افغانستان و معمای پیچیده داعش

افغانستان از موقعیت ممتازی نزد رهبران داعش برخوردار است. این ممتاز بودن بیش از هر چیز حاصل نگرشی است که رهبران تکفیری نسبت به افغانستان به عنوان «سرزمین مادری» دارند. شرایط نابسامان اقتصادی، امنیتی و سیاسی افغانستان، در رشد و پویایی شبه نظامیان تکفیری تأثیر به سزایی دارد. از سوی دیگر پاکستان درصدد است از داعش به عنوان حربه و ابزار فشار علیه دولت افغانستان استفاده کند.

«دولت اسلامی عراق و شام» یا “داعش” و بعدها «دولت اسلامی» و یا هر عنوان دیگری که بر آن گذاشته شود، به گونه­‌ای در حال گسترش در هر حوزه جغرافیایی است که ضمن نمایش چهره خشن و غیرانسانی از دین اسلام، به کابوسی امنیتی در هزاره جدید تبدیل شده است. از استرالیا، دورافتاد‌ه­‌ترین قاره جهان، گرفته تا خاورمیانه و قاره آفریقا و از قلب اروپا تا قاره آمریکا و در مناطق مرزی مکزیک و ایالات متحده می­‌توان ردپای عناصر وابسته به داعش را جستجو کرد. امروز دیگر کمتر مقام سیاسی و امنیتی کشوری به ویژه غربی است که از القاعده به عنوان بزرگترین تهدید امنیتی در سطح بین­‌المللی یاد کند و شبه نظامیان داعش که همانا نسل دوم پیکارجویان تندرو اسلامی به شمار می‌روند، توانسته­‌اند جانشین نسل گذشته خویش شوند و در زمره تهدید عمده در اسناد امنیتی کشورهای دنیا قرار گیرند.

در این میان، اما کشورهایی که از ثبات سیاسی، امنیتی چندانی برخوردار نیستند و دولت مرکزی توانایی حکمرانی بر قلمرو خویش و انجام تعهدات بین­‌المللی را ندارد، طمع رهبران داعش را برای یافتن جای پا، جذب نیرو و قدرت­‌نمایی هر چه بیشتر برانگیخته‌اند. در میان کشورهای اسلامی، افغانستان، اما از موقعیت ممتازی نزد رهبران شبه نظامیان داعش برخوردار است. این ممتاز بودن بیش از هر چیز حاصل نگرشی است که رهبران تکفیری نسبت به افغانستان به عنوان «سرزمین مادری» دارند.

در واقع، نطفه شکل­‌گیری داعش در افغانستان بسته شد و در عراق پرورش و تکامل یافت. «احمد فاضل الخلایله» با نام مستعار «ابومصعب زرقاوی» پس از اشغال عراق در 2003 شاخه القاعده در عراق را پایه­ گذاری کرد و رهبری سازمان «توحید و جهاد» را بر عهده گرفت. این سازمان با ترویج عقاید افراطی، سر بریدن مخالفان و عملیات بمب­‌گذاری و مبارزه با نیروهای ائتلاف به رهبری با ایالات متحده، توانسته بود موجی از وحشت و دهشت­ افکنی را در عراق به راه بیاندازد. با کشته شدن زرقاوی در 2006، ابوایوب‌ المصری رهبری سازمان را تا 2010 در دست داشت. با کشته شدن او، مدت کوتاهی ابوعبدالله الرشید البغدادی، رهبر تکفیری­ها شد که به دنبال کشته شدن او در همان سال، اما قرعه این بار به نام ابوبکر البغدادی افتاد تا بیرق «جهاد» را در دست بگیرد.

به دنبال ناآرامی‌ها در سوریه در 2010، او فرمانده تکفیری­‌ها در سوریه شد که در پی اختلاف با «ابومحمد الجولانی» رهبر «جبهه النصره» بر سر رهبری القاعده و حمایت ایمن الظواهری از ابومحمد، بغدادی اعلام استقلال از القاعده کرد و «دولت اسلامی عراق و شام» را تشکیل داد.  سرانجام به دنبال پیروزی­های پی در پی و به سلطه در آوردن بخش­‌های گسترده­‌ای از سوریه و عراق در 9 ژوئن 2014 بغدادی خود را «خلیفه دولت اسلامی» خواند و از همه مسلمانان خواست تا با او بیعت کنند؛ اقدامی که ظواهری را واداشت تا با انتشار بیانیه‌ای در وب سایت القاعده هرگونه ارتباط سازمانی میان این دو گروه را رد کند و برای اینکه از گردونه رقابت با داعش عقب نماند، شاخه جدیدی از «جهاد» در جنوب آسیا را تشکیل دهد.

«بروس ریدل» پژوهشگر اندیشکده «بروکینگز» در گزارشی به مطالعه شخصیت و پیشینه مبارزاتی بغدادی پرداخته و می­‌افزاید که در اوخر دهه 1990 وی به همراه زرقاوی به افغانستان آمده و در دوران زمامداری طالبان در افغانستان، زرقاوی را در تشکیل گروهی از «مجاهدین عرب» با نام «جندالشام» یاری رساند که از کمک­‌های بی­‌دریغ اسامه بن لادن، رهبر فقید القاعده برخوردار بود و توانست عملیات­­‌های تروریستی گوناگونی را در افغانستان، عراق و اردن و … اجرا کند. افزون بر این، بغدادی، مشاوره­‌های مذهبی، ایدئولوژیکی و  بیشماری را به رهبران طالبان می­‌داد. او تا جایی پیش رفت که گفته می­شد با ملاعمر، رهبران طالبان بر سر فرماندهی رقابت داشت. اما رویداد 11 سپتامبر، او و همرزمش را ناچار به ترک افغانستان، رفتن به عراق و تشکیل هسته فرماندهی القاعده در عراق کرد. اما اکنون رهبران داعش سودای بازگشت به سرزمین مادری کرده­‌اند.

«ملا عبدالرئوف خادم»، فرمانده سابق طالبان در ولایت هلمند افغانستان، عضو جداشده از «شورای کویته» پاکستان، نخستین فرمانده طالبان بود که بیعت خود با ابوبکر بغدادی، رهبر داعش را اعلام کرد و در برخی مناطق افغانستان به تبلیغ و جذب نیرو پرداخت. از او به عنوان نخستین رهبر داعش در افغانستان و البته «ولایت خراسان» یاد می شود، فردی که پس از اشغال افغانستان به مدت 6 سال در زندان گوانتانامو در حبس بوده و پس از آزادی نیز بار دیگر به طالبان پیوست و توانست تا معاونت ملاعمر نیز پیش برود. با این حال، در پی بروز برخی اختلافات، وی وفاداری خود را به داعش اعلام کرد. اما پرچمداری او به درازا نکشید و در جریان عملیاتی در اواسط بهمن ماه گذشته به همراه پنج هم­رزمش کشته شد. پس از او، «حافظ واحدی» برادرزاده‌­اش، رهبری داعش در افغانستان را در دست گرفت که او نیز در جریان عملیاتی در اسفند گذشته در ولایت «هلمند» کشته شد. با کشته شدن حافظ واحدی، «شاهدالله شاهد»، سخنگوي سابق «تحريک طالبان پاکستان» از انتخاب «حافظ سعيد» رهبر طالبان منطقه «اورکزي» اين کشور، به عنوان رهبر جديد گروه تروريستي داعش در حوزه افغانستان و پاکستان و همچنین بیعت فرمانده 10 گروه شبه نظامی با او خبر داد.

برخورداری از دارایی فراوان حاصل از فروش نفت در مناطق زیرسلطه خود در عراق و سوریه، غنایم جنگی، مبادله اسرا در قبال دریافت مبالغ هنگفت، جذابیت زنان به اسارت گرفته شده به عنوان کنیزان و اسیران، برخورداری و تجهیز به جنگ افزارهای پیشرفته، مقاومت و پیشروی دیگر افراطی­‌های اسلام­گرا همچون «بوکوحرام» و «الشباب» در قاره آفریقا و اعلام وفاداری و بیعت رهبران آن­ها با ابوبکر بغدادی، داشتن روحیه جنگ‌­طلبی و «جهاد» برای سرنگونی حکومت مرکزی و مقابله با نیروهای بیگانه، ناامیدشدن از تلاش رهبران القاعده در اجرای وعده الهی داده ­شده خویش در تأسیس «خلافت اسلامی»، اختلاف و تنش­‌آفرینی میان رهبران جهادی پس از مرگ «اسامه بن لادن» از جمله انگیزش­‌های شبه نظامیان طالبانی در افغانستان و پاکستان برای پیوستن به داعش به شمار می­‌رود.

اگرچه زمزمه­‌هایی از ورود عناصر داعش به افغانستان و یا اعلام بیعت برخی رهبران طالبان با بغدادی در سال گذشته میلادی به گوش می­‌رسید، اما هرچه به آغاز سال 2015، یعنی زمانی که نیروهای ائتلاف سلاح بر زمین گذاشتند، نزدیک­‌تر می­‌شد، حضور داعش در افغانستان پررنگ­‌تر و تهدید آن نیز جدی­‌تر احساس می­‌شد. در نقاط مختلف افغانستان چه در کابل، پایتخت، به صورت دست­‌نوشته­‌هایی بر دیوار دانشگاه این شهر و چه به صورت پخش کتابچه­‌هایی در حمایت و دفاع از باورهای داعش در مناطق مرزی و دورافتاده، رفته رفته داعش در حال محکم کردن جای پای خود در افغانستان و کنار زدن رقبای جهادی است. در واقع این تحرکات در مسیر پیاده سازی راهبرد 5 ساله رهبران داعش در تأسیس خلافت اسلامی است که افغانستان جزیی از «ولایت خراسان» آن می­شود. این روند رو به فزونی، به گونه­‌ای است که در گزارش بان­‌کی­‌مون، دبیرکل ملل متحد به شورای امنیت سازمان ملل در اسفند گذشته نسبت به آن ابراز نگرانی شده است.

این حضور، اما همزمان با خوش‌رویی و ترش‌رویی رهبران طالبان روبرو شد؛ به این معنا که برخی از رهبران طالبان همچون ملا عبدالرئوف خادم، که دست بیعت به سوی ابوبکر بغدادی دراز کرد و یا «میر ویس» از اعضای حزب پیکارجوی اسلامی، که مبارزان داعش را «مجاهدین بزرگ» خوانده و برای استقرار «خلافت اسلامی» دعا می‌­کند. اما در مقابل،  برخی رهبران طالبان افغانستان، رویکرد ملی­‌گرایانه در پیش گرفته و بر بیعت خود با «ملاعمر»، رهبر طالبان مانده و بر مبارزه با دولت مرکزی برای استقرار دوباره نظام طالبانی همت گماشته­‌اند، و یا عمل­‌گرایی را وجهه همت قرار داده و با نگاهی واقع­‌گرایانه حاضر به مصالحه و گفتگو با دولت مرکزی شده­ و اقدامات خشونت­‌گرا همچون قتل و سوزاندن «فرخنده» در کابل، زنی که متهم به سوزاندن قرآن شده بود و یا رشته انفجارها در جلال آباد ولایت ننگرهار در اواخر فروردین ماه گذشته که داعش مسئولیت انجام آن را پذیرفته است را محکوم کرده‌­اند. اما در عمل، بیم آن می­‌رود که رقابت میان نسل قبلی جهادی­‌ها با نسل کنونی در کسب موقعیت برتر، به تشدید بیشتر خشونت­‌ها و درگیری نظامی میان آنها و هم با دولت مرکزی منجر شود که ثمره­ای جز بازگشت کشور به عصر جدیدی از افراطی­‌گری و تهدید صلح و امنیت منطقه‌­ای و بین­‌المللی شدن افغانستان نخواهد داشت.

بالطبع شرایط نابسامان اقتصادی، امنیتی، سیاسی افغانستان نیز در رشد و پویایی شبه نظامیان تکفیری تاثیر به سزایی دارد. به لحاظ سیاسی با گذشت نزدیک به یک سال از برگزاری انتخابات پرحاشیه و همچنین گذشت هفت ماه از تشکیل دولت وحدت ملی، همچنان اختلاف نظر میان «اشرف غنی»، رییس جمهور و «عبدالله عبدالله» رئیس اجرایی بر سر مسایل مختلف پابرجا است.

عامل دیگری که در اشتیاق فراوان رهبران داعش در حضور پرشورتر و فعال­تر در گردونه جهادی‌گری در افغانستان تأثیر گذاشته، تنوع بخشیدن به جبهه­‌های مبارزاتی خود است. این موضوع هم از فشارها در میدان سوریه و عراق، به ویژه از زمان گسترش عملیات­‌های ارتش عراق و پشتیبانی هوایی ایالات متحده، خواهد کاست و هم با جذب و تقویت ارتباط با گروه‌­های هم­سو، راه را برای پیاده­‌سازی و گسترش قلمرو خلافت اسلامی در منطقه آسیای مرکزی هموار خواهد کرد. به طور قطع، حضور داعش در افغانستان به این گروه تروریستی امکان می‌دهد که تا با جریان‌های جنگ‌جو و خشونت‌گرایی چون «سپاه صحابه»، «تحریک خلافت پاکستان»، «لشکر جهنگوی»، «جماعت الدعوه»، «حرکت المجاهد»، «جیش المسلمین»، «شورای کویته»، «شبکه حقانی»، «جنبش اسلامی ترکستان شرقی»، «حرکت اسلامی ازبکستان» و سایر گروه‌های تندرو تکفیری فعال در منطقه همسو گردد و با تعقیب اهداف افراطی و آرمان‌گرایانه، امنیت منطقه و بین­‌الملل را با چالش‌های چند وجهی و مخاطرات جدی روبرو سازد. «رابرت گری»، مامور پیشین سازمان سیا در افغانستان در کتابی با عنوان «۸۸ روز تا قندهار» در این باره عنوان کرده که در صورتی که داعش بتواند پایگاه‌هایی در افغانستان برپا کند و دامنه خلافت خود را به آسیای میانه گسترش دهد، خطری به مراتب بزرگتر از 11 سپتامبر، ایالات متحده و غرب را تهدید خواهد کرد.

بستر مساعد کشت مواد مخدر و کسب درآمد سرشار از آن، موضوعی دیگری است که رهبران داعش را بر آن داشته تا به افغانستان به چشم منبع درآمد مطمئنی نگاه کنند. بنابر آمار «دفتر بازرس ویژه ایالات متحده برای بازسازی افغانستان»، (SIGAR)، علی­رغم تلاش­‌های گسترده دولت مرکزی و پشتیبانی نهادهای بین‌المللی و دولت­‌های دیگر و همچنین صرف هزینه ۷.۶ میلیارد دلاری برای مبارزه با مواد مخدر در افغانستان، تولید این مواد از زمان اشغال نه تنها کاهش نیافته که زمین­‌های بیشتری نیز به زیر کشت خشخاش رفته است. در تأیید این گزارش، «وزارت مبارزه با مواد مخدر افغانستان» و «اداره مواد مخدر و جرایم سازمان ملل» در پاییز گذشته از رشد 17 درصدی کشت خشخاش نسبت به سال 1392 خبر دادند. به باور ناظران امنیتی افغانستان، بی­ثباتی، فساد اداری و قضایی، تنگ­دستی مالی کشاورزان، نبود محصول جایگزین و شبکه قوی مافیایی قاچاق مواد مخدر از جمله مهم‌ترین عوامل افزایش تولید مواد افیونی در این کشور جنگ­زده به شمار می‌­رود.

اما افزون بر این عوامل، می­‌توان به نقش پاکستان در گسترش فعالیت­‌های داعش در افغانستان نیز اشاره داشت. به باور برخی از کارشناسان، طالبان توان و قابلیت چندانی در پیاده­‌سازی سیاست‌­های دستگاه‌­های اطلاعاتی و امنیتی اسلام آباد را ندارد، حال آنکه پیکارجویان داعش، نیرو و انگیزه بیشتری دارند. در همین حال، برخی دیگر از جمله «جاوید کوهستانی» کارشناس نظامی و افسر ارشد پیشین ارتش افغانستان به روشنی در خصوص سیاست پاکستان در قبال فعالیت داعش در آن کشور می‌­افزاید که «پاکستان برای گرفتن امتیازهای سیاسی بیشتر از غرب و نشان دادن حُسن نیت و حس همکاری با دولت افغانستان، رهبران طالبان را پشت میز مذاکره با دولتمردان افغانستان خواهد نشاند؛ اما در عوض از داعش به عنوان حربه و ابزار فشار علیه دولت افغانستان استفاده خواهد کرد.» حامد کرزی، رئیس جمهور پیشین افغانستان که پیش از این نسبت به وقوع «جنگ نیابتی» میان پاکستان و هندوستان در آن کشور هشدار داده بود، نیز در این باره اشاره دارد که «باید از پاکستان ضمانت گرفت که پس از پیوستن طالبان به روند صلح، از گروه‌های هراس‌افکن دیگر پشتیبانی نکند.»

فرجام سخن

اگرچه در ماه‌­های اخیر شاهد پراکنده شدن بذر جهش ­یافته تکفیری‌­ها در افغانستان هستیم، اما در عمل آن‌گونه که طالبان در دهه 1990، سرزمین افغانستان را صحنه ترکتازی خود کرده و بر آن سلطه یافتند، به نظر نمی­‌رسد که اوضاع چندان بر وفق مراد رهبران داعش باشد تا بتوانند بار دیگر زمامدار آن شوند. طبیعتا هم شرایط داخلی افغانستان و هم اوضاع بین الملل دگرگونی­‌های بسیاری با دو دهه گذشته به خود دیده است. دولت افغانستان در سطح داخلی تلاش گسترده‌­ای را برای تقویت روند صلح و وارد شدن طالبان در مبارزه سیاسی و نه نظامی انجام داده است. در سطح خارجی نیز دولت افغانستان کوشیده تا با تقویت همکاری های منطقه‌ای و فرامنطقه­‌ای و جذب پشتیبانی­‌های اقتصادی، سیاسی، مالی، دفاعی و امنیتی مسیر هموارتری را برای برقرای امنیت و ثبات در این کشور فراهم سازد.

همچنین اقدامات خشونت­‌بار و دهشت­‌افکن داعش، چهره غیرانسانی و ضداسلامی از این سازمان به نمایش گذاشته است که جذابیت چندانی برای مردم مناطق مختلف افغان به ویژه مناطق شهری و مرکزی افغانستان ندارد. تبلیغات رسانه‌­ای و افزایش سطح آگاهی­ مردم، روند پیشرفت داعش در افغانستان را با کندی جدی مواجه ساخته است.

اما بدون شک، مبارزه با پدیده داعش در افغانستان، بیش از هر چیز نیازمند رویکردی جامع و قوام یافتگی دولت وحدت ملی در این کشور است. تداوم روند کنونی اختلافات میان عبداله عبداله و اشرف غنی که در جامعه افغانستانی به کنایه به اختلاف «عین و غین» مشهور شده است، تنها به محکم شدن جایگاه داعش در افغانستان منجر خواهد شد که سیاستگذاران افغانی باید چاره ای برای آن اندیشند.

ارسال دیدگاه