چالش‌های سیاست خارجی عربستان در دوره ملک سلمان

ملک سلمان نیز کماکان چالش‌های اساسی گذشته در عرصه منطقه‌ای را پیش روی خود دارد و برای مدیریت و کنترل این چالش‌ها، تنها به برخی تغییرات تاکتیکی مبتنی بر دیدگاه‌ها و سلایق شخصی خود اکتفا خواهد کرد. بازسازی و فعال کردن بیشتر روابط با برخی از بازیگران تأثیرگذار بر بحران‌های منطقه، مانند ترکیه، آمریکا و یا در سطحی پائین‌تر قطر و جریان اخوانی به منظور هم‌افزایی پتانسیل‌های موجود، مهم‌ترین این تغییرات محسوب می‌شود.

مرگ ملک عبدالله و به قدرت رسیدن ملک سلمان، باعث طرح پرسش‌ها و دیدگاه‌های مختلفی در خصوص آینده عربستان سعودی در سطوح داخلی و منطقه‌ای شده است. ملک سلمان، بعد از رسیدن به منصب پادشاهی، تغییرات مهمی را در ارکان و مناصب قدرت ایجاد کرد، به گونه‌ای که برخی، از آن به عنوان کودتایی در عربستان سعودی و دگرگونی ریشه‌ای در این کشور یاد کردند. تغییر در برخی مناصب حکومتی و وزارتی از جمله، تعیین محمد بن نایف، وزیر کشور، به عنوان جانشین ولیعهد و تعیین محمد بن سلمان به عنوان وزیر دفاع و هم‌چنین انحلال بسیاری از شوراها و هیئت‌های گذشته و ایجاد دو شورا، یعنی شورای امور سیاسی- امنیتی و شورای امور اقتصادی- توسعه، از مهم‌ترین این تغییرات بوده است. در خصوص این تغییرات، دو دیدگاه کلی مطرح شده است: یک دیدگاه معتقد است که این دگرگونی‌ها در عربستان سعودی بی‌سابقه بوده و نشانگر آغاز دوره جدید و دگرگونی در بسیاری از سیاست‌های گذشته سعودی‌ها است. اما دیدگاه دوم، معتقد است این تغییرات، تنها جابجایی برخی چهره‌ها و دمیدن خونی تازه در رگ‌های نظام پادشاهی سعودی محسوب می‌شود و سیاست‌های گذشته نظام سعودی در شرایط جدید تداوم خواهد یافت.

اما در خصوص سیاست خارجی عربستان سعودی و چالش‌های آن در دوره جدید ملک سلمان، بررسی دو موضوع مهم به شمار می‌رود؛ نخستین موضوع، بررسی روند کلان سیاست خارجی عربستان سعودی در دوره جدید و فهم تغییرات احتمالی مربوط به آن است و موضوع دوم، فهم چالش‌های اصلی سیاست خارجی در خاورمیانه در دوره جدید و طرح‌ها و برنامه‌های احتمالی ملک سلمان، برای مقابله و مدیریت این چالش‌هاست. بر این اساس در این نوشتار، ابتدا به روند کلان سیاست خارجی عربستان سعودی در دوره ملک سلمان می‌پردازیم و سپس، چالش‌های اصلی سیاست خارجی سعودی را در سه موضوع تحولات یمن، تهدیدات داعش و موازنه قدرت منطقه‌ای در رابطه با ایران و آمریکا بررسی می‌کنیم:

1- روند کلان سیاست خارجی عربستان سعودی

تحلیل آینده سیاست خارجی عربستان سعودی در دوره ملک سلمان و تبیین تغییر و یا تداوم احتمالی در این سیاست خارجی، با توجه به نوع چارچوب و تمرکز تحلیلی متفاوت خواهد بود. در صورتی که بخواهیم روند و جهت‌گیری سیاست خارجی عربستان سعودی را بر اساس دیدگاه‌ها و سلایق شخصی تحلیل کنیم و به تأثیرگذاری حداکثری اشخاص و رهبران، بر مقوله سیاست خارجی در عربستان سعودی تأکید نمائیم، درک دیدگاه‌های فردی ملک عبدالله و نوع روابط شخصی وی با رهبران سایر کشورها، اهمیت و اولویت نخست را به خود اختصاص می‌دهد. اما در صورتی که سیاست خارجی عربستان سعودی و تغییرات آن را متأثر از ساختارهای سیاسی، منافع و روابط نهادینه آن در سطح منطقه تلقی کنیم، اصول و منافع کلان و ساختاری عربستان سعودی، برای تبیین رفتارهای سیاست خارجی، اهمیت می‌یابد.

بررسی سیاست خارجی عربستان سعودی در دهه‌های گذشته نشان می‌دهد که سیاست خارجی این کشور از اصول و پیوستگی قابل توجهی برخوردار بوده و تغییر پادشاهان، باعث دگرگونی‌های اساسی در جهت‌گیری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی ریاض نشده است. هر چند تحولات محیط منطقه‌ای و بین‌المللی، باعث برخی تغییرات در رفتارهای سیاست خارجی سعودی می‌شود، اما اصول و چارچوب‌های پایدار دولت سعودی، فارغ از شخصیت و دیدگاه‌های شخص حاکم، رفتارهای ویژه‌ای را در عرصه سیاست خارجی تحمیل یا تجویز می‌نماید. ملک سلمان بعد از به قدرت رسیدن و کسب بیعت، اعلام کرد که سیاست‌های پادشاهان گذشته سعودی را ادامه خواهد داد. علاوه بر این، بررسی ساختار قدرت و شرایط سیاسی و امنیتی منطقه‌ای نشان می‌دهد که این کشور کماکان با چالش‌ها و مسائل گذشته مواجه است و انتخاب‌های چندانی را پیش روی خود ندارد. با این حال این موضوع را نیز نمی‌توان انکار کرد که، ملک سلمان برای مواجهه و مدیریت چالش‌ها و مسائل سیاست خارجی سعودی، تاکتیک‌ها و سلایق شخصی خود را که در برخی موارد از دیدگاه‌های ملک عبدالله متفاوت است، دخیل خواهد کرد. این نوع اختلاف تاکتیک‌ها و سلایق، به خصوص در مورد چالش‌های اصلی پیش روی دولت سعودی می‌تواند تاثیرات خاصی را برجای بگذارد.

2- بحران یمن

در میان بحران‌های مختلف پیش روی سیاست خارجی عربستان سعودی در منطقه خاورمیانه، بحران یمن را می‌توان به عنوان اصلی‌ترین چالشی دانست که عربستان سعودی با آن مواجه است. همسایگی عربستان سعودی با یمن و امکان سرریز شدن ناامنی‌ها و مسائل یمن به درون عربستان، تحولات یمن را از ابعاد امنیتی مهمی برای ریاض برخوردار کرده است. در طول دهه‌های گذشته، یمن از دغدغه‌های مهم عربستان بوده و ریاض سعی کرده است تا در هر دوره با رویکردهای مختلف، به کنترل یمن و تحولات آن بپردازد. در سال‌های اخیر، بعد از آنکه انقلاب مردم یمن، باعث کنار گذاشتن علی عبدالله صالح از قدرت شد، عربستان سعودی به همراهی با دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و آمریکا، تلاش کرد تا با ارائه ابتکار جدیدی به کنترل تحولات انقلابی یمن بپردازد و به قدرت رسیدن هادی منصور نیز در این راستا صورت گرفت.

اما نارضایتی مردمی، از فرایند انتقالی در یمن و قدرت گرفتن حوثی‌ها در قالب انصارالله، باعث شد تا روند تحولات و ساختار سنتی قدرت در یمن به شدت دچار تغییر شود. در حال حاضر در شرایطی که عربستان سعودی از تحولات یمن و قدرت‌گرفتن حوثی‌ها به شدت نگران است، ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های این کشور برای تاثیرگذاری بر تحولات یمن نیز به شدت محدود است. بر این اساس به رغم این نگرانی‌ها و محدودیت‌ها، ملک سلمان در پی ایفای نقشی فعال‌تر در یمن، از جمله بهبود پیوندها با حزب اخوانی اصلاح و گسترش همکاری‌ها و هماهنگی‌ها با سایر بازیگران، مانند قطر و آمریکا، برای توقف روند قدرت گرفتن حوثی‌ها است.

3- تهدیدات داعش

در حالی که عربستان سعودی از حامیان اصلی‌ داعش بود و تلاش می‌کرد تا از طریق تقویت افراط‌‌ گرایانی مانند داعش، به تغییر نظام سیاسی در سوریه و تضعیف دولت مرکزی عراق مبادرت کند. قدرت گرفتن ناگهانی داعش و به خصوص اعلام خلافت از سوی ابوبکر بغدادی، باعث تبدیل شدن داعش به یکی از تهدیدات مهم سعودی‌ها در دوره جدید شد. در حالی که در دوره ملک عبدالله، عربستان سعودی تلاش کرد تا با پیوستن به ائتلاف بین‌المللی، تحت رهبری آمریکا، گام‌هایی عملی برای تضعییف داعش بردارد، در دوره جدید حاکمیت ملک سلمان، سعودی‌ها گزینه‌های بیشتری را پیش روی خود ندارند. چرا که از یک‌سو، میزان اراده واقعی و کامل بازیگران ائتلاف بین‌المللی ضد داعش برای محو کامل داعش، مورد تردید است و از سوی دیگر، میزان نتیجه بخشی حملات هوایی این ائتلاف علیه داعش، بدون نیروی زمینی با ابهامات اساسی روبرو می‌باشد. با این حال در پرونده داعش، ملک سلمان در تلاش است تا با بازسازی روابط خود با کشورهایی مانند ترکیه و آمریکا و هماهنگی‌های بیشتر، حداقل به کنترل آن دسته از تهدیدات داعش بپردازد که می‌تواند امنیت ملی سعودی را با اختلال مواجه کند.

 

4- تعاملات ایران و آمریکا

مذاکرات ایران و آمریکا برای پایان دادن به موضوع هسته‌ای، به عنوان یکی از مهم‌ترین و طولانی‌ترین پرونده‌های سیاسی منطقه در طول دو سال گذشته، دغدغه‌ها و نگرانی‌های مهمی را برای کشورهای عربی خلیج فارس و به خصوص عربستان سعودی ایجاد کرده است. در دوره ملک عبدالله، سعودی‌ها در تلاش بودند تا تمامی امکانات و ظرفیت‌های خود را برای ممانعت از هر گونه توافق هسته‌ای بین ایران و گروه پنج به اضافه یک، بسیج کنند. محافل رسانه‌ای سعودی نیز این تلاش را به صورت نگرانی از پذیرش نقش منطقه‌ای برتر ایران بعد از توافق هسته‌ای از سوی واشنگتن منعکس کرده‌اند. در دوره ملک سلمان نیز، ریاض همه تلاش‌های خود را برای ممانعت از به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته‌ای ایران به کار خواهد بست. چراکه ریاض به این موضوع به خوبی واقف است که هر گونه توافق هسته‌ای و کاهش تحریم‌ها و فشارها بر ایران در نتیجه آن از یک سو و شناسایی نقش ایران در بحران‌های منطقه‌ای، باعث تغییر جدی موازنه قدرت به زیان دولت سعودی خواهد شد. لذا ملک سلمان، با تأکید بر لزوم حل اختلافات و چالش‌های کنونی در تعاملات با آمریکا، تلاش می‌کند تا شرایط دوره طلایی روابط عربستان و آمریکا در دهه‌های گذشته را تکرار نماید و با تکیه بر روابط جدید و ویژه با سعودی، نقش خود بر پرونده هسته‌ای ایران را گسترش دهد.

نتیجه‌گیری

به رغم تغییراتی که ملک سلمان در ارکان و مناصب قدرت دولت سعودی ایجاد کرده است، دگرگونی‌های اساسی در استراتژی‌های کلان سیاست خارجی این کشور، چندان محتمل به نظر نمی‌رسد. چرا که ساختار سیاسی و امنیتی و منافع داخلی و خارجی عربستان سعودی، کمابیش ثابت و بدون تغییر است و خاندان سعودی، تغییرات اساسی را ضروری و یا به عبارت بهتر ممکن تلقی نمی‌کند. بر این اساس، ملک سلمان نیز کماکان چالش‌های اساسی گذشته در عرصه منطقه‌ای را پیش روی خود دارد و برای مدیریت و کنترل این چالش‌ها، تنها به برخی تغییرات تاکتیکی مبتنی بر دیدگاه‌ها و سلایق شخصی خود اکتفا خواهد کرد.

بازسازی و فعال کردن بیشتر روابط با برخی از بازیگران تاثیرگذار بر بحران‌های منطقه، مانند ترکیه، آمریکا و یا در سطحی پائین‌تر قطر و جریان اخوانی به منظور هم‌افزایی پتانسیل‌های موجود، مهم‌ترین این تغییرات محسوب می‌شود. این در حالی است که به اعتقاد برخی، روابط ریاض با برخی دیگر از بازیگران منطقه، مانند مصر، تحت رهبری عبدالفتاح السیسی و یا امارات عربی متحده ممکن است از سطح بالای دوره ملک عبدالله کم‌تر شود. در بحران یمن اصلاح و گسترش همکاری‌ها با حزب اخوانی اصلاح درون یمن و همچنین آمریکا و قطر، در مورد داعش، افزایش هماهنگی‌ها با آمریکا و ترکیه و در مورد ایران نزدیکی بیشتر به واشنگتن، از روندهای محتمل سیاست خارجی ملک سلمان محسوب می‌شود. با این حال با توجه به تعدد متغیرهای تاثیرگذار بر هریک از بحران‌ها و مسائل فوق، میزان موفقیت ملک سلمان در مدیریت چالش‌های پیش روی خود در سیاست خارجی با اتکا بر تحرکات جدید، با تردیدهای جدی مواجه است.

ارسال دیدگاه