مبارزه جهانی با یک گروه تروریستی خودساخته
این روزها یکی از مهمترین خطهای خبری رسانههای اصلی جهان، یورش هوایی ائتلاف موسوم به ائتلاف بینالمللی علیه داعش به مواضع این گروه در عراق و سوریه است. چندین کشور غربی و عربی به رهبری ایالات متحدهی آمریکا به صف شدهاند تا مواضع داعش را منهدم کنند. اما آیا هدف اصلی آنها نابودی این گروه تروریستی است؟ پاسخ هر چه باشد، خاورمیانه باید برای مدت طولانیای این وضعیت را تحمل کند. مقامات نظامی آمریکا و برخی از دولتمردان منطقه گفتهاند که نابودی داعش، چندین سال زمان میبرد.
در این میان اما، موضع رژیم صهیونیستی نسبت به این ائتلاف چندان پیچیده نیست یا حداقل، به اندازهای که ترکیه سعی دارد تا اهداف و مواضع خود را نسبت به ائتلاف و داعش، در هالهای از ابهام به نمایش بگذارد، پیچیدگی ندارد. اسرائیل چه دیدگاهی در قبال ائتلاف بینالمللی علیه داعش دارد؟ تهدیدها و فرصتهای ناشی از این ائتلاف برای رژیم اشغالگر قدس چیست؟ این مقاله در پی پاسخ به این سوال است. در ابتدا روند احساس خطر حداقلی اسرائیل نسبت به داعش با استناد به اظهارات شخصیتهای صهیونیست بررسی و موضع داعش نسبت به این رژیم بیان میشود. مواضع اسرائیل نسبت به داعش یک نقطه عطف و چرخش دارد که فرصتهای ناشی از ائتلاف برای این رژیم از همین چرخش آغاز میشود. چرایی نپیوستن رژیم اشغالگر به ائتلاف، تهدیدات ناشی از آن و نحوه کمکرسانی به ائتلاف از دیگر مواردی است که در چارچوب سیاست اسرائیل در قبال این ائتلاف قابل طرح است.
وقتی داعش خطری برای اسرائیل نبود!
اینکه داعش و گروههای تکفیری برای اسرائیل خطری جدی نیست، قبل از اینکه با مانور قدرت داعش در عراق به اثبات برسد، در سوریه آشکار شده بود. انواع گروههای تکفیری با نامها و حامیان متفاوت، طی سه سال اخیر نه تنها برای رژیم صهیونیستی، خطری ایجاد نکردهاند که بعضا در رسانهها اخباری در خصوص مداوای تروریستهای زخمی در بیمارستانهای سرزمینهای اشغالی نیز منتشر شد. داعش برای اسرائیل بیشتر از اینکه یک تهدید نظامی باشد، یک ابزار دستیابی به اهداف مهم بود و هست. دامن زدن به نزاعهای مذهبی و طائفی، دور کردن اذهان از مساله فلسطین و تضعیف جبهه مقاومت در عراق و سوریه از جمله این اهداف است. در همان روزهای ابتدایی اشغال موصل توسط داعش، پایگاه دبکا که به نزدیکی به نهادهای امنیتی اسرائیل شهره است، در تحلیلی، چندین پیامد این اشغال را بیان داشت. این گزارش در حالی که نشانههای سرور از آنچه در عراق میگذرد را در بر داشت، مدعی بود: «ایران و حزب الله با جبهه دوم القاعده در عراق مواجه میشوند. ایران برای حفظ منافع استراتژیک خود، مجبور به ارسال نیرو به عراق برای نجات بغداد از سقوط خواهد شد که میتواند منجر به تضعیف جبهه سوریه شود و … مهمتر از هرچیز، این یکی دیگر از عرصههای جنگ سنی و شیعه خواهد بود».(1)
اما اظهارات شخصیتها و مقامات صهیونیست همه چیز را آشکار میکرد. آنها اساساً داعش را یک تهدید جدی برای امنیت سرزمینهای اشغالی محسوب نمیکردند. موشه یعلون وزیر دفاع اسرائیل، عاموس یادلین رئیس اسبق شاخه اطلاعات نظامی و رئیس مرکز پژوهشهای امنیت ملی در دانشگاه تلآویو، تاکید میکردند که داعش خطری مستقیم و جدی برای اسرائیل نیست. یادلین در مقالهای که در روزنامه یدیعوت آحارونوت منتشر کرد، به زمینههای استراتژیک این ادعا پرداخت. او معتقد بود که داعش برخلاف حماس صدها کیلومتر از سرزمینهای اشغالی دور است و علاوه بر آن، نه از تونلها بهرهای دارد، نه از قدرت توپخانهای و موشکی، نه از حامیانی که سلاحهای پیشرفته در اختیار آن قرار دهند و نه تعداد اعضای آن از حماس بیشتر است. این استراتژیست صهیونیست، حتی برخلاف آنچه اکنون گفته میشود، تاثیر داعش بر فلسطینیها در غزه و کرانه باختری را فکری و نظامی دانست چرا که ایدئولوژی آنها افراطگرایانه است. از نظر یادلین، تهدید داعش به عنوان یگ سازمان جهادی جهانی برای اسرائیل، متفاوت از تهدید القاعده نیست که بیش از ده سال اسرائیل با آن همزیستی داشته است.(2) لیبرمن وزیر خارجه رژیم صهیونیستی نیز داعش را یک خطر مستقیم برای اسرائیل ندانسته و صرفا بر ضرورت رعایت جوانب احتیاطی نسبت به این گروه تاکید داشت. اما روزنامه هاآرتص در گزارشی به صورت صریح از بیخطر بودن داعش برای اسرائیل خبر داد. این روزنامه نوشت که فهرست بلندبالایی از رهبران عرب وجود دارد که گروه داعش آنها را جزء اهداف خود قرار داده؛ اما سران اسرائیل در صدر این فهرست قرار ندارند؛ «بسیاری در فضای اینترنت با ابراز شگفتی پرسیدهاند که چرا داعش به جای جنگ علیه مسلمانان در عراق و سوریه با اسرائیل نمیجنگند. این گروه هم پاسخ داده که دستوری برای جنگ یهودیان و اسرائیل دریافت نکرده است.» داعش در جواب به سوالهای مطرح شده مبنی بر این که چرا به جای عراقیها و سوریها با اسرائیل نمیجنگد، اینگونه پاسخ داده بود: «جواب بزرگ در قرآن کریم است، هنگامی که خداوند در اکثر آیات قرآن از دشمنان نزدیک سخن میگوید که منافقان هستند چرا که از کافران اصلی خطرناکترند.»(3)
به صورت کلی در روند مواضع اسرائیل نسبت به داعش، در ابتدا این رژیم حماس را از این گروه خطرناکتر دانسته و تهدیدی مستقیم از ناحیه داعش بر امنیت خود احساس نمیکند. حتی اسرائیل در این مرحله سعی دارد تا علاوه بر بهرهبرداری از داعش در سوریه در مسیر تضعیف بشار اسد، از اقدامات این گروه در عراق، به خواسته دیرینه خود یعنی استقلال کردستان عراق نیز دست یابد. حمایت آشکار نتانیاهو نخست وزیر این رژیم از مواضع مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق مبنی بر ضرورت استقلال این اقلیم که در نتیجه حمله داعش و تضعیف دولت مرکزی بغداد صورت گرفت، یکی از بهرهبرداریهای سیاسی اسرائیل از این گروه تکفیری تروریستی است. البته با یورش داعش به اقلیم، خیلی زود این خیال خام بارزانی و نتانیاهو از میان رفت.
داعش خطرناک میشود
اما با گسترش اقدامات داعش در عراق، احساس خطر اسرائیل از داعش بیشتر شد. اما آیا این تلقی تهدیدآمیز از داعش توسط مقامات این رژیم اشغالگر، واقعی بود؟ همانگونه که اسرائیل از برجسته نکردن خطر داعش در ابتدای فعالیت این گروه، سعی داشت تا به منافعی دست یابد، این بار و همزمان با تشکیل ائتلاف بینالمللی برای مبارزه با داعش به رهبری آمریکا نیز در تلاش است تا با برجسته کردن خطر داعش، منافع خود را تامین کند. داعش چه خطرناک باشد و چه بیخطر، یک مهره است که باید به بهترین شکل از آن سود جست؛ چه با همراهی با آن و چه با مبارزه با آن. به نظر میرسد فرصتهایی که ائتلاف بینالمللی علیه داعش برای اسرائیل ایجاد کرده است، موارد زیر باشد:
فرصتهای ائتلاف علیه داعش برای اسرائیل:
1. منزویسازی مساله فلسطین
از نگاه اسرائیل، بهترین شرایط برای کاهش اهمیت فلسطین در افکار عمومی مسلمانان و اعراب زمانی محقق میشود که یک درگیری درونتمدنی میان مسلمانان رخ دهد. به عبارت دیگر، هر چقدر که نزاعهای طائفی و مذهبی میان مسلمانان گسترش یابد، مساله فلسطین کمرنگتر میشود. قطعا یکی از اشتباهات فاحش رژیم صهیونیستی طی سالهای گذشته، حمله به نوار غزه در ماه رمضان گذشته بود. مسلمانان در حالی که تحت عناوین مختلف و البته با دسیسههای بیگانگان، مشغول نبرد با یکدیگر بودند، اسرائیل به غزه حمله کرد و بیش از هر زمان دیگری، فلسطین را در رسانهها و مجامع منطقهای و بینالمللی برجسته کرد. البته این اشتباه راهبردی از سوی اسرائیل دلایلی دارد که خارج از موضوع این نوشته است. در هر صورت، حمله یک ائتلاف بینالمللی به داعش میتواند «مبارزه با تروریسم» را به خط خبری- تحلیلی اصلی رسانههای اصلی جهان تبدیل کند و در این میان، فلسطین دوباره در یادها کمرنگ شود.
2. تحکیم روابط با مصر و اردن
«داعش آنقدر خطرناک است که امنیت همه کشورهای منطقه را تهدید میکند و یک ائتلاف بینالمللی به مبارزه با آن آمده است»؛ این گزاره که اصلیترین محور آن برجستهسازی خطر داعش است، میتواند روابط اسرائیل با مصر و اردن به عنوان دو کشور عربی که روابط رسمی با این رژیم اشغالگر دارند را بهبود بخشد. السیسی در مصر، با معضل ناامنی شدید روبرو است و اردن هم همواره یک پایگاه اصلی برای افراطگرایی بوده است. داعش بهانه خوبی است تا برخی سوءتفاهمها میان قاهره و امان با اسرائیل از میان برود و اشتراکات امنیتی جای آنها را بگیرد.
3. همسویی با دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس
برخلاف اردن و مصر و با وجود همه شواهدی که در خصوص ارتباطات رژیمهای عربی حاشیه خلیج فارس با اسرائیل وجود دارد، پایتخت این کشورها میزبان سفارتهای رژیم صهیونیستی نیست. در ظاهر، همچنان مساله فلسطین یک مساله اختلافی مهم میان اعراب و اسرائیل محسوب میشود. البته طی سالهای اخیر دولتهای عربستان و به تازگی قطر تلاشهای بسیاری برای به سرانجام رساندن آن دادهاند تا بلکه با حل این مساله، روابط اعراب و اسرائیل رسمی شود. یک نمونه این تلاشها در طرح ملک فهد در سال 2002 دیده میشود. با این وجود اما همچنان این مشکل حداقل در ظاهر وجود دارد.
ائتلاف بینالمللی علیه داعش و حمایت اسرائیل از آن، میتواند همپیمانی غیرمستقیم این رژیم با اعراب، بدون حل مساله فلسطین را در بر داشته باشد. اسرائیل سعی میکند تا از طریق برجستهسازی داعش، خود را همپیمان دولتهای عربی در مبارزه با این دشمن مشترک نشان دهد تا صرف نظر از حل مشکل اعراب و اسرائیل، فاصله به ظاهر دور میان آنها تا حدی کاهش یابد.
4. برجستهسازی داعش برای سرکوب حماس و توجیه حمله به غزه
یکی دیگر از فرصتهایی که این ائتلاف برای اسرائیل ایجاد میکند این است که مقامات رژیم صهیونیستی میتوانند با استفاده از آن، پروژه برجستهسازی داعش را گسترش داده و با اتصال آن به حماس، شرایط را برای هرچه محدودتر ساختن این گروه اسلامی فلسطین فراهم سازند. سخنرانی نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل، آنجایی که حماس را داعش و داعش را حماس نامید، بر همین اساس صورت گرفت. افکار عمومی جهان زیر بار جنگ تبلیغاتی گسترده جریان اصلی رسانهای قرار دارد و هر روز تصاویر و فیلمهای وحشتناکی از جنایتهای داعش را میبیند و نسبت به آن ضدیت پیدا کرده است. در چنین شرایطی، برقراری پیوند میان داعش و حماس آن هم در سطحی عالی چون تریبون مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در راستای متنفر کردن افکار عمومی از حماس صورت میگیرد. در صورت برقراری چنین پیوندی، نتانیاهو میتواند افکار عمومی جهان را در خصوص حمله چندی قبل اسرائیل به نوار غزه توجیه کرده، شرایط حکومتداری حماس در این باریکه را تحت تاثیر قرار داده و امکان تحت فشار قرار دادن این گروه اسلامی در عرصه منطقهای و بینالمللی را افزایش دهد.
5. تضعیف جبهه مقاومت
اگر تا دیروز، داعش در نظر اسرائیل و آمریکا یک گروه افراطی بود که برای سرنگونی بشار اسد میجنگید، حالا همین گروه وسیلهای شده است که با حمله به آن، میتوان به سرنگونی بشار اسد هم رسید.ائتلاف بینالمللی علیه داعش اگرچه به نام مبارزه با این گروه تروریستی آغاز به کار کرد اما، با ادعاهای غیرمنطقی، اکنون زیرساختهای دولت سوریه را مورد هدف قرار میدهد. تا چندی پیش، 12 پالایشگاه سوریه مورد حمله جنگندههای این ائتلاف قرار گرفت. ادعای مهاجمان این است که باید منابع کسب درآمد داعش که از طریق فروش نفت است را از میان ببرند. اما سوال اینجاست که چرا این ائتلاف به خریداران نفت داعش فشار نمیآورد تا با عدم خرید، باعث درآمدزایی داعش نشوند؟ چرا باید اولین گزینه، تخریب زیرساختهای دولت سوریه باشد؟ در عراق، «حملههای اشتباهی» بلای جان عراقیها شده است. آمریکا با آن همه تجهیزات دقیق نظامی، تا کنون بیش از چهار بار نیروهای ارتش و نیروهای مردمی عراق که با داعش مقابله میکنند را «اشتباهی» مورد حمله قرار داده است.(4) در چنین شرایطی، قطعا هدف ائتلاف صرفا مبارزه با داعش نیست بلکه تضعیف دولت و ارتش سوریه و در نهایت حذف آن در بلندمدت و تضعیف نظامی دولت عراق و حضور نظامی در منطقه است. در عراق، عمده کمکهای خارجی برای مبارزه با داعش به کردها و اهل تسنن داده میشود در حالی که این شیعیان و ارتش عراقاند که اساسیترین ضربات را بر پیکره داعش وارد آوردهاند. آیا آمریکا از این نحوه توزیع کمکهای نظامی، هدف خاصی را دنبال میکند؟ در چنین شرایطی که نتیجه اقدامات ائتلاف بینالمللی علیه داعش، تضعیف جبهه مقاومت خواهد بود، اسرائیل نمیتواند با بیتفاوتی رفتار کند. این ائتلاف برای اسرائیل، یک فرصت بزرگ است تا به آرزوی حذف اسد و تضعیف گروههای مقاومت در منطقه دست یابد.
6. سایر فرصتها
تلاش برای تطهیر چهره اسرائیل به عنوان حامی مسلمانان در نبرد با گروههای افراطی و همچنین بهرهبرداری از خطر داعش در مسائل داخلی از دیگر فرصتهایی است که شکلگیری ائتلاف بینالمللی علیه داعش و همراهی مقامات صهیونیست با آن، میتواند برای این رژیم ایجاد کند.
یک تهدید مهم برای اسرائیل
اما با وجود همه این فرصتها، اسرائیل از یک مساله نگران است؛ قرار گرفتن پرونده هستهای ایران در حاشیه مبارزه جهانی با داعش. نگاه اسرائیل به پرونده هستهای ایران، یک نگاه راهبردی کلان است که از منظر مقامات این رژیم، هیچ تهدیدی در شرایط کنونی فراتر از آن وجود ندارد. بر همین اساس، اگر مبارزه با داعش یا هر پدیده دیگری، بخواهد پرونده هستهای ایران را به حاشیه برده و شرایط را برای یک مصالحه در این خصوص فراهم سازد، این مبارزه از نظر اسرائیل یک نبرد فرعی محسوب میشود. این مساله تا جایی برای رژیم صهیونیستی مهم است که حتی همکاری ایران و آمریکا بر سر مبارزه با داعش نیز از آنجا که میتواند زمینههای همکاری آنها را افزایش داده و امکان دستیابی به یک نتیجه مطلوب در مذاکرات را هم ایجاد کند، یک همکاری خطرناک خواهد بود که اسرائیل باید مانع آن شود. نگرانی نتانیاهو در این خصوص که مبادا واشنگتن در برابر مبارزه ایران با داعش، به تهران جایزه هستهای بدهد! بر همین اساس ابراز شده است. اسرائیل سعی کرده است تا با تذکر مداوم خطرات پرونده هستهای ایران به جهانیان، امر مبارزه با داعش را به صورت مجزا از این پرونده نشان دهد و در مقابل هرگونه نزدیکی این دو پرونده و یا اثرگذاری پرونده داعش بر پرونده هستهای ایران، هشدار بدهد. قطعا وجود یک ائتلاف بینالمللی برای مبارزه با داعش در منطقه، آنقدر برای اسرائیل فرصتساز هست که این رژیم از همراهی و حمایت از آن نگذرد البته به شرطی که از عدم تاثیرگذاری آن بر مذاکرات پرونده هستهای ایران مطمئن شده باشد.
چرا اسرائیل به ائتلاف نپیوست؟
پس از ذکر فرصتهای بسیار ائتلاف بینالمللی علیه داعش برای اسرائیل، این سوال مطرح میشود که چرا این رژیم به این ائتلاف نپیوست؟ به نظر میرسد علت این امر در تلقی افکار عمومی منطقه نهفته است. در صورت پیوستن اسرائیل به این ائتلاف، افکار عمومی جهان عرب که بر اساس برخی نظرسنجیها، همراهی نسبی قابل توجهی با داعش دارند(5) موضع منفی اتخاذ میکردند. این که اسرائیل به عنوان یک بازیگر تحمیلی به منطقه و اشغالگر یک سرزمین عربی و اسلامی، حالا جنگندههای خود را بر فراز آسمان سوریه به پرواز درآورد، نه در نظر افکار عمومی عرب موجه است و نه دولتهای عرب به دلیل فشارهای داخلی حاضرند با آن کنار بیایند.(6) حضور رسمی اسرائیل در این ائتلاف، فرصتهای این ائتلاف را برای او کمرنگتر میساخت. اما با این وجود، باید اسرائیل را بازیگر حاضر اما غایب این ائتلاف دانست.
جمعبندی
داعش در خاورمیانه، بیشتر از اینکه یک گروه تروریستی باشد، یک ابزار سیاسی و نظامی برای جبهه عربی و غربی است تا جبهه مقاومت را تضعیف کنند. اگر تا دیروز داعش ماموریت داشت تا این جبهه را تضعیف کند، حالا سازندگان و حامیان آن خود به صحنه آمدهاند تا به بهانه حمله به مواضع داعش، خود این ماموریت را انجام دهند با این تفاوت که این بار، همه چیز زیر شعار «مبارزه با تروریسم» صورت میگیرد. در این میان، مواضع اسرائیل نیز چندان پیچیده نیست اگر به جبهه غربی و عربی، واژه عبری نیز اضافه شود. داعش برای اسرائیل نیز حکم یک سرباز را بازی میکند که ابتدا ماموریت حمله داشت اما حالا باید به او حمله شود تا دشمن نابود شود! اسرائیل بنا به دلایلی نمیتواند مستقیما در ائتلاف بینالمللی علیه داعش شرکت کند اما فرصتهای بسیاری از سوی این ائتلاف برای او فراهم شده است. تضعیف جبهه مقاومت، به حاشیه بردن مساله فلسطین، تحکیم روابط با دولتهای عرب، تطهیر چهره تروریستی خود، تحت فشار قرار دادن حماس و… از جمله این فرصتها است. اما در مقابل به حاشیه رفتن پرونده هستهای ایران به دلیل اقدامات این ائتلاف باعث شده تا ترس واهی اسرائیل از این پرونده بیشتر شود. برای اسرائیل، همه فرصتهای ناشی از مبارزه بینالمللی با داعش زمانی ارزشمند است که پرونده هستهای ایران تحت تاثیر این مبارزه قرار نگیرد، لذا مقامات این رژیم سعی میکنند تا بیشتر از قبل بر طبل ایرانهراسی بکوبند تا هم این دو پرونده را مجزا از یکدیگر نگه دارند و هم از فرصتهای ناشی از ائتلاف علیه داعش بهره ببرند.
—————————————-
منابع:
1. “After Mosul, Al Qaeda seizes 38,000 sq. km of Iraqi territory, division-size armored vehicle fleet “. debka file. Jun 11, 2014.
2. بشیر عبدالفتاح. «إسرائيل الغائب الحاضر في الحرب على داعش». الجزیرة. 25 سبتمبر 2014.
3. «هاآرتس: علیرغم حمله به غزه، چه خوب که داعش اسرائیل را تهدید نمی کند». العربیه فارسی. 18 ژوئیه 2014.
4. رک: سعید ساسانیان. «آیا عراق و سوریه نمایش مضحک آمریکا را باور کردهاند؟». رصد. 5 مهر 1393.
5. رک: «شعار «داعش» يمتد إلى جدران مدارس سعودية». الحیات. ٣١ أغسطس 2014.
6. وسام أبوالعطا. «اسرائيل و التحالف الدولى ضد داعش». 1 اکتوبر 2014.