ضمن تاکید بر نفوذ عمیق لابی صهیونیستی در آمریکا

مرشایمر: باید از سوریه حمایت کنیم نه اینکه به دنبال سرنگونی اسد باشیم

تحلیلگر ارشد آمریکایی و بنیانگذار نظریه «رئالیسم تهاجمی» ضمن انتقاد از «ساده‌لوحی اوباما» در مذاکرات سازش، از سیاست آمریکا برای سرنگونی دولت سوریه به شدت انتقاد کرد.

«جان مرشایمر» از مشهورترین نظریه‌پردازان آمریکایی روابط بین‌الملل، در حالی که دونالد ترامپ کار خودش را به عنوان رئیس‌جمهور آغاز کرده، تحلیلی درباره سیاست خارجی دولت باراک اوباما ارائه داد.

او به «لوبلاگ» گفت: «مشکل اینجا است که دولت اوباما سیاستهای معیوب و مخدوش را پیگیری کرد. سوریه نمونه عالی این موضوع است. سوریه در واقع، یک تلاش دیگر آمریکا برای تغییر رژیم بود. مارس 2011 بهار عربی سوریه را هدف قرار داد و در آگوست همان سال هیلاری کلینتون و باراک اوباما خواستار تغییر رژیم شدند. ما نباید برای تغییر رژیم تلاش می‌کردیم اگر قرار بود کاری بکنیم، ما باید در آن زمان حکومت اسد را تقویت می‌کردیم. اما به جای این کار، آمریکا به شدت درگیر تلاش برای سرنگونی اسد از قدرت شد».

استاد دانشگاه شیکاگو ادامه داد: «درست است که آمریکا از نیروهای ارتش خود در سوریه(برای سرنگونی اسد) استفاده نکرد و در نتیجه افراد دست راستی در آمریکا می‌گویند که ما عملا هیچ کاری برای خلاص شدن از دست اسد نکردیم اما این حرف،‌ درست نیست چرا که ما نقشی مهم در تشکیل ائتلافی از کشورها که مستقیما از شورشیان سوری برای سرنگونی رژیم حمایت کرده‌اند، داشتیم و ما به شدت در این تلاش درگیر بودیم. دلیل اینکه اوباما نیروهای پیاده نظامی به سوریه نفرستاد، قابل فهم است. پس از افغانستان و عراق ما برای توسل به ارتش آمریکا به منظور تبدیل کشورهایی مثل سوریه به دموکراسی فرمولی خارق العاده نداشتیم. تندروها(در آمریکا) فهمیدند که حمایت کمی از اعزام پیاده نظام آمریکایی به سوریه وجود داشت و در نتیجه آنها توسل به قدرت نیروی هوایی برای حل مشکل را خواستار شدند اما ما قبلا از نیروی هوایی در لیبی استفاده کردیم و ببینید که آنجا چه شد. به یک شکست بسیار بزرگ منتهی شد. بنا بر این، ایده توسل به نیروی هوایی در سوریه برای حل مشکل، ایده‌ای خنده‌دار است. هیچ استراتژی عملی و ممکنی برای سرنگونی اسد و ایجاد یک سوریه پایدار وجود نداشت. سرنگونی یا حتی تضعیف اسد تنها سبب رها شدن نیروهای گریز از مرکزی می‌شد که به یک جنگ داخلی وحشتناک می‌انجامید و این همان چیزی است که اتفاق افتاد».

مبدع نظریه «واقعگرایی (رئالیسم) تهاجمی» در بخش دیگری از این مصاحبه افزود: «برای من خیلی شگفت آور است که ارتش آمریکا همچنان در حال جنگیدن در جنگ‌هایی در مناطقی مانند افغانستان و عراق است. افغانستان اکنون به طولانی ترین جنگ در تاریخ آمریکا تبدیل شده است. با توجه به جنگ ویتنام، من هرگز فکر نمی‌کردم ما قادر به جنگیدن در جنگی شبیه به آن در افغانستان باشیم».

او در بخش دیگری از مصاحبه به موضع تلاشهای ناکام دولت قبلی آمریکا در قبال مذاکرات سازش بین رژیم صهیونیستی و تشکیلات خودگردان پرداخت.

مرشایمر گفت: «اوباما از همان ابتدا بسیار متعهد به حصول توافقی بین اسرائیل و فلسطینیان بود. اما شرایط طوری بود که ساده لوحی او را برجسته کرد. حقیقت آن است که طی دهه‌های گذشته اسرائیل به کشوری به شدت تندرو تبدیل شده است و نقطه ثقل سیاسی آن به سمت دست راستی‌ها حرکت کرده است و در سال‌های آینده هم این روند ادامه خواهد یافت. بنیامین نتانیاهو که سالها نخست وزیر اسرائیل بوده است، هیچ منفعتی در راه حل دو دولت ندارد. این یعنی که اوباما مجبور بود مستقیما با او وارد چالش شود. در سال 2009، 2010،‌ 2011 و حتی در دور دومش، اوباما مستقیما با نتانیاهو سرشاخ شد و او هر دفعه به خاطر قدرت لابی اسرائیل در آمریکا به او باخت».

وی البته با اشاره به پیشبرد برجام علی رغم مخالفت‌های نتانیاهو گفت: «وقتی موضوع چیزی غیر از فلسطینیان مطرح می‌شود، رئیس‌جمهور آمریکا یک فرصت معقول برای پیروزی در اختیار دارد. رئیس‌جمهور (رونالد) ریگان در دهه 1980 توانست در ماجرای فروش سلاح به عربستان سعودی پیروز شود و هیچ تردیدی نیست که رئیس‌جمهور اوباما در توافق هسته‌ای ایران پیروز شد اما وقتی موضوع فلسطینیان مطرح می‌شود و همینطور راه حل دو دولتی،‌برای هر رئیس‌جمهوری غیرممکن است که با اسرائیلیها تقابل کند و پیروز شود. اوباما ساده لوح بود که فکر می‌کرد می‌تواند بر اسرائیل برای دادن یک دولت به فلسطینیان، فشار بیاورد. همینطور جان کری(ساده لوح بود)».

تاکید مرشایمر بر پیروزی ریگان در فروش سلاح به عربستان سعودی به معامله تسلیحاتی  در سال 1981 برمیگردد؛ معامله ای که علی رغم مخالفت اسرائیل انجام شد.

تحلیلگر ارشد آمریکایی درباره‌ آینده رژیم صهیونیستی پیشبینی کرد: «ما به سمت اسرائیل بزرگتر پیش می‌رویم که یعنی اسرائیل هم نوار غزه و هم کرانه باختری را کنترل کند. وقتی به همه شهرک نشینیها در کرانه باختری و قدس شرقی نگاه می‌کنید، راه حل دو دولتی دیگر ممکن نیست. مهم تر از آن، اینکه مرکز ثقل سیاسی اسرائیل دارد به سمت راست(دست راستیها) حرکت می‌کند و در نتیجه شما هیچ حوزه رای گیری واقعی در اسرائیل نخواهید دید که حامی یک دولت فلسطینی در مرزهای اسرائیل باشد. این بدان معنا است که یک اسرائیل بزرگتر ایجاد می‌شود که همان دولت آپارتاید است».

مرشایمر افزود: «این، مشکلی بزرگ برای اسرائیل و همنیطور آمریکا است چون ما  خیلی به هم مرتبط و همیشه با هم بوده‌ایم. اینکه اسرائیل چه می‌کند و چطور اقدام می‌کند، بسیار بر وجهه آمریکا اثر دارد. به همین دلیل است که رئیس‌جمهور اوباما و پیش از او رئیس‌جمهور جورج بوش و قبل از او رئیس‌جمهور بیل کلینتون اقدامات زیادی در قبال راه حل دو دولتی انجام دادند. همه آنها می‌دانستند که این، به نفع منافع ملی آمریکا است و همچنین حس می‌کردند که این در جهت منافع ملی اسرائیل است که به نظر من هم، همینطور است اما همه این سه نفر شکست خوردند و در واقع آنها حتی به حصول به توافق، حتی نزدیک هم نشدند و در حال حاضر، عملا هیچ امیدی وجود ندارد».

***

• این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران بازنشر یافته و الزاماً منعکس‌کننده‌ی مواضع و دیدگاه‌های اندیشکده راهبردی تبیین نیست.
• پیوند اصل گزارش:
https://lobelog.com/bacevich-and-mearsheimer-on-u-s-policy-in-the-middle-east/
 • منبع: فارس

ارسال دیدگاه