مقدمه
نگاه نژادپرستانه از بدو تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی وجود داشته و میتوان گفت که اساس شکلگیری آن بوده است. صهیونیستهای یهودی خود را قوم برگزیده خدا در زمین و نژاد برتر میدانند به طوری که سایر ملتها و اقوام را باید به خدمت خود درآورند. با وجود این سطح عمیق از نژادپرستی، رهبران صهیونیست همواره سعی کردند رژیم اشغالگر رژیم صهیونیستی را نظامی دموکراتیک جلوه داده، چهرهای موجه و مشروع از آن به نمایش بگذارند. ولی با کمی دقت در اوضاع اجتماعی حاکم بر این رژیم آنچه مشاهده میشود حاکم بودن سطحی بسیار گسترده از تبعیض نژادی بر مناسبات میان ساکنان این رژیم است. این تبعیضها و تفاوت در برخورداری از مواهب و امکانات از یک سو میان یهودیان و اعراب فلسطینی ساکن سرزمینهای اشغالی و از سوی دیگر در درون خود یهودیان وجود دارد.
تفاوت بین یهودیان غربیتبار یا اشکنازی ها (آن دسته از یهودیان که خود یا اجدادشان از اروپا، آمریکای شمالی و فدراسیون روسیه به فلسطین مهاجرت کردهاند) با یهودیان سفاردی یا شرقیتبار (یهودیانی که اشکنازی نیستند و معمولاً از کشورهای آسیایی مانند مراکش، ایران، عراق و غیره به اراضی اشغالی مهاجرت کردهاند) تا حدی است که معمولاً پستها و مناصب حساس حکومتی به اشکنازیها میرسد به طوری که از ده رییس جمهور تاریخ شصت ساله این رژیم هشت تن از این نژاد بودهاند. اما در میان شرقی تبارها نیز سطح یکسانی از برخورداری وجود ندارد و اوضاع رنگینپوستان به مراتب بدتر از سایر یهودیان است. علیرغم این که سیاه پوستان در رژیم صهیونیستی هم دین و همکیش سایر یهودیان هستند اما آنها نه تنها به عنوان یهودی در رژیم صهیونیستی پذیرفته نشدهاند بلکه آشکارا از نفی بلد و تبعید سیاه پوستان به کشوری دیگر در جامعه رژیم صهیونیستی سخن گفته و در کنست در این باره بحث می شود.
ضرب و شتم سرباز سیاهپوست؛ جرقهای در انبار باروت
امروزه بیش از صد و بیست هزار اتیوپیایی تبار در فلسطین اشغالی زندگی میکنند که حدود دو درصد جمعیت آن را تشکیل میدهند. یک سوم آنها متولد خود سرزمینهای اشغالی هستند اما علیرغم این، آنها از ادغام در جامعه صهیونیستی رژیم صهیونیستی بسیار دور هستند. شواهد انکارناپذیری وجود دارد که جامعه رژیم صهیونیستی با اتیوپیاییها رفتاری نژادپرستانه دارد و سایر اسراییلیها با آنها رفتاری بسیار بد دارند تنها به این دلیل که آنها سیاه پوست هستند.
پس از انتشار ویدیویی از اهانت و ضرب و شتم یک جوان سرباز سیاه پوست توسط دو مأمور سفیدپوست پلیس رژیم صهیونیستی، بیش از دوهزار تن از سیاه پوستان آفریقاییتبار در سرزمینهای اشغالی تظاهراتهای اعتراضی گستردهای را در بیتالمقدس و تلآویو علیه تبعیض و خشونتهای نژادی حاکم بر رژیم صهیونیستی برگزار کردند. در پی این اعتراضات که به درگیری شدید و خشن میان پلیس و تظاهرات کنندگان منجر شد.
نخست وزیر و رئیس رژیم صهیونیستی که خشم سیاه پوستان را مشاهده و از شدت اعتراضات آنها وحشت کردند، دست به کار شدند. بنیامین نتانیاهو با سرباز کتک خورده دیدار کرد و به او دلداری و به یهودیان قول داد که با عوامل این حادثه برخورد نماید. روون ریولین نیز اهانتها به یهودیان سیاه پوست و تبعیضها علیه آنان را زخمی تازه و خونین بر پیکر این رژیم خوانده، پذیرفت که در سرزمینهای اشغالی صدای این گروه هرگز شنیده نشد و به دردهای آنان رسیدگی نشد.
اوضاع داخلی اتیوپی نیز زمینه لازم را برای مهاجرت یهودیان این کشور به فلسطین اشغالی فراهم ساخت. خشکسالیهای بسیار گسترده و قحطی شدید مواد غذایی در کنار ناآرامیهای سیاسی و درگیریهای داخلی در اتیوپی زندگی را در این کشور بسیار سخت نمود. این شرایط نامساعد داخلی در اتیوپی در کنار برداشته شدن ممنوعیت مهاجرت به اراضی مقدس و وعده استقبال گرم از سوی رهبران صیونیست، بسیاری از یهودیان این کشور را وادار کرد به امید کسب یک زندگی بهتر به سوی فلسطین اشغالی مهاجرت – و یا به عبارت بهتر، «فرار» – کنند. |
انتقال دستهجمعی یهودیان اتیوپی به فلسطین اشغالی؛ یک عملیات طراحی شده
یهودیان اتیوپیایی (فالاشه) بیش از هزار سال در آفریقا زندگی نموده و اعمال دینی و مذهبی خود را به زبان محلی و طبق آداب و رسوم خود انجام دادهاند. بسیاری از آنها خود را از نوادگان حضرت سلیمان (ع) و پادشاه سبأ و از همین رو خود را نابترین و خالصترین یهودیان میدانند. اما پس از تشکیل رژیم صهیونیستی در صحت و اصالت آیین آنها تردید شد و به نظر رهبران صهیونیست آنها یهودیانی «راستین» نبودند. لذا در ابتدا از زندگی در اراضی مقدس منع شدند. این ممنوعیت تا سال 1975 ادامه داشت اما در این سال اسحاق رابین، نخست وزیر وقت اسراییل، یهودیان فالاشه را به رسمیت شناخت و ممنوعیت مذکور برداشته و یهودیان اتیوپیایی از «حق» مهاجرت به سرزمین مقدس برخوردار شدند.
مقارن با این رفع محرومیت، اوضاع داخلی اتیوپی نیز زمینه لازم را برای مهاجرت یهودیان این کشور به فلسطین اشغالی فراهم ساخت. خشکسالیهای بسیار گسترده و قحطی شدید مواد غذایی در کنار ناآرامیهای سیاسی و درگیریهای داخلی در اتیوپی زندگی را در این کشور بسیار سخت نمود. این شرایط نامساعد داخلی در اتیوپی در کنار برداشته شدن ممنوعیت مهاجرت به اراضی مقدس و وعده استقبال گرم از سوی رهبران صیونیست، بسیاری از یهودیان این کشور را وادار کرد به امید کسب یک زندگی بهتر به سوی فلسطین اشغالی مهاجرت- و یا به عبارت بهتر، «فرار»- کنند.
این گونه بود که با ناگوار شدن شرایط داخلی اتیوپی یهودیان این کشور نیز به مانند هزاران تن از مردم دیگر با پای پیاده به سوی کمپهای آوارگان در مرزهای سودان فرار کردند. رهبران صهیونیست نیز که از هر فرصتی برای جلب جمعیت یهودیان به سرزمینهای اشغالی بهره میبردند، با کمک سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) طی یک سری عملیاتهای مخفی به نامهای عملیات موسی (1984)، عملیات یوشع (1985) و عملیات سلیمان (1991) بیش از بیست و سه هزار تن از این یهودیان سیاه پوست را به صورت هوایی به سرزمینهای اشغالی انتقال دادند.
اما از همان ابتدا سوالهایی جدی درباره انگیزه رهبران صهیونیست از انجام این عملیات به اصطلاح «نجات» وجود داشت. آیا این عملیات نجات واقعاٌ برخاسته از یک عقیده و انگیزه مذهبی و برای انتقال عدهای یهودی به سرزمین موعودشان بود؟ یا تلاشی یود برای افزایش تعداد یهودیان در برابر اعراب و مسلمانان سرزمین فلسطین و بر هم زدن توازن جمعیتی به سود یهودیان؟ به هر حال این کار، با هر انگیزهای، انجام شد و حال نوبت همگرا کردن و ادغام این یهودیان تازه وارد و رنگین پوست در بین سایر یهودیان سفیدپوست بود. تمام این یهودیان اتیوپیایی تبار بلافاصله پس از رسیدن به فلسطین اشغالی به «مراکز جذب» فرستاده شدند. حضور در این مراکز آموزشی، تربیتی و اقامتی یکی از الزامات حضور و پذیرفته شدن مهاجران جدید در جامعه یهودیان رژیم صهیونیستی بوده و هنوز هم هست. در این مراکز به مهاجران زبان عبری و سبک زندگی اسراییلی آموزش داده شد. اما برای تعدادی از یهودیان اتیوپیایی این احساس از همان ابتدا بوجود آمده بود که این مراکز بیش از آن که مراکزی برای خوشآمدگویی باشند، شبیه به زندانهایی دستهجمعی هستند. از اینجا بود که اولین هستههای اعتراضات یهودیان سیاه پوست نسبت به تبعیضهای نژادی در رژیم صهیونیستی شکل گرفت.
علاوه بر سختیها و کمبودهای موجود در این مراکز جذب، طولانی شدن مدت اقامت در آنها نیز یکی دیگر از اعتراضات این دسته از یهودیان شد. بسیاری از این مراکز بجای این که اقامتگاههایی موقت و مقدمهای برای وارد شدن به جامعه باشند، تبدیل به سکونت گاه دائمی شده و بسیاری از اتیوپیاییها هنوز هم نتوانستند از این اقامتگاهها خارج شوند. سختیهای زندگی در اراضی اشغالی تا به حدی پیش رفت که آمار خودکشی و سرخوردگی در میان اعضای این جامعه به شدت زیاد شد.
تبعیض نژادی؛ تحقیر و فقر
بر طبق جدیدترین آمارهای وزارت رفاه و خدمات اجتماعی رژیم صهیونیستی، حدود هفتاد و پنج درصد از خانوادههای اتیوپیایی زیر خط فقر زندگی میکنند. دو سوم از آنها- و در برخی از شهرها نزدیک به نود درصدشان- محتاج کمکهای دولتی و اعانات برای گذران زندگی خود هستند. نرخ بیکاری در میان آنها نزدیک به هفتاد درصد است و تنها بیست و یک درصد از نوجوانان اتیوپیایی شرایط حضور در دانشگاهها را پیدا میکنند.
یک اتیوپیایی برای این که بتواند وارد رژیم صهیونیستی شود و به عنوان شهروند این رژیم پذیرفته گردد باید تمام نشانههای اتیوپیایی بودن خود را پاک کند و تمام عادات و آداب دینی و زندگانی خود را کنار بگذارد. حتی مقامات صهیونیست اتیوپیاییها را مجبور میکنند در بدو ورود به فلسطین اشغالی نام خود را تغییر داده و یک نام جدید به آنها میدهند. این تبعیضها تمامی ندارد و حتی پس از مرگ نیز یک یهودی سیاه پوست با دیگران فرق دارد و محل دفن بر اساس رنگ جنازه متفاوت است و قبرستان اتیوپیاییها با نرده از قبرستان سفیدپوستان جدا میشود.
یکی دیگر از حوزههایی که تبعیض نژادی اثری مخرب بر زندگی یهودیان اتیوپیایی گذاشته است، تبعیض در بازار کار است. بر طبق یکی از مطالعات اخیری که در روزنامه تلگراف منتشر شده پنجاه و سه درصد از کارفرمایان ترجیح میدهند که اتیوپیاییها را استخدام نکنند. البته ذکر این نکته لازم است که اوضاع اعراب در این زمینه به مراتب بدتر و این رقم برای آنها نزدیک به هشتاد و سه درصد است. این مطالعه همچنین نشان میدهد هفتاد درصد از کارفرمایان تمایلی به ارتقاء جایگاه شغلی کارکنان سیاه پوست خود ندارند. در پژوهش دیگری مشخص شده است که از 4500 نفری که از میان اتیوپیایی تبارها از دانشگاه فارغ التحصیل شده اند تنها پانزده درصدشان موفق به یافتن کاری در رشته تخصصی خود شدهاند و بقیه آنها اگر شغلی پیدا کرده باشند، شغلی موقت و یاغیرمرتبط با تخصصشان است.
بر طبق جدیدترین آمارهای وزارت رفاه و خدمات اجتماعی رژیم صهیونیستی، حدود هفتاد و پنج درصد از خانوادههای اتیوپیایی زیر خط فقر زندگی میکنند. دو سوم از آنها – و در برخی از شهرها نزدیک به نود درصدشان – محتاج کمکهای دولتی و اعانات برای گذران زندگی خود هستند. نرخ بیکاری در میان آنها نزدیک به هفتاد درصد است و تنها بیست و یک درصد از نوجوانان اتیوپیایی شرایط حضور در دانشگاهها را پیدا می کنند. |
وقتی یک اتیوپیایی، برای ارائه تقاضای کار با شرکتی تماس میگیرد و تقاضای استخدام خود را مطرح و توانمندیهای خود را بیان میکند، ممکن است با استقبال کارفرما مواجه شود، اما بلافاصله وقتی برای مصاحبه حضوری به آن شرکت میرود و کارفرما متوجه سیاه پوست بودن او می شود، ناگهان دیگر هیچ موقعیت شغلی برای او وجود ندارد. در شغلهای دولتی نیز اوضاع به همین نحو است و آزمونهای استخدامی سیاه پوستان آنقدر سخت است که کسی از این گروه توان قبول شدن رد آنها را نداشته باشد.
در ارتش نیز اگرچه اتیوپیایی ها محدودیتهای اعراب را ندارند و میتوانند استخدام شوند، اما رفتار سایر نظامیان و مقامهای مافوق آنقدر بد و تحقیر کننده است که آمار خودکشی در میان نیروهای سیاه پوست ارتش رژیم صهیونیستی بسیار بالاتر از یهودیان سفیدپوست است.
اما یکی از مفتضحترین و عجیبترین تبعیضهای تاریخ که نسبت به اتیوپیاییها در سرزمینهای اشغالی وجود دارد، دور ریخته شدن خونهای اهدایی یهودیان اتیوپیایی تبار از سوی مسئولان بیمارستانهای رژیم صهیونیستی است. در سال 1996 فاش شد وزارت بهداشت تصمیم گرفت تمام خونهای اهدا شده توسط اتیوپیایی تبارها را به دلیل احتمال ابتلای آنها به بیماریهای عفونی همچون ایدز، بدون این که به مصرف برسند، امحا کند. فاش شدن این مسأله سبب بروز اعتراضات گروهی و خیابانی گسترده اتیوپیاییها شد.
شاید این ذهنیت ایجاد شود که پس از فاش شدن این افتضاح و وقوع اعتراضات مردمی دولت مردان رژیم صهیونیستی کوتاه آمده و این گونه دستورات خود را لغو نموده است. اما این قانون نه تنها لغو نشده بلکه حتی معدود سیاهانی را نیز، که به مناصب حکومتی در این رژیم رسیدهاند، در بر میگیرد. در سال 2013 یکی از نمایندگان زن سیاه پوست کنست پس از بازدید از مرکز اورژانس این رژیم تقاضای اهدای خون کرد که به وی اعلام شد از آنجا که وی جزء یهودیان متولد اتیوپی است شرایط لازم برای اهدای خون را ندارد.
تزریق داروهای پیشگیری از بارداری به زنان اتیوپیایی بدون اطلاع آنها یکی دیگر از موارد تحقیر سیاهان در فلسطین اشغالی است. حاکمان صهیونیست این اقدام را در جهت کنترل جمعیت سیاهان و جلوگیری از افزایش جمعیت آنان انجام دادند. در این برنامه به بهانه دریافت واکسن هایی جهت جلوگیری از ابتلا به بیماریهای خطرناک هر سه ماه آمپول هایی به زنان جوان اتیوپیایی تزریق میشد که از باردارشدن آنها برای همیشه جلوگیری میکرد. مسئولان وزارت بهداشت رژیم صهیونیستی در سال 2013 رسماً به درستی این موضوع اذعان کرده و در یک اقدام نمایشی صرفاً طی بخشنامهای- که اگر اجرا شود- به مراکز بهداشت دستور دادند از تجویز این داروها برای زنان سیاهپوست خودداری کنند.
تبعیضها در نظام آموزشی و مدارس این رژیم نیز به وفور یافت میشود. معلمان مدارس در فلسطین اشغالی به کوچکترین بهانه ممکن این دانش آموزان را از کلاس و مدرسه اخراج کرده، آنها را از ادامه تحصیل باز میدارند. تعداد دانش آموزانی که میتوانند با وجود همه این تبعیضها و تحقیرها خود را به دانشگاه برسانند بسیار اندک است. فقر خانوادههای سیاه پوست نیز معمولاً مزید بر علت است که آنان نتوانند امکانات آموزشی مناسب را برای فرزندان خود مهیا و آنها را برای ادامه تحصیل مهیا نگاه دارند.
استفاده از سیاهان برای پر کردن شهرکهای غیرقانونی ساخته شده توسط رژیم صهیونیستی در کرانه باختری نیز نمونه دیگری از تحقیر و تبعیض علیه آنان است. رهبران صهیونیست که علی رغم مخالفتهای بین المللی به ساخت این شهرکها ادامه میدهند، نیازمند جمعیتهایی هستند که در این شهرکها اسکان دهند و چه کسی بهتر از این سیاه پوستان آواره که نه از قوانین بین المللی چیزی میفهمند و نه خطری را که آنان را تهدید می کند، درک میکنند. گروهی از این اتیوپیاییها از این که بالاخره در «سرزمین موعود» صاحب خانه شده اند خوشحال میشوند و گروهی دیگر از ترس این که در صورت مخالفت به آفریقا بازگردانده خواهند شد، مجبور به پذیرش و عدم ابراز مخالفت میگردند.
حتی مقامات صهیونیست اتیوپیاییها را مجبور میکنند در بدو ورود به فلسطین اشغالی نام خود را تغییر داده و یک نام جدید به آنها میدهند. این تبعیضها تمامی ندارد و حتی پس از مرگ نیز یک یهودی سیاه پوست با دیگران فرق دارد و محل دفن بر اساس رنگ جنازه متفاوت است و قبرستان اتیوپیاییها با نرده از قبرستان سفیدپوستان جدا میشود. |
اما تبعیضها به مراکز و خدمات دولتی محدود نمیشود. شمار زیادری از یهودیان سفیدپوست ساکن اراضی اشغالی نیز این گروه را سربار خود دانسته و تمامی آنها را به چشم بزهکار و خلاف کار میبینند. برای مثال در سال 2009 یک راننده اتوبوس از سوار شدن یک زن سیاه پوست به اتوبوس خود جلوگیری کرده به او گفت: «من به یک “کوشیم” (عبارتی توهین آمیز که اصطلاحاً برای سیاه پوستان به کار می رود) اجازه نمیدهم سوار شود. آیا شما در اتیوپی اتوبوس داشتید؟ شما در اتیوپی حتی کفش هم نداشتید ولی اینجا دارید. پس چرا با این کفشها پیاده نمیروید؟»
جمعبندی
تبعیضهای رژیم نژاد پرست صهیونیسیتی علیه فلسطینیها و اعراب- باصطلاح- اسراییلی پیش از این بارها توسط رسانههای مختلف بررسی و پوشش داده شده است اما آنچه ماهیت کثیف و نژادپرستانه این رژیم را بیش از این برملا میسازد، بررسی زندگی سیاهان آفریقاییتبار ساکن در سرزمینهای اشغالی است که تا کنون چندان مورد توجه مخالفان رژیم صهیونیستی قرار نگرفتهاند. گروههایی که در سالهای آخر قرن بیستم به عنوان برادران و خواهران دینی با وعده زندگی با رفاه به سوی سرزمین موعود یهودیان گسیل داده شدند، اکنون خود را شهروندانی درجه دو میبینند که برای اولیهترین نیازهای زندگی خود نیازمند کمکهای دولتی و غیردولتی هستند. اگرچه سطح زندگی این گروه بسیار بالاتر از اعراب فلسطینی است اما سطح رفاه و امکاناتشان به نسبت یهودیان اروپایی و آمریکایی تبار زندگی بسیار پایینتر است. آنها ابزاری در دست سران و حاکمان رژیم صهیونیستی هستند که بوسیله آنها سیاستهای استعمارگرایانه خود را علیه فلسطینیها اعمال کنند. سربازانی آماده برای خدمت ارتش آن و کارگرانی خوب برای انجام دادن کارهای پست و کارهایی که یهودیان سفید پوست از انجام آنها خودداری میکنند، هستند.
اعتراضات و شکایتهای یهودیان اتیوپیایی بسیار عمیق و جدی است اما جمعیت این گروه به تنهایی، به اندازهای نیست که اعتراضات و تظاهراتشان تزلزلی در حاکمیت صهیونیستها ایجاد کند. ضمن این که بسیاری از این یهودیان سیاه پوست که همین زندگی توأم با تحقیر و تبعیض را بهتر از بازگشتن به کشور مادری فقیر و محروم خود میدانند، خطر نمیکنند و از آنجا که میدانند رژیم صهیونیستی منتظر بهانهای برای اخراج آنها از فلسطین اشغالی است، دهان فرو میبندند و از ابراز اعتراض و شرکت در تظاهراتها خودداری میکنند.
اما این شکاف و تبعیض نژادی اگر به خوبی بررسی و شناسانده شود، میتواند چهره زشت و پلید این رژیم را بیش از پیش برای افکار عمومی جهان آشکار سازد. از طرفی در نظر گرفتن این چالش در کنار سایر چالشها و شکافهایی که در این رژیم حاکم است، مانند شکاف ديني ميان يهوديان و غيريهوديان، شکاف نژادي ميان يهوديان شرقيتبار با يهوديان غربيتبار، شکاف سياسي ميان جنگطلبان و حاميان صلح، شکاف اقتصادي ميان گرايشات سوسياليستي اقتصادي و سياست اقتصادي مبتني بر سرمايهداري، شکاف مذهبي ميان یهودیان متعصب حریدی و یهودیانی که به ظواهر و شعائر دینی توجه چندانی ندارند، عمق مشکلات و چالشهای رژیم اشغالگر قدس را نشان میدهد که تلاش برای رفع آنها یکی از مشغلههای اساسی مقامات صهیونیست است.