برآورد آخرین وضعیت سیاسی و امنیتی رژیم صهیونیستی

در بعد مسائل امنیتی و بین‌المللی، بنظر می‌رسد در مقطع کنونی سیاست رژیم صهیونیستی در قبال امریکا، اتخاذ گام‌های محتاطانه و عدم درگیری لفظی با دولت اوباما و پرهیز از هرگونه شتابزدگی باشد؛ در قبال جامعه اروپایی و غرب، سیاستِ تعامل و امتیازدهی و در برخی موارد جایگزینی بازیگران برای دور کردن اذهان از مسأله تحریم این رژیم است؛ و در خصوص کشورهای عربی سیاست تعمیق روابط و همسوسازی علیه مسأله هسته‌ای ایران و جریان مقاومت در منطقه و همچنین بحث تبادل انرژی مطرح است.

در پی تشکیل کابینه با اقلّ نصاب آراء، اختلافاتی در میان احزاب و مقامات صهیونیستی در خصوص مسائلی نظیر بیت‌المقدس و تشکیل دولت فلسطینی، روابط سیاسی- امنیتی با حماس، حزب‌الله در سوریه و خطر درگیری در جولان، انتفاضه سوم در بیت‌المقدس و کرانه باختری، تحریم‌های جامعه اروپایی و روابط با ایالات متحده امریکا و قانون معافیت مالیاتی و عدم تصویب آن به وجود آمده است. در بحث داخلی احتمال دخالت دادن جناح چپ در کابینه وجود دارد؛ این در حالیست که احزابی همچون “خانه یهودی” به طور قطع مخالفت و عدم تمکین خود را نسبت به این مسأله نشان خواهند داد و در پی ائتلافی خارج از ائتلاف با کابینه نتانیاهو برمی‌آیند که این خود ابتدای شروع بحران در زمینه مسائل داخلی خواهد بود. نگاه و تفکر حزب خانه یهودی در بعد مسائل امنیتی و بین‌المللی، بسط و تحمیل دیدگاه یهودی‌سازی است و هر نوع سازش را خارج از ایدئولوژی یهود معرفی می‌کند. بنابراین نتانیاهو در حال حاضر تکیه‌گاه اصلی خود را بدنه راست افراطی و تندرو می‌بیند و بنظر می‌رسد در این مرحله نیز با توجه به احتمال روی کار آمدن جمهوری‌خواهان، شخص نتانیاهو و مشاورین وی نسبت به تندروی اینگونه از احزاب، دست به عصا حرکت خواهند کرد. با این تفاسیر می‌توان نتیجه گرفت احتمال شروع مذاکره با طرف فلسطینی در این مقطع زمانی اولاً ضعیف بوده و در ثانی در صورت تغییر متغیرها شروع مذاکرات صرفاً بهانه‌ای باشد برای گذران زمان و نه حتی تصور تشکیل دولت فلسطینی.

اما در بعد مسائل امنیتی و بین‌المللی، بنظر می‌رسد در مقطع کنونی سیاست رژیم صهیونیستی در قبال امریکا، اتخاذ گام‌های محتاطانه و عدم درگیری لفظی با دولت اوباما و پرهیز از هرگونه شتابزدگی باشد؛ در قبال جامعه اروپایی و غرب، سیاستِ تعامل و امتیازدهی و در برخی موارد جایگزینی بازیگران برای دور کردن اذهان از مسأله تحریم اسرائیل است؛ و در خصوص کشورهای عربی سیاست تعمیق روابط و همسوسازی علیه مسأله هسته‌ای ایران و جریان مقاومت در منطقه و همچنین بحث تبادل انرژی مطرح است.

پس نتانیاهو در حال حاضر به شدت نگران است تا اولاً در داخل، جریان مخالف در تضعیف وی شروع به یارگیری از میان احزاب هم‌پیمان با وی در ائتلاف کابینه نکند و از طرفی بحث جنگ و درگیری با محیط پیرامونی را می‌بایست با توجه به شرایط منطقه درنظر گیرد. از طرف دیگر سیاست مهار ایران در طول مذاکرات و گفتگوها با طرف غربی و امریکایی از دغدغه‌های اصلی نتانیاهو است و در دیگر سو می‌بایست از تبدیل شدن جریان تحریم اسرائیل در کشورهای اروپایی ممانعت به عمل آورد لذا می‌توان گفت پس از تشکیل کابینه، نتانیاهو در بدترین شرایط ممکن به سر می‌برد.

در خصوص مسأله جنگ و درگیری احتمالی آینده، باید متغیرهایی را در نظر گرفت که پس از آن، می‌توان بر مبنای شرایط فعلی دو احتمال را مد نظر قرار داد. این متغیرها عبارتند از:

1- مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5

2- تضعیف قدرت نتانیاهو در داخل

3- حمله پیش‌دستانه برای جلوگیری از رشد حزب‌الله، زیاده‌خواهی حماس و بهانه برای جلوگیری از پیش روی داعش و تروریسم تکفیری- که هریک از این سه عامل جداگانه و یا به صورت تلفیقی می‌تواند خود عاملی مستقل در نظر گرفته شود.

4- تسریع در روند تجزیه سوریه

اخیراً مقاله‌ای را هافینگتن‌پست منتشر کرده که نویسنده در آن سعی کرده تا بحث مذاکرات هسته‌ای ج.ا.ا را با منافع رژیم صهیونیستی در جنگ با حزب‌الله گره بزند و تأکید کند که شواهد موجود حاکی از آن است که در فصل تابستان، این رژیم دست به جنگ دیگری خواهد زد و آنهم نه با حماس بلکه با حزب‌الله در لبنان چرا که جنگ می‌تواند جوّ حاضر در کنگره امریکا را علیه توافق هسته‌ای با ایران تغییر دهد.

با این متغیرها می‌توان دو احتمال را با توجه به اظهارات مقامات این رژیم مطرح کرد:

1- احتمال وقوع جنگ (درگیری) در جبهه جنوب و با حماس که بیشتر سیاستمداران چپ رژیم بر این عقیده می‌باشند.

2- احتمال وقوع جنگ (درگیری) در جبهه شمالی و با سوریه یا حزب‌الله که بیشتر سیاستمداران راست رژیم بر این عقیده می‌باشند.

در این راستا آنچه که در میان احتمالات موجود بایستی مد نظر قرار گرفته شود، فضایی است که در غزه و در میان برخی رهبران حماس مبنی بر چگونگی ظرفیت‌سازی در جهت همکاری با رژیم صهیونیستی، به منظور فراهم آمدن زمینه بازسازی نوار غزه وجود دارد و این برگی است که رژیم صهیونیستی می‌تواند تا مدت‌ها با آن بازی کرده و در فرصت مناسب پس از شناسایی کلیه نفرات و تجهیزات حماس، عدم پای‌بندی طرف مقابل به تعهدات را بهانه کرده و در جهت فشار از آن بهره‌برداری کند. علاوه بر این به اذعان مقامات حمساوی، بازسازی نوار غزه پس از جنگ 50 روزه نزدیک به 8 سال زمان خواهد برد. پس در مقطع کنونی تضعیف جبهه شمالی برای رژیم صهیونیستی بیش از جنگ با حماس اهمیت خواهد داشت خصوصاً اگر این امر در روند تجزیه سوریه و تسریع آن دخالت داشته باشد؛ خواه این جنگ در جنوب لبنان باشد و یا در جنوب سوریه علیه حزب‌الله. اخیراً نیز مقاله‌ای را هافینگتن‌پست منتشر کرده که نویسنده در آن سعی کرده تا بحث مذاکرات هسته‌ای ج.ا.ا را با منافع رژیم صهیونیستی در جنگ با حزب‌الله گره بزند و تأکید کند که شواهد موجود حاکی از آن است که در فصل تابستان، این رژیم دست به جنگ دیگری خواهد زد و آنهم نه با حماس بلکه با حزب‌الله در لبنان چرا که جنگ می‌تواند جوّ حاضر در کنگره امریکا را علیه توافق هسته‌ای با ایران تغییر دهد.

ارسال دیدگاه