اندیشکده‌های جهان عرب در هفته‌ای که گذشت؛ شماره‌ی 41 (متن + pdf)

در سلسله گزارش‌های "اندیشکده‌های جهان عرب در هفته‌ای که گذشت" بنا داریم به رصد هدفمند اندیشکده‌های تاثیرگذار و مهمِ جهان عرب در زمینه‌ی تحولات مهم منطقه‌ای و مرتبط با جمهوری اسلامی ایران بپردازیم. این گزارش‌ها ان‌شاءالله به صورت هفتگی در پایگاه اینترنتی اندیشکده‌ی راهبردی تبیین منتشر خواهد شد.
در سلسله گزارش‌های "اندیشکده‌های جهان عرب در هفته‌ای که گذشت" بنا داریم به رصد هدفمند اندیشکده‌های تاثیرگذار و مهمِ جهان عرب در زمینه‌ی تحولات مهم منطقه‌ای و مرتبط با جمهوری اسلامی ایران بپردازیم. این گزارش‌ها ان‌شاءالله به صورت هفتگی در پایگاه اینترنتی اندیشکده‌ی راهبردی تبیین منتشر خواهد شد.

موضع گروه‌های شبه‌نظامی شیعه عراق نسبت به الحاق سنجار به اقلیم کردستان[1]

«مسعود بارزانی» رئیس اقلیم کردستان عراق، طی یک کنفرانس خبری از منطقه سنجار که از سوی نیروهای پیشمرگ از «داعش» آزاد شده، اعلام کرد که سنجار به اقلیم کردستان ملحق شده است. این اقدام می‌تواند پیامدهای سیاسی و امنیتی برای عراق داشته باشد. وی تأکید کرد که هیچ پرچمی جز پرچم کردستان در سنجار برافراشته نخواهد شد و «شهروندان عرب آنجا که در حق کردهای ایزدی مرتکب جنایت نشده‌اند، برادران ما هستند». «حیدر عبادی» نخست‌وزیر عراق، به‌طور رسمی این اقدام «بارزانی» را نپذیرفت و خواستار برافراشتن پرچم عراق در آنجا شد. از سوی دیگر؛ «سلیم جبوری»، رئیس پارلمان عراق، تأکید کرد که بایستی به کشور وفادار بود و هشدار داد که مهاجرت سنی‌ها و شیعیان به مناطق شان باعث خالی شدن مناطق مختلط از ساکنان اصلی آن شده است.

موضع گروه‌های شبه‌نظامی و نیروهای سیاسی مرتبط با ایران از موضع رسمی دولت قوی‌تر بوده است. به‌گونه‌ای که نزاع میان کردها و گروه‌های شیعه عراق بالا گرفت و «قیس خزعلی» فرمانده گروه «عصائب اهل الحق» منطقه سنجار را منطقه‌ای اشغال‌شده قلمداد کرد و در 15 نوامبر سال جاری گفت: «سیطره نیروهای پیشمرگ بر سنجار به‌مثابه یک اشغال گری است که از اشغال گری داعش پیچیده‌تر است». ائتلاف «دولت قانون» به رهبری «نوری مالکی» نخست‌وزیر سابق عراق، اعلام کرد که نیروهای امنیتی در روزهای آینده شهرستان سنجار را از سیطره نیروهای پیشمرگ آزاد خواهند کرد. علاوه بر این، در شبکه‌های اجتماعی، صفحه‌های وابسته نیروهای «حشد شعبی» نقش نیروهای پیشمرگ در آزادسازی سنجار را کم‌اهمیت جلوه دادند و پیرامون نقش آینده پیشمرگ و کردها هشدار دادند. گروه‌های شیعی اعلام کردند که جنگ اصلی در آزادسازی سنجار را آمریکایی‌ها انجام داده‌اند اما کردها پیروزی را اعلام کردند. صفحات مزبور این اعلان را فقط یک «دروغ» شمرده‌اند. «ابو غضب صدری» وبلاگ نویس شیعی، دراین‌باره گفت که جنگنده‌های آمریکایی، سنجار را به‌طور بی‌سابقه بمباران کردند. عملیات آزادسازی سنجار صرفاً آمریکایی بوده و نیروهای کردی فقط نقش رسانه‌ای داشتند. «سید هادی موسوی» صاحب صفحه «بشائر»، گفت که پس از «داعش» خطرناک‌ترین دشمن پیروان اهل‌بیت کردها هستند که اخیراً قدرت آن‌ها بیشتر شده است. وی هشدار داد که شیطان آمریکایی و استکبار جهانی از خلال این اقدامات می‌خواهند به جهانیان بگویند که فقط کردها می‌توانند بر «داعش» پیروز شوند و نیروهای «حشد شعبی» از انجام این مأموریت عاجزاند.

برحسب این تحلیل، گروه‌های شبه‌نظامی شیعه که از اقدام اخیر «بارزانی» انتقاد می‌کنند، در حق عرب‌های سنی عراق جرائم ضد انسانی مرتکب شده‌اند!. درواقع می‌توان گفت که خطر اصلی از جانب نیروهای کرد پیشمرگ نیست بلکه از جانب این گروه‌های شبه‌نظامی است! که از ارتش عراق قوی‌تر شده‌اند. این امر باعث می‌شود که صلح داخلی در عراق در آینده غیرممکن باشد. بر این اساس می‌توان گفت که در عراق پس از «داعش» تا وقتی‌که این شبه‌نظامیان در آن موجود باشند، استقرار و صلح در این کشور محقق نخواهد شد.

سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که معنی این آزادسازی در نظر آمریکا چیست و چه تأثیری بر عراق و کردستان خواهد داشت؟ این روزها ناامیدی آمریکا از ارتش عراق به اوج خود رسیده است و آمریکا در جنگ‌های بزرگ با «داعش» به نیروهای پیشمرگ تکیه می‌کند. به نظر می‌رسد که آمریکا خواهان تکرار سناریوی جنگ کردها با «داعش» در عین العرب کوبانی است. آمریکا نیز هم‌اکنون معتقد است که «داعش» ضعیف شده بایستی جنگ علیه آن را شروع کرد. پس از شکست ارتش عراق در جنگ با «داعش»، کردها خود را به‌عنوان تنها نیروی یکپارچه قادر به جنگ با «داعش» به آمریکا معرفی می‌کنند. پس از بازطراحی ارتش عراق بر اساس اصول طایفه‌ای، این ارتش مانند شبه‌نظامیان پراکنده می‌جنگد درحالی‌که نیروهای کرد به‌صورت متحد با یک عقیده نظامی واحد نبرد می‌کنند. امری که آمریکایی‌ها در خلال آموزش دادن نیروهای کرد، متوجه آن شده‌اند.

پس از موصل: سیاست آمریکا در قبال «داعش»[2]

اشغال موصل، دومین شهر بزرگ عراق، در 9 ژوئن 2014 توسط «داعش» شوک بزرگی بود؛ زیرا که سیطره بر این شهر برای «داعش» یک پیروزی رسانه‌ای فراهم آورد تا شهرهای دیگری را تصرف کند و بغداد و اربیل را نیز تهدید به اشغال کند. افزایش نفوذ گروه مزبور در سوریه و عراق، باعث شد که استراتژی آمریکا در خاورمیانه به‌ویژه در قبال بحران سوریه تغییر کند. اکثر تحلیلگران آمریکایی درباره دلایل افزایش افراط‌گرایی در منطقه به شکست سیاست‌های «باراک اوباما» رئیس‌جمهور آمریکا، اشاره می‌کنند. بعضی تحلیل‌های دیگر علاوه بر اشاره به شکست سیاست‌های آمریکا که در شکل‌گیری «داعش» نقش داشت، به چگونگی حکومت‌داری در عراق، قبل و بعد از اشغال آن توسط آمریکا در سال 2003 نیز اشاره می‌کند. برحسب این دسته تحلیل‌ها، استبداد «صدام حسین» و سیاست‌های طایفه‌ای «نوری مالکی» باعث شکل‌گیری «داعش» شده است. بر این اساس، ظهور «داعش» نشان‌دهنده بحران و همچنین نهایت یک دولت شرقی است. این کشور دیگر قادر نیست بر اساس نظام و قوانین چند دهه‌ای خود استمرار یابد. دوره تأسیس دولت بر اساس یک هویت مشخص از میان هویت‌های چندگانه کشور به پایان رسیده است. دولت شرقی اگر نتواند نظامی متشکل از کل شهروندان خود تأسیس کند، برای همیشه در آستانه فروپاشی و بحران‌های خونین باقی خواهد ماند و هر آن ممکن است به سرنوشت دردناک سومالی و افغانستان گرفتار شود. پس از سقوط موصل، «داعش» تأسیس خلافت را اعلان کرد. پس‌ازاین تحولات آمریکایی‌ها به این جمع‌بندی رسیدند که «داعش» نتیجه بحران در نظام سیاسی تأسیس‌شده پس از سال 2003 است. چند روز پس از اشغال موصل توسط «داعش»، «باراک اوباما» در سخنرانی خود به دلایل تسلط «داعش» بر موصل اشاره کرد. وی در همین راستا افزود: «رهبران عراق نتوانستند که بر اختلافات تاکتیکی خود غلبه کنند و آن را کنار بگذارند». «اوباما» دلیل فروپاشی ارتش عراق را این‌گونه تشریح می‌کند: «اگر نیروهای امنیتی عراق نمی‌توانند جلوی گروه‌های مسلح را بگیرند، این امر به وجود مشکلات روحی و معنوی بازمی‌گردد که خود نیز به مشکلات سیاسی کشور مرتبط است».

در 7 اوت 2014 «باراک اوباما» در خلال یک سخنرانی دستور داد که بمباران‌هایی «محدود» علیه تندروها انجام شود و کمک‌هایی از هوا برای آوارگان به‌ویژه ایزدی‌ها انداخته شود. در سپتامبر همان سال، آمریکایی‌ها استراتژی کاملی را برای تضعیف و نابودی «داعش» اعلام کردند. «اوباما» در این راستا گفت: «در استفاده از زور در قبال داعش در عراق و سوریه تردید نخواهم کرد. دیدگاه اساسی دولت من این است که هر کس ایالات‌متحده آمریکا را تهدید کند، پناهگاه امنی نخواهد داشت».

استراتژی آمریکا برای مبارزه با «داعش» در عراق و سوریه، بر دو محور اساسی استوار است؛ اول: حملات هوایی روش‌مند. دوم: پشتیبانی از نیروهای بومی «سنی» که در عرصه نبرد زمینی با «داعش» می‌جنگند. توسعه نفوذ «داعش» نیازمند واکنش‌هایی از جانب آمریکا بود. این واکنش در محورهای ذیل تجلی یافت؛ اول: ایجاد ائتلاف نظامی منطقه‌ای و بین‌المللی. دوم: بسنده کردن به حملات هوایی و عملیات اطلاعاتی محدود و دوری کردن از دخالت مستقیم نظامی آمریکا. سوم: مسلح کردن نیروهای زمینی هم‌پیمان و پشتیبانی کردن از آن مانند ارتش عراق، نیروهای پیشمرگ کردی و مخالفان «معتدل» سوری. شاید مهم‌ترین مشکل این استراتژی، عدم وجود نیروی زمینی‌ای است که از حملات هوایی استفاده کند.

آمریکا کمک‌های خود به دولت عراق را به انجام اصلاحات سیاسی و نظامی وابسته کرد. به لحاظ نظامی آمریکا از عراق درخواست کرد که یک نیروی نظامی «سنی» متشکل از قبایل بومی تحت عنوان «گارد ملی» تأسیس کند. از روزهای اول سیطره «داعش» بر موصل، آمریکا ایده تشکیل «گارد ملی» را مطرح کرد. «باراک اوباما» طی یک بیانیه رسانه‌ای در 10 سپتامبر 2014 ضمن تأکید بر پشتیبانی از نیروهای عراقی و کُرد اعلام کرد: «آمریکا از تلاش‌های عراق برای تشکیل نیروهای گارد ملی جهت کمک کردن به جوامع سنی مذهب برای آزادی از «داعش» حمایت می‌کند» علاوه بر این آمریکا درخواست سازمان‌دهی مجدد نیروهای رسمی عراق را نیز مطرح کرد. به لحاظ سیاسی، آمریکا مسئول اساسی وخیم شدن اوضاع را «نوری مالکی» نخست‌وزیر سابق عراق، دانست. به همین خاطر کنار زدن «مالکی» یکی از شرط‌های آمریکا برای حل بحران عراق شد.

سقوط شهر رمادی، مرکز استان انبار، بحث‌های زیادی را در آمریکا درباره شکست استراتژی «اوباما» در جنگ علیه «داعش»، برانگیخت. واکنش آمریکا در برابر سیطره «داعش» بر رمادی ضعیف بود. این واکنش چیزی بیش از افزایش حملات هوایی و تحویل خمپاره‌های پیشرفته به نیروهای عراقی نبود. پس از مرور بیش از یک سال از جنگ آمریکا علیه «داعش» به نظر می‌رسد که دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاه اول متعلق به آمریکاست. این دیدگاه بر طولانی بودن جنگ استوار است. بدین معنی که جنگ ممکن است بین سه تا پنج سال ادامه یابد. دیدگاه دوم که عراقی است بر اتمام جنگ در ظرف چند ماه تأکید می‌کند. عملیات آزادسازی تکریت و استان صلاح‌الدین، این دو دیدگاه را آشکارا نشان داد. بدون شک این تناقض در دیدگاه‌ها درباره جنگ با «داعش» از مهم‌ترین عوامل تشتت رویکردها در قبال جنگ بوده است. بسیاری از عراقی‌ها ازجمله مقامات بلندپایه با دیدگاه آمریکا مبنی بر جنگ بلندمدت موافق نیستند.

پناهندگان فلسطینی و آغوش سرد لبنان[3]

لبنان در شب بیست و نهم ماه اکتبر 2015 شاهد برگزاری نشستی از سوی مرکز «الزیتونیة للدراسات و الاستشارات» در بیروت بود. در این نشست که به ریاست دکتر «محسن محمد صالح» سردبیر موسسه «الزیتونیة» برگزار شد، چندین تن از پژوهشگران و کارشناسان فلسطینی حضور پیداکرده و موضوعات گوناگون مربوط به پناهندگان فلسطینی در لبنان را مورد واکاوی قراردادند که به شرح ذیل هست:

• بررسی وضعیت پناهندگان فلسطینی.

• دلایل بی‌توجهی به امور مربوط به شهروندی و حقوق بشر فلسطینیان.

• بررسی علل بی‌تفاوتی نهادهای بهداشتی و درمانی دولت لبنان نسبت به پناهندگان فلسطینی.

• کم‌توجهی نهادهای امنیتی لبنان نسبت به امنیت فلسطینیان.

• بی توجهی دولت لبنان به مسائل اجتماعی و سیاسی پناهندگان فلسطینی.

کارشناسان حاضر در این جلسه پس از بیان مشکلات پناهندگان فلسطینی موجود در لبنان، علت اصلی این کم‌توجهی‌ها را نبود مرجعیت واحد فلسطینی دانستند، مرجعیتی که بتواند همه فلسطینیان را در زیر پرچم این کشور به اتحاد برساند. ازنظر این کارشناسان، نبود رهبری و مرجعیت یکسان در جامعه فلسطین موجب شده است تا بسیاری از حقوق شهروندان فلسطینی در کشورهای مهمان مورد غفلت و بی‌توجهی قرار گیرد.

کارشناسان حاضر در جلسه پس از بیان مشکلات و بررسی خاستگاه آن، طرح و پیشنهادهایی را برای بهبود وضعیت پناهندگان فلسطینی مقیم لبنان بیان داشتند که در ذیل به آنان خواهیم پرداخت:

• ایجاد نگرش مثبت در جامعه لبنانی نسبت به پناهندگان فلسطینی در راستای حمایت از آنان در تحولات و دگرگونی‌های منطقه.

• ایجاد نگرش یکسان نسبت به مقابله با خطراتی که پناهندگان فلسطینی با آن مواجه هستند.

• اعتمادسازی دوطرفه بین مردم لبنان و پناهندگان فلسطینی.

• برقراری روابط بین مردم لبنان و فلسطین ذیل مقررات و قوانین حقوق بشر.

• ضرورت همکاری فلسطینیان در ایجاد مرجعیت و رهبری یکسان برای هدایت و پیشبرد جامعه در تحولات به وجود آمده و تحقق حقوق پناهندگان فلسطینی در کشورهای بیگانه.

کارشناسان حوزه فلسطین و مسائل آن، پس از ارائه راه‌حل‌های ممکن به‌منظور برطرف سازی دشواری‌های موجود در زندگی پناهندگان فلسطینی موجود در کشورهای بیگانه به‌ویژه لبنان، با فرض شکست طرح‌های مطرح‌شده در این جلسه و استمرار دشواری‌ها و مشکلات پیش روی پناهندگان فلسطینی حاضر در لبنان، سه سناریوی احتمالی و مختلف را درخصوص آینده این افراد پیش‌بینی کردند:

سناریوی اول: درگیری مردم فلسطین و لبنان

این سناریو از احتمال وقایع خونین پیش روی مردم لبنان و پناهندگان فلسطینی پرده برمی‌دارد. بر طبق این سناریو ممکن است انفجارهایی در کمپ فلسطینیان مقیم لبنان صورت گیرد و منجر به درگیری بین جامعه لبنانی و پناهندگان فلسطینی شود. این انفجارها که ممکن است از نارضایتی مردم لبنان نسبت به حضور فلسطینیان در لبنان نشأت‌گرفته باشد، درنهایت موجب مهاجرت بسیاری از فلسطینی تبارها به خارج از لبنان می‌شود.

سناریوی دوم: توافق لبنانی فلسطینی

 این سناریو از احتمال ایجاد توافق بین دولت لبنان و جامعه فلسطینی سخن به میان می‌آورد و معتقد است که در صورت ایجاد این توافق، دولت لبنان امتیازاتی مبنی بر اعطای حقوق شهروندی به پناهندگان فلسطینی خواهد داد. از مهم‌ترین حقوقی که پناهندگان فلسطینی به دنبال آن هستند حق «کار کردن» در بازارهای لبنان است چراکه این حق موجب بهبود وضعیت معیشتی فلسطینیان پناهنده در لبنان می‌گردد.

سناریوی سوم: تأثیر منفی تحولات منطقه بر وضعیت داخلی لبنان و تأثیرپذیری پناهندگان فلسطینی

منطقه خاورمیانه به‌مثابه کانون بحران‎ها، همواره خاستگاه تحولات و دگرگونی‌ها مختلفی بوده است، تأثیر این تحولات بر بعضی از کشورها زیاد است و در برخی دیگر کم. این سناریو پیش‌بینی می‌کند که تحولات منطقه تأثیر نامناسبی بر وضعیت داخلی لبنان می‌گذارد و اولین افرادی که نتیجه این تحولات و به دنبال آن تأثیرات منفی آن را خواهند دید، پناهندگانی هستند که بدون داشتن شغل و درآمد مناسب در وضعیت نامناسب اردوگاه‌های فلسطینی سکنی گزیده‌اند.



[1] «موقف المليشيات الشيعية من اعلان ضم سنجار»، مركز الروابط للبحوث والدراسات الاستراتيجية، الرابط:

موقف المليشيات الشيعية من اعلان ضم سنجار

[2] معمر فيصل خولي، « ما بعد الموصل: السياسة الأمريكية تجاه تنظيم الدولة”داعش” »، مركز الروابط للبحوث والدراسات الإستراتيجية، الرابط:

ما بعد الموصل: السياسة الأمريكية تجاه تنظيم الدولة”داعش”

[3] حلقة نقاش: مستقبل الوجود الفلسطيني في لبنان- مركز الزيتونة للدراسات والاستشارات، 30/10/2015:

http://www.alzaytouna.net/ar/?p=17154

ارسال دیدگاه