اندیشکده راهبردی تبیین – هفته گذشته اخباری منتشر شد مبنی بر احتمال صدور دستور اجرایی از سوی دونالد ترامپ رئیسجمهوری ایالاتمتحده آمریکا در راستای تحریم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جماعت اخوان المسلمین. قبل از آن هم دستور اجرایی دیگری در زمینهی ورود مهاجرین از سوی دولت جدید آمریکا صادر شد که ورود مهاجرین از هفت کشور مسلمان را ممنوع میکرد و این دستور با جنجالی بزرگ در ابتدای کار دولت ترامپ همراه شد. به تازگی سباستین گورکا دستیار ترامپ و همکار سابق استیو بنون استراتژیست ترامپ، از تئوری “جنبش جهاد گرای جهانی” که دستورات خود را از قرآن می گیرد رونمایی کرد!
برای شناخت چرایی جدیتر شدن رویکرد ضد اسلامی دولت جدید آمریکا ضروری است کتابی را معرفی کنیم که در سال 2010 توسط جمعی از ژنرالها و مسئولین آمریکایی نوشته شده است: «شریعت؛ تهدیدی علیه آمریکا»
لازم به ذکر است متن کامل اصلِ کتاب مذکور، جهت استفاده پژوهشگران و علاقهمندان، در بالای همین صفحه قابل دریافت است.
***
کتاب ضد اسلامی «شریعت تهدیدی علیه آمریکا» توسط 15 نویسنده تهیه شده که از میان نویسندگان آن میتوان جیمز وولسی رئیس سابق سیا و مشاور امنیت ملی دوران انتخابات ترامپ و فرانک گفنی رئیس مرکز سیاست امنیت، رئیس اندیشکده «ضد جهاد» و از نزدیکان رئیس سیا «مایک پومپئو» را نام برد. ژنرال ویلیام بویکین نویسندهی دیگر این کتاب از مسیحیان محافظه کار است که در دوران بوش در معاونت اطلاعات وزارت دفاع آمریکا مشغول به کار بوده است. نویسندهی دیگر ژنرال هری سویستر است که در ارتش ایالاتمتحده شاغل بوده است. جوزف اشمیتز نویسنده دیگری است که در بخش بازرسی کل وزارت دفاع مشغول به کار بوده است.
قبل از خواندن ترجمهی کامل بخش نتیجهگیری این کتاب، عناوین فصلهای مختلف کتاب ارائه میشود:
تعریف شریعت اسلام
رابطه جهاد و شریعت
نگرش امنیتی شریعت
اخوان المسلمین و تهدیدهای این سازمان
معرفی ولایت فقیه از نگاه امام خمینی (ره)
معرفی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی قدس
معرفی دیگر سازمانهای اسلامی هم چون حزبالله و حماس و …
ویژگیهای ضد قانون اساسی شریعت
بررسی آسیبپذیریهای غرب در برابر شریعت
شکست رهبری آمریکا علیه شریعت
ترجمه کامل بخش نتیجهگیری کتاب
دولتهای قبلی ایالاتمتحده، تهدیدی که شریعت اسلام علیه «حکومت مبتنی بر قانون اساسی» و «جامعهی آزاد آمریکا» دارد را درک نکردند، چه رسد به آنکه مقابلهی موفقیتآمیزی با آن داشته باشند. در گذشته چنین ناکامیهایی از روی بیملاحظگی بود اما امروزه دیگر نمیتوان آنها را تحمل کرد.
اسناد پیشین، ماهیت حقیقی تفوقطلبانه و خودکامهی شریعت را مستند کردهاند و ناسازگاریاش با «قانون اساسی» بهعنوان تنها منبع قانون این کشور را روشن نمودهاند. چنانکه دیدهایم، شریعت صراحتاً به دنبال آن است که دولت اسلامی را جایگزین «حکومت مبتنی بر نمایندگی» کند، و با خلافت جهانی درصدد نابودی نهادهای سیاسی خودمختار و ملی است.
ازاینرو اگر شریعت را یک نظام حقوقی بیگانه بدانیم که با قانون اساسی ایالاتمتحده خصومت و تناقض دارد، و روشهای خشونتآمیز و غیرخشونتآمیز را به مخاطبان توانمندی دیکته میکند که آمادهی اقدامات خطرناکاند، پس منطقاً میتوان گفت آنهایی که به روشهای خشونتآمیز یا پنهانی به دنبال استقرار شریعت در آمریکا هستند، مرتکب آشوبی مجرمانه شدهاند، نه آنکه مشغول عمل به یک دین باشند.
بیتوجهی به این واقعیت، خطری که از جانب شریعت ایجاد میشود را کاهش نمیدهد. برعکس، از منظر پیروان شریعت، این همراهی (حتی به نام مدارای مذهبی) بهمنزلهی «تسلیم» در برابر دکترین آنهاست. نتیجهی ناگزیر این فرآیند، جسورتر شدن آنهایی است که میخواهند دستورکار خود را بر ما تحمیل کنند، و کاملاً محتمل است برای این کار بهجای تکنیکهای پنهان و غیرخشونتآمیز، به استفاده از زور متوسل شوند.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
بالاخره الگوی (حضرت) محمد (ص) نیز میگوید که خشونت فقط وقتی کاربردی نباشد، کنار گذاشته میشود. شواهد اینکه دیگر به جهاد متمدنانه نیازی نیست، لاجرم به حملات جهادی بیشتر و هولناکتر منجر خواهد شد.
بعلاوه، این رفتار که اغلب بهعنوان ضرورتی برای اجتناب از بیگانهسازی، «مسلمانان میانهرو» توجیه میشود، عموماً نتیجهی معکوس دارد: همانند سایر قلدرها و گردنکلفتها، تلاش برای آشتیجویی با اسلامگرایان موجب تقویت ارادهی آنها جهت سلطه بر هممذهبان و واداشتن آنها به همرنگی با شریعت میگردد. در مساجد، محلهای کار، مؤسسات مالی، دادگاهها و حکومت، نتیجهی عملی امتیاز دادن به شریعت بواقع این است که مسلمانان مطیعِ قانون و سازشکار که این کشور را گرامی میدارند را از فرصت لذت بردن و پاس داشتن یک جامعهی آزاد محروم میکند.
چنانکه در این مطالعه نشان داده شده است، میتوان گفت بهترین مثال این سندرم همانا پذیرش دادوستدهای مالی مطابق شریعت توسط غرب است که یک عمل جهادی مخفیانهاند. وقتی گزینهی ادارهی امور مالی به شیوهی «مطابق شریعت» (که بنا به دکترین شریعت «واجب» است) در کار نباشد، مسلمانان در آمریکا میتواند دست به تراکنشهایی بزنند که تابعان شریعت آن را حرام (ناپاک) میدانند.
ولی وقتی چنین ترتیباتی موجود باشند، مسلمانان غیرمقید زیر فشار شدیدی برای همرنگی با شریعت قرار میگیرند. یکی از پیامدهای مشکلآفرین این فرآیند آن است که دستهی اخیر در مکانیسمهای مالی مطابق شریعت، «عشریه» (یکدهم) میدهند که در نهایت برای تأمین مالی جهاد استفاده میشود.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
یک نکتهی دردسر آفرین خاص نیز تلاشهای منسجم دولتهای متوالی ایالاتمتحده برای پذیرش اخوانالمسلمین هم در اینجا و هم در خارج بوده است. چنانکه پیشتر توضیح داده شد، مأموریت این سازمان «نابودسازی تمدن غربی از درون … به دست تیرهبخت خویش و به دست اخوان» است.
پیچیدن نسخهی فاجعه یعنی تکیه بر عناصر اخوان جهت «تماس با جامعهی مسلمانان»، چه رسد به انتصاب آنها به مناصب ذینفوذ حکومتی. این کار مایهی برجستگی و مشروعیت آن عناصری از دشمن میشود که دستاندرکار اقدامات آشوبگرانهی مخفی و نهچندانمخفی هستند. این کار، نفوذ و تأثیرگذاری آنها بر آژانسهای اطلاعاتی، اجرای قانون و امنیت ملی و میهنی را تسهیل میکند که مسؤول تشخیص و شکست دادن چنین تهدیدهایی هستند.
مهم آنکه پذیرش رسمی سازمانهای پیشاهنگ اخوانالمسلمین و پرسنلشان این سیگنال مخرّب را نیز به مسلمانان غیرمقید (و لذا فیالحال غیرمسألهساز) میفرستد که باید پیرو و همرنگ با فرامین کسانی باشند که سرسختانه تابع شریعتاند. وقتی بهترین و شاید تنها امید بقاء تمدن غرب، بهکارگیری متحدان طبیعی (یعنی مسلمانانی که به اندازهی مابقی ما بیزار از سرکوب شریعتاند) در نبرد علیه شریعت است تا علیه دشمنان خودشان و ما (جهادیهایی که مأموریتشان تحمیل شریعت است) بجنگند، این روند اقدامات خودشکنترین کار ممکن است.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
هرچند ارائهی توصیههایی برای اتخاذ یک استراتژی محتاطانهتر و مؤثرتر جهت دوام آوردن در برابر حملهی شریعت فراتر از محدودهی این مطالعه است، مشخصاً چند تغییر در سیاستگذاریها و برنامهریزیها باید انجام شوند. این برنامهها عبارتند از:
• سیاستگذاران، سرمایهگذاران، تجّار، قاضیان، روزنامهنگاران، رهبران اجتماعی و کل جامعهی ایالاتمتحده باید مجهز به درک دقیقی از ماهیت شریعت و ضرورت مصون نگه داشتن آمریکا از شریعت داشته باشند. این حداقل شامل مقاومت (نه آشتیجویی) در برابر تلاشهای هماهنگی است که هماکنون در حال اجرایند تا آن دستورالعمل حقوقی بیگانه و متوحشانه را به عنوان یک سیستم جایگزین و موازیِ قانون اساسی و قوانین مصوب طبق آن، در این کشور جا بیاندازند. میتوان استدلال کرد که این مورد هماکنون برای آنهایی که قسم خوردهاند «حامی و مدافع» قانون اساسی باشند عملاً برقرار است، چون این التزام در آن قسم آمده است.
• آژانسها و سازمانهای ایالاتمتحده باید برنامههای تماسی خود با جامعهی مسلمانان از طریق پیشاهنگهای اخوانالمسلمین را متوقف کنند که مأموریتشان نابود کردن کشورمان از درون است، چون چنین کارهای بیاحتیاطی و مخرّباند. بواقع چنین فعالیتهای موجب مشروعیتبخشی، محافظت و بسط نفوذ دشمنانمان میشود. هر پیامد مثبتی هم که داشته باشند، میتوان با پیگرد جدی تروریستها، تأمینکنندگان مالی تروریسم و دیگران قانونشکنان به آن پیامدها و بهتر از آنها دست یافت. همچنین این کارها مایهی دلسردی مسلمانان وطنپرست از کمک واقعی به حکومت ایالاتمتحده میشوند، چرا که میترسند مباداد اخوان و دیگر اعضاء مقید به شریعت در اجتماعشان آنها را برای طرد اجتماعی یا بدتر از آن هدف بگیرند.
• در راستای اصل ششم قانون اساسی، ممنوعیتهای فعلی که عملاً مانع از آن میشوند که اعضاء گروههای نفرتجو همچون کوکلاکسکلن مناصب مورد اعتماد مردم در حکومتهای فدرال، ایالتی یا محلی یا نیروهای مسلح را تصدی کنند، این ممنوعیتها را باید به مروّجان یا هواداران شریعت نیز بسط داد. در عوض، باید هرچه در توان است انجام داد تا مسلمانانی که مایلند علناً شریعت را تقبیح کنند را یافته و توانمند کنیم.
• کردارهایی که مروّج شریعتاند (بویژه دادوستدهای مالی مطابق شریعت و تأسیس یا ترویج مکانها و فعالیتهایی در مکانهای دولتی یا با بودجهی دولتی که برای مقیدین به شریعت امتیاز ویژه قائل میشوند) با قانون اساسی و آزادیهایی که در آن تقدیس شدهاند ناسازگارند و باید ممنوع شوند.
• بنا به قانون، ایجاد آشوب در ایالاتمتحده ممنوع است. ائمهجماعات و مساجدی که برای هواداری از شریعت در آمریکا استفاده میشوند، مروّج فعالیتهای آشوبطلبانه هستند و باید به آنها اخطار داده شود که از پیگرد قانونی مصون نخواهند بود.
• متون درسی هم در سیستمهای آموزشی سکولار و هم در مدارس اسلامی نباید مروّج شریعت، اصول آن یا این مفهوم که آمریکا باید تسلیم فرامین شریعت شود، باشند.
• مکانها و اجتماعهایی که میخواهند خود را بر اساس قانون شریعت از مابقی جامعه تفکیک کنند، آن را به موازات قانون این سرزمین یا بهجای آن اجرا نمایند، یا اینکه خود را محدودههای «ورودممنوع» برای مسئولان اجرای قانون و دیگر مقامات جا بیندازند، باید اینگونه تلاشهایشان عقیم شود. در این راستا، اعلام ادعای حق بر قلمرو پیرامون مساجد باید ممنوع شود.
• باید از مهاجرت افراد مقید به شریعت جلوگیری شود، چنانکه پیشتر دربارهی تابعین ایدئولوژی کمونیسم انجام میشد.
البته این اقدامات در برخی محافل جنجالی خواهند بود. مطمئناً مسلمانان تابع شریعت که متعهد به جهاد هستند و دیگرانی که به نام اِعمال یا دفاع از آزادیهای مدنی با تقویت شریعت زمینهساز نابودی این آزادیها میشوند، مخالف این اقدامات خواهند بود.
مخالفت آنها نهتنها مایهی نگرانی نیست، که باید آن را بهمثابهی یک فرصت دید: حداقل یک شانس برای بحث بهتأخیرافتاده دربارهی آن سیاستهایی که غرب بهطورکلی و بهویژه ایالاتمتحده را به وضع خطرناک فعلی کشاندهاند. اگر این مطالعه تسهیلگر این بحث بوده و اطلاعات مفیدی برای آن ارائه کند، ما موفق شدهایم.
***