پاکستان و معمای طالبان

رویداد تروریستی پیشاور در 16 دسامبر گذشته و کشته شدن بیش از 140 تن افراد بیگناه عمدتا دانش­‌آموز، تکانه امنیتی‌­ای بود که نه تنها مردم و دولت پاکستان که افکار عمومی جهان را نیز متاثر ساخت. حزب «تحریک طالبان پاکستان» با انتشار بیانیه­‌ای مسئولیت انجام عملیات تروریستی در پیشاور را بر عهده گرفت.

در حالی که فشارهای منطقه‌­ای و بین‌­المللی بر پاکستان برای برخورد جدی‌­تر با طالبان و استقرار صلح و امنیت در افغانستان ادامه دارد، وقوع رویداد تروریستی پیشاور پاکستان، فرصتی برای رهبران این کشور فراهم ساخت تا بتواند میزانی از این فشارها را کاسته و ادعا کنند که تنش­‌ها و ناآرامی‌­های داخلی این کشور، ریشه در بیرون از مرزها دارد که در این میان و هم‌چون گذشته انگشت اتهام به سوی رقیب منطقه‌­ای و دیرینه آن، هندوستان، و برخی از عناصر افغانی نشانه رفته­ است. رویداد تروریستی پیشاور در 16 دسامبر گذشته و کشته شدن بیش از 140 تن افراد بیگناه عمدتا دانش­‌آموز، تکانه امنیتی‌­ای بود که نه تنها مردم و دولت پاکستان که افکار عمومی جهان را نیز متاثر ساخت. حزب «تحریک طالبان پاکستان» با انتشار بیانیه­‌ای مسئولیت انجام عملیات تروریستی در پیشاور را بر عهده گرفت.

 

این گروه، بزرگترین فرقه پیکارجوی پاکستانی است که در مناطق قبایل‌­نشین در مرزهای مشترک با افغانستان مستقر است و عملیات­ه‌ای تروریستی و خراب‌کارانه گسترده­‌ای در مناطق مختلف این کشور و عمدتا علیه مقامات و دستگاه­‌ها‌ی دولتی را هدایت می­‌کند. حزب تحریک در بیانیه خود، این اقدام را عملی «مقابله به مثل» با عملیات ارتش موسوم به «ضربه شمشیر» در وزیرستان شمالی و کشته شدن رهبران، شبه نظامیان و هواداران وابسته به خود دانست.

 

پرویز مشرف، رئیس جمهور پیشین پاکستان به دنبال این رویداد در گفتگو با CNN بار دیگر ادعاهای گذشته خود مبنی بر دست داشتن عواملی از سازمان جاسوسی هندوستان (RAW) و افغانستان در پشتیبانی مالی، آموزشی و لجستیکی در چنین رویدادهای تروریستی را تکرار کرد. او هم‌چنین گفت که چنین اقدامات خرابکارانه‌­ای، ما را ناچار به «تلافی» می­‌کند. افزون بر این، در شبکه­‌های مجازی و کوچه بازار پاکستان، موج جدید و شدیدی از هندستیزی به راه افتاد. به باور مردم پاکستان این رویداد، تکرار واقعه­‌ای است که در همین روز اما در سال 1971 رخ داده بود؛ واقعه‌­ای که به گفته آن­ها، آن هم به پشتیبانی هند به وقوع پیوسته بود. هرچند، چه مقامات بلندپایه دولتی و پارلمانی، از جمله ناریندرا مودی، نخست وزیر و سونیا گاندی، رئیس کنگره، رویداد تروریستی پیشاور و کشته شدن کودکان را شدیدن محکوم کردند، اما با این وجود، موضع‌گیری اخیر مقامات پاکستانی مبنی بر  دخالت عوامل سازمان اطلاعاتی هندوستان و آموزش این شبه نظامیان تحت نظارت نیروهای هندی در خاک افغانستان، باعث جلب توجه تحلیل­گران به این موضوع شده است. در این یادداشت برآنیم، تا به بررسی برخی از زوایای این مساله پرداخته شود.

 

الف. سطح داخلی

 

در سطح داخلی این ادعا را می‌­توان به عنوان دستاویزی در تقویت روحیه همبستگی ملی در اجرای سیاست­‌های اسلام­آباد در برابر اسلام­گرایان افراطی و هم‌چنین هندوستان و البته توجیه ناکارامدی سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود قلمداد کرد. پاکستان در زمره ناامن‌­ترین کشورهای جهان به شمار می‌­رود، به طوری‌که بنا به آمار احمد رشید، روزنامه­ نگار پاکستانی بالغ بر 40 گروه شبه نظامی و افراطی در مناطق مختلف و به ویژه دورافتاده فعالیت می‌­کنند که بیشتر آن­ها به نوعی با ISI و احزاب سیاسی اسلام­گرای پاکستانی ارتباطات قوی‌­ای دارند. وقوع رویداد دهشتناک پیشاور، بیش از هر چیز نشان از ناتوانی دستگاه‌های امنیتی و نظامی پاکستانی در تامین امنیت حتی نهادهای وابسته به خود دارد.

 

این مساله برانگیخته شدن موجی از اعتراضات دولتی و تقویت احزاب مخالف دولت به ویژه  «تحریک انصاف» و «جنبش مردمی» شده است. از این رو دولت سعی کرده تا با استناد به نظریه «توهم توطئه» و هم‌چنین تبلیغات رسانه­ ای دهلی نو را متهم به تلافی­ جویی از رویداد تروریستی بمبی 2008 کند، تا با این اقدام در جهت تقویت روحیه ملی و هندی­ستیزی گام بردارد. همچنین این رویداد، سبب شکل­ گیری عزمی ملی در حمایت از دولت در تداوم سیاست تهاجمی علیه تندورهای اسلام­گرا و اجرای عملیات «ضربه شمشیر» در وزیرستان شمالی شده است.

 

نگرانی دیگر مقامات پاکستانی، کشیده شدن کشور به درگیری داخلی و چه بسا تکرار سناریوی افغانستان دهه 1990 است. در واقع به گفته مقامات امنیتی پاکستان اگرچه دولت می­کوشد تا با تروریست­ها بجنگد، ولی بی­ثباتی سیاسی، ضعف اقتصادی، سوء مدیریت، ناتوانی ارتش در برخورد کامل با شبه­نظامیان سبب شده تا طالبان با پشتیبانی اطلاعاتی، آموزشی و امنیتی دیگر کشورها همچون هند و افغانستان، درصدد باشند تا دولت مرکزی را سرنگون و «دولت اسلامی» پاکستان را مستقر کنند. به گزارش وزارت دفاع آمریکا، حزب تحریک طالبان، ضمن ابراز مخالفت با ارزش­های دموکراسی و قانون قضایی پاکستان، درصدد سرنگونی دولت از طریق عملیات­های تروریستی است؛ چراکه اسلام­ آباد را متحد غرب و ایالات متحده می­داند.

 

مخالفت آشکار آنها با نظام قضایی کشور و تلاش برای اجرای «شریعت اسلامی» مطلوب خویش در منطقه «سوات» را می­توان نخستین گام­ آن­ها در استقرار دولت اسلامی دانست. در همین حال، به باور پرویز مشرف و برخی از دیگر مخالفان دولت مرکزی، رویداد تروریستی پیشاور  پیامد سیاست­های اشتباهی بود که دولت پاکستان در سال­های اخیر در قبال شبه­نظامیان و از جمله آزادی تعداد زیادی از طالبان از زندان گرفته بود، به طوری­که این گروه­ها پس از تجدیدقوا و با هدف براندازی نظام سیاسی به چنین عملیات­هایی دست زده ­اند. در واقع، نگرانی از سلطه طالبان بر پاکستان و زوال دولت مرکزی و به دنبال آن دستیابی به جنگ­ افزارهای کشتارجمعی، دغدغه امنیتی­ ای است که نه تنها رهبران اسلام­اباد که حتی دیگر کشورها به آن توجه ویژه ای دارند. حال «فرزند ناخلف» طالبانی دامن «دایه» خود را گرفته و رهبران پاکستان نگران از برآشوبیدن آنها علیه خود هستند. در سایه این دلواپسی و بزرگنمایی تهدیدات امنیتی، اسلام­آباد می تواند توجه جامعه بین­ المللی به ویژه ایالات متحده در اعطای کمکهای بیشتر مالی و نظامی جلب کند.

 

ب. نقش هند

 

این موضع­گیری را همچنین می­توان در راستای ادعایی تحلیل کرد که پیشتر پرویز مشرف، با ذکر راه افتادن «جنگ نیابتی» میان هند و پاکستان در افغانستان نسبت به تحقق آن هشدار داده بود. پیش از این در نوشتاری با نام «آیا افغانستان آبستن جنگ نیابی دیگری است؟» به ارزیابی پیشینه درگیری­های این دو کشور در طول دهه­‌های گذشته پرداخته شد. همچنین گفته شد که هندوستان بزرگترین کمک کننده مالی در طرح­های بازسازی افغانستان به شمار می‌رود و توانسته جای پای محکمی را در فردای خروج نیروهای ائتلاف کسب کند. در همین حال هندی­‌ها در مناطق جنوبی افغانستان اقدام به گشایش دفاتر کنسولگری کرده و همینطور با عقد توافقنامه «همکاری راهبردی» در اکتبر 2011 با افغان­ها، به آموزش و تربیت نیروهای امنیتی افغان همت گمارده­اند. این اقدامات طبیعتن به مذاق پاکستانی­ها خوش نیامده و حاضر به تحمل جولاندهی هر چه بیشتر رقیب دیرینه در حیاط خلوت خویش نیستند.

 

از این رو، اکنون با طرح چنین ادعاهایی بر آن هستند تا جورچین راهبردی- عملیاتی خود در افغانستان علیه هندوستان را تکمیل­تر کنند. ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان افغانستان، در بیانیه­ای «تراژدی پیشاور» را محکوم کرده و اعلام داشت که کشتار انسان­های بی­گناه و بی­دفاع هیچگونه مبنای شرعی و دینی ندارد. چنین موضع­گیری، هرچند ممکن است نشانگر اختلاف­ نظر و تفاوت رویکرد مبارزاتی پیکارجویان طالبان در دو سوی مرزها باشد، ولی در عین حال به نظر می رسد، با توجه به ارتباطات طولانی پیدا و پنهانی که میان این فرقه از طالبان و ISI  وجود دارد، این موضع­گیری نوعی همراهی با موضع اسلام آباد به شمار آید. پیش از این، ذبیح الله مجاهد، در گفتگو با نشریه «اوت لوک» در آوریل 2010 عنوان کرده بود که نیروهای هندی در لباس غیرنظامیان در کنار نیروهای نظامی افغان در ولایت «خوست» با طالبان درگیر شده بودند که طالبان در این نبردها توانستند تعدادی از جنگ­ افزارهای هندی را به غنیمت بگیرند.

 

او همچنین به انفجار در برابر سفارت هندوستان در کابل اشاره کرد و گفت که از آنجایی که اطلاعاتی مبنی بر حضور تعدادی از کارگزاران RAW در سفارت این کشور در کابل به دست ما رسیده بود و همچنین از آنجایی که هندوستان از عملیات­های غرب در افغانستان پشتیبانی می­کند اقدام به اجرای چنین عملیات کردیم. اکنون اما به باور پاکستانی­ها، هند کوشیده تا با حمایت از طالبان مخالف دولت مرکزی جبهه مبارزه را به داخل خاک پاکستان بکشاند تا از این طریق، دستگاه­های امنیتی و نظامی را درگیر سرکوب ناآرامی­های داخلی کند و بر سر راه تقویت حضور هندی­ها در افغانستان کمتر مانع­ تراشی کند.  در مقابل، دهلی نو می­تواند با فراغت­ خاطر بیشتری نفوذ اقتصادی، امنیتی و سیاسی خود در حیاط خلوت پاکستان را تقویت کند.

 

افزون بر این، پاکستان اکنون فشار زیادی را از جانب کشورها و سازمان­های منطقه و فرامنطقه ­ای در همکاری برای استقرار صلح در افغانستان تحمل می­کند. از این رو اکنون می­کوشد تا با فرافکنی، چنین وانمود کند که خود قربانی تروریسم و افراطی­گری است و در نتیجه از میزان فشارهای خارجی کاسته و دیگران را عامل تنش ­زایی و ناامنی در منطقه و از جمله افغانستان معرفی کند. در همین رابطه و به باور پرویز مشرف، «پاکستان بدنبال همگرایی و امنیت منطقه‌ای است در حالی که هند از پشت خنجر می‌زند.»

 

همچنین، یکی از دیگر دلایلی که می­ توان بر اساس آن هند را در پس پرده چنین رویدادهایی دانست، کوشش این کشور برای سرگرم کردن پاکستان به درگیری­های داخلی و کاهش حضور نیروهای نظامی از مرزهای مشترک است. ارتش­های دو کشور از زمان استقلال تاکنون، چهار بار و در سال­های 1948، 1965، 1971 و 1999 وارد جنگ با یکدیگر شده­اند و علی‌رغم امضای توافق­نامه آتش­بس در 2003، درگیری­های پراکنده بخشی از تحولات مرزی دو کشور تلقی می­شود. اما شدت یافتن تنش­های داخلی و فعالیت­های براندازانه شبه نظامیان، سبب شده تا به گفته عمر خان علی شیرزی، سفیر پاکستان در عربستان در 2010، ارتش به منظور انجام عملیات­های نظامی در آن زمان، تعداد 10 هزار نیروی خود را از مرزهای هند فراخوانده و به وزیرستان شمالی گسیل نماید.

 

تکاپوی هند برای تجزیه پاکستان دیگر موضوعی است که به باور اسلام آباد این بار از طریق پشتیبانی از طالبان دنبال می­شود. گفته می­شود که جدایی ­طلبان بلوچ در غرب پاکستان از حمایت­های گسترده مالی، اطلاعاتی و امنیتی هندوستان بهره می­برند. جدایی­طلبان بلوچ بر این باور هستند که هرچند نظام اداری- سیاسی کشور، «فدرال» است ولی در بلوچستان، پنجابی­ ها بیش از هر قوم دیگری بر منطقه حاکم هستند و استقلال تنها راهی است که حقوق و آزادی­های «ملت» بلوچستان را برآورده می­کند. این گروه­ها با تقویت ارتباطات بین­المللی خود کوشیده­ اند طرح خود را در مجامع بین­ المللی دنبال کنند.

 

در همین راستا، برخی از اعضای کنگره ایالات متحده طرح تعیین سرنوشت بلوچستان پاکستان را در سال 2012  کلید زده و به همین منظور برای دیدار با رهبران جدایی طلب بلوچ و تشکیل کشور بلوچستان واحد میان ایران، پاکستان و افغانستان به لندن سفر کردند. هرچند دولت آمریکا کوشیده تا خود را بی­طرف نشان دهد ولی تلاش اعضای کنگره، با توجه به جایگاه این نهاد در ساختار سیاست­گذاری ایالات متحده، به نوعی حکایت از سیاست­های رسمی این کشور دارد. در همین حال اعضای کنگره آمریکا در بهمن سال گذشته ضمن تامین هزینه­ها و منابع مالی جنگجویان بلوچ، از دولت دهلی نو خواستند تا  ۴ میلیون دلار از هزینه‌های جدایی‌طلبان را تأمین کند. موقعیت جغرافیایی بلوچستان و قرار گرفتن بندر راهبردی گوادر در سواحل اقیانوس هند، هندی­ها را بر آن داشته تا پیگیری و استقلال این منطقه، ضمن تجزیه کشور رقیب و همچنین کوتاه کردن دستان چین از منطقه، با آسودگی خاطر بتوانند به افغانستان و آسیای مرکزی دسترسی پیدا کنند. اکنون نیز با گسترش مبارزات شبه نظامیان طالبان پشتون­تبار و پشتیبانی مالی، آموزشی و امنیتی هندی­ها از آن­ها، به باور اسلام­آباد زنگ فروپاشی کشور توسط بازیگران بین المللی و از جمله هندوستان نواخته شده است.

 

در اسناد افشاشده «ویکی لیکس» آمده است که در نشست مشترکی که میان مقامات وزارت خزانه داری ایالات متحده و سازمان اطلاعاتی امارات متحده عربی (UAESSD) و اداره کل امنیتی دوبی (DGDSS) در 15 و 16 دسامبر 2009 برگزار شده بود، مقامات امنیتی دوبی خاطرنشان ساختند که هندوستان از جدایی ­طلبان پشتون و  طالبان پاکستان پشتیبانی می­کند. در آگوست 2008 نیز، نیروهای امنیتی پاکستان اذعان داشتند نیروهای طالبان با پشتیبانی دستگاه­های امنیتی هند و افغان دست به عملیات انتحاری در کارخانه­های جنگ­افزارسازی این کشور در «میرامشاه» یکی از شهرهای اصلی وزیرستان شمالی زدند. به گفته مقامات امنیتی پاکستان، چندی پیش، تعدادی افغانی بازداشت شدند که اعتراف کردند که توسط هندی­ها در افغانستان آموزش دیده­اند. به گفته این مقامات امنیتی، بیش از ده هزار نیروی امنیتی هندی در افغانستان به سر می برند تا از نیروهای فنی و مهندسی خویش حفاظت کنند ولی در واقع آنها نیروهای جاسوسی هستند که به تربیت و آموزش نیروهای مخالف پاکستان مشغول هستند.

 

ج. نقش افغانستان

 

اما در خصوص نقش افغانستان در چنین رویدادهایی باید در نظر داشت که پاکستان در دهه 1990 بازگیر اصلی خارجی تحولات افغانستان به شمار می رفت که به دنبال سرنگونی طالبان، رفته رفته نفوذ آن کاهش یافت و در دوران زمامداری حامد کرزی، رئیس جمهور سابق افغانستان، روابط دو کشور عمدتا بر سر اختلاف مرزی دیورند و همچنین پشتیبانی پاکستان از طالبان پرتنش بود و حتی تا پای درگیریهای پراکنده مرزی پیش رفتند. اسلام­آباد، همسایه شمالی را متهم می­کند که توانایی مدیریت و نظارت بر مناطق مرزی عمدتا کوهستانی را ندارد که این موضوع سبب شده تا تندروهای طالبانی به راحتی بتوانند در این مناطق مستقر و از مرزها عبور کنند. در مارس 2013 نیز ISI  در گزارش خود به دادگاه عالی پاکستان، آورده است که حزب تحریک طالبان به رهبری ملافضل الله، همکاری مشترکی با دولت کرزی در زمینه تقویت فعالیت­های تروریستی در مناطق مرزی مشترک مانند موهمان، باجور، دیر، سوات و چیترال داشته است.

 

این گزارش می­ افزاید که عناصر ضدپاکستانی به ویژه در مناطق مرزی از «پشتیبانی قوی» مالی، لجستیکی و آموزشی از افغانستان برخوردار هستند و این یکی از دلایل اصلی افزایش فعالیت پیکارجویان در منطقه است. این گزارش همچنین می­افزاید «این گروه پس از آنکه در عملیات اخیر ارتش ضعیف شد، رو به سوی عملیات­های تروریستی و بمب­گذاری علیه مقامات و سازمان­های دولتی برده و در 235 حمله انتحاری، 9257 حمله موشکی، و 4256 عملیات بمب­ گذاری در طول پنج سال گذشته دست داشته است.»

 

پاکستانی­­ها همچنین بر این باورند که افغانستان دوران کرزی از جدایی طلبان پشتون پاکستان در منطقه پیشاور پشتیبانی می­ کرد.  اسلام­‌آباد از این خوف دارد که ممکن است در آینده پشتون­ها، که اکثریت ساكنان مناطق پیشاور و پشتونستان را تشکیل می‌دهند، روزی ادعای استقلال کرده و یا به افغانستان بپیوندند. از طرف دیگر، اگر در افغانستان یک دولت قوی و نیرومند روی کار باشد پاکستان بيم دارد که افغانستان حق مالكيت سرزمینی خود را (که طی قرارداد دیورند و گندمک تحت حاکمیت پاکستان است) دوباره استرداد نماید.

 

د. واکنش پاکستان

 

پاکستان فارغ از موضع­ گیری رسانه­ ای، در عمل نیز کوشیده تا در سطح داخلی نوعی همبستگی ملی در برابر شبه نظامیان و حامیان خارجی­شان ایجاد کند. از این رو در گام نخست، با در پیش گرفتن سیاست تهاجمی در برابر تندروهای اسلام­گرا کوشیده تا عزم جدی خود در برخورد با شبه نظامیان را نشان دهد. به این منظور، نواز شریف، نخست وزیر، در نشستی فوق­ العاده با ژنرال راحیل، فرمانده ستاد نیروهای مسلح پاکستان و رضوان اختر، رئیس ISI اعلام داشت که همه­ گونه امکانات نظامی، اطلاعاتی، مالی برای برخورد با تروریست­ها در اختیار ارتش قرار دارد. این جلسه ساعاتی پس آن برگزار شد که نخست وزیر با اعدام شش ترویست زندانی موافقت کرد. پنجاه تروریست زندانی دیگر نیز در انتظار به دار آویخته شدن قرار دارند. همچنین ارتش نیز در چندین عملیات هوایی در وزیرستان شمالی و منطقه خیبر، تعداد قابل توجهی از نیروهای وابسته به طالبان را هدف قرار داد که گفته می شود، ملافضل الله، رهبر تحریک طالبان در میان آنها است.

 

اما در سطح خارجی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و همچنین رئیس ISI با سفر به کابل با اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان دیدار کردند و از افعانها خواستند تا با جدیت بیشتری هم بر مرزهای مشترک نظارت داشته باشند و هم موضع خود در قبال طالبان پاکستان روشن سازند. در گزارشی که این دو مقام بلندپایه امنیتی و نظامی به نواز شریف، نخست وزیر داده شده، آمده است که دو طرف بر سر بازه زمان «قابل قبولی» در برخورد با شبه نظامیان تحریک پاکستان در مناطق نورستان، ننگرهار، کنر به توافق رسیدند. نواز شریف نیز در این نشست عنوان کرد «در صورتی که طرف افغانی با تعهدات خود پایبند نباشد، آنوقت پاکستان گزینه­ های دیگر را در نظر می­گیرد.»

 

اما در برخورد با هندوستان اگرچه بیشتر پاکستان جانب احتیاط را رعایت کرده و از تشدید اوضاع پرهیز کرده ولی در عین حال، پشتیبانی از فعالان اسلام­گرا در منطقه کشمیر و همچنین بهره­ گیری از اهرم قدرت خود در افغانستان، طالبان، در اعمال فشار بیشتر بر هندوستان از جمله واکنش­های اسلام­آباد علیه دهلی نو به شمار می­رود. در همین حال، واکنش تندی از سوی گروه­های شبه­ نظامی مورد حمایت ISI علیه هندوستان صورت گرفته است. «حافظ سعید» رهبر «جماعت الدعوه» که همراه با وابستگان «لشکر طیبه» از جمله مجریان رویداد تروریستی بمبئی 2008 به شمار می­رود و هندوستان همچنان خواستار استرداد وی برای محاکمه است، پس از حوادث پیشاور، هندوستان را به اقدام تلافی جویانه تهدید کرد. شایان گفتن است که ایالات متحده، 10 میلیون دلار برای مرده و یا زنده او تعیین کرده است، و بنابه گزارش­هایی تحت نظارت ISI آزادانه در شهر لاهور زندگی می­کند.

ارسال دیدگاه