رؤسای جمهوری ایران و افغانستان طی ماه فروردین و در حاشیه پنجمین جشن جهانی نوروز که به میزبانی افغانستان برگزار شد، با یکدیگر دیدار و گفتگو کردند. در این دیدار رؤسای جمهوری دو کشور آخرین وضعیت و نحوه پیشرفت قرارداد جامع همکاری های دو کشور را بررسی کرده و از پیشرفت های کمیته تشکیل شده برای آمادهسازی این قرارداد ابراز رضایت کردند. طرفین همچنین خواستار تسریع در آمادهسازی این قرارداد برای امضای نهایی توسط روسای جمهوری دو کشور شدند. حامد کرزی طی دیدار خود با روحانی تاکید کرده بود که افغانستان با قرارداد جامع همکاری ها موافقت کامل دارد و آماده هست تا آن را امضاء کند. چندی پس از دیدار روحانی وکرزای، سفير ايران در کابل طی ديدار با معاون وزير خارجه افغانستان پيشرفتهاي به وجود آمده در تهيه پيشنويس پيمان همكاريهاي جامع ايران و افغانستان را بررسي كرد.
در گفتگوی «محمدرضا بهرامي» سفير جمهوري اسلامي ايران با «ارشاد احمدي» معاون سياسي وزارت خارجه افغانستان، هر دو طرف در رابطه با تنظیم و امضای پیمان دوستی و همکاریهای درازمدت میان افغانستان و ایران توافق کردند. این جو مثبت در سفر رسمی حامد کرزای به تهران نیز ادامه داشت و رئیس جمهور افغانستان موافقت کشورش را با امضای پیمان جامع با ایران اعلام کرد. با وجود همه وعدههای داده شده اما از یک طرف شاهد این امر هستیم که توافق ایران و افغانستان تاکنون عملی نشده است و از طرف دیگرنیز نمیتوان چشمانداز مثبتی را برای این موضوع پیشبینی نمود. چرایی عدم توافق ایران و افغانستان برای امضای پیمان جامع همکاری سؤال اصلی است که در مطلب پیش روی به دنبال پاسخگویی به آن هستیم. با این حال ابتدا باید با برسی سیاست خارجی افغانستان دلایل این کشور جهت عمق بخشیدن به همکاریهای خود با دیگرکشورها را درک نماییم.
سیاست خارجی افغانستان
افغانستان که پس از سقوط رژیم طالبان وارد مرحله جدیدی از سیاست خارجی شده است سعی نموده است تا با اتخاذ سیاسی بیطرفی مثبت به تامین منافع خود بپردازد. شرایطی که پس از رویداد یازدهم سپتامبر در افغانستان حاکم شد، زمینه همکاری کشورهای منطقه و جهان را با این کشور فراهم ساخت، به نحوی که افغانستان در این دوره بیشترین و وسیع ترین روابط را با کشورهای مختلف جهان داشته است. حضور این کشور در سازمان های منطقه ای نیز تا حد زیادی به نقش و جایگاه جدید آن در تعاملات بین المللی مربوط می شود.
هرچند بر اساس منشور سیاست خارجی افغانستان، ایجاد روابط مستحکم ونزدیک با کشورهای اسلامی تأکید شده است، اما در همین منشور نیز روابط با آمریکا بر اساس منافع مشترک و بلندمدت تعیین گردیده است. با وجود این که منشور سیاست خارجی افغانستان، بیانگر یک سیاست خارجی چندجانبه است که وزارت خارجه افغانستان خواسته است یک سیاست خارجی مستقل را به نمایش بگذارد. اما در شرایط کنونی، افغانستان دارای سیاست خارجی مستقل نبوده و به ناچار تحت تأثیر سیاستهای آمریکا در سطح منطقه و جهان است.
در پاسخ به این پرسش که افغانستان در ایجاد پیمانهای مختلف و متنوع با کشورهای مختلف به دنبال چه اهدافی است باید به نیازهای توسعهای این کشور در عصر حاضر اشاره داشت. نیازهای توسعهای افغانستان در قرن حاضر شامل نیازهای علمی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی و اقتصادی است که این نیازها در سیاست خارجی افغانستان متبلور شده و آن را به سمت استخراج منابع موجود در نظام بین الملل برای رفع این نیازها رهنمون ساخته است.لزوم دور نگه داشتن کشور از تنش های منطقه ای و همزمان با آن ایجاد توازن در روابط با قدرتهای منطقه ای و متحدین بین المللی یکی از مواردی است که موجب شده سیاست مداران افغان به فکر ایجاد توافق های استراتژیک با کشورهای مختلف باشند.
پیمان جامع ایران و افغانستان
با اعلام نتیجه قطعی سومین دوره انتخابات ریاست جمهوری افغانستان پس از گذشت حدود 6 ماه کش و قوس فراوان و معرفی اشرف غنی احمدزی، به عنوان رئیس جمهور قانونی این کشور انتظار میرود که روابط میان ج.ا.ایران و افغانستان وارد دور تازهای از مناسبات گردد. وجود زمینههای متعدد همکاری میان ایران و افغانستان و همچنین روی کار آمدن دولتهای جدید در هر دو کشور، امکان ادامه و گسترش همکاری بیش از پیش را فراهم آورده است. روابط اقتصادی و فرهنگی ایران با افغانستان در طی سالهای اخیر همواره در جریان بوده است. در عرصه اقتصادی؛ ج.ا.ایران در نشستهای بين المللي كمك به بازسازي افغانستان، با اعلام تعهد كمك به بازسازی اين كشور، همواره به ايفای نقش مؤثر خود در تثبيت امنيت و توسعه اقتصادی و بازسازی افغانستان تأكيد كرده و اقدام به ارسال انواع کمک در بخشهای تأسيسات زيربنايي، خدمات فنی و آموزشی و كمك نقدی به دولت كابل جهت بازسازی این کشور نموده است. اما با توجه به شرایط و پتانسیل های موجود می توان گفت سرمایهگذاری و صادرات به افغانستان از حجم قابل ملاحظهای برخوردار نبوده است.[1]
همان طور که گفته شد سیاست جدید دولت ایران و تاکید حسن روحانی بر بهبود روابط با همسایگان یکی از عواملی است که باعث شده است نزدیکی بین تهران وکابل بیشتر توجیه شود. از طرف دیگرنیز دولت جدید و نوپای افغانستان که سرانجام و با وجود مخالفت کشورهای منطقه، پیمان امنیتی با ایالات متحده را به امضا رسانیده است در صدد است تا با ایجاد توافق های مختلف با کشورهای مختلف سیاست خارجی خود را چندوجهی جلوه دهد.
یکی از مواردی که میتواند موجبات نزدیکی ایران و افغانستان به یکدیگر را فراهم کند، امضای پیمان جامع همکاری بین طرفین است. این پیمان که از حدود دو سال پیش تاکنون مطرح شده است تا مقطع کنونی نتوانسته است به پیشرفتی قابل قبول دست یابد و این در حالی است که همزمان با این امر افغانها توافقهای متعددی را با کشورهای گوناگون به امضا رسانیدهاند.
ضرورتهای توافق ایران و افغانستان
بر اساس پیمان جامع دوستی بین ایران و افغانستان، طرفین تعهد میکنند تا همکاریهایی در زمینههای مختلف شامل حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داشته باشند. به گفته “ایمل فیضی” سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان “این پیمان شامل همکاریهای درازمدتی در زمینههای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و تعامل دو کشور به منظور دستیابی به صلح و امنیت منطقهای خواهد بود”.
هرچند پیشتر ایران و افغانستان بر سر پیمان همکاریهای استراتژیک به توافقاتی دست پیدا نموده بودند اما پیمان جامع بین طرفین بسیار گستردهتر خواهد بود. به گفته رسانههای غربی امضای چنین پیمانی بدون شک به مناسبات خوب افغانستان و غرب آسیب خواهد زد.[2]
دو كشور در گذشته نیز پیمانهای دوستی مشابهی نظیر سعدآباد را امضا كردهاند، اما پیمان فعلی تفاوتهای عمدهای با توافقهای قبلی دارد. پیمان سعدآباد با فشار دولتهای خارجی و از جمله انگلیس بین دو کشور امضا شد اما در صورت عملی شدن توافق جامع بین ایران و افغانستان، این تصمیمی مستقل خواهد بود. در این شرایط با توجه به مرزهای گسترده دو كشور ایران و افغانستان ضروری به نظر میرسد كه این پیمان به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد و از سوی دیگر زمینهساز حضور جدیتر تجاری و اقتصادی ایران در این كشور باشد. زبان و فرهنگ مشترك میان دو كشور به عنوان یكی از عوامل وفاق، در سالهای پس از سقوط طالبان به خوبی مورد توجه قرار نگرفته و علیرغم همكاریهای دولتی مطلوب، در امر ترویج و توسعه نظریات جمهوری اسلامی ایران در میان مردم افغانستان موثر عمل نشده است. بهرهگیری نه چندان مطلوب از توان دیپلماسی رسانهای برای جلب نظر اتباع افغان یكی از ضعفها و سستیهای موچود بوده كه میتواند در آینده با امضای این توافقنامه قدرت و قوت بیشتری داشته باشد.[3]
دلایل عملی نشدن آن پیمان جامع ایران و افغانستان
با وجود تاکیدات مکرر مقامات سیاسی ایران و افغانستان بر امضای پیمان جامع همکاریهای ایران و افغانستان، این موضوع تاکنون پیشرفت خاصی نداشته است. در زمینه عدم دستیابی تهران و کابل بر سر رسیدن به توافق جامع میتوان دلایل مختلفی را بیان نمود.
نزدیکی افغانستان به آمریکا و عدم استقلال کامل دولت مرکزی کابل را می توان یکی از دلایل اصلی عدم توافق ایران و افغانستان بر سر امضای پیمان جامع همکاری ها دانست.
پیش تر هفته نامه آلمانی “اشپیگل” با اشاره به توافق ایران و افغانستان برای آغاز مذاکرات امضای پیمان جامع دوستی و همکاری بین دو کشور، این توافق را شکستی برای آمریکا و به منزله دست رد کابل بر سینه واشنگتن ارزیابی کرده بود. به گفته این هفتهنامه، افغانستان در آستانه خروج نیروهای غربی از این کشور به دنبال یافتن متحدان جدیدی است. با وجود ادعاهای مطرح شده در این هفته نامه اما واشنگتن اجازه استقلال عمل کامل به کابل برای همکاریهای منطقهای را نخواهد داد.
بهرغم اینکه ایران و افغانستان ظرفیتهای فراوانی برای گسترش روابط در عرصههای مختلف دارند، طی سالهای اخیر کشورهای خارجی حاضر در افغانستان بویژه ایالات متحده آمریکا با فشار بر مقامات افغان تلاشهای بیوقفهای در جهت ایجاد موانع در جهت گسترش روابط دو کشور به عمل آوردهاند. مقامات واشنگتن بارها از افغانها خواستهاند تا مناسبات سیاسی و اقتصادی خود با تهران را کاهش دهند.
علاوه بر ایالات متحده برخی دیگر از کشورها مانند دولتهای عربی نیز از عوامل عدم بهبود روابط تهرن و کابل هستند. از آنجا که کشور افغانستان به شدت به کمکهای خارجی وابسته است و کشورهای عربی همچون عربستان سعودی و امارات متحده و… نقش فعالی در کمک به بازسازی و تامین مالی برخی پروژهها در این کشور دارند، متاسفانه حکومت افغانستان نمیتواند نسبت به فشارهای چنین دولتهایی خنثی عمل کند.
نگرانی ایران از حضور نظامیان امریکایی در افغانستان یکی دیگر از دلایل عدم عمیق شدن مناسبات ایران و افغانستان و در نتیجه آن امضای پیمان جامع همکاریها است. از نظر دولت ایران سیاستهای اخیر مقامات افغانستانی دارای تناقضات بسیاری است، چرا که این کشور از یک طرف با امضای پیمان امنیتی میان خود و آمریکا راه را برای حضور مستمر نظامیان آمریکایی در منطقه باز کرده است و از طرف دیگر به دنبال امضای پیمان جامع دوستی سیاسی و اقتصادی با ایران میباشد.
نگاه منفی به ایران از طرف افغانهای یکی دیگر از چالشهای عدم نزدیکی کابل و تهران بوده است. به دلیل وجود شکافهای زبانی، قومی و مذهبی در جامعه افغانستان و با توجه به همسویی بیشتر سیاستهای جمهوری اسلامی ایران با برخی از گروهها شکل گرفته در راستای این شکافها (مانند تاجیک ها)، این ذهنیت را در بین سایر گروهها ایجاد نموده است که سیاستهای جمهوری اسلامی در افغانستان فرصتطلبانه و یکسونگرانه است. این امر در مواقعی سبب شکلگیری مواضع ضد ایرانی در بین برخی گروههای افراطی شده و زمینه را برای سوء استفاده رقبای ایران فراهم نموده است.[4]
با وجود همه این محدودیتها، ابهامات متعددی نیز درباره پیمان جامع ایران و افغانستان ملاحظه میشود. عدم انتشار جزئیات پیمان جامع بین دو کشور این سوال را ایجاد کرده که آیا صرف امضای آن نگرانیهای تهران را در قبال توافقنامه استراتژیک بین کابل- واشنگتن برطرف خواهد کرد یا نه؟ در حالی که ایران تحت تحریمهای بین المللی است و افغانستان نیز تحریمهای یکجانبه آمریکا و اتحادیه اروپا را اجرایی میکند، چگونه دو کشور همکاری اقتصادی خواهند داشت؟
ابهام دیگر میتواند در رابطه با شیوه مقابله با تولید و قاچاق مواد مخدر و چگونگی مقابله با آن باشد که چالشی سیاسی، امنیتی و اجتماعی برای ایران است. با این حال باید صبر کرد و دید که آیا امضای پیمان جامع دوستیها و همکاریها بین ایران و افغانستان، نگرانیهای تهران را در قبال پیمان استراتژیک از بین خواهد برد یا این مساله در طول سالهای آینده به مسالهای چالشی در روابط دو کشور همسایه و فارسیزبان تبدیل خواهد شد.[5]
نتیجه
بنا به گفته کارشناسان سیاسی، افغانستان از سه بعد «فرهنگی- تمدنی»، «اقتصادی- توسعه ای» و «سیاسی- امنیتی» جایگاه ویژهای در تأمین منافع و امنیت ملی ایران دارد. برای ایران، کشور افغانستان نقطه تمرکز استراتژی بزرگ در سیاست «نگاه به شرق» است. همین عوامل باعث شده است تا افغانستان اهمیت ویژهای برای دستگاه دیپلماسی ایران داشته باشد. با این حال تحولات رخ داده نشان میدهد ایران و افغانستان برای رسیدن به توافقی جامع، راهی دشوار پیش رو دارند.
ایران و افغانستان در شرایطی تصمیم گرفتند تا پیمان جامع همکاری بین دو کشور را امضا کنند که کشورهای غربی و به خصوص امریکا فشار شدیدی به کابل جهت امضای پیمان امنیتی با کابل وارد میکردند. بدون شک اکنون که هم دولت کرزای از قدرت کنار رفته است و هم پیمان امنیتی کابل و واشنگتن امضا شده است، به نتیجه رسیدن پیمان جامع ایران و افغانستان دشوارتر می نماید. ایران در حالی چشم به توافق جامع با افغانستان بسته است که پیش از انتخابات ریاست جمهوری افغانستان بیشتر از رقیب رئیس جمهور کنونی افغانستان یعنی عبدالله عبدالله حمایت می کرد. علاوه بر این چالش هایی نظیر اختلاف نظر ایران و افغانسان بر سر مسائلی مانند مهاجرین افغان و موضوع آبهای مرزی در کنار پارامترهای خارجی نظیر نفوذ شدید آمریکا و کشورهای دیگر منطقه در سیاست کابل باعث شده است تا نتوانیم چشمانداز روشنی برای توافق جامع ایران و افغانستان پیشبینی نماییم.
[1] . http://fa.cmess.ir/View/tabid/127/ArticleId/2509/.aspx
[2] . http://www.reuters.com/article/2013/12/08/us-afghanistan-iran-idUSBRE9B708L20131208
[3] . http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=265121
[4] . http://yroz.blogfa.com/post-377.aspx
[5] . http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1925769/