نزدیک به چهار دهه ناامنی، افغانستان را به کشوری «فرومانده» تبدیل کرده که در آن امنیت مقولهای کمیاب و شکننده است. در دوره پساطالبان هر چند تلاشهایی در راستای بهبود وضعیت سیاسی، اقتصادی و امنیتی افغانستان توسط دولت مرکزی و بازیگران خارجی در این کشور صورت گرفته است، بااینحال وجود ریشههای عمیق افراط، خشونت و قومگرایی، این ظرفیت را دارد تا هر لحظه افغانستان را وارد مرحله جدیدی از خشونت و ناامنی نماید.
در ماههای اخیر کموبیش اخباری مبنیبر حضور عناصر جریان تروریستی داعش در افغانستان به گوش میرسید که البته غالباً از سوی مقامات این کشور رد میشد. تا اینکه بالا گرفتن درگیریهای این جریان با گروه طالبان و نیز آغاز مبارزه آن با دولت مرکزی، مقامات را ناگزیر از تأیید حضور داعش در افغانستان نمود. در روزهای اخیر تحولی که بیشازپیش خطر داعش را برای مقامات به سطح آورده، خبر حمایت جریان حزب اسلامی گلبدین حکمتیار از داعش در تقابل میان این گروه و طالبان افغانستان بوده است. اگر چه حمایت حزب اسلامی از داعش تکذیب شد اما حزب اسلامی در حالی پیوستن خود را به داعش رد کرد که گزارش های تایید نشده حاکی از آن است گروه داعش، بیعت حزب اسلامی را رد کرده و عضویت آن را نپذیرفته است.
انتشار این خبر با توجه به سوابق حکمتیار، واکنشهای مختلفی را در داخل و خارج افغانستان برانگیخته است. این نوشتار در پی آن است تا ابعاد مختلف انتشار خبر حمایت حزب اسلامی از داعش را مورد واکاوی قرار داده و چرایی چنین اقدامی را به بحث بنشیند.
گلبدین حکمتیار در سال 1326 در شهرستان «امام صاحب» در استان قندوز در شمال افغانستان که هممرز با تاجیکستان است به دنیا آمد. وی به لحاظ سیاسی ابتدا نزدیک به «حزب جمعیت اسلامی» مرحوم برهانالدین ربانی بود اما پس از بروز اختلاف از این حزب جدا شد و حزب اسلامی را در سال 1977 ایجاد نمود. این حزب هم دو سال بعد دچار انشعاب شد. پسازاین انشعاب، هواداران حکمتیار به نام «حزب اسلامی گلبدین» شناخته شدند. این حزب از بدو تأسیس تاکنون با دولتهای مستقر[i] در ستیز بوده است. البته در این میان در دوره حکومت مجاهدین، مدتزمان کوتاهی حکمتیار به نخستوزیری رسید اما در همین مدت نیز با رییسجمهور ربانی مشکلات عمدهای داشت.
انشعابات متعدد در حزب اسلامی و پیوستن برخی اعضای تأثیرگذار حزب و حتی نزدیکان حکمتیار به دولت مرکزی، از دلایل عمده به حاشیه رفتن آن در مناسبات سیاسی افغانستان است. همین امر مانع عمدهای در رسیدن به توافق میان دولت افغانستان و جریان حکمتیار در سالیان اخیر بوده است. |
مطالعه سوابق حکمتیار، فرازوفرود و چرخشهای بسیاری را در زندگی شخصی و سیاسی این مبارز «پشتون» نشان میدهد. از هواداری شوروی تا مخالفت و مبارزه با حضور قوای نظامی این کشور در افغانستان، از نزدیکی به جمهوریاسلامی ایران تا اتهام افکنی های متعدد علیه آن، از مبارزه برای تحقق دولت اسلامی تا مبارزه با دولت اسلامی مستقر در افغانستان، از نمایشی، غیر شفاف و ناعادلانه خواندن انتخابات تا شرکت فعال در آخرین انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی[1]، بخشی از رفتارهای سیاسی حکمتیار تاکنون است.
آنچه در سوابق وی چندان بدون تغییر و تحول بهنظر میرسد، علاوه بر رویکرد افراطی، خوی سازشناپذیر، منش ناسازگار و نیز رابطه وی با نهادهای امنیتی خارجی است. علاوه بر این حکمتیار هرچند بیشتر بهعنوان یک جنگسالار شناخته میشود، بااینحال باب مذاکره با دولتهای مسلمان (دولت مجاهدین، دولت کرزی و دولت اشرف غنی) را نیز مسدود نکرده است. بهطور مشخص پس از سقوط طالبان و شکلگیری دولت جدید در افغانستان، همیشه این تمایل از جانب وی وجود داشته که با مذاکره راه تعامل با دولت مرکزی افغانستان باز شود. علیرغم وجود این تمایل، مقامات افغان سالهاست که حکمتیار را خطری جدی برای خود و امنیت افغانستان تلقی نمیکنند و حاضر به پذیرش شرایط وی نشدهاند؛ چرا که این جریان نه دیگر چندان از حمایت سازمانهای امنیتی خارجی برخوردار است و نه انسجام و اعتبار گذشته را دارد. انشعابات متعدد در حزب اسلامی و پیوستن برخی اعضای تأثیرگذار حزب و حتی نزدیکان حکمتیار به دولت مرکزی، از دلایل عمده به حاشیه رفتن آن در مناسبات سیاسی افغانستان است. همین امر مانع عمدهای در رسیدن به توافق میان دولت افغانستان و جریان حکمتیار در سالیان اخیر بوده است.
حکمتیار در تمام این سالها، حضور نیروهای غربی در افغانستان را دستاویز دشمنی با دولت مرکزی و غیر مشروع خواندن آن قرار داده است. وی اخیراً در مصاحبهای عنوان کرده است که «عوامل اصلی جنگ، اشغال کشور بهدست نیروهای خارجی، حضور فعال آن نیروها و حکومت تحمیلشده توسط آنهاست[2]». وی مدعی شده طرحی برای صلح ارائه کرده است که عمده شرایط آن «خروج بلا قید و شرط نیروهای خارجی و پس از اعاده استقلال، [برگزاری] انتخابات آزاد، شفاف و عادلانه است[3]». وی همچنین اخیراً اعلام کرده است که آمادگی اعزام نیرو به یمن برای حمایت از عربستان سعودی را دارد[4].
در آخرین تحول، در روزهای اخیر خبری در رسانههای افغان و غیر افغان منتشر شد مبنیبر اینکه حزب اسلامی از هواداران خود خواسته است: «درصورتیکه میان طالبان و جنگجویان بریده از طالبان که به دولت اسلامی پیوستهاند، جنگ شود، باید از این جنگجویان [داعشیهای جدید] حمایت کرد». بر اساس اخبار منتشرشده، در این بیانیه تأکید شده است که برای حزب اسلامی، «طالبان، شورای نظار[5] و کمونیستها[ii]» دشمنان قسمخورده محسوب میشوند[6]. انتشار این اخبار موجی از تحلیلها را ـ بهویژه در فضای داخلی افغانستان ـ در پی داشت. برخی رسانهها از این خبر با عنوان «حمایت گروه گلبدین حکمتیار از داعش[7]»، «حزب گلبدین حکمتیار با داعش همکاری میکند[8]» و حتی «گلبدین حکمتیار رسماً به داعش پیوست[9]» یاد کردهاند. همین واکنشها، حزب اسلامی را ناگزیر از شفافسازی بیانیه پیشین خود نمود.
بهنظر میرسد یکی از اهداف مطرح شدن حمایت غیررسمی از داعش توسط حکمتیار، تلاش برای دیده شدن در فضای سیاسی افغانستان و اعمال فشار بر دولت مرکزی جهت باز کردن مسیر تعامل و مذاکره باشد. |
در یادداشتی که توسط «حقمل» در سایت «شهادت[iii]» ـ که ارگان حزب اسلامی محسوب میشود ـ منتشر شده است، وی تأکید نموده که اصولاً حزب اسلامی هیچ دستوری به هواداران خود مبنیبر حمایت از اعضای جداشده از طالبان (داعشیهای جدید) در مقابل جریان طالبان، نداده است و این برداشت نادرست از مطلب سایت «ارزشت[iv]» بوده است. بر اساس مطلب منتشره در سایت ارزشت که به نقل از «منابع موثق» نقل شده است، حزب اسلامی به مجاهدین خود توصیه کرده است تا در جنگ میان طالبان با کمونیستها و شورای نظار، از هیچ طرف حمایت و پشتیبانی نکنند چرا که این گروهها حزب اسلامی را بهعنوان دشمن درجهیک خود میبینند و همگی سعی در نابود کردن این حزب دارند؛ اما اگر تشخیص دادند که باید به یکطرف کمک شود، در آن صورت به طالبانی که با حزب اسلامی نجنگیده باشند، کمک نمایند. همچنین در منازعه میان طالبان و اعضایی که از این جریان جداشده و به داعش پیوستهاند، با داعش همکاری شود، چرا که از یکسو طالبان دشمن قسمخورده حزب اسلامی است و از سوی دیگر جنگجویانی که با دولت اسلامی متحد شدهاند، با خطمشی طالبان مخالف هستند؛ نه در سابق با حزب اسلامی جنگیدهاند و نه اکنون و نه در آینده اراده جنگیدن را دارند[10]. به ادعای حقمل این امر سیاست رسمی حزب اسلامی نیست.
در این راستا «امین کریم» از مقامات بلندپایه حزب اسلامی گلبدین نیز در سایت مذکور، در توضیح موضع حزب اسلامی، حمایت از داعش را تحریف موضع حزب متبوع خود تلقی کرده است. وی یادآوری میکند که حزب اسلامی، پیشتر ـ در بیانیهای ـ از حرکت داعش اعلام برائت کرده است. وی مدعی شده که با داعش سَرِ جنگ نداریم و در منازعه میان داعش و گروههای داخلی افغانستان، حمایت کردن از داعش در مقابل گروه طالب و شورای نظار و کمونیستها، اتحاد با داعش نیست بلکه انتخاب بد از میان بد و بدتر است[11].
بهواقع نمیتوان بهآسانی پذیرفت که گلبدین حکمتیار حاضر شده است تا سابقه خود و حزب متبوعش را به داعش پیوند بزند و وارد میدانی شود که او بازنده حتمی آن است. حکمتیار سیاستمدار و جنگسالار برجستهای است که در دوره اشغال افغانستان توسط قوای شوروی، نقش مهمی در عقبنشینی و خروج ارتش سرخ از افغانستان ایفا کرده است. هرچند این سوابق تا حدود زیادی در دوره جنگ داخلی افغانستان در دوره مجاهدین مخدوش شد، بااینحال نمیتوان منکر هوشمندی و زیرکی این مبارز کهنهکار افغان شد. با این وصف این مسئله که حکمتیار و حزب اسلامی به داعش پیوستهاند، بهراحتی قابل پذیرش نیست؛ چرا که اگر بنا بود میان او و گروههای دیگر ائتلافی صورت گیرد، این ائتلاف سالها پیش با طالبان که جریانی افغانیالاصل است و اشتراکات بیشتری با عقاید وی دارد، صورت میگرفت. فاصله میان چارچوبهای حکمتیار و عقاید داعش بسیار زیاد است؛ لااقل اینکه وضعیت امروز و فردای داعش در افغانستان مشخص نیست و سرمایهگذاری روی چنین جریانی به دور از خرد سیاسی است.
کنار هم گذاشتن توضیحات تکمیلی مقامات حزب اسلامی نشان از تاکتیکی دارد که این جریان در فضای جدید افغانستان اتخاذ کرده است. نکات ذیل میتواند جهت فهم دقیقتر از چرایی اتخاذ این راهکنش راهگشا باشد:
– حکمتیار و جریان متبوعش که تا پیش از طالبان یکی از جریانات تعیینکننده در افغانستان بود، در دوره پساطالبان، در فضای سیاسی افغانستان کاملاً در حاشیه قرار داشته و در این سالها بیشتر بهدنبال راهی برای پیوستن به دولت مرکزی بوده است. مسئلهای که به دلایل مختلف ـ از جمله گذاشتن شروط متعدد و صعبالوصول از سویی و کاسته شدن از اعتبار و اهمیت این جریان سیاسی از سوی دیگر ـ راهی به موفقیت نیافته است. این تلاشها تا آنجا ادامه یافت که حکمتیار در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر افغانستان علیرغم انتقاداتش به دولت مرکزی، از هواداران خود خواست تا در انتخابات شرکت کنند[12]. با روی کار آمدن دولت وحدت ملی نیز در ابتدا مذاکراتی میان دولت و حزب اسلامی صورت گرفت اما نهایتاً به نتیجه نرسید. بهنظر میرسد یکی از اهداف مطرح شدن حمایت غیررسمی از داعش توسط حکمتیار، تلاش برای دیده شدن در فضای سیاسی افغانستان و اعمال فشار بر دولت مرکزی جهت باز کردن مسیر تعامل و مذاکره باشد. خطر تقویت صفوف داعش در افغانستان ـ که هستههای مرکزی آن توسط نیروهای جداشده از طالبان شکل گرفته ـ توسط نیروها و هواداران حزب گلبدین، برای دولت افغانستان خطر بزرگی است و احتمالاً دولت را وادار خواهد کرد تا این جریان سیاسی دیرپا را بیش از گذشته در محاسبات خود لحاظ کند؛ بنابراین میتوان گفت که حمایت غیررسمی از داعش، با هدف پایان دادن به انزوا و حاشیهنشینی حزب اسلامی و رهبر آن در چهارده سال گذشته، صورت گرفته است.
– علاوه بر این شاهدیم که دولت وحدت ملی خطر طالبان را جدی گرفته و علاقهمند است تا روند صلح با این جریان سیاسی به نتیجه برسد. این در حالی است که حزب اسلامی در مقایسه با طالبان قدمت و سابقه بیشتری دارد اما بهدلیل به حاشیه رفتن، دولت مرکزی آن را خطر عمدهای بهشمار نمیآورد. حمایت غیررسمی از داعش میتواند خطر این جریان را در منظر دولتمردان افغانستان به سطح آورده و آنانرا وادار به گشودن باب مذاکره نماید.
– بهنظر میرسد که اقدام حزب اسلامی، ابعاد فراملی و نیز منطقهای داشته باشد. شخص گلبدین حکمتیار و مقامات حزبی وی، مدتی است که بر حملات لفظی خود علیه جمهوریاسلامی افزودهاند و در این راستا تا آنجا پیش رفتهاند که شکلگیری داعش را نوعی واکنش مردم سوریه و عراق به ائتلاف ایران، آمریکا و انگلیس معرفی میکنند[13]. این اقدام در کنار اقداماتی از جمله اعلام آمادگی حزب اسلامی جهت اعزام نیرو به یمن در حمایت از عربستان سعودی[14] و نیز روابط و تبادلات امنیتی با مقامات و دستگاههای امنیتی عربستان[15]، این انگاره را پدید میآورد که حکمتیار و جریان متبوعش در صددند تا با نزدیک شدن دوباره به عربستان و کسب حمایت این کشور، امکانات بیشتری برای خود جهت بازیگری در فضای سیاسی افغانستان فراهم نمایند.
در مقام جمعبندی میتوان گفت که انتشار خبر مبنی بر حمایت تلویحی و غیررسمی از جنگجویان داعش در افغانستان، بهعنوان اقدامی تاکتیکی برای بازگشت به متن مناسبات سیاسی در افغانستان قابل ارزیابی است. این امر ممکن است حزب اسلامی و رهبر آن را برای رسیدن به مقصود کمک کند اما آنچه مسلم است، نمیتوان آن را چندان جدی تلقی کرد. با این حال همین میزان حمایت هم برای جریان داعش که تاکنون نتوانسته است پایگاه و جایگاه قابلتوجهی در افغانستان بیابد، فرصت مغتنمی بهشمار میرود. داعش تاکنون به مدد دلارهای بیحساب خود توانسته است برخی جداشدگان از طالبان، جوانان تندرو یا مردانی که در تنگنای مالی ناشی از وضعیت اقتصادی افغانستان هستند را جذب کند اما این حمایت که از جانب جریانی دیرپا با رگههای قوی اعتقادی صورت گرفته است، میتواند در کوتاهمدت ـ تا حدودی ـ داعش را در هسته گزینی و تقویت خود به لحاظ اعتقادی در افغانستان یاری نماید.
منابع و پینوشتها:
[i] دولت محمدداود خان، دولتهای وابسته به جریان چپ در افغانستان، دولت مجاهدین، دولت طالبان، دولت کرزی
[ii] بهنظر میرسد منظور از شورای نظار و کمونیستها، افرادی باشد که سابقه جهاد یا همراهی با جریانهای چپ داشتهاند و هماکنون در دولت مسئولیت دارند؛ مانند بسیاری از فرماندهان جهادی یا افرادی مانند ژنرال عبدالرشید دوستم.
[iii] http://www.dailyshahadat.com/site/home
[iv] http://arzasht.com/
[1] خبرگزاری جمهور، «حکمتیار از هوادارانش خواست تا در انتخابات شرکت کنند»، قابل دسترسی از http://www.jomhornews.com/doc/news/fa/44540، آخرین مشاهده در 15 تیرماه 1394.
[2] وبسایت شهادت، «مصاحبه برادر محترم انجنیر صاحب حکمتیار با افغان حواک – قسمت دوم»، قابل دسترسی از http://www.dailyshahadat.com/site/lekani_details/1095#sthash.OztZGxsX.dpuf، آخرین مشاهده در 15 تیرماه 1394.
[3] همان.
[4] خامه پرس، «حزب اسلامی حکمتیار: آماده فرستادن نیرو به جنگ یمن در حمایت از عربستان هستیم»، قابل دسترسی از http://www.khaama.com/persian/archives/25347، آخرین مشاهده در 15 تیرماه 1394.
[5] شورای نظار، شورایی متشکل از فرماندهان جهادی بود که جهت نظارت بر اجرا و تنفیذ تصامیم شورای فرماندهان جهادی ولایات مختلف ـ که عمدتاً عضو حزب جمعیت اسلامی بودند ـ با ابتکار احمدشاه مسعود و حمایت برهانالدین ربانی در سال 1362 بهوجود آمد. هدف عمده از ایجاد این تشکیلات، هماهنگ نمودن مبارزات مجاهدین در ولایات مختلف بود. (دستاوردهای شورای نظار، م.قانونی، بیتا).
[6] بیبیسی فارسی، «حمایت از گروه دولت اسلامی، پایان فصل گمنامی حکمتیار؟»، قابل دسترسی از http://www.bbc.com/persian/afghanistan/2015/07/150706_k05_hekmatyar_is_haroun،آخرین مشاهده در 15 تیرماه 1394.
[7] تیتر یورونیوز فارسی، قابل دسترسی از http://persian.euronews.com/2015/07/07/gulbuddin-hekmatyar-support-isis.
[8] تیتر شبکه اطلاعرسانی افغانستان، قابل دسترسی از: http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=98510.
[9] تیتر سایت پارسینه، قابل دسترسی از: http://www.parsine.com/fa/news/246079/%DA%AF%D9%84%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%B3%D9%85%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%B4-%D9%BE%DB%8C%D9%88%D8%B3%D8%AA
[10] سایت شهادت، «حزب اسلامی در مورد طالبان وداعش چه گفته است؟»، قابل دسترسی از http://www.dailyshahadat.com/site/lekani_details/1202، آخرین مشاهده در 15 تیرماه 1394.
[11] سایت شهادت، «امین کریم: ما در افغانستان با جناحهایی مواجه هستیم که آنها با ما دشمنی دارند»، قابل دسترسی از http://www.dailyshahadat.com/site/news_details/1464، آخرین مشاهده در 15 تیرماه 1394.
[12] بیبیسی فارسی، «حکمتیار از هوادارانش خواست در انتخابات شرکت کنند»، قابل دسترسی از http://www.bbc.com/persian/afghanistan/2014/01/140113_k02-hezb-e-islami-election-1393، آخرین مشاهده در 15 تیرماه 1394.
[13] سایت شهادت، «امین کریم: ما در افغانستان با جناحهایی مواجه هستیم که آنها با ما دشمنی دارند»، قابل دسترسی از http://www.dailyshahadat.com/site/news_details/1464، آخرین مشاهده در 15 تیرماه 1394.
[14] خامه پرس، «حزب اسلامی حکمتیار: آماده فرستادن نیرو به جنگ یمن در حمایت از عربستان هستیم»، قابل دسترسی از http://www.khaama.com/persian/archives/25347، آخرین مشاهده در 15 تیرماه 1394.
[15] فارس نیوز، «نامه محرمانه عربستان به حکمتیار/مقامات پاکستانی را ترور کنید»، قابل دسترسی از http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940320001355، آخرین مشاهده در 15 تیرماه 1394.