زمینه‌های ایجاد اضمحلال در ساختار شورای همکاری خلیج فارس

اگرچه بنای شورای همکاری خلیج فارس بر مقابله با مواضع جمهوری اسلامی ایران طراحی شده، اما طی یک دهه‌ی اخیر شاهد تفاوت در نگرش برخی اعضا در قبال ایران بوده‌ایم. نزدیکی تهران به مسقط و دوحه، نمونه‌ای در این ارتباط می‌باشد که با رضایت ریاض صورت نپذیرفته است.

توافق ایجاد شده میان تهران و 1+5 موسوم به توافق ژنو، موجب تشدید تنش‌ها میان کشورهای عربی حاشیه‌ی خلیج فارس شده است. رسانه‌های خبری طی روزهای اخیر از جدال لفظی میان پادشاهی عمان و عربستان سعودی خبر داده‌اند. روزنامه‌ی «القدس العربی» چاپ لندن در این باره نوشته است: «نخستین شعله‌های آتش اختلافات زمانی زبانه کشید که جان کری، وزیر امور خارجه‌ی آمریکا اعلام کرد بیش از یک سال است که مذاکراتی سرّی میان ایران و آمریکا به میزبانی مسقط جریان داشته که دستاورد بزرگ آن توافق‌نامه‌ی ژنو 3 میان ایران و 1+5 بوده است، مسأله‌ای که دیگر اعضای شورای همکاری به طور کامل از آن بی‌اطلاع بوده‌اند و هم جمهوری اسلامی ایران، هم آمریکا و هم عمان تلاش می‌کردند اطلاعاتی از آن به بیرون درز نکند و چیزی از آن به گوش مقام‌های دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس علی الخصوص عربستانی‌ها نرسد.»[1]

مقامات ریاض، عمانی‌ها را متهم نموده‌اند که تلاش می‌کند شورای همکاری خلیج فارس را تضعیف کرده و می‌خواهد حوزه‌ی خلیج فارس را در برابر ایران نفوذپذیر کند. تحولات فوق در مقطعی صورت می‌پذیرد که سعودی‌ها در پی تحمیل طرح شکل‌گیری اتحادیه‌ی شورای همکاری خلیج فارس به سایر کشورهای عربی‌اند، طرحی که سایر کشورهای  ذره‌ای عربی این خلیج را بیش از پیش به سعودی‌ها وابسته می‌نماید.

اظهارات اخیر یوسف بن علوی، وزیر امور خارجه‌ی عمان علیه تشکیل اتحادیه‌ی شورای همکاری خلیج فارس و تهدید به خروج از آن در صورت تشکیل این اتحادیه، موجی از نگرانی را نزد اعراب از جمله عربستانی‌ها به وجود آورده است. آن‌ها اکنون از این بیم دارند که نه تنها طرح اتحادیه‌ی آن‌ها تحقق نیابد (طرحی که در پی اتحاد بیشتر اعضاست) بلکه حتی شورای همکاری در سراشیبی فروپاشی و اضمحلال بیفتد، شورایی که در سال 1981 و برای مقابله با نفوذ انقلاب اسلامی تشکیل شد. این شورا اما اکنون به دلیل مواضع متفاوت اعضا در قبال تحولات منطقه، از استحکام پیشین برخوردار نیست. در زیر به مهم‌ترین عوامل ایجاد گسست در این شورا طی یک دهه‌ی اخیر اشاره خواهیم کرد:

الف) تلاش جهت خروج از سیطره‌ی ریاض: برآورد تحولات کشورهای عربی حاشیه‌ی خلیج فارس طی یک دهه‌ی اخیر حاکی از آن است که ضمن تلاش سعودی‌ها برای تداوم سیطره‌ی خود بر اعراب منطقه، کشورهای فوق در پی اتخاذ استقلال عمل بیشتری در تحولات منطقه گام بر می‌دارند. مواضع متفاوت و گاه متضاد قطر در حمایت از جریان اخوان المسلمین و تلاش برای ارتباط‌گیری با واشنگتن بدون نقش واسطه‌ای ریاض جهت ایفای نقش بیشتر در منطقه، در این رابطه قابل ارزیابی است.

کشورهای فوق به جز بحرین که با بی‌ثباتی گسترده‌ای روبروست، جهت حفظ جایگاه خویش در منطقه با طرح اخیر سعودی‌ها جهت اتحاد بیشتر به مخالفت پرداخته و برخی اعضا چون عمان تهدید به خروج از سازمان کرده‌اند. بر اساس طرح فوق، بر میزان نفوذ سعودی بر سایر اعضای شورا افزوده می‌شود.

ب) جمهوری اسلامی و نگرش متفاوت اعضا: اگرچه بنای شورای همکاری خلیج فارس مبتنی بر مقابله با مواضع جمهوری اسلامی ایران طراحی شده است، اما طی یک دهه‌ی اخیر شاهد تفاوت نگرش برخی اعضا در قبال ایران بوده‌ایم. نزدیکی تهران به مسقط و تهران با دوحه، نمونه‌ای در این ارتباط می‌باشد که با رضایت ریاض صورت نپذیرفته است. سعودی‌ها بر این باورند که نزدیکی بی‌اندازه‌ی عمان و ایران به یکدیگر که در حال حاضر نزدیک‌ترین روابط را در میان کشورهای عربی عضو شورای همکاری با ایران دارد، عامل ایجاد تفرقه و تنش در میان اعضا شده و باعث شده است تا مسقط صحبت از جدایی از شورای همکاری بزند.

ج) اختلافات ارضی و مرزی اعراب: از زمان شکل‌گیری کشورهای نوین در منطقه (بر اساس طرح سایکس- پیکو) همواره اختلاف‌های ارضی و مرزی موجب بروز تنش‌هایی میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس شده است. قدرت‌گیری بیشتر کشورهای کوچک و ارتباط‌گیری اعضا با برخی قدرت‌های بین المللی و افزایش اهمیت و نقش انرژی (به دلیل وجود منابع سرشار انرژی در مناطق مورد مناقشه) موجب تشدید تنش‌ها میان اعضا شده که زمینه‌ی اضمحلال سازمان را بیش از گذشته مهیا نموده است.

د) توافق ژنو و عدم اعتماد به غرب: وقوع بیداری اسلامی در منطقه و عدم حمایت آمریکا از هم‌پیمانان سابق خویش (مبارک، بن علی و…) موجب ایجاد تردید در چگونگی ارتباط با غرب از سوی کشورهای عربی حاشیه‌ی خلیج فارس شده است. به باور آن‌ها، در صورت سرایت اعتراض‌ها به این کشورها، مقامات واشنگتن ضمن عدم حمایت از آن‌ها، جهت کسب منافع خویش در آینده ممکن است حتی با معترضین نیز همراهی نماید. چنین فضایی در کنار روی کار آمدن دولت جدید در ایران و انتشار زمزمه‌هایی مبنی بر گفتگوهای آتی میان تهران و واشنگتن و رفع خصومت‌های سه دهه‌ی اخیر، موجب سردرگمی اعراب منطقه شده و هریک در پی حفظ منافع خویش اقدام به در پیش گرفتن راهکاری نوین (بدون توجه به اقدام جمعی) شده‌اند. افزایش روابط با تهران، نگاه ویژه به روسیه و چین، نزدیکی به اسرائیل، گسترش روابط با غرب و… راه‌هایی است که هر یک از اعضای شورای همکاری خلیج فارس بدون توجه به دیگر اعضا به شکلی انفرادی در پیش گرفته که با ماهیت بنای این سازمان (وحدت در برخورد با معضلات) در تناقض است، امری که در سخنان وزیر خارجه‌ی عربستان به یوسف بن علوی وزیر خارجه عمان به وضوح نمایان است، آنجایی که می‌گوید: «رفتار عمان در سیاست خارجی‌اش، چنان کشورهای عربی حوزه‌ی خلیج فارس را تحت فشار و در تنگنا قرار داده است که کشوری مثل امارات مجبور شد میزبان رئیس جمهوری اسرائیل باشد و سفیر بحرین در فرانسه مجبور شد از یادبود کوره‌های آدم‌سوزی یهودی‌ها بازدید کند و گذرگاه استراتژیکی میان ترکیه با قطر به وجود آید.»[2]



[1] دیپلماسی ایرانی، مشاجره تلفنی وزرای خارجه عربستان و عمان بر سر ایران، جمعه 22 آذر 92.

[2] همان.

ارسال دیدگاه