رژیم‌سازی توافق پاریس؛ پازلی برای حفظ وضع موجود

توافق پاریس جزئی از یک رژیم بین‌المللی محیط‌زیستی است که در چهارچوب کنوانسیون تغییرات آب‌وهوایی شکل گرفته است.

اندیشکده راهبردی تبیین – بحث تغییرات آب و هوایی از سال‌های دهه80 میلادی در مجامع مختلف علمی و بین‌المللی مطرح گردید تا در دهه90 به ایجاد نهاد و قانون در سطح ملل متحد منجر شد. توافق پاریس، برآمده از همان چارچوب شکل گرفته در دهه 90 است. این چارچوب در کنار فعالیت‌‌‌های مختلف علمی و سیاسی و اجتماعی، به ایجاد یک رژیم منتهی شده است.

کراسنر رژیم بین‌المللی را مجموعه‌ای از اصول، قواعد صریح یا تلویحی هنجارها و رویه‌های تصمیم‌گیری می‌داند که به واسطه‌ی آنها توقعات بازیگران پیرامون موضوعات خاص با هم تلاقی نموده و خواسته‌های بازیگران برآورده می‌شوند.[1]

تغییرات آب و هوایی مسئله‌ای است که عموم بشریت را تحت تاثیر قرار داده است و بازیگران مختلف جهانی در این مسئله، با یک موضوع مشترک و دغدغه مشترک مواجه هستند. از این رو طی سال‌های گوناگون زمینه‌های علمی و هنجاری برای ایجاد قواعد صریح فراهم گردید. از این رو اولین پروتکل رسمی با نام پیمان کیوتو به امضا رسید و با ناکارآمدی‌ها و پایان پیمان کیوتو، کشورهای متعاهد به کنوانسیون تغییرات آب و هوایی، به سمت توافق پاریس حرکت کردند.

این رژیم‌سازی در موضوع تغییرات آب‌وهوایی، در هندسه نظام بین‌المللی تعریف می‌شود و باید در کلیات نظم جهانی مورد بررسی قرار گیرد. به طور کلی ثبات نظام بین‌المللی و تغییر آن نظام، هسته اصلی نظریه رژیم‌های بین‌المللی را تشکیل می‌دهند.

رژیم‌های بین‌المللی بدون حمایت قدرت‌های برتر، عملاً شکل نمی‌گیرند و یکی از وظایف آنها حفظ ثبات نظام است. به طور مثال رژیم عدم اشاعه نمونه‌ای از تلاش برای ثبات نظم بین‌المللی است. هرگونه تلاش برای ایجاد یک رژیم عدم استفاده مخرب از انرژی اتمی تا پیش از 1953 به شکست انجامید. تا اینکه پس از دستیابی شوروی به سلاح اتمی، آیزنهاور، رئیس جمهور وقت آمریکا، در سخنرانی‌اش در مجمع عمومی سازمان ملل، نگرانی شدید خود را از حمله‌ی ناگهانی اتمی و فاجعه‌ی جبران ناپذیر انسانی ناشی از آن برای بشریت ابراز کرد.[2] طرح اتم برای صلح که توسط آیزنهاور مطرح گردید به نظر بیش از دغدغه صلح، ثبات را مدنظر قرار داد. کشوری که خود اولین و آخرین استفاده کننده بمب اتم علیه بشریت است، به منادی اتم برای صلح تبدیل شده بود. با دستیابی شوروی به سلاح اتمی این مسئله ثابت شد که نمی‌توان این دانش را پنهان داشت و دیر یا زود کشورهای مختلف به سمت آن حرکت می‌کنند اما می‌توان استفاده نظامی از آن را که موازنه قوا در عرصه بین‌الملل را برهم می ریزد، کنترل کرد. در واقع علت اصلی ایجاد رژیم آن‌گونه که والتز می‌گوید جلوگیری از تغییر در توزیع توانمندی‌ها است. آنچه موجب نگرانی است و با توجه به اهمیت یافتن قدرت علمی، تکنولوژیک وهسته‌ای-نظامی در افزایش قدرت ملی[3] و در نتیجه امنیت ملی، تغییر توزیع توانمندی‌ها از این طریق است و رژیم‌هایی همچون رژیم عدم اشاعه، راهی برای جلوگیری تغییر حاصل از توزیع توانمندی‌ها در نظم جهانی و یا هدایت و بازسازی نظم مطلوب قدرت‌ها است.

تغییرات اقلیمی نیز مسئله‌ای که با نظم جهانی سروکار دارد و به صورت طبیعی به قدرتمند شدن یا کاهش قدرت و یا نابودی برخی کشورها می‌انجامد. چه بسا با بالا آمدن سطح اقیانوس‌ها، انگلستان به زیرآب رود. از این رو این مسئله همچون بمب اتم، تهدیدی برای بشریت است و مورد دغدغه مردم، دانشمندان و… خواهد بود و از سوی دیگر ظرفیت ایجاد رژیم‌ بین‌المللی را دارد. اگر هدف کلی قدرت‌های مسلط و تاثیرگذار، حفظ نظم موجود و حفظ جایگاه خویش باشد، با ایجاد تغییرات آب و هوایی، لزوم برخورد مناسب و بدون هرج و مرج و از هم گسیخته با این رویداد نیاز است. از این رو ایجاد یک رژیم ‌زیست‌محیطی، مسئله‌ای غیرقابل انکار است. به طور کلی رژیم ها باعث می‌شوند که هزینه‌ها بین دولت‌ها تقسیم شود، رژیم‌ها، دیپلماسی را سهل کرده و ایجاد نظم می‌کنند.[4] از این رو ایجاد یک رژیم برای حفظ نظم موجود و هدایت تغییرات برای کشورهای قدرتمند لازم است.

ایجاد رژیم‌ بین‌المللی تغییرات زیست محیطی، ابعاد اقتصادی قابل توجهی نیز دارد. تاثیر توافق پاریس به عنوان مهمترین دستاورد رژیم تغییرات اقلیمی، در اقتصاد بین‌الملل قابل ملاحظه است. نفت و گاز و زغال سنگ مصداقی ترین هدف این توافق است که کاهش مصرف آن و یا دگرگونی در مصرف آن نیازمند فناوری‌های توسعه یافته‌ای است که اکثرا در اختیار کشورهای توسعه یافته و قدرتمند است. مسئله‌ای که مشابه افزایش قیمت نفت در دهه70 میلادی است که تمایل کشورهای مختلف را به سمت انرژی هسته‌ای (که در انحصار کشورهای محدودی بود) افزایش داد. از این نظر حفظ برتری فنی و اقتصادی را نیز می‌توان از دستاورد‌های رژیم‌های بین‌المللی دانست.

ایجاد رژیم‌های بین‌المللی به نوعی ایجاد کنترل بر اعضا و هدایت و استانداردسازی رفتار را نیز در پی دارد. کوهین می‌گوید اگرچه دولت‌ها ابتدا برای افزایش قدرت و تضمین منافع ملی به رژیم‌ها ملحق می‌شوند لیکن بعداً طبق تئوری عقلانیت محصور، خواسته‌های مادی خود را جهت پیشبرد همکاری می‌کاهند.[5] هم در ان پی تی و هم در توافق پاریس وعده کمک و انتقال فناوری و… وجود دارد. همین مسئله مشوق حضور بسیاری از کشورها و گردن نهادن به قوانین و مقررات و هنجارهاست. اگرچه کشورها برای کسب منافع، وارد این رژیم‌ها می‌شوند اما در نهایت باید در چالش با معذوریت‌های هنجاری و قانونی، از منافع خود عقب نشینی و یا به طور کلی منافع و شناخت منافع آنها دچار تغییر می‌شود.

رژیم‌های بین‌المللی به یک پیمان یا توافق و… منحصر نمی‌شود بلکه یک کلیت‌ است که هنجارها و ارزش‌ها و قوانین و.. را در خود دارد و زمینه‌ساز اقدامات حقوقی مختلف می‌گردد. از این رو نمی‌توان به یک توافق به صورت تنها و منفرد نگاه کرد و زمینه ها و چارچوب آن را نادیده گرفت. مثلا مساله کنترل سلاح‌های هسته‌ای و توسعه انرژی اتمی در منشور ملل متحد مورد بحث قرار نگرفته است. براساس منشور هیچ یک از ارگان‌های آن سازمان، مدیریت مستقیم بازرسی، تحقیق در این زمینه و قدرت اعطای مجوز کنترل موثر انرژی اتمی را برعهده ندارد. از سوی دیگر خود ان پی تی نیز تحریم را پیش بینی نکرده است اما سازوکارهای بعدی رژیم عدم اشاعه، زمینه را برای گسترش عملکرد حقوقی و هنجاری اضافه کرد به نوعی که می‌توان گفت در صورتی که مسائل مربوط به انرژی باعث به مخاطره انداختن صلح و امنیت بین‌المللی گردد، شورای امنیت سازمان ملل متحد می‌تواند نسبت به آن‌ها تصمیم‌گیری نماید.[6]

از این رو رژیم‌ بین‌المللی تغییرات اقلیمی نیز مانند یک بذر یا نوزاد رشد می‌کند و برگ و بال بیشتری پیدا خواهد کرد. براساس نگاه ساختارگرایان تعدیلی رژیم‌ها متغییرهایی بین قدرت و دستاورد بوده و می‌توانند بر رفتار بین‌المللی بازیگران تاثیرگذاشته و تعریف دیگری برای منافع ملی آنها ارائه دهند و… برای خود ایجاد رویه قضایی می‌کنند.[7]

 

نتیجه‌گیری

رژیم‌ بین‌المللی تغییرات اقلیمی یک جز از سیاست‌ِ بین‌المللیِ قدرت‌های بزرگ برای ایجاد ثبات در رویه‌ی موجود بین‌المللی و هدایت جهان متغییر است. رژیم‌های بین‌المللی برخی از ارزش‌ها را بیش از سایر ارزش‌‌ها مورد توجه قرار می‌دهند، به نفع عده‌ای و به زیان عده‌ای دیگر عمل می‌کنند و گاهی الگوهای بین‌المللی، برتری، استیلا و استثمار را در دنیا نهادینه می‌کنند چرا که قدرت، ضامن حیات رژیم‌های بین‌المللی است و رژیم بین‌المللی با شکل گرفتن مانند یک نوزاد یا یک بذر در چارچوب ذاتی خود شروع به رشد و نمو می‌کند و الزامات حیات خود و پیشبرد اهداف خود را پیگیری می‌کند و نسبت به موسسین خود، نوعی از استقلال را به دست می آورد اما در چاچوب خواست قدرت، عمل می‌کند. از این رو مانند رژیم هسته‌ای که با سخنرانی آیزنهاور کلید خورد و به نهاد، قانون، هنجار و ارزش تبدیل گردید، تغییرات آب و هوایی نیز به سمت مقررات حرکت کرده و نهادها، قوانین، مقررات و… خود را ایجاد کرده و ابزار اجرایی خود را فراتر از دخالت قدرت‌های بزرگ به صورت مستقیم، با استفاده از رویه‌های هنجاری، قانونی و نهادی ایجاد می‌کند و از سازوکارهای شورای امنیت و یا ایجاد دادگاه‌های محیط زیستی بهره خواهد برد.

 


منابع:

[1] Krasner,Stephen D. Structural causes and regime consequences. International Organization.36.2.Spring2001. p186

[2] نوع پرست. زهرا، سیرتحول اتم برای صلح در عرصه‌ی بین المللی، فصلنامه سیاست، دوره38، شماره3، پاییز1387، ص382

[3] دهقانی، رژیم‌های بین‌المللی عدم اشاعه و کنترل صادرات در نظریه‌های روابط بین الملل، فصلنامه سیاست، دوره 42، شماره 1، بهار1391، ص180

[4] عسگرخانی، ابومحمد. نظریه رژیم‌های بین‌المللی، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره57، پاییز1381، ص188

[5] همان، ص189

[6] جلالی.محمود، حقوق بین الملل انرژی هسته‌ای و وضعیت ایران، اندیشه‌های حقوقی، سال دوم، شماره هفتم، پاییز و زمستان83،ص88

[7] عسگرخانی، ابومحمد. نظریه رژیم‌های بین‌المللی، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره57، پاییز1381، ص195

ارسال دیدگاه