عادی‌سازی روابط مصر و قطر؛ علل و پیامدها

اگرچه فشارهای عربستان سعودی یکی از مهم‌ترین محرک‌های قطر برای نزدیکی به مصر است، اما برآیند این اقدام چندان در راستای منافع عربستان سعودی نخواهد بود؛ زیرا روند تحولات منطقه‌ای ناشی از این رویداد بیش از آنکه به تقویت ائتلاف ضد ایرانی، آن‌گونه که مقامات سعودی به دنبال آن هستند، بینجامد، وزن و عمق راهبردی جمهوری اسلامی را در معادلات و بحران‌های منطقه‌ای از قبیل پرونده سوریه و عراق افزایش خواهد داد.

تقریباً با گذشت یک‌سال و نیم از سردی روابط میان دو کشور مصر و قطر به‌تدریج نشانه‌های بهبود در این روابط در حال نمایان‌شدن است. سفر اخیر «شیخ احمد بن ناصر آل ثانی» رئیس دستگاه اطلاعات قطر به مصر و دیدار با «ژنرال خالد فوزی» همتای مصری خود و به دنبال آن انتشار اخباری مبنی بر تعطیلی موقت شبکه «الجزیره مباشر»، اعمال محدودیت‌های بیشتر بر فعالیت‌های اخوان‌المسلمین در قطر و درنهایت احتمال سفر قریب‌الوقوع «عبدالفتاح السیسی» به دوحه نخستین گام‌های عملی برای تحقق این امر است که در ادامه به دلایل و پیامدهای این مسئله به‌صورت مشروح و مفصل اشاره خواهد شد.

 

1. روابط قطر- مصر در گذر زمان

 

روابط مصر و قطر در طول تاریخ فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سر گذاشته است که تا حدودی به ماهیت پرتنش و متغیر سیاست‌های کلی قطر نیز مرتبط است. شاید بتوان قطب نمای روابط قاهره ـ دوحه را «اخوان‌المسلمین» دانست. دولت قطر در ابتدای به قدرت‌رسیدن اخوان‌المسلمین در سال 2011م یکی از مهم‌ترین هم‌پیمانان دولت «محمد مرسی»بود؛ به‌گونه‌ای که «شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی» امیر سابق قطر اولین رهبر عربی بود که پس از انقلاب ژانویه 2011 م از قاهره دیدار کرد. پس از وی نیز «تمیم بن حمد آل ثانی» ولیعهد آن زمان و امیر کنونی قطر در جولای 2011م از مصر دیدن و با طنطاوی دیدار کرد که حاصل این دو دیدار امضای توافقنامه‌های همکاری درزمینهء مبادلات گازی، سرمایه‌گذاری اقتصادی و کمک‌های مالی بود.   این کشور هزینه‌های بسیاری را برای تقویت محور اخوان‌المسلمین در مصر متحمل شد؛ به‌طوری‌که بر اساس آمار، در یک سالی که حزب اخوان‌المسلمین به رهبری محمد مرسی در مصر در رأس قدرت بود، 5/7 میلیارد دلار پول از سوی قطر به مصر فرستاده شد.

 

اگرچه این وضعیت چندان به طول نینجامید و روابط دو کشور پس از عزل محمد مرسی و به قدرت رسیدن عبدالفتاح السیسی، به خاطر حمایت دولت قطر از اخوان‌المسلمین به‌تدریج رو به تیرگی گرایید و حتی سفیر این کشور در قاهره نیز بارها به دلیل آنچه دخالت قطر در امور داخلی مصر نامیده می‌شد، تهدید به اخراج شد. این روابط با پناه دادن دوحه به برخی رهبران اخوان‌المسلمین و موضع جانب‌دارانه شبکه «الجزیره» از اخوان‌المسلمین بیش‌ازپیش رو به تیرگی نهاد.

 

به‌موازات این تیرگی در روابط دوجانبه با مصر فشارهای منطقه‌ای و بین‌المللی نیز قطر افزوده شد و کشورهای عربستان، امارات و بحرین نیز در یک اقدام هماهنگ و به نشانه اعتراض به سیاست‌های حمایتی قطر از اخوان‌المسلمین مصر، سفرای خود را از دوحه فراخواندند و حتی آن را تهدید به تحریم‌های سنگین و انزوای سیاسی در میان‌ کشورهای اتحادیه‌ی عرب و شورای خلیج‌فارس نمودند. به‌این‌ترتیب، هر چه بیشتر می‌گذشت شرایط بر کاخ‌نشینان دوحه سخت‌تر می‌شد تا اینکه پس از یکسال و نیم تنش در روابط قطر با کشورهای پیرامونی خود درنهایت حمایت قوی سعودی‌ها از دولت عبدالفتاح السیسی، دولتمردان قطری را ناگزیر به تغییر رویه خود در قبال مصر نمود.

 

2. علل و عوامل عادی‌سازی روابط قطر و مصر

 

در رابطه علل و عوامل تلاش دولت قطر برای عادی‌سازی روابط با دولت مصر دیدگاه‌های متعددی مطرح است که ازجمله آنها می‌توان به تأثیر دو عامل اساسی 1) نقش و فشار عربستان سعودی بر دولتمردان قطری 2) نقش عوامل پنهان در نزدیکی قطر به مصر اشاره کرد.

 

• نقش و فشار عربستان سعودی

 

شاید بتوان یکی از مهم‌ترین علل نزدیکی قطر به مصر را در شرایط فعلی فشار مقامات سعودی برای ازسرگیری روابط دوجانبه میان دو کشور دانست. دولت عربستان سعودی اکنون بعد از گذشت قریب به چهار سال از شروع موج انقلاب‌های عربی در وضعیت بغرنجی به سر می‌برد که در چنین شرایطی «توسعه نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران» و «ناهماهنگی کشورهای حوزه عربی با سیاست‌های سنتی عربستان» بعلاوه بحران داخلی عربستان نیز بر شدت آن افزوده است.

 

در شرایط فعلی، سیاست‌های حمایت‌گرانه قطر از اخوان‌المسلمین پس از وقوع انقلاب‌های عربی به‌نوعی اعلام جنگ پنهان علیه منافع عربستان تلقی می‌شد؛ زیرا سعودیها بر این باور هستند که توسعه نفوذ اخوان‌المسلمین یا به تعبیر آنها «اسلام سیاسی سنی» در منطقه‌ میتواند رقیبی جدی برای اندیشه وهابیت که پایه مشروعیت نظام پادشاهی عربستان است، محسوب گردد. بنابراین، تمام تلاش خود را برای تضعیف و نابودی عقبه حمایتی این جریان در سراسر غرب آسیا و شمال آفریقا بکار بردند، اما در این مسیر کشورهایی همچون قطر و ترکیه یک مشکل جدی برای اجرای این سیاست محسوب می‌شدند. لذا طی یک‌سال و نیم گذشته تلاش‌های بسیاری را برای همراه سازی با سیاست‌های خود معطوف داشتند. بدیهی است که این اقدام عربستان نتایج دیگری نیز می‌تواند دربر داشته باشد و آن عبارت است:

 

– مدیریت و هدایت روند تحولات سیاسی و امنیتی کشورهای درگیر با موضوع اخوان‌المسلمین همچون مصر، لیبی، تونس، سودان و کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس.

– تشکیل ائتلاف عربی- عربی متشکل از کشورهای تأثیرگذار منطقه همچون قطر و مصر علیه جمهوری اسلامی ایران.

– تلاش برای برقراری موازنه و کاهش نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران.

 

• نقش عوامل پنهانی

 

برخی تحلیلگران سیاسی نیز در تحلیل علل و عوامل عادی‌سازی روابط میان قطر و مصر بر این باورند که در این رابطه از نقش عوامل پنهانی همچون تأثیر مقامات انگلستان بر سران قطر نمی‌توان غافل شد. بر اساس این تحلیل، مقامات قطری ازآنجاکه در دانشکده‌های نظامی انگلستان (عمدتاً دانشکده ساندهرست انگلستان) تحصیل کرده و دارای گرایش‌های لیبرال هستند، لذا نسبت به اخوان‌المسلمین به‌عنوان یک گروه اسلامی تردیدهای زیادی دارند. این در حالی است که «جعفر قنادباشی» تحلیلگر مسائل شمال آفریقا از این نیز فراتر رفته و معتقد است اقدام قطر در عادی‌سازی روابط با مصر در حقیقت مبتنی بر یک سناریوی کلی انگلیسی ـ آمریکایی بوده است. در این سناریو قطر در ابتدا به اخوانی‌ها نزدیک شد و امکاناتی را در اختیار آنها قرار داد تا از این طریق بتواند به درون اخوان نفوذ کرده و حتی در جریان اخبار درون حماس نیز قرار گیرد، اما هنگامی‌که اخوان در مصر سقوط کرد، رابطه خود را به‌تدریج با آن محدود نمود  تا اینکه به‌صورت قطعی هرگونه روابط خود را با اخوان قطع نمود.

 

3. پیامدهای عادی‌سازی روابط

 

بدون شک تحول ایجادشده در روابط دو کشور قطر و مصر در سطح منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تأثیرات شگرفی به دنبال خواهد داشت که ازجمله آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

• انزوای جنبش اخوان‌المسلمین در منطقه

 

اولین تأثیر نزدیکی دو کشور قطر و مصر را می‌توان در محدود شدن جنبش اخوان‌المسلمین در منطقه مشاهده نمود. شاید بتوان یکی از مهم‌ترین علل سردی روابط میان مصر و قطر را حمایت همه‌جانبه خاندان آل ثانی از اخوان‌المسلمین معرفی کرد که همواره با مخالفت دولت  جدید مصر و حامیان آن همچون عربستان سعودی همراه بوده است. با این اوصاف، بدیهی است که در شرایطی که قطر باب تعامل با مصر را گشوده است، شرط اصلی بهبود روابط دوجانبه کشورهای مذکور نیز قطع حمایت‌های قطر از اخوان‌المسلمین خواهد بود و همین مسئله در محدود شدن این گروه اسلام‌گرا در کشورهایی همچون مصر، لیبی، تونس، سوریه، کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس و به‌صورت ویژه فلسطین (حماس) تأثیر به سزایی خواهد داشت.

 

• فشار بر حماس به‌منظور همسویی با دولت مصر

 

به‌موازات نزدیکی دولت قطر به دولت جدید مصر پیش‌بینی می‌شود که حمایت‌های این کشور از حماس نیز کاهش یابد. کما اینکه از همان ابتدا، دولت قطر به رهبران جنبش حماس ابلاغ کرد که حمایت خود را به‌طور موقت از آنها متوقف خواهد کرد. بدیهی است که این موضع‌گیری دولت قطر در واکنش به فشارهای مصر صورت گرفته است. مقامات امنیتی مصر معتقدند که حماس به دلیل اینکه شاخه فلسطینی سازمان جهانی اخوان‌المسلمین محسوب می‌شود، سیاست‌های خود را بر اساس سیاست‌های کلی این سازمان هماهنگ می‌کند و چون اخوان‌المسلمین بعد از روی کار آمدن دولت عبدالفتاح السیسی همه توان خود را برای براندازی دولت جدید متمرکز کرده است، لذا هرگونه ارتباط با آن به‌مثابه تهدیدی علیه امنیت ملی مصر محسوب می‌گردد.

 

مقامات مصری معتقدند که حماس برای گروه‌های تکفیری در صحرای سینا سلاح و مهمات ارسال و اردوگاه‌های نظامی در داخل غزه دایر کرده است تا از این طریق بتواند در براندازی حکومت مصر به اخوان‌المسلمین کمک کند. بنابراین، حماس چاره‌ای به‌غیراز همسویی با دولت مصر و حرکت در مسیر منافع آن نخواهد داشت که این مسئله به‌نوبه تأثیرات جدی‌تری نیز در فرآیند مذاکرات فلسطینی- اسرائیلی برجای خواهد گذاشت.

 

• تأثیرگذاری بر تحولات سوریه

 

بهبود روابط میان قطر و مصر به دلایل متعدد باعث تغییر زمین بازی در بحران سوریه به نفع دولت بشار اسد خواهد شد. زیرا اولاً تغییر سیاست‌های حمایتی قطر از گروه‌های معارض سوری به‌صورت طبیعی بر وضعیت اخوان سوریه نیز مؤثر بوده و قدرت مانور این گروه مورد حمایت قطر و ترکیه را در مقابل نظام سوریه محدود می‌نماید. ثانیاً نوع نگاه دولت مصر به بحران سوریه تا حد زیادی به نفع دولت حاکم بر سوریه و حل‌وفصل مسالمت‌آمیز بحران است، لذا قطعاً نزدیکی قطر به مصر باعث تعدیل سیاست‌های خصمانه دولت قطر در قبال بحران سوریه و تلاش برای یافتن راه‌حل سیاسی برای این بحران خواهد شد.

 

• کاهش قدرت منطقه‌ای ترکیه

 

دولت‌های ترکیه و قطر از ابتدای سال 2011م و همزمان با قدرت‌گیری اخوان‌المسلمین در کشورهای عربی منطقه به حمایت از  اخوان پرداختند تا جاییکه بسیاری از سیاست‌های آنها ازجمله تعامل با دولت عبدالفتاح السیسی تحت تأثیر این مسئله قرار گرفت. اردوغان و طرفدارانش که همواره بر روابط رو به رشد دوحه و آنکارا به‌عنوان دلیلی قاطع بر محبوبیت مردمی و نقش اردوغان در منطقه عربی تأکید می‌کردند، هم‌اکنون که دولت قطر در حال نزدیکی به مصر است، با نوعی سرخوردگی مواجه خواهند شد و بدون شک سیاست حمایتی دولت ترکیه از اخوان‌المسلمین بدون همکاری قطر با ناکامی مواجه شده و چندان دوام نخواهد آورد. از سوی دیگر، این ناکامی می‌تواند بر رفتار دولت ترکیه در دیگر پرونده‌های منطقه‌ای که ترکیه با آنها درگیر است همچون سوریه نیز تأثیرات جدی بگذارد. به‌این‌ترتیب، مقامات دولت ترکیه که تا چند سال پیش از احیای امپراتوری عثمانی و تشکیل حکومت‌های اخوانی در منطقه دم می‌زدند، ناگزیر به عقب‌نشینی از مواضع بلند پروازانه خود خواهند شد.

 

4. نتیجه‌گیری

 

با توجه به آنچه تاکنون بیان گردید، تکمیل پروسه عادی‌سازی روابط میان قطر و مصر تحول تازه‌ای را در روابط و مناسبات منطقه‌ای در غرب آسیا و شمال آفریقا به دنبال خواهد شد. نگارنده این سطور بر این باور است که اگرچه فشارهای عربستان سعودی یکی از مهم‌ترین محرک‌های قطر برای نزدیکی به مصر است، اما برآیند این اقدام چندان در راستای منافع عربستان سعودی نخواهد بود؛ زیرا روند تحولات منطقه‌ای ناشی از این رویداد بیش از آنکه به تقویت ائتلاف ضد ایرانی، آن‌گونه که مقامات سعودی به دنبال آن هستند، بینجامد، وزن و عمق راهبردی جمهوری اسلامی را در معادلات و بحران‌های منطقه‌ای از قبیل پرونده سوریه و عراق افزایش خواهد داد. اگرچه ناگفته نماند که محدود شدن اخوان‌المسلمین و به‌تبع آن حماس تا حدودی می‌تواند به‌مثابه آسیب، و نه تهدید، در حوزه بازیگران حامی مقاومت باشد، اما بدون شک مدیریت عقلانی و ژرف‌نگری جبهه مقاومت به‌راحتی می‌تواند این آسیب را به فرصت‌های بی‌شمار بدل نماید.

ارسال دیدگاه