که در جامعه و حتی ارتش نیز نفوذ دارند- در خصوص به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی، بی­‌ثباتی داخلی و در نتیجه مداخله ارتش در سیاست را در پی خواهد داشت.

با روی کار آمدن پرویز مشرف در سال 1999، احتمال همکاری دیپلماتیک پاکستان با رژیم صهیونیستی افزایش یافت. بر همین اساس و برای نخستین­بار در تاریخ روابط طرفین، اولین گفتگوی عمومی میان سیلوان شالوم، وزیرخارجه رژیم صهیونیستی و خورشید محمود قصوری، وزیر خارجه پاکستان در سپتامبر 2005 در استانبول برگزار شد. شالوم اظهار داشت این دیدار تاریخی، به‌مثابه امیدی برای مردم رژیم صهیونیستی است و هم­چنین به تقویت میانه­‌روی در طرف پاکستانی نیز کمک خواهد کرد. حزب مسلم لیگ شاخه نواز و حزب مردم پاکستان ضمن اعلام مخالفت با این دیدار، اظهار داشتند که تصمیم برای این ملاقات، صرفاً توسط مشرف و بدون مشورت با پارلمان اخذ شده است. مشرف در واکنش به این نظرات تأکید کرد: «احساس می­کنیم از طریق تماس با تل­‌آویو می­‌توانیم نقشی در حل مشکل فلسطین و اسرائیل بازی کنیم. ما هنوز معتقد به تأسیس دولت مستقل فلسطینی به پایتختی بیت­‌المقدس هستیم.» (Dawn,2005)

مشرف در ادامه اقداماتش جهت بهبود روابط با رژیم صهیونیستی، در 17 سپتامبر 2005 در کنگره یهودیان امریکا به‌عنوان مهمان افتخاری شرکت کرد و اظهار داشت: «ما مشکلی با رژیم صهیونیستی نداریم. پاکستان تهدید امنیتی برای رژیم صهیونیستی نیست و تل­‌آویو هم قول داده است تهدیدی برای امنیت ملی اسلام­‌آباد نباشد.» (Javaid and Ahmad Khan, 2014:68) تعمیق روابط امنیتی طرفین تا جایی پیش رفت که برخی منابع اظهار کردند سرویس اطلاعات پاکستان پیش از حمله منتسب به گروه لشکر طیبه (گروه تروریست پاکستانی که عمدتاً علیه هند عملیات می­کند) به بمبئی هند در نوامبر 2008، طی تماس مستقیم با موساد و آگاه ساختن آن­ها از این حمله، درصدد تقلیل احتمال آسیب دیدن یهودیان حاضر در هند برآمد. (tribune.com.pk,2012) هم­چنین بر طبق اطلاعات ویکی­لیکس، سفارت پاکستان در استانبول اقدام به انتقال اطلاعات در خصوص یک گروه تروریستی به رژیم صهیونیستی در سال 2010 نمود. هم‌چنین بر اساس اطلاعات برخی منابع، رژیم صهیونیستی در سال 2011 اقدام به ارسال تجهیزات خریداری شده از انگلیس (شامل سیستم­‌های الکترونیکی جنگی و تجهیزات هواپیما) به پاکستان نمود.

دلایل نزدیکی پاکستان و رژیم صهیونیستی به یکدیگر

بر اساس توضیحات فوق مشخص شد که رژیم صهیونیستی، از آغاز تاکنون، در پی برقراری رابطه با پاکستان است. می‌توان دلایل تل­‌آویو از پیگیری چنین سیاستی را موارد ذیل دانست:

با توجه به این­که رژیم صهیونیستی از همان بدو تأسیس مشکل مشروعیت دارد، لذا تمایل بسیاری برای مورد شناسایی قرار گرفتن توسط کشورهای اسلامی دارد. بر همین اساس، با طرح به‌اصطلاح برخی اشتراکات میان خود و پاکستان، از جمله تأسیس بر اساس ایدئولوژی (یهودی/ اسلامی)، جنگ با همسایگان (اعراب/ هند، بنگلادش)، وجود معضل حل نشده (فلسطین/ کشمیر)، استقلال هر دو از امپراطوری بریتانیا تنها به فاصله یک سال با یکدیگر، سعی در ایجاد نوعی هم­سانی و تشبیه شرایط خود با یک کشور اسلامی، ترمیم چهره اشغالگرش و در نهایت، دریافت شناسایی و داشتن روابط خاص و نزدیک با اسلام­‌آباد دارد. در حقیقت، پاکستان به دلایلی نظیر جمعیت زیاد، برخورداری از سلاح هسته­‌ای، همسایگی با ایران، نقش و جایگاهش در میان کشورهای اسلامی، درصدد استفاده از این موضوع جهت احتمال بهبود رابطه رژیم صهیونیستی با دیگر کشورهای مسلمان مانند عربستان، مالزی، اندونزی و بنگلادش مورد توجه رژیم صهیونیستی است.

اما پاکستان از پشت عینک هند، به رابطه با رژیم صهیونیستی می­نگرد؛ به این معنی که اسلام­‌آباد با مشاهده تعمیق روابط دهلی و تل­‌آویو (به‌خصوص در عرصه نظامی- امنیتی)، نگران برهم خوردن موازنه قوا میان خود و هند به‌عنوان دشمن دیرینه­‌اش است. هراس از احتمال توطئه مشترک رژیم صهیونیستی و هند علیه پاکستان و معضل کشمیر، دیگر دغدغه امنیتی اسلام­‌آباد در رابطه با روابط دهلی و تل­‌آویو است. برخی در پاکستان بر این باورند که هند با تأثیرگذاری بر لابی یهودی در امریکا توانسته است سیاست­‌هایش را در قبال معضل کشمیر پیش ببرد و با مخالفت عمده نیز مواجه نگردد؛ اما پاکستان به دلیل نداشتن رابطه جدی با رژیم صهیونیستی و لابی یهود، از قدرت مانور هند در این زمینه برخوردار نیست. هم­چنین این موضوع نیز مطرح است که با توجه به نظر امریکا در خصوص عدم صداقت پاکستان در مبارزه با تروریسم و سردی روابط طرفین، لابی یهود می­‌تواند بر بهبود و گرمی روابط واشنگتن و اسلام­‌آباد هم تأثیرگذار باشد. البته پاکستان در کنار این موضوعات، گوشه چشمی نیز به صادرات برخی کالاهای خود به رژیم صهیونیستی، استفاده از تکنولوژی رژیم صهیونیستی در بخش کشاورزی، علوم کامپیوتر، الکترونیک، ژنتیک، دارو، انرژی خورشیدی و واردات تسلیحات از تل­‌آویو نیز دارد. لذا از این منظر، برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی به نظر آن­ها امری ضروری است؛ اما ذکر این نکته ضروری است که هیچ تضمینی وجود ندارد که رژیم صهیونیستی خواسته­‌های پاکستان را پس از برقراری روابط رسمی تأمین نماید، چراکه هند همواره از قدرت و نفوذ کافی برای تحت تأثیر قرار دادن رژیم صهیونیستی در این زمینه برخوردار است.

چالش­‌های روابط پاکستان و رژیم صهیونیستی

در بررسی چالش­‌های ناشی از روابط پاکستان و رژیم صهیونیستی بایستی گفت که رژیم صهیونیستی در مقایسه با پاکستان از این روابط نه‌تنها آسیب خاصی نمی‌­بیند، بلکه به دلایلی که در بالا ذکر گردید، از آن منتفع خواهد شد؛ اما اگر پاکستان رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخته و روابطش را به شکل رسمی پیگیری نماید، با چندین چالش مواجه می‌­گردد:

1- مذهب به‌عنوان یکی از عناصر مهم هویت ملی و از منابع اصلی سیاست خارجی پاکستان است، لذا این کشور بر اساس مذهب و هم­بستگی با کشورهای مسلمان در مجموع و وحدت با کشورهای عربی به‌طور خاص، تاکنون به شناسایی رژیم صهیونیستی اقدام نکرده است و در صورت چنین اقدامی، با چالش­‌های هویتی در داخل و تنش­‌های احتمالی در برابر برخی از دولت­‌ها و ملت­های عربی مواجه خواهد شد.

2- حضور گروه­‌های اسلام­‌گرای ضد رژیم صهیونیستی بی­شمار در پاکستان و ترس از واکنش احتمالی آن­‌ها در صورت برقراری رسمی روابط با تل­‌آویو، چالش جدی در روابط طرفین محسوب می­‌شود. سیاست­مداران پاکستانی می­‌دانند عدم توجه به نظرات روحانیون مذهبی که در جامعه و حتی ارتش نیز نفوذ دارند در خصوص به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی، بی­‌ثباتی داخلی و در نتیجه مداخله ارتش در سیاست را در پی خواهد داشت.

3- رژیم صهیونیستی به سبب جنایت­‌هایش علیه مردم فلسطین، به‌عنوان رژیمی جنایت­کار شناخته شده است. اگر پاکستان اقدام به شناسایی این رژیم نماید، گویا چشمان خود را بر روی جنایت علیه بشریت، نسل­‌کشی و جنایت جنگی رژیم صهیونیستی بسته است و با این کار، پرستیژ خود را نه‌تنها میان کشورهای اسلامی بلکه نزد وجدان­‌های بیدار در سطح جهان از دست خواهد داد. لذا می­‌توان گفت پاکستان بر اساس دلایل فوق، حداقل تا به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی توسط کشورهای مهم و بزرگ اسلامی، روابط با این رژیم را مخفیانه دنبال خواهد کرد.

گفتنی است امریکا و ترکیه با هدف برقراری روابط میان پاکستان و رژیم صهیونیستی، به‌عنوان کشورهای واسط در این میان عمل می­‌کنند. امریکا با توجه به حضور این دو کشور در جرگه متحدانش، چه در زمان جنگ سرد و چه در زمان حال سعی در تسهیل روابط اسلام­‌آباد- تل­‌آویو دارد، چراکه معتقد است منافع امنیتی رژیم صهیونیستی به‌عنوان متحد اصلی­اش در غرب آسیا از این طریق بهتر تأمین خواهد شد. ترکیه نیز می­‌خواهد در چارچوب سیاست ایجاد کمربند امنیتی در مناطق پیرامونی و در قالب میانجی، رژیم صهیونیستی و پاکستان را به هم نزدیک کند. باید در نظر داشت با توجه به مجاورت پاکستان با مرزهای شرقی ایران و عداوت دیرینه رژیم صهیونیستی با ج.ا.ایران، هرگونه بهبود روابط میان اسلام­‌آباد و تل­‌آویو، می­‌تواند مرزهای شرقی کشورمان را ناامن سازد، زیرا رژیم صهیونیستی می­‌تواند از خلأ عدم توانایی پاکستان در کنترل تمامی مناطق کشورش، سوءاستفاده کرده و به عملیات جاسوسی، خرابکاری و حمایت از گروه­‌های تروریستی معاند ایران دامنه بیشتری بدهد.

—————————————-

منابع:

– Dawn, (September 13, 2005), ” Welcomes first Israel-Pakistan talks”.

– Kumaraswamy, (2000), “Beyond the Veil: Israel-Pakistan Relations”, Tel Aviv: Jaffee Center for Strategic Studies, Tel Aviv University, 40-42.

– Javaid, Umbreen and Malik Tauqir Ahmad Khan (January– July 2014),”Pakistan and the Question of Recognising Israel: Historical Issues and Future Prospects”, A Research Journal of South Asian Studies ,Vol. 29, No. 2,

– Mustefa, Zab(June 13, 2012),” Why Israel and Pakistan can never be allies”, available:

http://blogs.tribune.com.pk/story/11990

– The Express Tribune, (January 7, 2012), musharraf supports better relations with Israel”, available:http://tribune.com.pk/story/317999

– Yegar, Moshe (October 25, 2007),” Pakistan and Israel…The Glaring Commonalties SEPTEMBER

Pakistan and Israel”, available: http://blogs.timesofisrael.com



[2] Abba Eban

[3] Jamshi Merkar

[4] Leibler

[5] Rafiq Tarrar

ارسال دیدگاه