مادرخواندگی مجردها، مبارزه با خانواده
یکی از روزنامههای اصلاحطلب صبح، روز شنبه خبری را در خروجی خود به نقل از مدیرکل دفتر کودک و نوجوان سازمان بهزیستی منتشر کرد با این تیتر که «دختران مجرد دختردار میشوند». ظاهرا طبق ادعای روزنامه مذکور قرار است آییننامه اجرایی این طرح به زودی تدوین و به نهادهای ذیربط عرضه شود. جزئیات این طرح نامشخص و مبهم به این شرح است که ظاهرا دختران مجرد بالای 30 سال با اخذ شرایط اخلاقی و صلاحیتهای لازمه در قانون، میتوانند از بهزیستی دختری به فرزندی قبول کنند. صرفنظر از اینکه مسئولی که چنین حرفی زده به عمق چنین طرحی، الزامات اجرایی و حیطه اختیارات خود چقدر آگاه است و آیا میتواند درباره هر طرح تصویب نشدهای اظهار نظر قطعی کند و یا شاید اینکه صرفا شیطنت رسانهای از سوی این روزنامه معلوم الحال صورت گرفته است، سئوالات زیر در ادامه مطرح است:
اگر کسی عمق دیدگاه فرهنگی خانوادهمحور انقلاب اسلامی را اندکی درک کرده باشد، به ایرادات چنین طرحی پی میبرد و آیا این طرح در سطح و اختیار یک دستگاه اجرایی هست؟ آیا نباید چنین طرحی از مجرای مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان به تصویب برسد؟ آیا نباید این طرح از سطح یک آییننامه بالاتر بیاید؟ قطعا علت و بهانه نگارش این سطور اهمیت دادن به یک نوشته چندبندی که شاید بهمنظور ایجاد موج رسانهای تدوین شده است، نیست. ولی اگر واقعیت خلاف اینست مسئول مربوطه باید سریعا تکذیب نماید و توضیح خود را به روزنامه بفرستد. و الا مسئولین مربوطه حتما سطور زیر را بخوانند و به عواقب تصمیم خود آشنا شوند.
به عقیده اکثر کارشناسان، مهمترین حوزهی حمله دشمن به جامعه کنونی، حوزهی فرهنگی است. در این حوزه مهمترین راهبردی که مطرح است، راهبرد «ترویج سبک زندگی» غیر اسلامی است که شاید بتوان گفت کلیه موضوعات تهاجم فرهنگی را شامل شود. یکی از هدفهای اولیه و مبنایی این تهاجم، خانواده است که یکی از مزیتهای راهبردی و سرمایههای اجتماعی جوامع غیر غربی و بخصوص اسلامی، بر جوامع غربی امروز است. حال طبیعی است که دشمن از موضع خصومت، برای این پایگاه اجتماعی برنامهریزی کند. ترویج روابط نامشروع ضربدری، عادی نشان دادن خیانت زن و شوهر و … فقط نمونههای کوچکی از این تاکتیکهای دشمن است که در دستور کار شبکههای تلویزیونی قرار گرفته است. امروزه طبق آمارهای مراکز تحقیقاتی، شاهد رشد تکاندهنده زوال نهاد خانواده در غرب هستیم. در سال ۱۹۸۹ یک میلیون کودک آمریکایی از مادرانی متولد شدهاند که هرگز ازدواج رسمی نکردهاند (به نقل از وزارت بهداشت امریکا) و در فرانسه نیز به ترتیب ۲۷ و ۲۶ درصد مردان ۳۰ تا ۴۰ سال و زنان ۳۰ تا ۳۴ سال تنها زندگی میکنند. در سال ۱۹۸۰ بیش از ۴۰ درصد کودکان سوئدی از مادران بیشوهر متولد شدهاند و در فرانسه نیز تا سال ۱۹۸۶ این آمار در حدود ۵۰ درصد بوده است. آنچه امروز در اکثر فیلمهای غربی به وفور دیده میشود، فرزندان تک والد هستند که از ابتدا پدری نداشتهاند نه اینکه پدرشان را از دست داده باشند. و اتفاقا اکثر این فرزندان فقط مادر دارند. این فیلمها خود آینهای از واقعیت جامعه رو به زوال غربی است.
حال سوال اینجاست که آیا واقعا نیاز دختران مجرد به داشتن فرزند اینقدر حیاتی است که ما الگوی این فرآیند خانوادهزدا را از بهزیستی و تکفل فرزندان کلید بزنیم؟ یعنی آیا باید یک کودک بدون سرپرست، خانواده آرمانی مورد نظرش، بدون پدر باشد؟ و آیا با این الگوسازی میخواهیم با موج رسانهای خانوادهستیز غربی مقابله کنیم؟
از لحاظ تربیتی هرچند نقش مادر برای تربیت فرزند حیاتیتر از پدر است، ولی آیا نقش پدر برای شکلگیری نهادی به نام خانواده قابل انکار است؟
آیا اگر چنین تصمیمی واقعی است، برای کم کردن بار اقتصادی نگهداری کودکان بدون سرپرست برای بهزیستی است؟ اینگونه اقتصادی نگاه کردن به مقوله تربیت فرزندان که اعضای جامعهی آیندهاند، مبتنی بر تفکر تربیتی اسلام است؟
خوب است مسئولان مربوطه موضع خود را دربارهی این موضوع روشن کنند.