در آستانه نشست وین در حالی که جناب اولاند رئیسجمهور فرانسه خود را برای اولین سفر رئیسجمهور ایران به این کشور و سپس سفر به آنتالیا جهت شرکت در نشست گروه «جی بیست» آماده میکرد، صدای انفجارهای پاریس اولاند و جهان را شوکه کرد. اتفاقات تلخ جمعهشب در فرانسه که به فاصله اندکی از سوءقصد تروریستی علیه کارکنان مجله شارلی ابدو صورت گرفت میتواند ابعاد و پیامدهای منطقهای و حتی جهانی را به همراه داشته باشد.
در این یادداشت برآنیم تا در تحلیلی مختصر مهمترین نگاهها و تحلیلهای کارشناسان در رابطه با ابعاد و پیامدهای این حوادث را بررسی و واگویه کنیم.
1- پای صهیونیستها در میان است
یک دسته از تحلیلها، رژیم صهیونیستی را پشت پرده و عامل این حوادث معرفی کرده و دلیل آن را حمایت های اخیر اروپا و اولاند از راه حل تشکیل دوکشور، عزم اروپا به نزدیکی و همگرایی بیشتر با ایران در دوران پسابرجام و افزایش حمایت کشورهای اروپایی از تحریم کالاهای اسرائیلی عنوان می دارند.
با تصویب اتحادیه اروپا در آبانماه سال جاری از این پس بر روی کالاهای صادراتی از شهرک های اسرائیلی در خاک فلسطین به کشورهای عضو اتحادیه اروپا، برچسب ویژه ای الصاق خواهد شد تا مصرف کننده بتواند این کالاها را تشخیص دهد و آنها را نخرد. با استناد به این دلایل عده ای انگشت اتهام در حوادث اخیر را به سمت اسرائیل و انتقام گیری از اروپا نشانه می برند.
همزمانی این حملات با سفر رئیس جمهور ایران به فرانسه و نیز خبر اطلاع جامعه یهودیان فرانسه از حملات پاریس، که توسط تایمز اسرائیل منتشر گردید از دیگر دلایل تقویت این گمانه است.[1]
در راستای این نوع تحلیل «گیدئون لوی» روزنامه نگار چپگرای اسراییلی در یادداشتی که وبسایت روزنامه هاآرتص منتشر کرده است پرده از اهداف احتمالی صهیونیست ها از این حوادث برداشته و به سوء استفاده ی جناح راست اسراییل و اروپا پس از حملات تروریستی پاریس می پردازد:
“درست قبل از اینکه راستی ها در فرانسه و در تمام اروپا جشن و شادی به راه اندازند، باید به آنها بگوییم: شما هم روی خون مردم پایکوبی نکنید. ناسیونالیسم، نفرت از خارجی ها، نژادپرستی، اخراج پناهجویان، انزوا گرایی، و جنگ علیه اسلام؛ این راهکارهای جادویی که در چنته دارید چیزی را حل نخواهد کرد. فریادهای سرخوشانه ی «بهتان گفتیم اینطور می شود» که از سوی راستگرایان اسراییل و اروپا به گوش می رسد، همین الان هم طنین بلندی دارد.
راستی های اسراییل [به اروپایی ها] خواهند گفت: به شما گفتیم اینطور می شود. فلسطینی ها همینطور هستند، عرب ها همینطور هستند، و مسلمان ها هم همینطور هستند: حیواناتی تشنه ی خون. نتیجه اینکه: هیچ یار و شریکی نداریم. تا ابد با شمشیرهایمان زندگی خواهیم کرد. حالا اروپا چیزی را تجربه می کند که ما سالهاست تجربه کرده ایم. حالا اروپا به سوی جنگی علیه ترور قدم برخواهد داشت؛ همان قدم هایی که وقتی ما برداشتیم اروپا محکوم کرد. حالا بگذار اروپا ما را تنها بگذارد؛ گذشته از همه چیز، ما یک دشمن مشترک داریم. حالا هرچقدر می خواهند محصولات ما را برچسب بزنند، و دائم شهرک سازی ها را محکوم کنند.“[2]
2- پر کردن جای خالی امریکا در منطقه، لشگرکشی ناتو
در دسته دوم تحلیلها، به راهبرد امریکا در گردش به شرق و مهار چین تأکید میگردد، به این صورت که امریکا در تکاپو جهت مهار چین میبایست امنیت مدنظر خود در منطقه غرب آسیا را به متحدان نزدیک خود واگذار کند تا با خیالی آسودهتر به سمت مهار چین گام بردارد. در این دسته از تحلیلها خوانش قسمتهایی از یادداشت جناب علی قنادی قابلتوجه و تأمل است:
“آمریکاییها ميگويند در طول هفت دهه بعد از جنگ دوم جهاني، اروپا زير چتر امنيتي امريكا بوده و حالا كه ایالاتمتحده اولويت بزرگتر مهار چين را در دستور كار قرار داده، اروپا بايد بخش قابلملاحظهای از سهم امنيتي خاورميانه را قبول كند. تحركات امريكا در «خارج نزديك چين» با اعزام ناوهاي هواپیمابر، بمبافکنهای بي – 52 و اتحاد و ائتلاف با همسايگان پكن، روندي تصاعدي پیداکرده و اروپاييها نيز بعد از چندين دهه، قصد حضوري جدیتر در خاورميانه دارند. از تأسيس پايگاه دريايي بريتانيا در بحرين بعد از پنج دهه و ورود ناو هواپيمابر شارل دوگل فرانسه به خلیجفارس تا تصميم پاريس و لندن براي ايفاي نقش برجستهتر در بحران سوريه، همگي نشاندهنده تمايل روزافزون اروپاييان براي بازگشت به خاورميانه است.
گزارش جديدي كه «چتم هاوس» انگليس با عنوان «بريتانيا، اروپا و جهان» در اكتبر 2015 منتشر كرده، نشان ميدهد لندن پذيرفته در فضاي تمركز امريكا بر روی شرق آسيا، نقش برجستهتري در خاورميانه ايفا كند. درروند بازگشت اروپاييان به منطقه غرب آسیا، عربهاي حوزه خليجفارس و فراتر از آن، نقش معين و گاه متحد اروپا را ايفا خواهند كرد و دقيقاً به همين دليل است كه اشتون كارتر وزير دفاع امريكا اخيراً در گفتوگو با آتلانتيك، عربهاي حوزه خلیجفارس را ترغيب كرد نقش مستقيمتري در بحرانهاي خاورميانه ايفا كنند: « اگر شما نگاه كنيد كه ايرانيها در كجا نفوذشان را اعمال ميكنند، [ميبينيد] كه آنها داخل بازي درروی زمين هستند. . . اين احساس وجود دارد كه برخي دولتهاي خليج [فارس] ميخواهند از فاصله 30 هزار پايي در بازي باشند.»“
وی در ادامه چنین نتیجهگیری میکند:
“برآورد كلي اين است كه اروپا و اعراب، در قبول تعهدات امنيتي جديتر در خاورميانه، كندي به خرج ميدهند. ديدگاه آمریکایی ميگويد درحالیکه روسيه در حال بلعيدن خاورميانه است، اروپا و در كنار آن اعراب، بايد واكنش چابكتر و سریعتری از خود در خاورميانه نشان بدهند تا واشنگتن بتواند با آسودگي بيشتر سراغ اژدهاي زرد چيني در شرق برود. در چنين حال و احوالي، اروپا به يك 11 سپتامبر با مختصات خودش نياز داشت تا كشورهايي مانند فرانسه و بريتانيا را با سرعت بيشتري به سمت خاورميانه براند. 11 سپتامبر نيويورك امريكا را به خاورميانه آورد ولي حالا كه آمریکاییها ميخواهند تعهداتشان را در خاورميانه كمتر و سراغ چين بروند، يك 11 سپتامبر اروپايي نياز بود تا اروپا را با سرعت بيشتري به خاورميانه سوق بدهد.”[3]
3- اسلام هراسی و تغییر ترکیب جمعیت مسلمانان در اروپا
در دسته سوم تحلیلها، نگاهها معطوف به ترکیبات جمعیتی اروپا و مسئله رشد جمعیت مسلمانان در اروپا و تهدید تغییر ترکیب جمعیتی اروپا در آینده است. فرانسه بهعنوان بیشترین تعداد جمعیت مسلمان در اروپا در کانون این توجهات و سیاستها قرار دارد.
جناب دیاکو حسینی ازجمله کارشناسانی است که از این منظر البته با تأکید بر کشور فرانسه به تحلیل ابعاد این حوادث پرداخته و در مقدمه یادداشت خود مینویسد:
“احتمالاً اگر مورخی در سال 2030 قصد داشته باشد، سرآغاز بازگشت ناسیونالیسم و خاتمه چندفرهنگ گرایی و پایان گرفتن پروژه اتحادیه اروپا را تعریف کند، چارهای جز دقت و برجسته کردن تاریخ 13 نوامبر 2015 در پاریس نخواهد داشت.”
وی در ادامه با اشاره به ترکیب جمعیتی فرانسه و اهمیت ترکیبات جمعیتی برای اتحادیه اروپا مینویسد:
از دیدگاه اروپا، افق تغییرات جمعیتی بهمراتب ترسناکتر است. مطابق با پیشبینیهای موسسه پیو، در سال 2050 درصد جمعیتی مسلمانان بهکل جمعیت اروپا به 10 خواهد رسید و در سال 2070 شمار مسلمانان از مسیحیان پیشی خواهد گرفت. با این توصیف، نهتنها فرانسه بلکه همه کشورهای اروپایی میباید سخت نگران هویت اروپاییشان باشند که صدها سال آن را حفظ کردهاند؛ حتی در برابر یورش بیسابقه مسلمانان به خاک اروپا تا 1699 میلادی.
نتیجه کوتاهمدت افزایش هراس از اسلام در پیوند با افزایش شمار عملیات تروریستی در فرانسه، تقویت گرایش رأیدهندگان به حزب جبهه ملی و یا بهطور عمومیتر راستگرا شدن سایر احزاب چپ در فرانسه است”[4]
در اینجا لازم است اضافه کنم پس از ماجرای شارلی ابدو احزاب ضد مهاجر و ضد اتحادیۀ اروپا و نیز مخالفان تند اسلامگرایی، در انتخابات سوئیس پیروز شدند، چندی پیش نیز حزب محافظهکار قانون و عدالت پیروز انتخابات لهستان شد. همانطور که خانم میبل برزین، استاد جامعهشناسی پس از حادثه شارلی ابدو در سی ان ان نوشت: حادثه پاریس موضع راستهای افراطی اروپا را مستحکم میکند.[5]
کاترین شاکدام نیز در راشاتودی به اشاره به این نوع نگاه، و با این تفاوت که وی داعش را مسئول و خواهان تغییر ترکیب جمعیتی به منظور عضوگیری بیشتر میداند، معتقد است به خاطر اینکه فرانسه بیشترین جمعیت مسلمانان را در اروپا دارد، تروریست ها قصد دارند با ایجاد رعب و وحشت از مسلمین در میان غربی ها، جامعه مسلمانان این کشور ها به ویژه فرانسه را از جامعه مادر دور کرده و با ایجاد فاصله میان آنها، مسلمانان و به ویژه جوانان آنها را به سوی افراط و تندروی بکشانند. وی داعش را مسئول مستقیم این حوادث دانسته و عنوان می دارد:
“داعش می خواهد در فرانسه ایجاد ناامنی کند تا مردم این کشور و سیاستمداران آن انگشت اتهام را به سوی مسلمانان بگیرند؛ سپس مسلمانان منزوی شده و گمان کنند که دیگر متعلق به جامعه و ارزش های فرانسوی نیستند؛ به همین خاطر رو سوی افراط و عملیات تروریستی بیاورند.”[6]
اسلام خواهی یک تهدید موجودیتی!
روزنامه «واشنگتنپست» ۲۴ آبان با اشاره به حملات و انفجارهای پاریس به اظهارات ضداسلامی «بن کارسون» نامزد جمهوریخواه انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶ آمریکا پرداخت و از قول وی نوشت: «ما باید این موضوع را به رسمیت بشناسیم که جنبش جهانی اسلامی یک تهدید موجودیتی است.»
کارسون سوار بر موج اسلامهراسی رایج در غرب شد و الفاظی به شدت تند علیه مسلمانان مطرح کرد. وی همچنین ممنوعیت حضور پناهجویان کشورهای خاورمیانه [غرب آسیا و شمال آفریقا] در آمریکا را خواستار شد و بر لزوم اقدام کنگره این کشور برای ایجاد ممنوعیت ورود پناهندگان به ایالات متحده تأکید کرد.
کارسون گفت: «این حملات به آمریکاییها یادآوری کرد افرادی هستند که تشنه خون غیرنظامیان هستند تا فلسفه خودشان را گسترش بدهند. ما باید تلاشهایمان را برای مقاومت در برابر آنها مضاعف کنیم و افزون بر مهار آنها، این نوع از نفرت را از بین ببریم.»[7]
4- نگاه ترکیبی یک تیر و چند نشان!
دسته دیگری از تحلیل ها نیز ترکیبی از تحلیل های مطرح شده فوق را ذکر کرده و اهداف و پیامدهایی چندگانه را برای حوادث برشمرده اند، مانند تحلیل دکتر رضا سراج. وی در یادداشت خود با برشماری سه نوع نگاه از جمله غافلگیری اطلاعاتی در فرانسه و اقدام انفعالی و متقابل تروریستها، در نگاه سوم بیان می دارد:
“در نگاه سوم به نظر میرسد سرویسهای اطلاعاتی غرب با محوریت آمریکا، رژیم صهیونیستی و آل سعود با پیادهسازی یک مدل کوچک از یازده سپتامبر به دنبال ریلگذاری جدید جهت ترتیبات امنیتی نوینی در منطقه هستند. بهویژه اینکه کارآمدی ائتلاف چهارگانه علیه تروریستهای تکفیری دستآموز از یکسو و شکست ائتلاف استیجاری در یمن از سوی دیگر توازن راهبردی در منطقه را بر هم زده و ترتیبات جدید امنیتی را در منطقه پیاده میسازد که برآیند آن میتواند منجر به استقرار نظم جدیدی در منطقه شود و همانطور که روزنامه آمریکایی والاستریت ژورنال پیشازاین گفته بود؛ سوریه کلید تغییر نظم جدید منطقه است.”
وی در جمع بندی سه نگاه تحلیلی یادداشت خود می نویسد:
“در جمعبندی سه نگاه گفتهشده میتوان گفت بنا بر بررسیهایی که به آنها اشاره شد؛ به نظر میرسد یازده سپتامبر کوچک بسترسازی مهمی است که از طریق جنگ شناختی و توسل به اسلام هراسی و اسلامستیزی، علاوه بر اینکه ائتلافسازی با محوریت آمریکا را سهلالوصول و امکانپذیر میسازد؛ بار دیگر میتواند نقش مدیریت و رهبری آمریکا را احیا کند.”[8]
البته تحلیل ایشان در موضوع نگاه گردش به شرقی که در تحلیل های دسته دوم مطرح گردید متفاوت بوده و مبنای نظری وی “فرصت سازی برای تصحیح اشتباه محاسباتی آمریکا در تغییر ثقل استراتژیک از غرب آسیا به شرق آسیا” می باشد.
جمع بندی و تحلیل نهایی بر عهده شما مخاطب فهیم.
منابع:
[3] http://javanonline.ir/fa/news/753504/%D9%86%D9%8A%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%D9%8A%D9%83-%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%8A%D9%83%D8%A7-%D8%A8%D9%87-11-%D8%B3%D9%BE%D8%AA%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7%D9%8A%D9%8A
[5] http://shafaqna.com/persian/articels/item/102035-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D9%85%DB%8C%D8%A8%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%B2%DB%8C%D9%86%D8%8C-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%81%D8%B3%D9%88%D8%B1-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D8%A7%D8%AF%D8%AB%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%B3-%D9%85%D9%88%D8%B6%D8%B9-%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B7%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D8%AD%DA%A9%D9%85-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D8%AF?tmpl=component&print=1