قطعنامه 2336؛ آیا ایران از روند سیاسی در بحران سوریه کنار گذاشته شد؟

در فضای رسانه‌ای و تحلیلی کشور، بعضا این خط دنبال شد که نقش جمهوری اسلامی ایران در جریان آتش‌بس و صدور قطعنامه 2336 کم‌رنگ بوده است و بر همین اساس برخی این‌گونه نتیجه گرفتند که تهران در حوزه سیاسیِ بحران سوریه به نوعی از سوی روسیه کنار گذاشته شد.

اندیشکده راهبردی تبیین قطعنامه 2336 در آخرین روز سال 2016 از سوی شورای امنیت سازمان ملل صادر شد تا زمینه‌ساز تحقق تلاشی دیگر برای اجرای آتش‌بس در سوریه باشد. به دلیل این‌که نام ترکیه و روسیه در این قطعنامه ذکر شده است، در فضای رسانه‌ای و تحلیلی کشور، بعضا این خط دنبال شد که نقش جمهوری اسلامی ایران در جریان آتش‌بس و صدور قطعنامه کم‌رنگ بوده است و بر همین اساس برخی این‌گونه نتیجه گرفتند که تهران در حوزه سیاسیِ بحران سوریه به نوعی از سوی روسیه کنار گذاشته شد. این مقاله ضمن تلاش برای تبیین قطعنامه و مواردی که منجر به صدور آن شد، سعی خواهد کرد تا به سوال مذکور پاسخ دهد.

 

1- مفاد قطعنامه و پیوست‌هایش

قطعنامه 2336[1] همراه با پنج پیوست منتشر شده است. مفاد این قطعنامه به شرح زیر است؛

• تاکید بر قطعنامه‌های 2254 (2015)، 2268 (2016) و بیانیه 30 ژوئن 2012 در نشست ژنو1.

• تاکید بر حاکمیت، استقلال، وحدت و تمامیت ارضی جمهوری عربی سوریه.

• توجه به بیانیه مشترک توسط وزرای امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، روسیه و ترکیه در 20 دسامبر 2016.

• توجه و قدردانی از تلاش‌های میانجی‌گرایانه صورت گرفته از سوی ترکیه و روسیه به منظور تسهیل در ایجاد آتش‌بس در سوریه.

• اجازه به آژانس‌های امداد‌رسانی برای دسترسی سریع، امن و بدون مانع به سراسر سوریه.

• تاکید بر این‌که تنها راه‌حل پایدار برای بحران کنونی در سوریه، از طریق یک فرایند سیاسی فراگیر با هدایت سوری و مبتنی بر بیانیه ژنو1، قطعنامه‌های شورای امنیت به شماره‌های 2118 (2013) و 2254 (2015) و 2268 (2016) و بیانیه‌های مربوطه‌ی صادره از گروه بین‌المللی حمایت از سوریه است.

• استقبال و حمایت از تلاش‌های روسیه و ترکیه برای پایان‌دادن به خشونت‌ها در سوریه و هم‌چنین پیش‌برد یک فرایند سیاسی و توجه به اسناد روسیه و ترکیه در این خصوص.

• تاکید بر اهمیت استقرار کامل قطعنامه‌های شورای امنیت به‌ویژه قطعنامه‌های 2254 و 2268.

• برگزاری نشست میان دولت سوریه و نمایندگان معارضان در آستانه‌ی قزاقستان که گام مهمی پیش از ازسرگیری مذاکرات تحت نظارت سازمان ملل متحد در تاریخ 8 فوریه 2017 در ژنو است.

 

 

در پنج پیوست این قطعنامه هم مواردی هم‌چون رژیم آتش‌بس، مکانیزم ثبت موارد نقض آتش‌بس، رژیم تحریم ناقضان آتش‌بس و مذاکرات سیاسی برای حل بحران مطرح شده است. در یکی از بندهای پیوست 3 از ایجاد دفاتر روسی و ترکی کمیسیون مشترک در مسکو و آنکارا سخن به میان آمده است.

 

2- جایگاه ایران در قطعنامه و پیوست‌هایش

قطعنامه‌ی 2336 دو محور اساسی دارد؛ آتش‌بس و مذاکرات سیاسی در آستانه به‌عنوان مقدمه‌ی مذاکرات 8 فوریه در ژنو. باقی موارد از جمله احترام به تمامیت ارضی سوریه، امدادرسانی و … پیش از این نیز قطعنامه‌های دیگر و از جمله قطعنامه 2254 ذکر شده بودند.

در مذاکرات سیاسی در آستانه قزاقستان، ایران حضور نخواهد داشت. این را می‌توان از پیوست 2 قطعنامه متوجه شد. در این پیوست صرفا از حضور ضامن‌های آتش‌بس یعنی روسیه و ترکیه در کنار دولت اسد و مخالفانش در آستانه یاد شده است.[2] البته ممکن است در فرایندی خارج از قطعنامه، ایران در آستانه حضور یابد (این امر در ادامه توضیح داده می‌شود). علاوه بر این، ایران در فرایند اجرای آتش‌بس نیز نقشی در چارچوب قطعنامه ندارد. این را می‌توان با یک جستجوی ساده در متن قطعنامه و پیوست‌هایش متوجه شد. کلمه‌ی Iran در قطعنامه 2336 و پنج پیوستش تنها یک‌بار ذکر شده و آن‌هم در بندهای نخست قطعنامه است که به بیانیه مشترک توسط وزرای امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، روسیه و ترکیه در 20 دسامبر 2016 توجه داده شده است.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

3- نقش ایران در فرایند ایجاد آتش‌بسِ مطرح‌شده در قطعنامه 2336

واقعیت این است که ایران اگرچه در چارچوب قطعنامه، نقشی در خصوص آتش‌بس ندارد اما او نیز یکی از بازیگرانی بود که در حوزه آتش‌بس نظراتی را مطرح کرده و در فرایند ایجاد آن موثر واقع شده بود به‌گونه‌ای که آتش‌بس مطرح شده در قطعنامه، به نوعی در ادامه‌ی توافق سه‌جانبه‌ی تهران، مسکو و آنکارا قلمداد شده است. این را دولت آلمان به صراحت بیان کرده و گفتگوهای تلفنی‌ای که در ادامه اشاره می‌شود هم به خوبی نشان می‌دهد که ایران در ایجاد آتش‌بس مشارکت داشته، اگرچه اختلاف‌نظراتی نیز با روسیه داشته باشد. البته طبیعی است که نقش روسیه به دلیل قدرت مانور بین‌المللی و نهادی‌اش در این خصوص بیشتر از ایران باشد. از سوی دیگر ترکیه هم که به‌نوعی جبهه معارضان را نمایندگی می‌کند، نقش پررنگ‌تری در این امر ایفا کرده است که امری قابل پذیرش است (این امر در ادامه توضیح داده می‌شود).

نگاهی به خبرهای چند روز منتهی به صدور قطعنامه 2336 می‌تواند در فهم نقش ایران در ایجاد آتش‌بس موثر باشد. به‌عنوان مثال در چهارشنبه 8 دی‌ماه 95 خبری منتشر شد مبنی بر این‌که هیئت‌های مذاکره‌کننده ترکی و روسی بر سر چارچوب آتش‌بس فراگیر در سوریه توافق کرده‌اند و بزودی آن را به دولت سوریه و گروه‌های معارض ارائه خواهند داد. نکته جالب اما تماس مولود چاووش‌اوغلو وزیر خارجه ترکیه به دکتر ظریف همتای ایرانی‌اش در 7 دی و گفتگو بر سر آتش‌بس بوده است. چاووش‌اوغلو علاوه بر این تماس، دو بار هم با لاوروف وزیر خارجه روسیه گفتگوی تلفنی داشته است.[3] شبکه المیادین هم روز پنج‌شنبه 9 دی از گفتگوی وزرای خارجه ایران و روسیه در خصوص وضعیت سوریه و توافق بر سر آتش‌بس و هم‌چنین ضمانت اجرای این آتش‌بس از سوی آنکارا و مسکو خبر داده بود.  در 11 دی، کاخ ریاست جمهوری روسیه اعلام کرد که ولادیمیر پوتین و حسن روحانی، رؤسای جمهور روسیه و ایران در مورد سوریه تلفنی گفت‌گو کرده‌اند. شبکه الحدث گزارش داد دو طرف در این تماس تلفنی بر ضرورت هماهنگی و اجرای توافق آتش‌بس در سوریه و آغاز روند گفت‌وگوهای سیاسی برای ایجاد راه حل مسالمت آمیز در این کشور تأکید کرده‌اند. رؤسای جمهور ایران و روسیه همچنین در مورد اقدامات لازم برای شروع گفت‌و‌گوهای سوریه در آستانه، پایتخت قزاقستان گفت‌وگو کرده‌اند.

اما پس از صدور قطعنامه 2336، «گئورگ اشترایتر» معاون سخنگوی دولت آلمان اعلام کرد که دولت این کشور از آتش‌بس در سوریه که «با حضور ایران، روسیه و ترکیه» محقق شده است، استقبال می‌کند. او گفت: «ما می‌دانیم که روسیه، ترکیه و ایران برای دستیابی به آتش‌بس مدیریت کرده‌اند و این اقدام را به وسیله مذاکره با آنهایی که قدرت نظامی دارند انجام داده‌اند.»[4]

 

4- قطعنامه‌ای در ادامه‌ی بیانیه مسکو

قطعنامه 2336 را می‌توان ادامه‌ی بیانیه نهایی نشست سه‌جانبه‌ی ایران، روسیه و ترکیه در مسکو دانست که 30 آذرماه منتشر شد. در این بیانیه به مواردی اشاره شده که محورهای قطعنامه 2336 شده‌اند؛ استقلال، یکپارچگی و تمامیت ارضی سوریه، تاکید بر قطعنامه 2254، گسترش آتش‌بس، ازسرگیری فرایند سیاسی مطابق با قطعنامه 2254 و توجه به پیشنهاد رئیس جمهور قزاقستان مبنی برمیزبانی از نشست دولت سوریه و معارضین. در بند 5 بیانیه مسکو آمده است: «ایران، روسیه و ترکیه آمادگی خود را برای تسهیل و ایفای نقش به عنوان ضامنین موافقتنامه‌ای که با مذاکره بین دولت سوریه و معارضه در آینده حاصل خواهد شد، ابراز می‌کنند. آن‌ها از دیگر کشورهایی که بر وضعیت میدانی نفوذ دارند، دعوت می‌کنند تا همین کار را بکنند.» در این بند اگرچه ایران را هم به‌عنوان ضامن توافق معرفی کرده‌ است اما در قطعنامه 2336 چنین امری رخ نداده. البته با توجه به این‌که بند 5 بیانیه مسکو سپس از همه کشورهای دارای نفوذ بر وضعیت میدانی دعوت کرده تا آن‌ها هم در جایگاه ضامن قرار گیرند، به نظر می‌رسد این امر چندان قطعی نبوده و مهم نبوده است.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

5- ارتقای نقش ترکیه و یک مقایسه غلط با ایران

 در فوریه 2016 شورای امنیت سازمان ملل متحد، قطعنامه 2268 را در خصوص بحران سوریه صادر کرد.[5] این قطعنامه با قطعنامه 2336 شباهت‌ها و تفاوت‌هایی دارد. از جمله‌ شباهت‌های هر دو قطعنامه، سازوکار یک آتش‌بس در سوریه است. در هر دو قطعنامه به امدادرسانی هم اشاره شده است. حتی در قطعنامه 2268، مذاکرات سیاسی مبتنی بر حسن نیت طرفین سوری نیز ذکر شده اگرچه جزئیات این مذاکرات در قطعنامه 2336 بیشتر و دقیق‌تر است.

اما یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های این دو قطعنامه، جایگزینی ترکیه به‌جای آمریکا است. قطعنامه 2268 به صورت آشکار و مشخصی ناشی از اراده‌ی روسیه و آمریکا و تلاش‌های این دو برای برقراری آتش‌بس در سوریه بود. قطعنامه در واقع نهادی و حقوقی‌شدن توافق این دو بازیگر بود که مورد پذیرش سایر اعضای شورای امنیت نیز قرار گرفت. حالا اما در قطعنامه‌ی 2336 ترکیه توانسته با ارتقای نقش سیاسی، خود را به‌عنوان یکی از طرفین توافق آتش‌بس و سپس قطعنامه‌ی 2336 قرار دهد. اما آیا این به‌ معنای کاهش نقش ایران است؟ برخلاف برخی تحلیل‌هایی که طی روزهای اخیر منتشر شد، به نظر نگارنده ارتقای نقش ترکیه در این امر به‌ معنای کاهش نقش ایران نیست. اساسی‌ترین استدلالی که در این خصوص قابل ذکر است این می‌باشد که ترکیه خود را نماینده جبهه‌ای می‌داند که در بحران سوریه، در مقابل جبهه مورد حمایت روسیه و ایران قرار دارد. لذا ارتقای نقش بازیگری در طرف مقابل به معنای کاهش نقش ایران در این سوی میدان نیست.  البته در خصوص دلایل این ارتقای نقش ترکیه، جایگاه آن در رقابت‌های منطقه‌ای میان ترکیه و ایران و این‌که آیا ارتقای نقش ترکیه، واقعی است یا موقت و … می‌توان مواردی را ذکر کرد که خارج از هدف و چارچوب این مقاله است.

انتقادها به قطعنامه 2336 که با محوریت ترکیه و روسیه صادر شده است، در حالی صورت می‌گیرد که پیش از این در داخل کشور نسبت به قطعنامه 2268 که با محوریت روسیه و آمریکا تصویب شد، کمتر چنین انتقادهایی مطرح شده بود. این امر تامل‌برانگیز است.

 

6- ایران و ابتکار عمل سیاسی روسیه در سوریه

یکی دیگر از مواردی که در برخی نقدهای داخلی به قطعنامه 2336 دیده می‌شود، غلبه‌ی قدرت دیپلماتیک روسیه بر ایران و انفعال تهران در بازی مشترک با مسکو است. به نظر می‌رسد در بررسی این نقد باید برخی محدودیت‌ها و مقدورات ایران مد نظر قرار گیرد.

روسیه قدرتی بزرگ در صحنه نظام بین‌الملل است که علاوه بر مشارکت، از ویژگی تعیین‌کنندگی در معادلات قدرت و نظم در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی برخوردار است. از سوی دیگر روسیه عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد است و از قدرت مذاکراتی وارتباط‌گیری با بازیگران مختلف برخوردار می‌باشد. این موارد به او کمک می‌کند تا قدرت مانور معناداری به خصوص در عرصه سیاسی داشته باشد. نوع نگاه روسیه به سوریه موجب شده است تا او علاوه بر ورود میدانی به این بحران، در حوزه سیاسی، اصلی‌ترین بازیگر در میان حامیان دولت بشار اسد باشد. آیا این به‌ معنای تطبیق کامل اهداف سیاسی مسکو با تهران یا با دمشق است؟ قطعا پاسخ منفی است. روسیه از قدرت سیاسی و نهادی خودش بهره می‌برد تا اهدافش را پیش برد. تا وقتی که بخش مهمی از اهداف تهران و دمشق با او مشابه است، این همراهی سیاسی ادامه خواهد داشت. از سوی دیگر طبیعی است که وقتی چنین بازیگری با ابزارهای متعدد قدرت از جمله دارا بودن حق وتو در این سوی میدان حضور دارد، ایران و سوریه هم ترجیح دهند تا فصل مشترک اهداف سیاسی‌شان  با مسکو را از طریق او مطرح کنند. به‌عنوان مثال پس از تصویب قطعنامه 2336 شورای امنیت سازمان ملل متحد، ولید المعلم وزیر خارجه سوریه اظهار داشت: «سوریه به ضمانت روسیه برای توافق آتش‌بس اعتماد دارد چرا که آن‌ها شرکای ما در جنگ علیه تروریسم هستند.»[6] مشکل اما جایی است که روسیه بخواهد ابتکار عمل سیاسی را بدون هرگونه همکاری با ایران و سوریه در دست گیرد. حداقل تا کنون چنین امری در مسائل اصلی مشخص نشده است. با این وجود منطقا ایران باید ظرفیت دیپلماسی خود را برای ایفای نقشی پررنگ‌تر در بحران سوریه افزایش دهد. این امر با نزدیک‌تر شدن به پرده‌های آخر بحران سوریه، مهم‌تر خواهد شد.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

7- برابری ضامن‌ها؛ چرا نام ایران در قطعنامه ذکر نشده؟

یکی دیگر از مواردی که در برخی نقدهای داخلی به قطعنامه 2336 مطرح شده است، نقش ترکیه و روسیه در متن قطعنامه و پیوست‌هایش می‌باشد. اساس این نقد این است که چرا ایران چنین نقشی را دارا نیست و نام ایران در قطعنامه صرفا یک‌بار آمده؟

به نظر می‌رسد در پاسخ به این نقد باید به برابری ضامن‌ها توجه کرد. همان‌گونه که در بالا با تفصیل بیشتری آمد، ایران در فرایند ایجاد آتش‌بس مشارکت داشته است. البته این مشارکت به معنای تطبیق نظرات روسیه و ایران در این خصوص نیست، اما وقتی روسای جمهور ایران و روسیه بر سر آتش‌بس با یک‌دیگر گفتگوی تلفنی دارند، نمی‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که ایران تماما از فرایند ایجاد آتش‌بس کنار گذاشته شده و اختلاف‌نظرات در این حوزه حداکثری است. این امر با توجه به قدرت میدانی ایران و حزب‌الله در سوریه، قابلیت تحلیل بیشتری دارد که از حوصله این مقاله خارج است. لذا ایران در فرایند ایجاد آتش‌بس حضور داشته اما وقتی بناست در چارچوب قطعنامه‌ی شورای امنیت، ضامن‌های حفظ آتش‌بس معرفی شوند، منطقا پذیرفته نیست که سه ضامن معرفی شود، به‌گونه‌ای که دو ضامن حامی یک سوی میدان و یک ضامن حامی سوی دیگر میدان باشند. نمی‌شود در کنار ترکیه‌ای که حامی جبهه معارضان مسلح (تروریست‌ها) است، ایران و روسیه هم به طور هم‌زمان به عنوان ضامن معرفی شوند چرا که به‌ لحاظ سیاسی و رویه‌های جانب‌دارانه، توازن و برابری ضامن‌ها مخدوش می‌شود.

 

8- تروریست‌ها روسیه را بر ایران ترجیح می‌دهند!

به دلایل متعددی، ترجیح تروریست‌ها این است که از میان روسیه و ایران، روسیه در کنار ترکیه، ضامن آتش‌بس باشد. این را می‌توان به خوبی در یکی از بیانیه‌های ارتش آزاد که مدت‌هاست پیاده‌نظام ترکیه محسوب می‌شود، یافت. در این بیانیه که 10 دی‌ماه و ساعاتی پس از صدور قطعنامه 2336 منتشر شد، آمده است: «نقش روسیه در تضمین آتش‌بس، به تواناییش در مقابله با اقدامات ایران بستگی دارد.» ارتش آزاد سوریه در ادامه ادعا کرده است که ایران از آتش‌بس راضی نیست و منافعش در شکست آن است.[7] همین گروه یک روز بعد در بیانیه‌ای دیگر تاکید کرد که نقض آتش‌بس توافق شده در چندین منطقه از جمله شهرک وادی بردی که هدف حملات نیروهای سوری و ایرانی قرار می‌گیرد، هم‌چنان ادامه دارد. در پایان بیانیه هم از دولت ترکیه به دلیل تلاش برای «تحقق واقعیت بهتر برای سوری‌ها و حمایت از مساله آن‌ها» تقدیر شده بود![8]

 

9- ضامن‌ها پاسخ‌گوی شکست‌اند!

یکی دیگر از مواردی که می‌توان در پاسخ به برخی نقدها در خصوص تضعیف جایگاه ایران در چارچوب قطعنامه 2336 عنوان کرد، شکست‌های همیشگی آتش‌بس‌ها در سوریه می‌باشد.

فارغ از قطعنامه 2336 و مذاکرات سه‌جانبه‌ی تهران، مسکو و آنکارا، «آتش‌بس» در نشست‌های دوجانبه‌ی روسیه و آمریکا و در چندین نشست چندجانبه و حتی در شورای امنیت سازمان ملل هم مورد بررسی قرار گرفته بود. یکی از محورهای اصلی نشست ژنو1 که 30 ژوئن 2012 برگزار شد، همین مساله بود. آتش‌بس در این کنفرانس بخشی از یک طرح کلی‌تر برای ایجاد دولت انتقالی بود؛ «باید جلوی خونریزی‌ها گرفته شود و همه طرف‌های درگیری به آتش‌بس متعهد باشند.» البته هیچ سازوکار اجرایی مشخصی برای این امر طراحی نشد. در بیانیه کنفرانس وین1 که 30 اکتبر 2015 برگزار شد هم در خصوص «آتش‌بس» آمده بود: «شرکت‌کنندگان، همراه با سازمان ملل متحد، مدالیته آتش‌بس سراسری و اجرای آن که در تاریخی معین و هم‌راستا با این فرایند سیاسی جدید آغاز خواهد شد را مورد بررسی قرار خواهند داد.» منظور آن بود که در وین‌2 مدالیته آتش‌بس مشخص می‌شود. مواردی در وین2 در این خصوص آمد اما باز هم آتش‌بس که عمری قابل تامل داشته باشد، شکل نگرفت.

واقعیت این است که با وجود این تاکیدات مکرر بر «آتش‌بس»، هم‌چنان یک آتش‌بسِ ساختارمند در سوریه محقق نشده است. حداقل از زمانی که روسیه به صورت جدی‌تری وارد معادلات سوریه شد و خود را در عرصه سیاسی و مذاکراتی به آمریکا تحمیل کرد، آتش‌بس‌ها با محوریت مذاکرات دوجانبه مسکو و واشنگتن مقرر و محقق شده‌اند و حالا هم که روسیه و ترکیه به عنوان دو ضامن آتش‌بس جدید در قطعنامه 2336 نام برده شده‌اند، نشانه‌های شکست آتش‌بس آشکار شده است. هر دو طرف نیز یک‌دیگر را به نقض آتش‌بس متهم می‌کنند. مرکز روسی نظارت بر آتش‌بس در حمیمیم سوریه از نقض مکرر آتش‌بس از سوی تروریست‌ها خبر داده. از آن سو نیز گروه‌های معارض سوریه گفته‌اند که به دلیل نقض‌های بسیار آتش‌بس از سوی دولت بشار اسد، گفتگوهای مقدماتی مربوط به مذاکرات آستانه در قزاقستان را متوقف کرده‌اند.[9]

در چنین شرایطی، ترکیه و روسیه مسئول شکست آتش‌بس محسوب می‌شوند و نه ایران. اگرچه این را نمی‌توان انکار کرد که ضامن‌بودن می‌توانست نوعی ارتقای نقش برای ایران محسوب شود که به دلایلی که بعضا ذکر شد، ایران نمی‌تواند از این امر برخوردار باشد اما قطعا هم‌چنان در معادلات سوریه اثرگذار است.

 

10- حضور ایران در آستانه؛ مساله این است

همان‌طور که بالا نیز ذکر شد، قطعنامه 2336 صرفا از دولت بشار اسد، معارضان و ضامن‌ها یعنی ترکیه و روسیه برای حضور در نشست آستانه نام برده است. اگر این متن، محور باشد، بازیگر دیگری نباید در آستانه حضور یابد. اما برخی خبرها گویای این است که بازیگران دیگری نیز در این نشست حضور خواهند داشت.

وزیر خارجه ترکیه ضمن درخواست برای حضور ایالات متحده در مذاکرات صلح سوریه که قرار است در «آستانه» پایتخت قزاقستان انجام شود، گفته است که نباید هیچ طرفی را از گفت‌وگوها حذف کرد.[10] ویتالی چورکین نماینده دائم روسیه در سازمان ملل هم در پاسخ به سوالات خبرنگاران درباره دعوت از نمایندگان ایران، عربسان و سازمان ملل برای حضور در مذاکرات آستانه، گفته که از استفان دی میستورا نماینده سازمان ملل در امور سوریه برای حضور در این نشست دعوت به‌عمل آمده اما درباره حضور ایران و عربستان در آن، ابهام وجود دارد.

به نظر می‌رسد ایران باید بر دو حالت برای برگزاری نشست آستانه اصرار داشته باشد؛ یا نشست صرفا با حضور بازیگرانی که نام‌شان در قطعنامه ذکر شده یعنی روسیه، ترکیه، دولت سوریه و معارضان برگزار شود و یا این‌که در صورت ورود بازیگر جدید، تهران نیز حتما باید در این نشست حضور داشته باشد. این امر می‌‌تواند حضور ایران در مذاکرات سیاسی را تثبیت کند. در شرایطی که آنکارا از هم‌ اکنون در حال زمینه‌سازی برای حضور آمریکا در آستانه است، انتظار است که روسیه نیز از ورود ایران به این مذاکرات، قاطعانه حمایت کند. به نظر می‌رسد اینجا، جایی است که تهران باید مصرانه بر آن پافشاری کند.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr5', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr5", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

چند ضرورت برای حضور موثر در پرده‌های پایانی بحران سوریه

به نظر می‌رسد با توجه به این‌که راهکار نهایی در بحران سوریه همانند سایر بحران‌های مشابه دیگر، از کانال سیاست عبور می‌کند، باید در شرایطی که حلب آزاد شده ، ضمن حفظ و توسعه‌ی دستاوردهای نظامی، به موارد زیر توجه داشت؛

 

الف. شناخت عدم‌قطعیت‌های روسیه

دو خطر روابط ایران و روسیه را تهدید می‌کند؛ نخست خوش‌بینی مضاعف به پوتین که موجب عدم تحلیل و برآورد صحیح از اهداف و رفتارهای مسکو می‌شود و دوم، بدبینی مطلق به روسیه که هرگونه ارتباط‌گیری و تعریف حوزه مشترک با او را به زیان تهران قلمداد می‌کند. ایران محکوم به داشتن یک برآورد واقعی و همه‌جانبه از نیات راهبردی و برآورد رفتارهای آتی روسیه است تا بتواند با شناسایی عدم‌قطعیت‌های او، حدود و ثغور همکاری خود با مسکو را مبتنی بر اهداف مشترک سامان دهد. هرچقدر دستاوردهای میدانی در سوریه بیشتر می‌شود و به پرده‌ی آخر بحران که از جنس مذاکره سیاسی است نزدیک‌تر شویم،  این ضرورت، حیاتی‌تر می‌شود.

 

ب. افزایش تحرکات دیپلماتیک

تجربه نشان داده است که هر چقدر دستاورهای طرفین در معادلات میدانی بیشتر باشد، دستاوردهای سیاسی نیز بیشتر خواهد بود. این رابطه، یک‌طرفه است. وقتی تسلط میدانی محور مقاومت در سوریه کم بود، کرسی این کشور در اتحادیه عرب به معارضان واگذار شد و حالا که دستاوردهای میدانی به سود محور مقاومت در حال رقم خوردن است، مواضع همسوی مصر آشکارتر شده تا جایی که بر اساس برخی اخبار، قاهره در حال رایزنی با اردن است تا دمشق به نشست آتی اتحادیه عرب دعوت شود. این امر بیان‌گر این است که ایران باید به موازات تحرکات میدانی، بر حجم اقدامات  دیپلماتیک خود بیفزاید.

 

ج. هم‌افزایی میدانی و دیپلماتیک ایران

با احتساب نزدیک شدن به گام‌های نهایی بحران سوریه از یک سو و برخی عدم‌قطعیت‌های رفتاری روسیه که امری محتمل است، هم‌افزایی دو حوزه‌ی میدانی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران با محوریت اهداف راهبردی نظام از ورود به بحران سوریه، باید بیشتر و بیشتر شود. تجربه بحران‌های مشابه از جمله بوسنی به خوبی نشان می‌دهد که این هم‌افزایی چقدر برای حفظ منافع راهبردی ضروری است.

 


منابع:

[1] . https://www.un.org/press/en/2016/sc12663.doc.htm

[2] . Hopeful that, with the full observance of the ceasefire to realize a genuine political transition, based on the Geneva communiqué and Security Council resolution 2254 (2015), the regime and the opposition will soon meet in Astana, with the presence of the guarantor countries, to take concrete steps towards revitalizing the United Nations-led political process.

[3] . http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13951008000445

[4] . http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13951013001285

 

[5] . متن کامل قطع‌نامه 2268 در اینجا قابل مشاهده است:

http://www.securitycouncilreport.org/atf/cf/%7B65BFCF9B-6D27-4E9C-8CD3-CF6E4FF96FF9%7D/s_res_2268.pdf

[6] . http://www.almayadeen.net/news/politics/49221

[7] . http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13951010000937

[8] . http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13951011000960

[9] . http://www.alhayat.com/m/story/19394369#sthash.djG6TqKS.dpbs

[10] . http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13951010000798

ارسال دیدگاه