اثرات روانی انتخابات بر مردم

به وجود آمدن روحیه‌ی امید به آینده و به گردش درآمدن آن در لایه‌های اجتماعی تأثیرگذار بر افکار عمومی، مؤلفه‌ای است که ارتباط تنگاتنگی با نیاز به پیشرفت ملی دارد. امیدواری -به عنوان انتظار بهره‌مندی از اثرات رشد و پیشرفت آتی اما طولانی مدت و بهبود وضعیت موجود در مقابلِ به جان خریدن سختی‌های آنی و زودگذر- متغیری است که با هیچ عمل دیگری جز یک حرکت جمعی گسترده به دست نمی‌آید.

یکی از ویژگی‌های اساسی نظام‌های جمهوری و مردم‌سالار، مشارکت مردم در فرآیند انتخاب نخبگان سیاسی جامعه در سطوح و اشکال مختلف بوده و برای این امر، کارکردها و پیامدهایی از قبیل آگاهی و احترام به رأی اکثریت، انتخاب از میان نامزدها و برنامه‌ها، بالا بردن احساس مسئولیت نخبگان سیاسی، ایجاد ارتباط بین مردم و حاکمیت، حفظ و تقویت مشروعیت سیاسی (در جوامع غربی و لیبرال) و (با لحاظ کردن فرهنگ دینی و مسائل بوم شناختی کشورمان) مقبولیت عمومی، حق تعیین سرنوشت سیاسی-اجتماعی جامعه توسط مردم را ذکر کرده‌اند.

بررسی انتخابات، مفاهیم و فرآیندهای آن به صورت سنتی در علوم سیاسی بیش از سایر علوم مورد توجه و تأکید بوده و بر مبنای آن تفاوت‌ها و تشابهات نظام‌های سیاسی، شیوه‌ها و انواع مدل‌های حکومت‌داری و موضوع و تبیینی برای فلسفه‌های علم سیاست قابل ارائه و تشخیص است. با نهادینه شدن انتخابات و مردم‌سالاری در برخی از کشورهای توسعه‌یافته، به تدریج توجه به این امر از علوم سیاسی فراتر رفته و به سایر علوم تسری پیدا کرد، به طوری که هم اکنون انتخابات، مورد مطالعه‌ی علمی تاریخ، انسان‌شناسی، علوم ارتباطات، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی واقع شده و به طور خاص آن را به عنوان رفتاری که قابلیت تحقیق و بررسی علمی دارد -یعنی همان تعریفی که به مدت یک سده تعریف مسلم و مسلط بر روان‌شناسی به عنوان علم مطالعه‌ی رفتار، بوده است- معرفی می‌کنند. بر این اساس و با مرور ادبیات علمی این حوزه، متوجه می‌شویم که تحلیل رفتار انتخاباتی مردم نه تنها برای خود سیاست‌مداران بلکه برای دانشمندان علوم سیاسی جالب و جذاب بوده و به صورت یک علم درآمده است. آنچه که در ابتدا کانون توجه و تمرکز قرار گرفت، کشف عوامل موثر بر این رفتار، تلاش برای مهندسی و شاکله‌بندی آن و بیان مسائل انگیزشی بوده است.

اما دنیای پیچیده‌ی روابط انسانی، شرایط محیطی و بوم‌شناختی، توسعه‌یافتگی و رشد صنعتی، گسترده شدن منافع ملی و فرامنطقه‌ای کشورها و به وجود آمدن نظریه‌هایی در خصوص امنیت و مداخلات امنیتی باعث شد تا زاویه و نگاه دیگری در مطالعه‌ی پدیده انتخابات به وجود آید و آن، بررسی کیفیت انتخابات و تأثیرات آن بر مولفه‌هایی نظیر اقتصاد (از قبیل بورس و بازار سرمایه، بازار نفت و…)، مسائل سیاسی (مانند امنیت، روابط بین‌المللی) و مؤلفه‌های اجتماعی و فرهنگی (نظیر رفاه، به‌زیستی، کار و اشتغال) بود. این مسئله خصوصاً در کشور ما در دهه‌ی اخیر ملموس و مشهود بوده است. به طوری که اغلب افراد، در خصوص تأثیری که انتخابات پیش رو (انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم)، بر بورس، مذاکره با آمریکا، مذاکرات هسته‌ای با غرب، بیداری اسلامی و شرایط اقتصادی و داخلی کشور دارد به بحث و تبادل نظرهای گوناگونی می‌پردازند. در این میان چیزی که کمتر در مورد آن صحبت می‌شود این است که این انتخابات و کیفیت آن (مشارکت بالا و تحقق شعار حماسه‌ی سیاسی) به لحاظ روان‌شناختی چه تأثیراتی می‌تواند بر مردم داشته باشد؟ در پاسخ باید بگوییم که انتخابات به صورت غیر مستقیم و با فعال‌سازی واسطه‌ها و عناصر میانجی‌گر نقش تأثیرگذاریِ خود را ایفا می‌کند.

از دیدگاه روان‌شناسی اجتماعی، رفتار انتخاباتی، پدیده‌ای گروهی است که حکایت‌گر نوعی عمل سیاسی است. این رفتار خاستگاه خانوادگی داشته و به صورت ارثی از فردی به فردی و از نسلی به نسلی دیگر منتقل می‌شود. اما از دیدگاه جامعه‌شناسی، این پدیده‌ها و رفتارها ناشی از عضویت و تعاملات گروهی و ساختی، و تأثیر شرایط اجتماعی بر کارکردهای متعین قدرت است و الگوهای آن از این زاویه تبیین می‌شود. با در نظر گرفتن این گزاره متوجه می‌شویم که انتخابات (با مشارکت حداکثری) به عنوان یک مظهر و نماد رفتار اجتماعی بشر، چه تأثیری در احساس هویت، انسجام و هم‌بستگی گروهی -خصوصاً در شرایط اقتصادی کنونی که به صورت یک مشکل درآمده- در جامعه دارد. این احساس تعلق و هم‌بستگی گروهی، در هم‌نوایی و درک مسائلی که به صورت شخصی ارزش‌گذاری می‌شود، به عنوان مسائل عمومی و متعاقباً به وجود آمدن نیاز برای بسیج عمومی و حل معضلات از این طریق مؤثر می‌باشد. لذا افزایش توان هم‌دلی و ایجاد رفتارهای حمایتی از پیامدهای روانی انتخابات حداکثری است.

از طرف دیگر در جوامعی همچون کشور ما که به طور متوالی انتخاباتی در فواصل زمانی منظم وجود دارد، انتخابات، هم به صورت یک تقویت‌کننده‌ی پیوسته ثابت و هم به عنوان یک متغیر شرطی‌ساز عمل می‌کند. یعنی نظام‌های سیاسی با برگزاری انتخابات هم مشارکت سیاسی و حساسیت عمومی در قبال آینده‌ی کشورشان را تقویت می‌کنند و هم مردم از این طریق یاد می‌گیرند که بعد از هر دوره‌ی زمانی، یک پله برای صعود و رشد را طی کرده و یا باید بکنند. بنابراین به لحاظ روانی، شکل‌گیری انتظار رشد، عمل بر اساس آن و تحقق انتظار به وجود آمده، رفتار مردم را برای یک دوره‌ی خاص و حتی انتخابات بعدی، شکل می‌دهد. در کشور ما نیاز عمومی به پیشرفت و بالندگی و مطالبه‌ی آن به گونه‌ای در رفتار انتخاباتی مردم نهادینه شده که خود به خود تاب‌آوردن و توان تحمل مشکلات به ظاهر سخت و مسئولیت‌پذیری در برابر مشکلاتِ به یک اندازه و برابر را تا حد بالایی، افزایش می‌دهد. لذا اگر انتخابات با حضور حداکثری برگزار گردد، این مؤلفه با قدرت بیشتری در جامعه تعمیم می‌یابد.

مؤلفه‌ی دیگری که تحت تأثیر انتخابات حداکثری قرار دارد، به وجود آمدن روحیه‌ی امید به آینده و به گردش درآمدن آن در لایه‌های اجتماعی تأثیرگذار بر افکار عمومی است. این مؤلفه ارتباط تنگاتنگی نیز با نیاز به پیشرفت ملی دارد. امیدواری -به عنوان انتظار بهره‌مندی از اثرات رشد و پیشرفت آتی اما طولانی مدت و بهبود وضعیت موجود در مقابلِ به جان خریدن سختی‌های آنی و زودگذر- متغیری است که با هیچ عمل دیگری جز یک حرکت جمعی گسترده به دست نمی‌آید. مقاومت در برابر تحریم‌های اقتصادی که غرب از آن به عنوان فلج‌کننده‌ترین تحریم‌ها در مورد ایران یاد می‌کند، یک حرکت هیستریک و یا هیجانی نیست که به راحتی درهم بشکند، بلکه احساس امیدی است که با مشاهده‌ی خودکفایی و پیشرفت‌های کشور به وجود آمده است. به دلیل اهمیت همین مؤلفه است که شاهد حربه‌ی پر تکرار تحریم انتخابات به عنوان یکی از موضوعات و عناوین عملیات روانی دشمنان انقلاب اسلامی هستیم.

مؤلفه‌ی دیگری که انتخابات حداکثری آن را در بُعد روان‌شناختی در بدنه‌ی اجتماعی کشور فعال می‌کند، احساس سرزندگی و نشاط اجتماعی است. شاید هسته‌ی اصلی اثرات روانی انتخابات همین به وجود آمدن شور و هیجان اجتماعی و نشاط و سرزندگی حاصل از آن باشد. این مؤلفه، تقویت‌کننده‌ی روحیه‌ی امید در مقابل ناامیدی، پویایی در مقابل ایستایی، حساسیت در مقابل بی‌تفاوتی و گسترش تعاملات اجتماعی در مقابل خشک بودن مرزهای روابط اجتماعی است. این مؤلفه چیزی را تقویت می‌کند که در روان‌شناسی فردنگر از آن تحت عنوان علاقه‌ی اجتماعی یاد می‌کنند. مسئله‌ای که در میان مردم کشور ما بیش از هر جای دیگری در جهان در جریان بوده و از ارزش و اهمیت زیادی برخوردار است. کمک مشترک و عمومی برای حل مسائل و مشکلات، خیرخواهی، دغدغه‌ی دیگران را داشتن و تلاش برای تفوّق و برتری مناسب و سالم، از معیارهای مهم علاقه‌ی اجتماعی می‌باشند. حضور فعال و گسترده‌ی اقشار اجتماعی خصوصاً قشر جوان، انرژی روانی انباشته شده‌ی زیادی را که ممکن است مثبت و یا منفی باشد در جامعه به جریان می‌اندازد. در کشور ما و در سایر کشورهای در حال توسعه، انتخابات با به وجود آوردن زمینه‌ای مناسب با مؤلفه‌های هوش هیجانی، امکان تخلیه‌ی سالم هیجانات را فراهم آورده، به گونه‌ای که برگزاری با شکوه انتخابات، فضایی مملوّ از آسایش و آرمش روانی را در کشور ایجاد می‌کند.

با این حال، اگرچه انتخابات به لحاظ روان‌شاختی یکی از محرک‌های انگیزشی در سطح گسترده‌ی اجتماعی و ملی محسوب می‌شود، اما این رفتار ارتباط بسیار نزدیکی با نیازهای اساسی و درک‌شده توسط مردم دارد. یعنی اینکه انتخابات مانند یک آزمون فرافکن عمل می‌کند، به این معنا که فرد، آگاهانه و یا ناآگاهانه نیازهای خود را بروز می‌دهد. این یک اصل کلی در روان‌شناسی است که انسان اولاً بر اساس نوع تفکر و ثانیاً بر اساس نیازهایش واکنش نشان می‌دهد. واکنش بر اساس نیاز بستگی به این دارد که فرد در کدام مرتبه از سلسله‌ی نیازها (بر اساس نظریه‌ی سلسله‌ی نیازهای مازلو) قرار داشته باشد.

تاثیر نیاز بر رفتار انتخاباتی و بر عکس تاثیر روانی انتخابات بر چگونگی تأمین نیازهای احساس شده، به صورت یک سلسله رفتارها و واکنش‌های انعکاسی و خودتقویتی عمل می‌کند. یعنی اگر به ترتیب فرد درگیر تامین نیازهای اساسی و زیستی (نیاز به خوراک، پوشاک، دارو و…)، نیاز به امنیت، نیاز به احترام و نیاز به خودشکوفایی باشد؛ رفتار انتخاباتی وی به سمت نمادها و نامزدهایی خواهد بود که به ترتیب شعارها و برنامه‌های اقتصادی دارند، بعد نامزدهای محافظه‌کار و راست سنتی و در نهایت افراد با شعارهای روشن‌فکری و تجددطلبانه را دارند. بنابراین مشاهده می‌کنیم که انتخابات به لحاظ روان‌شناختی به عنوان یک واسطه چه نقشی در به وجود آمدن گفتمان‌های اساسی در سایه‌ی نیازها و سپس تأمین آن‌ها ایفا می‌کند. میزان مشارکت و کیفیت حضور مردم نیز به نحوی شدت و قدرت نیاز درک‌شده را بازگو می‌کند.

مؤلفه‌های دیگری که تحت تأثیر انتخابات حداکثری قرار دارد، اعتماد به نفس (فراوانی تجارب موفقیت‌آمیز) و عزت نفس (احترام به خویشتن) ملی است. اگر انتخابات به عنوان یک تجربه‌ی موفق و مثبت در میان اذهان عمومی درک شود، به طور مستقیم اعتماد به نفس ملی را افزایش داده و زمینه‌ی خودباوری را در جامعه به وجود می‌آورد؛ حتی اگر آن جامعه به لحاظ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی درگیر مشکلات گسترده‌ای باشد. حتی می‌توان پا را فراتر از این گذاشت و بیان کرد که انتخابات، تصوّر و پنداره‌ی یک ملت از خودش را تحت تأثیر قرار داده و معیاری را برای ارزیابی آن فراهم می‌کند. در پایان باید متذکر شد که انتخابات ریاست‌جمهوری آینده با ماهیت یک اضطراب انتظاری، همه‌ی مؤلفه‌های مذکور را کم یا زیاد، تحت تأثیر قرار داده و مثبت یا منفی بودن این تأثیر بستگیِ آشکاری به کیفیت حضور و مشارکت مردم در آن دارد. در واقع انتخابات پیش رو آزمونی مهم برای سنجش هوش فرهنگی ایرانیان است.

ارسال دیدگاه