کشور عربستان در هفتههای اخیر مقصد سفر بسیاری از سران منطقهای و فرامنطقهای از قبیل پادشاه کشورهای بحرین، کویت، قطر، ولیعهد ابوظبی، معاون نخستوزیر عمان، محمود عباس، رجب طیب اردوغان، عبدالفتاح السیسی، نواز شریف و جان کری بوده است. سفر این تعداد بالا از سران کشورها در مدت چند هفته تعجب و گمانهزنیهای بسیاری از کارشناسان را برانگیخته و حاکی از تحرکات اساسی و تغییرات در اصول سیاست خارجی عربستان است.
دوستان و دشمنان اخوانالمسلمین
کلید اصلی برای پی بردن به اهداف این سفرها در همزمان بودن سفر اردوغان و عبدالفتاح السیسی به عربستان نهفته است. با روی دادن حوادث مربوط به بیداری اسلامی، گروه اخوانالمسلمین بهترین شرایط را برای جایگزینی با حکومتهای ساقط شده داشتند و عملاً در مصر و تونس موفق شدند، اما در لیبی موفق نشدند. با توجه به ریشههای اخوانی حزب عدالت و توسعه و رابطه نزدیک ترکیه و قطر با اخوانیها، روی کار آمدن اخوانالمسلمین فرصت بسیار مناسبی برای بسط ناگهانی نفوذ قطر و ترکیه در جهان اسلام بود و آمریکاییها هم از روی کار آمدن اخوانالمسلمین راضی بودند و تضمینهای کافی از اخوان، ترکیه و قطر را دریافت کرده بودند. اما در این میان موضع عربستان و امارات چیز دیگری بود.
عربستان و امارات دشمنی دیرینه با گروه اخوانالمسلمین داشته و تلاشهای بسیاری برای قلعوقمع این گروه در کارنامه خود دارند. مبانی فکری این گروه بهگونهای بود که در ابتدای ظهور و بروز این گروه میتوانست تهدید کننده تاجوتخت این حکام باشد. با این زمینه تاریخی، روی کار آمدن اخوانالمسلمین در کشورهای عربی میتوانست خطری برای این کشورها باشد و به همین خاطر از هیچ تلاشی برای به شکست کشاندن این گروه دریغ نکردند و تمام تلاشهای محمد مرسی برای جلب اعتماد ملک عبدالله نتوانست نظر وی را نسبت به این گروه تغییر دهد. بعد از سقوط مرسی اسم این گروه در لیست گروههای تروریستی عربستان و امارات قرار گرفت.
پیروزی مخالفان اخوان
خطاهای بسیاری که اخوانالمسلمین در مدت کوتاه حکومت خود انجام دادند باعث برانگیختن اعتراضات مردمی و اوجگیری آن در مدت کوتاهی شد که درنهایت ارتش مصر به رهبری عبدالفتاح السیسی ورود نمود و حکومت را بهسادگی ساقط کرد و در انتخاباتی که برگزار کردند سیسی به ریاستجمهوری رسید. حامیان اصلی این حرکت سیسی، عربستان و امارات متحده عربی بودند که توانستند یک متحد بسیار اساسی را از ترکیه و قطر بگیرند و این امر باعث شد تا رابطه بین عربستان و ترکیه به سردی بگراید و روابط بین ترکیه و مصر از حالت همکاری به نوعی از جنگ سرد و تنشهای لفظی تغییر کند. درنهایت باید ذکر گردد که گروه اخوانالمسلمین در همه کشورها شکست خورد و باعث شدند که ترکیه و قطر به یک کشور ورشکسته و منزوی در عرصه سیاست خارجی مبدل گردند.
همه این مسائل در عهد ملک عبدالله رخ داد. هرچند عربستان سعودی وضع بهتری از ترکیه و قطر در برنامههای سیاست خارجی خود داشت اما نتوانست بر دشمن اصلی خود که ایران و خط مقاومت است چیره شود و حتی اخیراً کشور یمن نیز از کنترل متحدین وی خارج شده و به خط مقاومت پیوسته است. پیروزیهای روزافزون مقاومت در عراق و سوریه و موفقیت انقلاب در یمن بیشازپیش بر هراس عربستان سعودی افزوده است.
شاه جدید، شرایط جدید، رویکرد جدید
شخصیت ملک سلمان تفاوتهای اساسی با ملک عبدالله دارد. با روی کار آمدن ملک سلمان بسیاری از شخصیتهای تندرو و افراطی سعودی که سیاستهای شدیدی بر ضد گروه اخوانالمسلمین داشتند از کار برکنار شدند و از طرف دیگر دستگاه دینی عربستان در حکومت جدید نفوذ بیشتری خواهد داشت که تا حدی به نفع اخوانالمسلمین که یک گروه اسلامگرای قدیمی است خواهد بود. مهره اصلی عربستان در یمن یعنی حزب اصلاح نیز از شاخههای اخوانالمسلمین محسوب میشود که میتواند تأثیر مثبتی بر این فرایند تقارب داشته باشد. لذا بعد از مرگ پادشاه سعودی شاهد ارسال علامتهای مثبت و چراغ سبز بین گروههای مختلف اخوانی و حاکمان جدید سعودی هستیم.
برای مثال چندین تن از مسئولان ردهبالای حماس در مصاحبههای مختلف از خواسته خود برای بهبود روابط با عربستان سخن گفتند و اخوانالمسلمین اردن انتصاب ملک سلمان را به وی تبریک گفتند (درحالی که جزء لیست گروههای تروریستی عربستان هستند). همچنین روزنامه الجزیره چاپ ریاض، طی مقالهای بیان داشت که سعود الفیصل در جلسهای خصوصی بیان داشته که عربستان دشمنی خاصی با اخوانالمسلمین ندارد.
نزدیکی ملک سلمان و اردوغان
از طرف دیگر ملک سلمان سابقه روابط نزدیک با اردوغان دارد. ملک سلمان در زمانی که تصدی وزارت دفاع را بر عهده داشت نقش مهمی در گسترش روابط نظامی و دفاعی عربستان با ترکیه داشت. به همین دلیل بهمحض اعلام مرگ ملک عبدالله، اردوغان سفر خود به آفریقا را نیمهکاره گذاشت و راهی عربستان سعودی شد تا در مراسم تدفین وی شرکت کند و به این مناسبت در ترکیه عزای عمومی اعلام کرد که اقدامی اولین در نوع خود در ترکیه شمرده میشود. لذا تا حدی طبیعی است که دو طرف در این برهه شکاف بین خود را کاهش دهند و سعی کنند مواضع مشترک خود را در مسائل منطقهای افزایش دهند. ازآنجاییکه مهمترین اختلاف بین عربستان و ترکیه مسئله مصر است لذا هیچگونه همگراییای بین دو کشور نمیتواند بدون حلوفصل مسائل مربوط به مصر باشد.
حضور همزمان سیسی و اردوغان در عربستان
هرچند دو کشور مصر و ترکیه مدعی هستند که هیچگونه دیداری بین سران این دو کشور انجام نشده اما با توجه به سابقهی شدت تنشهای بین این دو کشور بعد از سقوط مرسی، قابل پذیرش نیست که همزمانی حضور این دو رئیسجمهور در عربستان بدون هدف و اتفاقی باشد. لحن مصاحبههایی که اندکی قبل از این سفر و یا در حین این سفر از دو طرف بیان شده بهمراتب ملایمتر از قبل شده است. اردوغان بیان کرد که هرگز نمیتواند مصر را نادیده بگیرد و سیسی نیز بیان کرد که بازگشت اخوانالمسلمین به سیاست در مصر، به جامعه مصر و افکار عمومی مردم آن بستگی دارد.
موضع قطر و امارات نسبت به نزدیکی اخوان و عربستان
قبل از این نشستها شاهد آن بودیم که عربستان و امارات توانستند با فشار بسیار سنگین، قطر را از دخالت در مصر و به هم زدن ثبات سیاسی جامعه مصر بازبدارند. که در پی آن قطر شبکه تلویزیونی الجزیره مباشر مصر که بر ضد سیسی و به نفع اخوانالمسلمین فعالیت داشت را تعطیل کرد و رئیس سرویس اطلاعاتی قطر به مصر سفر کرد. اما قطر از نزدیکی عربستان و اخوانالمسملین ناراضی است، چون این گروه را از وابستگی صرف به قطر بازمیدارد. اخیراً حملات رسانهای قطر به مصر مجدداً افزایش یافته است.
امارات نیز ظاهراً از نزدیکی عربستان و قطر ناراضی است و ترجیح میدهد که روابط خصمانه خود با اخوانالمسلمین را حفظ کند. برخی کارشناسان عدم حضور اماراتیها در مراسم تدفین پادشاه سعودی را نشانهای از نارضایتی از سر کار آمدن ملک سلمان میدانند.
عربستان در جستجوی چیست؟
کاهش قیمت نفت به یکسوم توسط عربستان نیز اقدامی در راستای ادامه جنگ اقتصادیای است که آمریکا علیه ایران رهبری میکند. طرح پرهزینهای مثل گذشتن از دوسوم درآمد نفتی بزرگترین صادرکننده نفت جهان، نشان از استیصال عربستان سعودی در مواجهه با ایران (و روسیه) است. اما کاهش قیمت نفت یک شمشیر دو دم و نوعی عملیات انتحاری و خودزنی برای عربستان سعودی نیز محسوب میشود. زیرا میزان درآمد این کشور بسیار کاهش مییابد و این موضوع با توجه به ساختار قبیلهای، فاسد و پرخرج حکومت در عربستان سعودی و نوع سیاست خارجی این کشور که بر مبنای اعطای رشوههای فراوان و خرید نخبگان و رؤسای دیگر کشورها بناشده است از توانایی مانور عربستان سعودی بسیار میکاهد.
درنتیجه این کشور اساساً قادر نیست بهتنهایی با ایران مواجه شود. همچنین سیاستمداران سعودی از مذاکرات هستهای بسیار نگراناند و احتمال میدهند اگر این مذاکرات باعث تنشزدایی بین ایران و آمریکا بشود ایران بهعنوان قدرت مسلط منطقهای توسط آمریکا به رسمیت شناخته خواهد شد. حاکمان سعودی بهخوبی آگاهاند که اگر آمریکا بهصورت تمامعیار از آنها حمایت نکند بههیچوجه توان رقابت با ایران را ندارند. درنتیجه عربستان سعودی محتاج آن است که به نحوی رقبای منطقهای ایران را به هم نزدیکتر کند و بر توان خود بیافزاید.
درنتیجه به نظر میرسد که عربستان در پی ایجاد یک بلوک از قدرتهای منطقهای ذیل لوای مذهب سنی است. 3 پایهی اصلی این بلوک عبارتاند از: عربستان، مصر و ترکیه. سایر کشورهای منطقه مثل دولتهای حاشیه خلیجفارس و اردن هم به آن دعوت خواهند شد. هرکدام از این سه کشور اصلی و کشورهای دیگر اهداف متفاوتی از این اتحاد دنبال میکنند.
هدف اصلی عربستان ایجاد یک نیروی قویتر در مقابل ایران و مقابله با ایران است، اما ترکیه که چنین شدت دشمنیای با ایران ندارد بههیچوجه در پی تخریب روابط دیرینه و استراتژیک خود با ایران نیست و بیشترین نفع تركيه از این تقارب خروج این کشور از انزوایی است که بعد از شکست طرحهای بلندپروازانه اردوغان در منطقه با آن مواجه شده است و تقویت نظامی معارضه سوریه در مقابل بشار اسد. اما مصر بیش از همه در پی مبارزه با گروههای تروریستی بنیادگرایی است که در صحرای سینا و مرز لیبی فعالیت میکنند و با داعش بیعت کردهاند، همچنین نزدیکی این کشور با ترکیه به بازگشت آرامش و کاهش ناآرامی در جامعه مصر کمک زیادی خواهد کرد. اضافه بر این حضور مصر در این طرح میتواند از احتمال کاهش کمکهای سعودی به این کشور به خاطر سقوط قیمت نفت بکاهد. ولی دولت مصر هم در پی تنش با ایران نیست و از ابتدا مواضع رسمی این دولت نسبت به مسائل سوریه با ترکیه و عربستان تفاوتهای اساسی داشته و نزدیکی بیشتری به خط مقاومت دارد.
یکی دیگر از کارکردهای این بلوک میتواند تشکیل ارتش متحد عربی برای مقابله با ایران و بازگشت تهدید داعش به عربستان، اردن یا کشورهای حاشیه خلیجفارس باشد.
امکانسنجی جبههبندی عربستان
عموماً اتحادهای سیاسی زمانی رخ میدهند که کشورها هدف مشترکی را از یک اتحاد دنبال کنند (مانند ترس از دشمن مشترک) و یا یک عضو بهطور آشکارا بر دیگران برتری داشته باشد و توان اقناع آنان را داشته باشد. اما همانطور که شاهد هستید هرکدام از سه پایه اصلی این اتحاد منافع خاص خود را از این اتحاد دنبال میکنند که اشتراک کمی بین آنها است و در سیاست خارجی، اهداف خاص خود را دنبال میکنند و شباهت و همگنیای بین آنها وجود ندارد. همچنین هیچکدام از این سه کشور بر دیگری برتری نداشته و حاضر نیستند که از بخشی از حاکمیت خود به نفع یک اتحاد صرفنظر کنند.
در مجموع با توجه به عمق اختلافات بین حکام بلاد عربی بعید به نظر میرسد که عربستان سعودی بتواند در این عالم متشتت و پر از تفرقه، اتحاد پایدار جدید یا ارتش مشترکی به وجود بیاورد. در بهترین حالت میتواند چند کشور را در برخی امور مثل کارشکنی در روند مذاکرات هستهای و یا تقویت تروریستها در عراق و سوریه و شاید یمن متفق کند.