طرح آموزش تروریست‌ها در سوریه؛ موانع و پیامدها

علنی کردن اجرای این آموزش‌­ها (با عنایت به عدم موضع علنی آمریکا در این زمینه) در خاک ترکیه و سپس عربستان و قطر، ضمن تأمین منافع آمریکا، برای افکار عمومی این تلقین را خواهد داشت که نبود آمریکا در منطقه و عدم حل و فصل و مدیریت بحران از سوی این کشور، بی‌ثباتی و ناامنی بیشتر را برای منطقه به ارمغان خواهد آورد.

اجرای برنامه آموزش و مسلح کردن تروریست­‌های سوریه با اعلام رسمی مقامات اردن و ترکیه وارد مرحله جدیدی گردیده است. ابعاد این طرح از زوایه­‌های مختلف حائز اهمیت است. چگونگی عملیاتی سازی این طرح، چرایی علنی نمودن اجرای این طرح، هدف گذاری و چارچوب کلی طرح، سیاست­های آمریکا در این زمینه و اثرگذاری احتمالی این طرح بر تحولات سوریه از جمله مواردی هستند که در این مقاله مورد بررسی قرار می‌گیرد.

1) آموزش و مسلح کردن مخالفان اسد: از اردن تا ترکیه

اجرای جدی برنامه آموزش و مسلح کردن تروریست­‌های سوریه به اواخر سال 2012 و 2013 باز می­‌گردد که در آن بیش از 200 نفر از داوطلبان و ارتشی­‌های گریخته سوریه، در پایگاه‌های شرق و جنوب اردن تحت آموزش قرار گرفتند. برنامه فوق برای آموزش 1200 نفر از معارضان تنظیم گردیده بود که به دلیل سردرگمی نیروهای ائتلاف مخالف اسد در تصمیم­ گیری و نبود نقشه راه مناسب با تأخیرهایی همراه بود؛ اما به هر حال مسلح کردن مخالفان و تروریست­‌ها در ابعاد مختلف صورت گرفته است. چنین وضعیتی تا کنون ادامه یافته که در برهه زمانی کنونی شکل علنی به خود گرفته است.

مقامات اردنی در 7 مه 2015 بار دیگر اعلام کردند که ائتلاف مخالفان اسد، آموزش و مسلح کردن نیروهای معارض (تروریست­ها) را داخل یک سایت در خاک این کشور را از سر گرفته‌اند و در گام­‌های بعدی، آموزش در پایگاه­‌های آموزشی آمریکا در خاک­‌های ترکیه، عربستان و قطر خواهد بود.(1) بنا بر اظهارات وزیر خارجه ترکیه شروع اجرای برنامه آموزش و تسلیح معارضان با 300 نفر خواهد بود (برای سال 2015 حدود 2000 نفر) و گام به گام تا 15 هزار نفر ادامه خواهد یافت. آموزش‌­ها در خاک ترکیه در پایگاه هوایی اینجیرلیک (Incirlik) و پایگاه هیرفانلی (Hirfanlı) در کئرشهیر (Kırşehir) استان آناتولی مرکزی صورت می­‌پذیرد. برنامه فوق در 19 فوریه بین جان باس (John Bass) سفیر آمریکا در ترکیه و فریدون سینیرلی‌اوغلو (FeridunSinirlioğlu) معاون وزارت خارجه ترکیه مورد توافق واشنگتن و آنکارا قرار گرفت اما به دلیل برخی اختلافات دو کشور در نحوه و چگونگی آموزش، به تأخیر افتاد، زیرا ترکیه خواستار تعداد مساوی از مربیان در کنار همتایان آمریکایی بوده است. همچنین ایالات متحده تأکید زیادی بر افراط­گرا و تندرو نبودن دواطلبان آموزش دارد، زیرا تجربه دهه­‌ها و به ویژه سال­‌های اخیر به کاخ سفید نشان داده است که دست پرورده­‌های تروریست خودشان برای اهداف کوتاه مدت، پتانسیل تبدیل به دشمنان بالفعل خودشان را خواهند داشت که منافع آمریکا را تهدید می­‌نمایند؛ بنابراین این بار آمریکا درصدد است تا در گزینش داوطلبان با حساسیت بیشتری عمل نماید که همین امر می­تواند هدف گذاری برای آموزش 15 هزار نیرو را با چالش­‌هایی مواجه ساخته و به تأخیر بیندازد.

2) اهداف ترکیه از اجرای برنامه آموزش و مسلح کردن معارضان سوریه

برنامه آمریکا و ترکیه پس از آموزش معارضان، انتقال آنها به استان هاتای و تجهیز آنها به سلاح­‌های ضد تانک و انواع سلاح و مسلسل، پیش از اعزام به سوریه خواهد بود. ترکیه چند هدف عمده را در اجرای این آموزش دنبال می­‌نماید از جمله:

• کسب محبوبیت برای حزب عدالت و توسعه در عرصه داخلی و منطقه‌­ای (رسانه­‌های ترکیه و برخی رسانه­‌های عربی، آموزش این معارضان را برای مقابله با داعش و حمایت از مردم سوریه شانتاژ نموده‌­اند)

• مقابله با انتقادات اپوزیسیون حزب حاکم در برابر سیاست­های غلط به خطر انداختن امنیت ترکیه

• جلب نظر و حمایت متحدان منطقه­‌ای و غربی

• دادن پیام به بشار اسد بر ادامه سیاست­‌های گذشته ترکیه در برابر نظام وی

• دادن پیام روشن در خصوص سیاست­‌های آتی خود در برابر سوریه به ایران و روسیه

• استفاده ابزاری از تروریست‌ها برای اهداف آتی

3) علل علنی نمودن اجرای طرح آموزش معارضان سوریه

نکته قابل تأمل در این طرح، علنی نمودن آن می­‌باشد. این سؤال به ذهن متبادر می­‌گردد که هدف از علنی نمودن آن چیست؟ در حالی که ایالات متحده و متحدانش از همان سال شروع بحران در سوریه حمایت­‌های خود را از مخالفان اسد آغاز کرده­اند. چرا آمریکا تاکنون این موضوع را به صورت علنی بیان ننموده بود و حاضر به پذیرش آن نبود؟

در پاسخ به این نوع از سؤالات باید به دو نکته توجه نمود:

نخست اصل موازنه قدرت در منطقه می­‌باشد. با علنی کردن اجرای برنامه آموزش و مسلح کردن تروریست­‌های سوریه، کشورهای خاورمیانه­‌ای مجری این طرح درصدد فرستادن این پیام هستند که هدف و تصمیم خود را برای ساقط کردن اسد از قدرت را نهایی کرده‌­اند. بر این اساس و با عنایت به تحولات اخیر یمن، این دسته از کشورها سعی بر برهم زدن موازنه قدرت در منطقه به سود خویش هستند. نکته کانونی این موازنه در میان بازیگران منطقه­‌ای، جمهوری اسلامی ایران و در میان بازیگران فرامنطقه­‌ای، روسیه است. معادلات پیچیده منطقه با عنایت به تحولات سوریه، عراق، یمن، تغییر عوامل قدرت در عربستان، مذاکرات ایران و 1+5، طرح آمریکا برای تجزیه کشورها و غیره با اجرای این طرح پیچیده‌­تر خواهد شد و آینده ناامن­‌تری را برای منطقه رقم خواهد زد.

دوم دادن نقش در سایه به متحدان منطقه­‌ای آمریکا می­‌باشد. علنی کردن اجرای این آموزش‌­ها (با عنایت به عدم موضع علنی آمریکا در این زمینه) در خاک ترکیه و سپس عربستان و قطر، ضمن تأمین منافع آمریکا، برای افکار عمومی این تلقین را خواهد داشت که نبود آمریکا در منطقه و عدم حل و فصل و مدیریت بحران از سوی این کشور، بی‌ثباتی و ناامنی بیشتر را برای منطقه به ارمغان خواهد آورد. آمریکا در برهه زمانی حساس کنونی هیچ تمایلی به سرشاخ شدن با روسیه و ایران را ندارد به همین علت سیاست­‌های خود را در پشت صحنه با نظارت پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) پی می­‌گیرد.

نکته حائز اهمیت دیگر در طرح آموزشی تروریست­‌ها، مشارکت اکثر کشورهای مخالف اسد شامل آمریکا، بریتانیا، فرانسه، ترکیه، عربستان، قطر، اردن و همچنین رژیم صهیونیستی می‌باشد. این بدین معنی است که تا رسیدن هدف نهایی یعنی کناره­ گیری اسد از قدرت، عزم مخالفان وی جزم می­‌باشد. چنین ائتلافی نشان می­دهد چالش‌های بالقوه آتی خاورمیانه قابلیت در هم تنیده شدن بیشتر را خواهند داشت که نتیجه بی بازگشت آن، افزایش تهدید و ناامنی خواهد بود.

4) ویژگی‌­ها و اهمیت­‌های طرح سیاسی آمریکا برای مرحله پس از بشار اسد

کنگره آمریکا پیش­تر (سپتامبر 2014) 500 میلیون دلار برای آموزش 5 هزار نفر از معارضان سوری اختصاص داده بود که در حال حاضر فقط 400 نفر از آنان (از 3750 نفر دواطلب بالقوه برای آموزش دیدن) آموزش دیده‌­اند. چارچوب آموزشی معارضان شامل: مهارت تیراندازی، مراقبت از تلفات پیش آمده، ناوبری زمینی، مهارت­های ارتباطاتی، اطلاعاتی و رهبری می­باشد. اما نکته طنزآمیز در این چارچوب، آموزش “اصول حقوق بشر” و “قانون درگیری­های مسلحانه” برای معارضان می­باشد. علت این تأخیر در آموزش سایر داوطلبان، تردیدهای کاخ سفید از صحیح بودن عملیاتی سازی آن، هزینه و فایده نمودن و اطمینان از افراط­گرا نبودن این داوطلبان معارض بوده است. آمریکا در راستای رسیدن به هدف خود یعنی ساقط نمودن اسد به نکات ذیل بیش از پیش توجه می‌نماید:

4-1) حفظ ساختار کلی نظام سوریه و تغییر مهره­‌های طرفدار آمریکا:

 آمریکا به خوبی می­داند که بر هم زدن تمام ساختار قدرت در سوریه، ریسک چالش ­پذیری و تهدیدافزایی را در این کشور به شدت افزایش می‌­دهد. وجود اقوام مختلف و همچین دو مذهب علوی و سنی، معادلات را برای آمریکا پیچیده کرده است و دولت اوباما حاضر به ریسک در این زمینه نیست. ترس از به قدرت رسیدن تندروهای اسلامی و حس انتقام جویی آنان، سران کاخ سفید را متقاعد کرده است که تنها راه حل ممکن برای آمریکا حفظ ساختار قدرت و تنها تعویض مهره‌­ها در سوریه است. مهره­‌های طرفدار آمریکا زمینه را برای طرح نهایی کاخ سفید یعنی تجزیه سوریه فراهم خواهند ساخت. بنابراین برای آمریکا مهم است که چه کسانی را برای چه منظوری آموزش می­‌دهد؛ گزاره­‌ای که شاید برای سایر متحدانش از جمله ترکیه و عربستان به همین میزان دارای اهمیت نباشد.

4-2) جلوگیری از وقوع جنگ بلندمدت:

دولت اوباما معتقد است با آموزش معارضان، مسلح نمودن آنان و علنی نمودن آن از سوی متحدانش، بشار اسد را بیشتر تحت فشار برای کناره­گیری قرار خواهد داد و این هدف ایده‌آل کاخ سفید خواهد بود اما آمریکا می­داند دستیابی به چنین هدفی بسیار آرمان­گرایانه می­‌باشد. به همین علت آمریکا درصدد است معارضان آموزش دیده با فشار بر ارتش سوریه و پیروزی­‌های احتمالی حمایت­‌های منطقه­‌ای و داخلی از اسد را فروکاسته و سپس با فشار بر وی، زمینه را برای روی کار آمدن مهره­‌های مورد نظر فراهم آورد.

4-3) تناقض آموزش معارضان (تروریست­ها) و جلوگیری از قدرت­یابی آنان:

ایالات متحده و ترکیه به خوبی واقفند که قدرت یابی گروه­‌‍‌هایی که تحت آموزششان قرار دارند چه تهدید بلندمدتی برای منافع و سیاست­های آمریکا و امنیت ملی ترکیه به حساب می‌آیند. بنابراین سعی بر این است که اشتباهات گذشته (رژیم طالبان در افغانستان در دهه 1970 در برابر شوروی و یا داعش در برابر حاکمیت و شیعیان عراق) را تکرار نکنند و ضریب تهدید، چالش­ افزایی و آسیب ­رسانی آن را به حداقل ممکن تقلیل دهند. بدین منظور آمریکا استفاده ابزاری با یک مرحله بالاتر یعنی بکارگیری فرماندهان در ساختار قدرت آتی سوریه را در دستور کار قرار خواهد داد. این بدین معنی است که عمده گروه آموزش دیده در طرح (حدود 15 هزار نفر) در صورت موفقیت و ساقط کردن اسد، کنار گذاشته شده و یا با حمایت‌های آمریکا در جبهه­‌های دیگر درگیر در خاورمیانه به کار گرفته شوند. این جبهه­‌ها عمدتاً شامل مقابله با ایران، حزب الله، گروه­‌های تندرو فلسطینی و لبنانی و همچنین کلیه گروه­‌های مخالف آمریکا را شامل خواهد شد. در واقع سعی آمریکا بر این است تا ضمن در سایه نگه داشتن اقدامات خود، سایه تهدید در خاورمیانه جهت دستیابی به اهداف مورد نظرش را فراهم آورد.

5) اشتباه راهبردی ترکیه

پیش از تحولات سوریه، آنکارا و دمشق گام­‌های مثبتی برای ارتقای روابط سیاسی و تجاری- اقتصادی برداشته بودند. طی این دوران تصویری مثبت از ترکیه در افکار جهان عرب پدید آمده بود. این فکر مثبت به عنوان یک مدل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نمود یافته بود. به صورت عام پس از تحولات جهان عرب اردوغان مخالف دخالت نظامی غربی­‌ها بود و آن را یک نمایش در جهت محبوبیت سران برخی کشورهای اروپایی می­دید(2)؛ و به طور خاص، در ابتدای تحولات سوریه نیز ترکیه سعی در حمایت از اسد و قانع کردن وی برای انجام برخی اصلاحات نمود. با پافشاری آمریکا و غرب برای رفتن اسد، ترکیه دچار اشتباه راهبردی شده و از یک فرصت تاریخی، یک چالش حیاتی و امنیتی برای خود ساخت. چالشی که سران ترکیه و شخص اردوغان با اشتباه راهبردی دیگر، حل آن را منوط در سقوط اسد می­بینند. در حالی که بسیاری در درون ساختار قدرت ترکیه هشدارهای لازم برای به خطر افتادن بیشتر امنیت این کشور را داده­‌اند. ترکیه با طرح پیشرو درصدد جبران شکست­های پیشین است. سران حزب حاکم عدالت و توسعه به خوبی می­‌دانند که ماندن اسد بر قدرت شکستی بر آرمان خواهی­‌های این حزب در زیرسیستم منطقه­‌ای خاورمیانه است و تمام رشته­‌های این حزب از سال 2002 به این سو، پنبه خواهد شد.

6) پایش تأثیرگذاری اجرای این طرح بر معادلات میدانی در سوریه

نظام سوریه تاکنون نشان داده است که چارچوب حمایتی و قدرت خود را از مردم سوریه می­‌گیرد. ارتش سوریه در کنار متحدان بین ­المللی این کشور تاکنون هدف و سعی مخالفان اسد را ناکام گذاشته­‌اند. این امر مخالفان نظام سوریه را بیش از پیش ناتوان نموده و این سؤال را همواره برایشان پیش آورده است که: ماهیت و منبع قدرت نظام سوریه در چیست؟

آمریکا، ترکیه و عربستان با اجرای این طرح درصدد پوشش گذاشتن بر شکست­‌های داخلی و منطقه­ای خود در قبال سوریه هستند پیش­تر نیز حمایت­های مالی، تسلیحاتی و آموزشی از معارضان و تروریست­های سوریه انجام می­شد و تنها فرق گذشته با حال، علنی نمودن آن است. فشار روانی حاصل از علنی کردن این طرح شاید در کوتاه مدت فشارهایی بر نظام سوریه وارد آورد اما در بلندمدت آمریکا و ترکیه را بار دیگر به اشتباه راهبردی خود در حل معادلات سوریه خواهد رساند. ضمن اینکه در وضعیت کنونی برخلاف گذشته آموزش و مسلح نمودن معارضان بدون حساب انجام نمی­‌پذیرد و همین امر باعث ایجاد چالش­‌هایی برای جذب داوطلبان به میزان 15 هزار نفر می­‌گردد.

—————————————-

منابع:

1) http://www.theguardian.com/world/2015/may/07/us-begins-training-syrian-rebels-jordan-anti-isis-force

2) Erdoğan, Recep Tayyip, (2011), “Turkey wants Libya mission under United Nations umbrella”, March 23, 2011, Available at:

http://www.todayszaman.com/diplomacy_turkey-wants-libya-mission-under-united-nations-umbrella_238973.html

ارسال دیدگاه