مذاکره طالبان با ایران؛ ترس از داعش یا مبارزه با آمریکا؟

جنس داعش، برخلاف تصور برخی، با طالبان متفاوت است. طالبان نیروی بومی افغانستان بوده و نگاه تجاوزکارانه به کشورهای دیگر اسلامی ندارد. حداقل بخش موثری از طالبان، فاقد نگاه‌های تکفیری شدید داعش نسبت به اقلیت‌های مذهبی و شیعیان است. از سوی دیگر هرازگاهی خبرهایی از درگیری‌های طالبان با داعش در افغانستان به گوش می‌رسد. از این رو به نظر مسئله داعش و جریان‌های تکفیریِ از این دست به خصوص در افغانستان، یکی از نگرانی‌های طالبان و همچنین جمهوری اسلامی ایران باشد.

اخیراً در خبرگزاری‌های رسمی جمهوری اسلامی ایران، خبری مبنی بر سفر هیأتی از اعضای دفتر قطر طالبان افغانستان به ایران منتشر گردید. اگرچه خبر و تحلیل درباره‌ی رابطه‌ی ایران و طالبان مسئله‌ی جدیدی نیست، اما پیش از این بارها ایران از سوی آمریکایی‌ها و برخی از رسانه‌های افغان متهم به کمک نظامی به طالبان می‌شد. حضور برخی از اعضای سابق دولت طالبان در افغانستان در کنفرانس علما و بیداری اسلامی تهران، مهمترین و مشخص‌ترین مصداق برای ارتباطات ایران و طالبان بود. البته پس از این رویداد نیز بار دیگر خبر سفر هیئت طالبان به ایران مطرح شد که توسط ایران تکذیب و توسط خود طالبان تأیید گردید.

اما چرا ایران با طالبان گفتگو می‌کند؟

آنچه که حائز اهمیت است، نگاه ایران به افغانستان است. جمهوری اسلامی ایران بارها در گفتار و رفتار خود نشان داده است که به دنبال ثبات و امنیت پایدار در افغانستان است؛ چرا که تا به امروز ناامنی در کشورهای هسایه‌ی ایران چیزی جز هزینه برای این کشور نداشته است. از این رو شایسته است از این عینک به سیاست‌های ایران در افغانستان نگاه شود که ایران به دنبال امنیت و ثبات پایدار در افغانستان است. البته رسیدن به این ثبات نیز الزاماتی دارد که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد:

1- الزامات ثبات در افغانستان

1-1- عوامل داخلی:

بسیاری از ناامنی‌ها در افغانستان برگرفته از مشکلات داخلی این کشور است. افغانستان کشوری است با اقوام و نژادهای مختلف که از قضا این مرزهای قومی خود عامل تنش در سال‌های گذشته‌ی این کشور محسوب می‌گردیده است و امروز نیز کم‌وبیش در این کشور دیده می‌شود. از این رو یکی از مسائل عمده برای حل مسائل افغانستان، مسئله‌ی ملت‌سازی است و اینکه قومیت‌های افغانستان خود را ذیل یک هویت مشترک یعنی افغانستان بدانند و برای توفیق آن وارد یک فرآیند سیاسی عادلانه شوند.

از این رو بازیگری همه‌ی گروه‌های تأثیرگذار در بازی سیاسی و قدرت در افغانستان یکی از پیش‌شرط‌های حرکت به سوی ثبات و امنیت در افغانستان است. طالبان نیز نشان داده است بیش از آنکه یک گروه صرفاً جنگی باشد، یک گروه با ریشه‌های افغانی و برآمده از بخشی از مردم این کشور است.

دولت افغانستان و حتی آمریکایی‌ها نیز به این مسئله رسیده و دست خود را برای مذاکره به سمت طالبان دراز کرده‌اند. از این رو به گفته سفیر اسبق ایران در افغانستان، ایران کماکان سیاستی را دنبال می‌کند که با جریان‌ها وگروه‌هایی که می‌توانند در تأمین امنیت افغانستان تاثیر داشته و مورد تایید مردم هستند، روابط خوبی برقرار کند.[1]

1-2- عوامل منطقه‌ای:

مسائل افغانستان تا حدودی به داخل مرزهای خود محدود می‌شود اما بسیاری از مسائلی که امروز افغانستان درگیر آن است، ریشه در کشورهای منطقه دارد. به هرحال حضور قوم ازبک، تاجیک و پشتون، نوعی امتداد قومی را از دل افغانستان تا کشورهای همسایه داشته است. از سوی دیگر تهاجم شوروی به افغانستان فضا را برای بازیگری کشورهایی چون عربستان و پاکستان در افغانستان فراهم نمود و بسیاری از گروه‌های افغانی مورد تایید این دو کشور بودند. حتی با روی کارآمدن طالبان پاکستان، عربستان و امارات متحده عربی تنها کشورهایی بودند که طالبان را به رسمیت شناختند. البته از طرف دیگر نیز گروه‌های معارض طالبان نیز مورد حمایت دیگر کشورها از جمله جمهوری اسلامی ایران بودند. از این نگاه، الزام دیگر صلح در افغانستان، همکاری کشورهای منطقه است. دولت جدید افغانستان برای رسیدن به یک فرآیند موثر صلح به نظر مصمم می‌آید. این کشور با پاکستان- که مهمترین حامی طالبان محسوب می شود- وارد گفتگوهای جدی شده است و حتی تا حدودی روابط خود با هند را فدای مذاکره با پاکستان کرده است.

از سوی دیگر ظرفیت‌های مختلف منطقه‌ای و بین‌المللی را نیز تحریک برای رسیدن به فرآیند صلح نموده است به طوری که چین نیز وارد فرآیند صلح در افغانستان شده است. از این رو نیاز است تا ایران نیز به عنوان یک بازیگر مهم منطقه‌ای و موثر در افغانستان نقش موثری در شکل دهی به هندسه جدید سیاست در افغانستان داشته باشد.

1-3- عوامل فرامنطقه‌ای:

مهمترین عنصر فرامنطقه‌ای دخیل در افغانستان، آمریکاست که به مذاکره با طالبان معترف است.

 

2- ایران و طالبان

شهادت دیپلمات‌های ایرانی در مزارشریف، مهمترین موضوع تاریخی بین ایران و طالبان افغانستان بود که انگشت اتهام به سوی طالبان نشانه رفت. اگرچه سخنان بسیاری در رابطه با دست داشتن و نداشتن طالبان در این اقدام مذبوحانه و ددمنشانه وجود دارد اما ظاهراً طالبان توانسته است خود را از این اتهام در چشم مسئولین ایرانی تبرئه کند.

تقویت جناح میانه‌رو طالبان در مواجه با جناح تندرو این گروه یکی از الزامات فرآیند صلح است. مذاکرات متعدد بین طالبان و آمریکا، چین، دولت افغانستان و ایران همه و همه زمینه را برای ایجاد شکاف در صفوف طالب ها فراهم می‌کند.

چنانکه نوذر شفیعی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، اذعان می‌دارد: «طالبان مجموعه‌ای پیچیده و چندوجهی است و وقتی از طالبان نام می‌بریم، ممکن است یکسری رادیکال یا حتی برخی افراد که در دوره جهاد حضور داشتند در این گروه باشند. جمهوری اسلامی ایران تمایل دارد با گروه طالبانی که رفتاری معتدل شده دارند، آن هم برای ایجاد ثبات و کاستن آلام و درد مسلمانان وارد مذاکره شود.»[2]

طالبان نیز هم برای ورود به فرآیند سیاسی و هم برای وجه‌سازی نیازمند مذاکره با کشورهایی همچون جمهوری اسلامی ایران است و گام نخست نیز قاعدتاً روشن کردن مواضع و رفع نگرانی‌های امنیتی ایران از جانب طالبان است. این نگرانی‌ها از عملیات تروریستی علیه مردم افغانستان تا تولید مواد مخدر و… را در برمی‌گیرد.

با توجه به کمک‌های مختلف ایران به دولت افغانستان، مطمئناً مذاکره با طالبان نه تنها بدون هماهنگی با مقامات افغانستان نیست بلکه به نظر در راستای یک برنامه‌ی مشترک با دولت افغانستان می‌باشد؛ با توجه به اینکه هنوز مدت زیادی از سفر رئیس جمهور این کشور به ایران نمی‌گذرد. همانطور که گفته شد صلح در افغانستان یک فرآیند داخلی بین طرف‌های افغانستانی است در بستر همکاری‌های منطقه‌ای.

از سوی دیگر طالبان و ایران هر دو مخالف حضور نیروهای خارجی در منطقه به خصوص در افغانستان می‌باشند از این رو دشمن مشترکی به نام آمریکا نیز موضوعی است که می‌تواند در دستور کار گفتگوها وجود داشته باشد.

از سوی دیگر مسئله‌ای که امروز در افغانستان و در مورد افغانستان مطرح می‌شود حضور داعش در این کشور است. به هر حال جنس داعش، برخلاف تصور برخی، با طالبان متفاوت است. طالبان نیروی بومی افغانستان و نگاه تجاوزکارانه به کشورهای دیگر اسلامی ندارد. حداقل بخش موثری از طالبان، فاقد نگاه‌های تکفیری شدید داعش نسبت به اقلیت‌های مذهبی و شیعیان است. از سوی دیگر هرازگاهی خبرهایی از درگیری‌های طالبان با داعش در افغانستان به گوش می‌رسد. از این رو به نظر مسئله داعش و جریان‌های تکفیریِ از این دست به خصوص در افغانستان، یکی از نگرانی‌های طالبان و همچنین جمهوری اسلامی ایران باشد. چنانکه نوذر شفیعی مهمترین محور دیدار و گفتگو با هیئت سیاسی طالبان را مبتنی بر محورهای سیاسی و امنیتی می‌داند و می‌گوید:

«در گذشته مسائلی میان ایران و طالبان اتفاق افتاده؛ همچنین مسائلی در دنیای اسلام در حال وقوع است که در این خصوص لازم است رایزنی‌ها و مشورت‌هایی صورت گیرد.»

به نظر یکی از این مسائل جهان اسلام همین مسئله جریان‌های تکفیری مشکوک مانند داعش می‌باشد که از جمله مسائلی است که می‌تواند وجه مشترکی بین ایران، طالبان و کل جهان اسلام باشد.

اینکه مذاکرات ایران و طالبان در رابطه با داعش چه بوده است می‌تواند بستر مناسبی برای تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌های مختلف باشد.



[1] گفت و گوی محمدابراهیم طاهریان سفیر اسبق ایران در افغانستان با دیپلماسی ایرانی22 خرداد92 (کدمطلب: 1917087)

[2] مصاحبه با رادیو گفتگو به نقل از خبرگزاری مهر29 اردیبهشت 94 کد خبر: 2585607

ارسال دیدگاه