ویژگیهای نکبت جدید
نکبت کلاسیک یا نکبت اول در خاورمیانه به فرآیندی اطلاق میگردد که نهایتا به تشکیل دولت غاصب صهیونیستی منجر شد. نکبتی که گریبانگیر جهان اسلام شد و اعراب فلسطینی مسلمان هزینههای زیادی را برای آن پرداخت نمودند. در سیر تکاملی نکبت اول، تنها فلسطینیان نبودند که مورد هدف قرار داشتند، بلکه هدف کل منطقه خاورمیانه بود که همواره با وجود این نکبت دچار تنش، جنگ و خونریزی باشد. اعراب مسلمان هم نتواستند که سیر همگرایی مناسبی را در مقابله با رژیم صهیونیستی به وجود بیاورند، و به این ترتیب، خسارات زیادی به کشورهایی نظیر مصر، سوریه، لبنان و اردن تحمیل شد. به طور خلاصه نکبت اول، نکبتی بوده است که عامل تنش و بهانه حضور صهیونیستها و پشتیبانان آمریکایی آنها در منطقه میباشد.
وقوع انقلاب اسلامی ایران، و دیدگاههای بیبدیل حضرت امام خمینی (ره) در خصوص مبارزه با رژیم صهیونیستی بارقه امید پررنگی را در میان مسلمانان منطقه برای مبارزه و جهاد به وجود آورد. حضرت امام (ره) با تشخیص عامل اصلی نکبت منطقه، راهبردهای اسلامی را از طریق ایجاد وحدت اسلامی و همدلی مسلمانان تجویز نمودند. در همین روند، پایمردی انقلاب اسلامی ایران در خصوص حمایت از جنبش فلسطین، و همه کشورهای مستضعف و ستمدیده باعث کسب پرستیژ و جایگاه رفیعی در میان جهان اسلام شد، مضافا اینکه مشروعیت و جایگاه انقلاب اسلامی نیز، به روند احیاگری جنبشهای اسلامی نیز منتهی شد که خود موجی از تحولات مختلف را در جهان اسلام به وجود آورد. میتوان گفت، در واقع، شکل دادن به جریان نکبت دوم در راستای مقابله با نفوذ انقلاب اسلامی میباشد تا به ظن خود بتوانند مانع گسترش هرچه بیشتر این موج در میان کشورهای منطقه و جهان اسلام باشند.
نکبت دوم، با شکلی جدید استمرار همان نکبت قبلی میباشد. اما در نکبت جدید تلاش آن است که از طریق جریان تکفیری و رشد و استقرار این جریان در قلب کشورهای اسلامی، آثار نکبت گسترش یابد. قطعا این جریان نکبت برای توجیه استمرار نفوذ، حضور و مداخله قدرتهای خارجی به ویژه ایالات متحده آمریکا، مورد پشتیبانی وحمایت عمدتا غیرعلنی اینان واقع میشود. چه سناریویی بهتر از اینکه، نکبت توسط خود به ظاهر مسلمانان در سرزمینهای اسلامی منتشر گردد و اما دلارهای سعودی و آمریکایی از پشت پرده به آنها کمکرسانی کند و مزدورپروری نماید.
یکی از وجوه و ابعاد جالب نکبت جدید، حضور مستقیم و بیپرده رژیم وهابی سعودی است که در آن قشر جدید حاکمه نیز وارد سیر آدمکشی نکبت نوین شده است و با سلاحهای پیشرفته به جان مردم بی دفاع یمن افتاده است. به نظر میرسد که رژیم سعودی دیگر تاب و تحمل نداشت که پشت پرده باقی بماند و اراده کرد خود نیز در جریان اجرا و گسترش نکبت نوین قرار گیرد.
باید توجه داشته باشیم که در این فرآیند، باز این رژیم صهیونیستی است که برنده اصلی ما حصل نکبت جدید است و می تواند دستاوردهای کثیف آن را برداشت نماید. نکبت اول و نکبت دوم هر دو یک شباهت اصلی دارند که همانا ایجاد تشنج و تضعیف مسلمانان میباشد، اما تفاوت اصلی آنها این است که نکبت دوم دقیقا برای مواجهه با آثار انقلاب اسلامی ایران و گسترش پیام و ایدههای این انقلاب در منطقه به وجود آمده است. یکی از دستاوردهای موثر انقلاب اسلامی ایران، تقویت و استحکام موج مقاومت در مقابل صهیونیستها و پشتیبانان آمریکایی آن میباشد. نمونه بارز این عرصه مقاومت، حزبالله لبنان است که با الگوگیری از پیام مقاومت حضرت امام (ره) و استمرار انقلاب اسلامی ایران، بارها و بارها شکست فضاحت باری را در عرصههای نظامی به رژیم صهیونیستی وارد نموده است که باعث تحقیر ارتش این رژیم اشغالگر شده است.
در یک سناریو میتوان گفت که اکنون تکفیریها و به ویژه جریان داعش سخت تلاش میکند از اوضاع به هم ریخته در سوریه و عراق و ضعف دولتهای مربوط سوءاستفاده نمایند و با اعمال خشونت کورکورانه علیه شهروندان به اهداف خود دست یازند. بدیهی است که برخی از بازیگران خارجی نیز از حماقت و شقاوت آنان برای نیل به منافع خود بهره برداری مینمایند و به انحای گوناگون از آنها نیز حمایت به عمل میآورند.
یکی از رویکردهای اصلی تکفیریهای تروریست و مزدور این است که با بزرگ کردن اختلافات بین شیعه و سنی در عراق و دراماتیزه کردن اختلافات قومی و با بهره برداری از پتانسیل حمایتی گروههای وهابی تندرو و عوامل بعثی راه را برای گسترش نفوذ خود باز مینمایند. به این ترتیب است که امروز از هر شکافی تروریستهای داعش سر بیرون میآورند و بیرحمانه و سفاکانه دست به جنایت میزنند.
اهداف کنشگران نکبت جدید
کنشگران نکبت جدید و کسانی که پشت صحنه آنها را میچرخانند، به شکل ابزاری از آنها استفاده کرده و به شکل مزدور از آنها بهره میگیرند، وبه این ترتیب اهداف گوناگونی را دنبال میکنند. آنها در صددند که به دست خود مسلمانان، جهان اسلام را ضعیف کنند و با افزایش درگیریها و تنازعات، هزینههای زیاد انسانی و مالی را به مسلمانان وارد نمایند. متاسفانه در این راستا، برخی از کشورهای اسلامی نیز آب به آسیاب دشمن میریزند. نمونه استنادی آن دولت آنکارا است که برای مداخلهگری در کشور سوریه و تضعیف مخالفان کرد خود، کمکهای زیادی را به گروههای تکفیری ارایه نموده است.
همان طوری که اشاره شد، دولت سعودی نیز نمونه دیگری از اعضای خانواده نکبت جدید است. سعودی که امروزه در چاله یمن گرفتار شده است، به اثبات رسانده که خود در جرگه نکبتیها قرار دارد. به جای اینکه پارامترهای قدرتی این کشور در خدمت اسلام قرار گیرد و در اتحاد با مسلمین، در راستای نجات فلسطین و مواجهه با رژیم صهیونیستی قرار گیرد، متاسفانه صرف جنگ، و مسلمانکشی بیرحمانه به سبک ویتنامی میشود.
منافع نکبت جدید برای رژیم صهیونیستی، زیاد است. نکبت اول که همانا تشکیل رژیم صهیونیستی بود، امروزه به نکبت دوم به تعبیر رهبر حزبالله لبنان تبدیل شده است. تلآویو سخت میکوشد که آتش بیار معرکه باشد، چرا که هیچ چیزی برای استمرار حکومت نامشروع آن بهتر از تنش و درگیری در دنیای اسلام نیست. امروز متاسفانه کشورهای سوریه، عراق و افغانستان آلوده به نکبت دوم شدهاند و تکفیریها با برنامهریزی به شکل عامدانه در راستای تامین منافع و امنیت رژیم اشغالگر قدس و حامیان آمریکایی آن عمل میکنند. آمریکا نیز برای توجیه حضور و مداخله خود در منطقه نیز از این آشوب امنیتی و نظامی سواستفاده می کنند.
سلفیهای وهابی کنشگران اصلی نکبت جدید
داعش یک گروه مسلح تروریستی است که اندیشه سلفی جهادی (تکفیری) را پیشه خود کرده است و هدف سازمان دهندگان داعش نیز بازگرداندن چیزی است که آنان، آن را «خلافت اسلامی و اجرای شریعت» مینامند و عراق و سوریه نیز هم اکنون جولانگاه اصلی عملیات داعش محسوب میشود. داعش از زمانی که در سوریه ظاهر شده درباره خاستگاه، اقدامات، اهداف و ارتباطاتش جنجالهای طولانی را به وجود آورده و باعث شده به محوری از محورهای مطالب مطبوعات و رسانهها و تحلیلها و گزارشها تبدیل شده است.
داعش مصداق بارز یک گروه تروریستی انگلوار است. این نوع گروه تروریستی در تقسیمبندی گروههای مربوط علاوه بر اتخاذ انگیزههای سیاسی و اعمال خشونت کورکورانه بر اوضاع به هم ریخته جامعه هدف خود انگلوارانه سوار شده و با ایجاد شکاف بین گروههای موجود سعی میکنند از فرصتهای ایجاد شده سو استفاده نمایند و بتوانند هر چه سریعتر به اهداف خود دست یازند. این نوع از تروریستها غالبا از پشتیبانی بازیگران خارجی ولی دارای منافع در جامعه مورد هدف برخوردار هستند. شاید در این شرایط استفاده از اصطلاح مزدور (mercenaries) برای اینان بهتر باشد. البته منابع مالی گسترده اینان به طور مستند مشخص و معلوم نیست ولی نشانههای زیادی وجود دارد که خاندان سعودی به ویژه جناح روحانیت سلفی وهابی تندروی این کشور با حمایت ضمنی دولت آمریکا در این خصوص سهم زیادی را دارد.
جمهوری اسلامی ایران نیز به خوبی نشان داده است که در سیاست خارجی خود معتدل است و چهره اسلامی غیر خشونتطلب و معقول را در سطح منطقهای و بین المللی عرضه نموده است. اکنون همه به اهمیت جایگاه وزین جمهوری اسلامی ایران در منطقه به خوبی پی برده اند و خوب میدانند که بدون حضور موثر و نقش آفرینی ایران کسب امنیت برای منطقه محال خواهد بود. ایران وزنه اساسی برای تامین امنیت منطقهای میباشد و حذف ایران از معادلات منطقهای بهای سنیگنی برای منطقه خواهد داشت.
واقعيت این است که این جریانها سیر قهقرایی داشته و به مراتب كه به پيش آمده، افراطي و افراطيتر شده و جهت گيري ضدغربي آن تشديد شده و خصلت خشونت طلبي آن بروز بيشتري يافته است و به همين جهت، انديشههاي سلفي در آنها قوت گرفته و از يك حركت فكري سياسي به يك عمل سياسي تبديل شده است.
به هر حال، مصداق بارز جريان بنيادگرايي در عصر حاضر، با جريان وهابيت گره خورده و بسياري از جريانهاي سياسي و فكري جهان اسلام را از خود متأثر ساخته است. اين جريان بويژه با ظهور جريانهاي مرموزي چون طالبان و القاعده در دو دهه اخير چهرهاي متصلب و عقل گريز از اسلام را برجسته ساخته است. جهت گيري سلفيه اگرچه در داخل سرزمين ها و كشورهاي اسلامي مفصل بندي مي شود اما موج افراطي گري آن در سالهاي اخير دامن غرب را نيز گرفته و از دو سو و دو جهت، با دو جبهه درگير است. لذا با توجه به گستردگي حوزه فعاليت و قلمرو نفوذ گفتمان سلفي در منطقه، كه تهديدهاي بيشماري را متوجه پيروان مذاهب اسلامي در اين كشورها ميسازد، اتخاذ يك استراتژي هماهنگ در جهت مقابله با افكار منحرف اين جريان و خنثي نمودن فعاليت آنها الزامي به نظر ميرسد.
حوزه اطلاق و قلمرو نفوذ
گرایشهای فکری سلفی اگرچه در داخل سرزمينها و كشورهاي اسلامي مفصلبندي ميشود و عمدتا از جهان خارج غافل است، اما در اين عرصه حتي تا تكفير مسلمانان پيش ميرود و تجارب و رخدادهای تاريخی نیز افراطي بودن آنهارا تا به این حد به اثبات رسانده است. اما موج افراطيگري آن در سالهاي اخير، تاحدودی دامن غرب را نیز گرفته است.
از اين منظر بايد افزود كه در انديشه سلفي، غرب همان دشمن خارجي كافر و ملحد است. در مسأله برخورد با غرب، انديشه اسلامي نوگرا پختهتر و رشد يافته تر است، این اندیشه عمدتا در برابر سياست غرب رفتار منفعلانهاي و ایزولهای دارد و نگرش آنها به غرب فاقد عمق فلسفي و تحليل تاريخي است و از ارائه شناختي پخته و فراگير درباره آن ناتوان است. دقیقا به همين دليل از برخورد فكري و فلسفي روي برتافته و نوك حمله تيز آن، نمادهاي مدرنيته و برج هاي دوقلوي نيويورك را هدف ميگيرد و به اين ترتيب عليه مدرنيته و غرب اعلام جنگ ميكند. البته اگر بپذیریم که این حملات عمدتا توسط خود آمریکائیها برای بد نام کردن اسلام انجام نشده باشد.
نکبت جدید اکنون دارای ماهیت سلفیگری با عقبهاي در حدود دو قرن است، كه هدف خود را بر تخريب دين و و ارایه چهرهای مخدوش و مشوش از اسلام ناب محمدی (ص) متمركز نموده است. این انحراف دینی در اسلام، سر ستيز با فطرت و عقل بشري داشته و با پشتوانهاي كه از لحاظ اقتصادي و سياسي براي خود عمدتا از سمت حکام سعودی دست و پا كرده، در حال نفوذ و ريشه دواندن در كشورهاي اسلامي منطقه بوده و در دو جبهه خطرآفرين شده است. در يك جبهه، به توسعه اسلام هراسي غربيها دامن زده و ديدگاه آنها را نسبت به اسلام تخريب نموده و چهرهاي خشن و مجعول از اسلام معرفي ميكند و در جبههاي ديگر، در حال رسوخ به سرزمينهاي اسلامي به ويژه كشورهاي منطقه خاورميانه است و خطري بالقوه براي اين كشورها و مذاهب اسلامي آن به شمار ميآيد. اصليترين خطر از ناحيه اين جريان، كه با تابلو وهابيت شناخته ميشود، ديدگاه تكفيري آنها نسبت به پيروان ديگر مذاهب اسلامي است كه آنها را كافر، مشرك و خارج از حوزه اسلام ميپندارد.
بنابراين، از اين جريان ميتوان به عنوان خوارج جديد ياد كرد كه چهره خوارج سنتي را در منطقه باز توليد كرده اند؛ اگرچه ديگر مسلمانان را به خوارج تشبيه ميكنند؛ اما خود وضعيتي مشابه با آنان دارند. زيرا روش، فتاوا و سياستي كه در قبال امت اسلام در پيش گرفتهاند، در امتداد روش خوارج است. چه همانند خوارج، برداشتي غلط و بسته از اسلام، قرآن و خلافت الهي دارند و از روي جهل و بيخردي، به تكفير مسلمانان پرداخته، ريختن خون و غارت اموال آنان را مباح ميدانند. این سیاست باعث تفرقه و نزاع در میان مسلمانان شده و به بهترین شکل آب در آسیاب دشمنان اسلام می ریزد.
نخستين نقطهاي كه وهابيت پيدايش خود را در آن اعلام كرده و در آن نشو و نما يافته، عربستان است كه پس از آغاز و استمرار دعوت وهابيان و استقرار حاكميت آل سعود، بيشتر شهرهاي شبه جزيره العرب چون مكه، مدينه، طائف و … به تصرف و اشغال حاكمان سعودي درآمد و به اجبار آيين وهابيت را رسميت بخشيدند. بطوريكه هرگونه فعاليت مذهبي خارج از آيين وهابيت ممنوع است و به شدت با آن برخورد ميشود.
همانطور كه اشاره شد، حوزه فعاليت اين فرقه صرفاً به داخل اين كشور محدود نميشود و تبليغ آن در ديگر كشورهاي منطقه و در ميان مسلمانان اين كشورها به طور جدي جريان دارد. انحرافات فكري اين فرقه كه مبين انديشه سلفيگري و تكفيري است، بيشتر به عنوان ابزاري در دست تفرقهافكنان قرار گرفته و شكاف بين فرقههاي اسلامي و بويژه شيعه و سني را عميق تر ميسازد.
فرصتها و چالشها برای بازیگران منطقهای
قطعا حضور نکبت دوم در قالب جریانهای تکفیری در عراق و سوریه برای جمهوری اسلامی ایران یک تهدید امنیتی است و باید با تمشیت و تدبیر راه را برای هر گونه نفوذ آنها در منطقه بست. امروزه حکم جهادی علمای شیعه در عراق به خوبی توانسته به بسیج نیروهای جوان علیه این گروه تروریستی منجر شود. در عین حال حضور پررنگ آنها در مناطقی از عراق فرصت خوبی را برای ضربه زدن به آنها فراهم آورده است.
از طرف دیگر حضور داعش در عراق و جنایات تروریستی آنها محک خوبی برای ادعاهای ضد تروریستی دولتهای غربی به ویژه ایالات متحده آمریکا به وجود آورده است که بتوان محک راست آزمایی را بر آنها اعمال کرد. اگر واقعا آنها ادعا میکنند که از تروریسم حمایت نمیکنند و بر ضد تروریستها عملیات انجام میدهند اکنون عرصه نبرد برای آنها باز است و باید که در مقام عمل ثابت کنند که علیه چنین گروههای مزدودر و جنایتکاری خواهند ایستاد امری که تاکنون از آن سربلند بیرون نیامدهاند و بر عکس انگشت اتهام برای همکاری با این گروههای تروریستی به سوی آنها نشانه رفته است.
در همین حال حضور و جنایات داعش در عراق این فرصت را برای شهروندان و دولت عراق به وجود آورده است که بتواند با تمشیت و تدبیر به استحکام وحدت ملی و ساخت هویت ملی مشترک بپردازند. هم دولت و هم ملت عراق باید به خوبی فهمیده باشند درست مانند آنچه که در افغانستان اتفاق افتاده است حتما باید راهکارهایی را داشته باشند تا مسایل خود را از درون حل کنند و نباید چشم داشتی به بازیگران خارجی داشته باشند. آنها باید به تقویت نیروهای امنیتی و نظامی خود بپردازند تا در زمان وقوع چنین بحرانهایی راه برون رفت را به سرعت و با تاثیر مناسب پیدا کنند. راه حل مسایل و موضوعات و چالشهای ملی داخلی است و نه بیرونی. دولت عراق باید به نحو شایستهای عمل کند تا بتواند نقشه دشمنانش را نقش بر آب نموده و وحدت ملی را با توزیع عادلانه قدرت و منابع فراهم آورد. دولت عراق از این تجربه تلخ به تلخی آموخته است که تامین امنیت اولین قدم اساسی و مهم برای پیشرفت کشور است و تامین این امنیت به دست نیروهای خودی و داخلی است.
قطعا جریان تکفیری با خشونت طلبی و رفتارهای غیر انسانی به قانقاریای نکبت تبدیل خواهد شد. رهبر معظم انقلاب فرمودند که دوران بزن در رو تمام شده است، باید حتما در نظر داشته باشیم، اینطور نیست که این جریانها بخواهند هر کاری بخواهند بکنند و بعد بدون اینکه حاصل و نتیجه کار خود را ببینند از صحنه به در روند. امروزه سطح آگاهی و میزان تجربه ملتهای مسلمان از وضعیت منطقه بسیار بالاتر است، و پترو دلارهای سعودی که به شکل بمبارانهای سبعانه تجلی می یابد تا حدی کاربرد خواهد داشت ولی نهایتا حاصل آن چیزی جز نفرت و خصومت با جریان تکفیری در دل مسلمانان منطقه و همه بیداردلان و منصفان جهان نخواهد بود. به عبارت دیگر حاصل این نکبت جدید چیزی جز قانقاریای جریان تکفیری سلفی وهابی نیست که آنها را هم در جرگه صدام حسینها قرار داد.